الگوبرداری از سیره امام علی(ع) در حرکت به سوی آرمان مهدوی/وقتی امام مهدی(عج) «حکمت» را با تمام آدابش بکار میگیرد
محقق و پژوهشگر نهجالبلاغه معتقد است که امیرالمومنین(ع) در ادامه تبیینها و هدایتهای رسولالله(ص) نسبت به وجود امام مهدی(عج) و ظهور و ثمرات بعد از ظهور ایشان، جامعه را از نظر علمی و معرفتی با مبانی مهدویت و آرمان مهدوی آشنا کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، بیتردید «مهدویت و امر ظهور» اساسیترین مسئلۀ زندگی ما انسانهاست. ائمۀ اطهار(ع) هر کدام در دوران خود بر اساس برنامهای الهی در تحقق امر ظهور نقش ویژهای را ایفا کردند که با بررسی مقولۀ «مهدویت» از منظر هر کدام از ائمه(ع) میتوانیم به نقش آنان در تحقق این امر بیش از پیش پی ببریم؛ مسألهای که تمام انبیا و اهلبیت(ع) بارها و بارها بشریت را نسبت به آن متذکر شدند و حتی به تبیین آن نیز پرداختند.
در همین راستا و به مناسبت سالروز ولادت امیرالمؤمنین(ع) با «مجید فروزانمهر» محقق و پژوهشگر نهجالبلاغه دربارۀ نقش و جایگاه امیرالمؤمنین(ع) در تحقق آرمان مهدوی به گفتوگو نشستیم. وی کارشناس ارشد علوم حدیث از دانشگاه قرآن و حدیث شهر ری و دانشجوی دکتری نهجالبلاغه است.
مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است:
تسنیم: در آموزههای قرآن و عترت دربارۀ مهدویت به چه مشخصاتی اشاره شده است؟ به عبارت دیگر، مهدویت در این آموزهها از چه منظری مورد توجه واقع شده است؟
عزم انبیا و رسولان(ع) برای تحقق آرمان مهدوی
در آموزههای قرآن و عترت(ع) آرمان مهدوی با عنوان کلی «تحقق حق و عدالت» بیان شده است. از مصادیق عینی آن میتوان به مواردی مانند «عبودیت بدون هیچگونه شرکی، فراگیر شدن دینِ حق، امکان بهرهگیری از عالیترین درجات دین، خلافت مستضعفان در زمین، امامت و وراثت مستضعفان، تبدیل شدن خوف به امنیت، وراثت زمین به عباد صالح، اقامۀ عدل و قسط» در زمین اشاره کرد. آرمان مهدوی و مصادیق آن در طول تاریخ از ابتدای سیر بشر، مورد توجه و نظر خوبان الهی از جمله انبیاء و رسولان(ع) بوده است که برای تحقق آن، اقدامات مؤثری انجام دادند. خداوند در اهمیت این موضوع میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط»، به راستى [ما] رسولان خود را با دلایل آشکار فرستادیم و با آنها کتاب و میزان [حق و باطل] نازل کردیم تا مردم به عدل و انصاف برخیزند. در حقیقت هر کدام از انبیاء(ع) در این راستا بسیار تلاش کرده و عزم زیادی از خود نشان دادند تا بشریت به جایی برسد که خود اقامه کنندۀ این آرمان باشد و هر رسولی در امت خود آنها را به عبادت خدا و اجتناب از طاغوت فرا خواند: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت»، ما در هر امتى رسولى برانگیختیم که خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید. اما به خاطر وجود موانع زیاد، این آرمان به طور کامل محقق نشد و اجرای کامل آن به آینده موکول شد، آیندهای که تمام انبیاء(ع) نسبت به آن خبر داده و ظهور منجی موعود را جهت تحققِ کاملِ آن آرمان، بشارت دادند.
تسنیم: شما در یکی از مقالههایتان به نقش اهلبیت(ع) در مهدویت و امر ظهور اشاره کردید و به صورت خاص به نقش امیرالمومنین(ع) در این راستا پرداختید که به نظر مطلبی تازه است. لطفاً در این باره توضیح دهید.
