دلی به‌وسعت جغرافیای ایران داشت

دلی به‌وسعت جغرافیای ایران داشت

هرچند با نگارش‌ یادداشت‌های این‌چنینی هرگز و هرگز حق مطلب برای کسی که سایه پدری‌اش بر دوستداران کتاب و ایران گسترده بود، ادا نمی‌شود، اما به‌قول معروف «آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به‌قدر تشنگی باید چشید».

خبرگزاری تسنیم، مینا محمدخانی:

تاریخ ایران در خود چهره‌های درخشان و برجسته‌ای دارد که نه تنها تاریخ و تک‌تک ایرانیان که جهان نیز به نوعی به آنها مدیون‌اند. ایرج افشار از جمله همین افراد است که سایه‌ سر پژوهشگران و ایرانشناسان معاصر بود. پدیده‌ای که به نقل از دوستان و همراهانش، تنها عباراتی چون «ابر پژوهشگر» و «فرا مؤلف» می‌توانند حق مطلب را درباره او ادا کرده و معرفش باشند.

ایرج افشار، فرزند محمود افشار، در سال 1304 در تهران متولد شد و در سال 1312 آموزش دبستانی را در یکی از مدارس ویژه زرتشتیان آغاز کرد. او پس از گذراندن در مدرسه شاهپور تجریش و دبیرستان فیروز بهرام، در سال 1324 وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و در سال 1328 تحصیلات خود را در این رشته به اتمام رساند.

ارزش کار افشار نه از حیث تحصیلات و نه از منظر مسئولیت‌هایی است که او طی سال‌های حیاتش بدان مشغول بود؛ آنچه که ایرج افشار را «ایرج افشار» کرد، وابستگی و علقه‌اش به علم به معنای واقعی کلمه بود. افشار هیچ‌گاه خود را در پشت میزهای متعدد و یا کرسی‌های دانشگاهی محدود نکرد، او وسعتی به پهنای جغرافیای ایران داشت. او معتقد بود که برای شناخت ایران باید جغرافیای آن را شناخت و جغرافیای تاریخ ایران یکی از مهمترین مسائلی بود که به آن توجه داشت و به دوستداران و شاگردانش نیز گوشزد می‌کرد. به اعتبار سطر سطر کتاب‌هایش، قلبش برای ایران و ایرانشناسی می‌تپید. شاهد این ادعا، همان دفترچه معروفش است که در سفرهایش در دستان داشت و به هر ستون و کتیبه و چهار طاقی که می‌رسید، ویژگی‌هایش را یادداشت و از آن تصویری تهیه می‌کرد تا به عنوان مدرکی در دست داشته باشد. همیشه تأکید داشت که این ویژگی‌ها را باید یادداشت کرد؛ شاید زمان دیگری برای دیدن این بناها وجود نداشته باشد.

کار افشار در حوزه ایرانشناسی و تحقیق و تصحیح متون، از وجهی دیگر نیز قابل توجه است. به اعتقاد کارشناسان، افشار طرزی تازه در این حوزه ایجاد کرد و همین نوآوری پویایی را در کار ایجاد کرد. افشار، دوستدار کتاب بود و هر آنکس که لحظه‌ای هم‌نفس او شده، به این باور رسیده است که این پیرمرد تنها به دنبال دانش است و دوستدار آن. او مشفقانه، شاگردانش را همراهی می‌کرد و از هیچ کمکی فروگذار نبود. کاری که افشار طی سال‌های حیاتش انجام داد، سبب شد تا افق‌های تازه‌ای در حوزه کتابشناسی، تحقیق و تفحص در حوزه متون کهن، جغرافیا و ... شود.

افشار در همین عبارات خلاصه نمی‌شود. اصلاً خلاصه کردنش در دایره واژگانی این‌چنینی و عباراتی چنین تنگ و کوتاه، جفایی است در حق مردی که در دنیای رقابت‌های فرهنگی، در عرصه علم و اندیشه پاک‌باز بود. او که به قول رهبر معظم انقلاب، نثری «خون‌دار و جان‌دار» دارد، تمام عمرش را وقف دانش کرد و ره‌آورد او از این سفرها در کتاب‌ها، مجموعه‌های متعددی است که هر کدام دری است نایاب از آن وجود ذیجود.

از ایرج افشار سخن‌ها بسیار رفته، اما کی حق مطلب برای کسی که سایه پدری‌اش بر دوستداران کتاب و ایران و ایران‌شناسی گسترده است، ادا می‌شود؟ یقیناً ادای دین به استادی چنین بزرگ در حد و توان چنین یادداشتی نیست، اما به قول معروف « آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید». خدایش بیامرزاد که فخر ایران و ایرانی بود.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران