نجات کارگران مدفون شده زیر خاک بعد ۳۲ ساعت


نجات کارگران مدفون شده زیر خاک بعد 32 ساعت

هیچگونه تضمینی برای سالم ماندن او و حتی خودم نبود، به جهت روحیه دادن به او گفتم: نگران نباشید به لطف خدا را از مرگ نجات پیدا کردی، ما تمام سعی خود را برای سالم ماندن شما می‌کنیم...

به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ آتش‌نشانان با «عزمی راسخ» و «شجاعتی مثال‌زدنی» همیشه گوش به زنگ و آماده جان‌فشانی هستند، آنها در هر برهه از تاریخ دِین خود را ادا کرده‌اند، از دوران جان‌فشانی در هشت سال دفاع مقدس تا اکنون که غیرت‌مندانه برای تداوم زندگی‌ها، همچنان به دل آتش می‌زنند، می‌سوزند و «در راه خدا متاع جان را بی‌چند و چون عرضه می‌کنند».

بازخوانی خاطراتی از خودگذشتگی‌ها و جان‌فشانی‌های این غیورمردان خاموش خالی از لطف نیست. روایتی از لحظات سخت مأموریت و عملیاتهای نفسگیر را از زبان آتش‌نشانان می‌خوانید:

ساعت 5 بعد از ظهر یکی از روزهای اردیبهشت ماه سال 85 یکی از حوادث نادر در تاریخ آتش‌نشانی اتفاق افتاد، به دنبال به صدا در آمدن زنگ حریق در ایستگاه 55، خبر ریزش چاه و مدفون شدن چند کارگر داده شد.

 سریع به محل حادثه در بلوار مرزداران رفتیم با اطلاعاتی که درباره چاه گرفتیم متوجه شدیم دو کارگر در عمق 13 متری چاه مدفون شده‌اند با توجه به نوع حادثه احتمال زنده بودن دو کارگر بعید به نظر می‌رسید.

بعد از سه متر خاکبرداری توسط بیل مکانیکی حدود چاه مشخص شد، در این لحظه سیم بکسل داخل چاه تکان خورده و این نشان دهنده زنده بودن حداقل یکی از کارگرها بود.

با مشاهده این صحنه عملیات نجات آغاز شد، با ایجاد کارگاه بر روی چاه با احتیاط شروع به خاکبرداری کردیم. حدود 4 متر پایین تر رفته بودیم که صدای ضعیف یکی از کارگرها به گوش رسید، او من را قسم می‌داد که نگذارید ما بمیریم.

کار به کندی پیش می رفت، زیرا هر لحظه امکان مجدد ریزش وجود داشت و جان ما هم در خطر جدی بود، تنها انگیزه‌ای که باعث می‌شد تلاشمان را بیشتر کنیم، زنده بودن کارگرها بود.

18 ساعت بعد حدود 11 صبح تا جایی پیش رفتیم که احساس می کردیم کارگران در زیر پای ما هستند در صورتی که هنوز چهار متر با آنها فاصله داشتیم.

در این مرحله از کار بودیم که به مشکلی برخوردیم، تکیهای بتون بر سر راه قرار گرفته و اصطلاحاً چاه «کمرگیر» شده بود، با تلاش فراوان تکه بتون مهار، مقداری به سمت بالا حمل شد و در گوشهای امن قرار گرفت.

در طول عملیات به وسیله دستگاه تنفسی و شیلنگ اقدام به تزریق اکسیژن به چاه کردیم این اقدام یکی از مهمترین عوامل زنده ماندن دو کارگر در طول عملیات بود.

در این عملیات تعدادی کارگر مقنی که در چاه‌کنی مهارت داشتند به ما کمک می‌کردند، وقتی به این مرحله رسیدیم و آنها موقعیت چاه را دیدند به بهانه‌های مختلف از ادامه کار سر باز زدند و دیگر با ما همکاری نکردند.

با توجه به اینکه خطر هر لحظه بیشتر می‌شد به خاکبرداری ادامه دادیم تا به کارگر اول رسیدیم به محض رسیدن به او، خاکهای جلوی دهانش را کنار زدم و لوله دستگاه هواده را مقابل دهانش قرار دادم و با توجه به اینکه هنوز هیچگونه تضمینی برای سالم ماندن او و حتی خودم نبود به جهت روحیه دادن به او گفتم: نگران نباشید به لطف خدا را از مرگ نجات پیدا کردی، ما تمام سعی خود را برای سالم ماندن شما می‌کنیم.

چون خارج کردن بدن کارگر از زیر خاک ها زمان‌بر بود و هر لحظه امکان ریزش وجود داشت تعدادی الوار به اندازه میله چاه به صورت عمودی قرار داده شده به این وسیله دیوار چاه را مهار کردیم.

در حال خاکبرداری از روی بدن کارگر بودیم که ناگهان چاه ریزش کرد ولی به خواست خدا و وجود الوارها خاک برای ما نریخت.

با اطمینان پیدا کردن از مقاومت الوارها اقدام به خارج کردن کارگر اول و سپس کارگر دوم که در قسمت زیرین قرار گرفته بود، کردیم، بعد از 32 ساعت تلاش بی وقفه در ساعت 24 فردای آن روز، دو کارگر سالم از چاه خارج شدند و به محض بیرون آمدن از چاه، شادی وصف ناپذیری در بچه‌های عملیات و حتی مردم که از ابتدا پیگیر حادثه بودند به وجود آمد.

من نیز، خستگی ساعت‌ها کار بی وقت را از یاد بردم و اشک در چشمانم حلقه زد و احساس غرور توصیف ناپذیری به من دست داد که توانستم توسط همکارانم جان دو نفر را نجات دهم البته بعدها متوجه شدیم متاسفانه پای یکی از کارگرها را قطع کردند چون در اثر نرسیدن خون یکی از پاهای وی سیاه شده بود.

بر اساس خاطرات احمد اسماعیل زاده نجاتگر پرتلاش آتش‌نشانی

انتهای پیام/

حج و زیارت
پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
گوشتیران
triboon