در ادامه تبیینها و هدایتهای رسولالله(ص) نسبت به وجود امام مهدی(عج) و ظهور و ثمرات بعد از ظهور ایشان، امیرمؤمنان(ع) به عنوان وصی رسول آخرالزمان بیاناتی را مطرح کردند که اشاره به شخصیت، صفات، آرمان و اهداف امام مهدی(عج) داشته و از این طریق جامعه را از نظر علمی و معرفتی با مبانی مهدویت و آرمان مهدوی آشنا کردند. به عبارت دیگر، امیرمؤمنان(ع) در دورههای مختلف زندگانی خویش، فراوان به موضوع مهدویت و تحقق جامعۀ عدل جهانی اشاره کرده و ویژگیهای آن دوران را ترسیم کردند. این موضوع در آموزههای دینی و شیعی به قدری اهمیت دارد که امیرمؤمنان(ع) در زمانها و مکانهای متفاوت از آن یاد کرده و مردم را برای آماده شدن و آماده کردن آن حکومت و تحقق جامعۀ توحیدی فراخواندند. حکومت صالحان و حاکمیت توحید در عالم، موضوع مهمی بوده است که تمام انبیا و اولیای الهی(ع) نسبت به آن تبیین داشته و مردم را برای تحقق آن آماده کردند. امیرمؤمنان(ع) نیز در ادامه این روند از هر فرصتی برای تبیین آرمان مهدوی و اصالت مهدویت استفاده کردند.
تسنیم: با توجه به نقش ویژه امیرالمؤمنین(ع) در مسألۀ مهدویت، چگونه میتوان به ذهنی ساختاریافته و نظاممند در مواجهه با سیرۀ کلامی و رفتاری حضرت دربارۀ مهدویت دست پیدا کرد؟
از جمله راهکارهای مهم و تأثیرگذار جهت فهم صحیحتر بیانات امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ مهدویت و امر ظهور، دستهبندی کردن آنهاست. وقتی بیانات حضرت را در قالب یک دستهبندی قرار میدهیم، با آموزههای مهدوی آن حضرت بیش از پیش میتوان آشنا شد، در همین راستا بیانات حضرت امیرالمؤمنین(ع) را در 8 دستهبندی قرار میدهیم که نخستین آن «زمامداری مبتنی بر هدایت الهی» است.
در طول تاریخ حکومتهای زیادی وجود داشتند که هر کدام بر اساس موضوعی، حکومت خود را به پیش بردند. با نگاه به این حکومتها مشخص میشود که هر کجا، حکومت بر اساس هدایت الهی و به دور از هواهای نفسانی اداره شده است، این حکومت در راستای فطرت بشر بوده و باعث رشد و ارتقای انسانیت شده است، اما حکومتهایی که در تاریخ باعث انحرافِ جوامع بشری شده و جنایتهای زیادی را در عالم مرتکب شدند، همه به خاطر هوای نفس و دوری از هدایت الهی بوده است. چه بسیار حکومتهایی که به خاطر نظر و رأی یک فرد که اسیر هوای نفس خود بوده است، ضلالت، گمراهی و مصیبتهای بسیاری را بر بشریت تحمیل و آنان را از مسیر اصلی خود منحرف کردند.
انبیا و رسولان الهی(ع) آمدند تا اگر قرار است، حکومتی حاکم شود، بر اساس هدایت الهی باشد و هوای نفس و آرای دیگران در آن دخیل نباشد. هنگامی که بشر همه چیز را از منظر رأی و هوای نفس خویش بنگرد و بر این اساس، رشد و شکوفایی خویش را معنا کند، جز هرج و مرج و تکثّرِ دیدگاهها و حیران شدن بشر در میان آراء و افکار مختلف، نتیجهای نخواهد داشت، حال اگر حکومتی تمام آراء و نظرات مختلف و هوای نفس بشر را لگام زده و جهت دهد و آن را تابع هدایت الهی که مطابق فطرت بشر است، قرار دهد، این نقطۀ عطف تاریخ خواهد شد که این حقیقت به وسیله امام مهدی(عج) و در حکومت ایشان به وقوع خواهد پیوست. در حقیقت آنچه در حکومت امام مهدی(عج) اصل است، هدایت الهی و حرکت بر مسیر هدایت است. طوری که امیرمؤمنان(ع) نیز در خطبه 138 نهجالبلاغه به این موضوع اشاره میکنند: «یَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى»، هواهاى نفسانى را به متابعت هدایت الهى باز مىگرداند، در روزگارى که هدایت الهى را به متابعت هواهاى نفسانى در آورده باشند.
