«معمای شاه» به مثابه دایره المعارف تصویری تاریخ معاصر
در این یادداشت مؤلفههایی برشمرده میشود تا دریابیم هیاهوی ابتدایی علیه سریال معمای شاه چه بود و چرا این روزها هجمهها فروکاسته شده است. این منتقد همچنین به آسیبشناسی جریانی میپردازد که به زعم او «دلخوشی از این جنس آثار» ندارند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا»،کمتر سابقه دارد که مخاطبان نسبت به پخش یک مجموعه تلویزیونی واکنشهای متضاد نشان دهند. معمای شاه تازهترین اثر محمدرضا ورزی کارگردان نام آشنای سینما و تلویزیون از جمله آثاری است که از شروع پخش قسمتهای آغازین با حساسیت و واکنشهای متنوع و متضاد طیفهای مختلف جامعه روبرو شده است. برخورد سریع و عاجل و ابراز احساسات فوری نسبت به پخش یک سریال تلویزیونی میتواند ناشی از دلایل مختلفی باشد و در برگیرنده نکات مهمی است:
اظهارنظر سریع و حساسیت آشکار مخاطبان نسبت به این مجموعه ناشی از خلاء موجود در این عرصه و فقدان آثار مشابه است. متأسفانه در زمینه تاریخ انقلاب اسلامی و حکومت طاغوت و شبکههای پیچیده فساد و جنایت و رفتارهای ظالمانه حکومت پهلوی و همینطور، معرفی اسطورههای فکری، شخصیتهای مرجع و تاثیرگذار فکری، اخلاقی و احساسی و رهبران انقلابی کمتر اثری به یادماندنی ساخته شده است. در این رابطه یا آثار درخشان و آگاهیبخش "پژوهش محور" نداریم و یا بسیار معدود است. از سوی دیگر، کثرت و انبوهی حجم بالای آثار تصویری سبک و بیپایه و "شعارمحور" و تبلیغاتی ذهنیت سیاسی بسیاری از مخاطبان را تنبل ساخته و حتی به آثار تاریخی از وجه سرگرم کنندگی آن مینگرند و نه براساس انتقال آگاهی، شناخت، احساس و محتواهای اخلاقی، عاطفی و فکری. فقر مبتلا به جامعه در ارائه محصولات فرهنگی و هنری فاخر از جمله دلایل جلب توجه و تعامل سریعتر مخاطبان با این سریال شده است.
مجموعه "معمای شاه" با جسارت تیم تهیهکننده و کارگردانی به سراغ پرچالشترین و حساسترین مقطع تاریخ معاصر و روند و ریشههای انقلاب اسلامی رفته است. وقایع و رخدادهایی که در این مجموعه به وقوع میپیوندد چندان دور و مستبعد از حافظه و ذهن مخاطبان امروزی نیست و بسیاری از معاصران به نوعی با آن وقایع و رویدادها به صورت ملموس و مسموع آشنا هستند. از این رو، نمایش اتفاقات این مجموعه فرصت تداعی و نوستالژیای زنده و ملموسی را برای آنها فراهم میسازد. هم از این روست که برخی، اقدام به نگاه مقایسهای و تطبیقی بر اساس اطلاعات و محفوظات خود با صحنهها و فضاهای سریال میکنند و بدیهی است که به دلیل نگرش فردی با تناقضاتی هم روبرو میگردند و حتی باعث اعتراض و واکنش منفی آنها میشود.
شروع طوفانی سریال "معمای شاه" و حجم برخوردهای گوناگون در هیئت موافق یا مخالف مؤید آن است که این مجموعه اثری جدی است. اثری که مخاطب را درگیر خود میکند. برایش مسألهسازی میکند و دغدغهمند است. دیدگاه دارد و برپایه مبانی و روندهای تحقیقی و پژوهشی شکل گرفته است. شبیه بسیاری از فیلمها یا مجموعههای تاریخی "تخیل محور" و قصهپرداز نیست که برای خوشایند مخاطب گاه، قصههای دروغکی را هم چاشنی ساختار روایی میکنند تا مخاطب سرگرمتر شود.
انقلاب اسلامی نه تنها میراث چندهزار ساله تفکر و نگرش استبدادی را در این سرزمین برچید بلکه مدل و الگوی جدید از نظامداری و حکومت مبتنی بر مردم سالاری دینی را بنا نهاد و از ایدئولوژی اسلامی قرائتی را به دنیا معرفی کرد که بیسابقه بود. این تفکر باعث سرنگونی رژیم پهلوی و متواری شدن حواریون، اذناب و اطرافیان پهلوی بود همان کسانی که امروز، دورادور در خیال شکست انقلاب اسلامی منتظر نشستهاند و با توهماتشان سر میکنند. در چنین شرایطی وقتی میبینند رسانه ملی در حرکتی استراتژیک اقدام به ساخت اثری فاخر پیرامون ریشهها سقوط رژیم پهلوی کرده، طبیعی است بیکار ننشسته و به هر شکل ممکن دست به سنگاندازی، تخریب و شانتاژ میزنند و اظهارنظرهای مغرضانه همراه با واکنشهای عصبی و توهینآمیز به هنرمندان حاضر در این مجموعه خود گواه این مدعاست.
متاسفانه در فضای داخل کشور هم جریانات شبهروشنفکری که نسبت به انقلاب اسلامی دل خوشی ندارند و اپوزیسیون خاموش را تشکیل میدهند دل خوشی از این جنس آثار هم ندارند و بدشان نمیآید به هر بهانهای اظهارنظر تخریبی و منفی نمایند. یکی از شواهد این نکته نقدها و اظهارات فوری و شتابزده ای بود که استثنائاً در رابطه با مجموعه "معمای شاه" اتفاق افتاد. با کدام منطق و دلیل میتوان با تماشای چند قسمت ابتدایی یک مجموعه 80-90 قسمتی را نقد، تخریب و تخطئه کرد؟ این نوع رویکرد با کدام منطق و استانداردهای نقد سازگار است؟
استقبال و تقدیر شخصیتهای مهم نظام و چهرههای مطرح و جریانساز فرهنگی و سیاسی و برخی احزاب و تشکلها از نگاه دقیق و درست، روایت صادقانه و وفادارانه این اثر به مذاق عدهای خوش نیامد. پس با بهرهگیری از رسانههای در اختیار در صدد تخریب این مجموعه بر میآیند و از آن جایی که بخشهای از مباحث و مبانی دیدگاهی را نمیتوانند آشکارا بیان کنند پی گرفتن ایرادات بنی اسرائیلی از این مجموعه هستند و در فضای ایجاد شده، بهمنی از انتقادات بیپایه فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی را اشباع کرده است.
در رابطه با تاریخ انقلاب اسلامی تاکنون اثر یا آثار درخشان و ماندگاری ساخته نشده است. همه ساله در سالروز وقایع مهم و تاریخی انقلاب شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون مبادرت به پخش و انعکاس انبوهی از تصاویر آرشیوی و تکراری خنثی میکنند که دیگر هیجان انگیز نیست. نسلهای جوان با تاریخ انقلاب بیگانهتر میشوند و این آسیب تا بدان جا پیش رفته که رهبری بارها با ذکر مصادیق تأکید کردهاند که پیرامون شخصیتهای مهم انقلاب و روزهای تاریخی آن فیلم ساخته شود. اگر متهم به بدبینی نشویم آیا نباید احساس کنیم جریانی متنفذ و معاند با نظام پشت پرده همه کوتاهیها، غفلتها و سنگ اندازیها قرار دارد؟ و وقتی میبینند اثری مانند "معمای شاه" با همه فراز و نشیبها به بار نشسته در صدد برآمدند تا فرصت بهرهمندی وسیع و تاثیرگذار آن را از مردم بگیرند.
درست است که "معمای شاه" کاری صد در صد ایدهآل و بدون نقص نیست. مانند هر اثر هنری اشکالاتی هم دارد. علی الخصوص که اثری است تاریخی پیرامون پرچالشترین دوره سیاسی کشور. ضمن اینکه سازندگان سریال هم تاکنون ادعایی مبنی بر بینقص بودن اثر خود مطرح نکردهاند و صرفاً در پاسخ به واکنشها اعلام کردهاند بهتر است بینندگان کمی صبر کنند تا پاسخ سؤالهای خود را در قسمتهای آتی دریافت کنند. یادمان باشد این مجموعه از طریق رسانه ملی در حال پخش است و پخش هر اثری از این طریق ملاحظات، تعریف و استانداردهای خودش را میطلبد. نکته مهمتر نیاز به اشاره و عبور از برخی وقایع و حوادث تاریخی است به اقتضای محدودیتهای تصویری و نمایشی. بر همین اساس نمیتوان از چنین آثاری توقع داشت تا لایههای مختلف فساد موجود در شخصیتها را ثبت کنند و باید به کُدهای محدودی که ارائه میدهند قناعت کرد، تصور کنید حتی اگر آزادی عمل فیلمسازی هالیوودی در اختیار سازندگان «معمای شاه» باشد تا بتوانند روابط این افراد را به تصویب بکشند، این موضوع چه جایگاهی در مقابل غارت منابع ارزشمند این سرزمین طی مدتزمان حکومت این خاندان خواهد داشت؟! آیا این مسئله مهمتر است یا قتلعام مردم بیگناه در وقایعی مانند خرداد سال 42 و شهریور 57 ؟! بدیهی است سریالی مانند معمای شاه باید نقطه ثقل و توانایی خود را بر روی این بخشها بگذارد.
در پایان در جسارت سازندگان این اثر ارزشمند شک نکنید و آن را با برخی آثار تخیلی عاشقانه و "تخیل محور" مقایسه نکنید. مجموعه "معمای شاه" در خلاء این جنس آثار در کشور به مثابه دایره المعارف تصویری تاریخ معاصر قلمداد میشود. پس کارگردان اثر تلاش کرده تا شخصیتهای مستند و بیواسطه را ضمن وفاداری به تاریخ خلق و عرضه کند. دقت و هوشمندی آقای ورزی در شبیهسازی، طراحی دقیق و مو به موی گریم، دکور، فضاها و لوکیشن حاکی از همین ویژگی است. پس اتفاقات نمیتوانست پا در هوا باشند و به شکلی اتفاق بیفتند که تماشاچی صرفا، خوشش میآید. در "معمای شاه" کار بهگونهای پیش رفته که گویی مخاطب اثری مستند را تماشا میکند.
انتهای پیام/