احیای حقیقی قرآن در دوران ظهور
از آنجا که یکی از عالیترین مصادیق هدایت الهی در قرآن کریم متجلی شده است و آیات آن همه مظهر هدایت هستند، بشریت از زمانِ ظهورِ قرآن در دنیا، با تمام تلاشهایی که خوبان الهی انجام دادند، آنطور که باید به آن توجه نکرده و از همه جهت، از هدایتهای قرآن استفاده نکرده است. عدهای با طرح مسائل مختلف، رأی خود را بر قرآن تحمیل کرده و حتی کتابی را که برای هدایت بشریت در حال و آینده آمده است، محدود به زمان رسولالله(ص) دانسته و با توجیههای به ظاهر عقلانی باعث مهجور ماندن قرآن شدند، اما قرآن برای بار دیگر، در زمان ظهور امام(ع) به معنای حقیقی زنده میشود و ظهور دیگری خواهد داشت: «وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّة» و امام مهدی(عج) آراء و افکار مختلف را بر اساس قرآن سامان میدهند و حقیقت قرآن را که عدهای با نظراتِ خود، منحصر به زمان و برداشتی خاص کرده بودند، به همگاه نشان خواهند داد. امیرمؤمنان(ع) در این رابطه میفرمایند: «وَ یَعْطِفُ الرَّأْیَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْیِ»، آراء و اندیشهها را تابع قرآن کند در روزگارى که قرآن را تابع آراء و اندیشههاى خود کرده باشند. در حقیقت قرآن کریم از چنان جایگاهی در نظام الهی برخوردار است که آرای مختلف باید تابع آن باشند و خود را با آن هماهنگ کنند. امام مهدی(عج) نیز آرای مختلف را عطف بر قرآن میکنند، آن هم زمانی که قرآن عطف بر آرای مختلف شده و به کلی جایگاه حقیقی خود را از دست داده است.
تسنیم:در نظام الهی برای حکومت ابزار و مقدماتی نیاز است که یکی از آنها بر اساس شواهد قرآنی و روایی برخورداری از «حکمت» است، در زمان ظهور امام(ع) و برپایی حکومت الهی، برای ابزاری چون حکمت جایگاه ویژهای در روایات درنظر گرفته شده است، به نظر شما دیدگاه امام علی(ع) در مورد ارتباط امام زمان(عج) و حکمت چگونه است؟
وقتی امام مهدی(عج) «حکمت» را با تمام آدابش بکار میگیرد
توجه به «حکمت» در حکومت امام مهدی(عج) در دومین دستهبندی بیانات امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ آموزههای مهدوی گنجانده میشود. حکومت بر اساس حکمت مورد توجه انبیاء و اولیای الهی(ع) بوده است. آنان که از جانب خداوند فرصتی برای حکومت داشتند، آن را بر اساس حکمت اداره کردند. در میان اندیشمندان بشری افرادی که سعی کردند تفکر خود را به تفکر انبیاء(ع) نزدیک کنند، حکومت را از آن حکیمان دانستند، اما اینکه حکیم و حکمت در نزد آنان چه معنایی داشته، مجالی دیگر نیاز است. به هر حال اینکه برای حکومت و مُلکداری نیاز به ابزار و شرایطی است، امری بدیهی بوده و یکی از مهمترین این شرایط داشتن «حکمت» برای پیش بردن امور مختلفِ حکومت است. قرآن، وقتی از رسولانی که دارای حکومت و مُلک هستند یاد میکند، یکی از چیزهایی که برای آنها ذکر میکند، حکمت است. خداوند در مورد حضرت داوود(ع) میفرماید: «وَ شَدَدْنا مُلْکَهُ وَ آتَیْناهُ الْحِکْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ»، ملک و حکومت او را استحکام بخشیدیم و او را حکمت و فصلالخطاب عطا کردیم.
در مورد انبیا و رسولانِ دیگر نیز خداوند «حکمت» را یکی از عطاهای خود به آن بزرگواران مطرح میکند. یکی از موضوعاتی که در مورد امام مهدی(عج) و حکومت ایشان مطرح است، رابطه ایشان و حکمت است که در ادامۀ سیر خوبان بشر که به حکمت بها داده و آن را برای حکومت خویش به کار میبردند، امام مهدی(عج) نیز برای حکمت ارزش قائل شده و آن را به خوبی استفاده میکنند. امیرمؤمنان(ع) در خطبه 182 نهجالبلاغه به این حقیقت اشاره کرده و میفرمایند: «قَدْ لَبِسَ لِلْحِکْمَةِ جُنَّتَهَا وَ أَخَذَهَا بِجَمِیعِ أَدَبِهَا مِنَ الْإِقْبَالِ عَلَیْهَا وَ الْمَعْرِفَةِ بِهَا وَ التَّفَرُّغِ لَهَا فَهِیَ عِنْدَ نَفْسِهِ ضَالَّتُهُ الَّتِی یَطْلُبُهَا وَ حَاجَتُهُ الَّتِی یَسْأَلُ عَنْهَا»، لباس حکمت را چون زرهى به تن کرده و بدان چنگ زده، آن را با تمام آدابش از توجه و معرفت به آن و فارغ کردن دل براى آن فرا گرفت و گمشدهاش بود که به دنبال آن مىگردید و نیازش بود که از آن سؤال مىکرد.
امیرمؤمنان(ع) در این تعبیر رابطه امام مهدی(عج) و حکمت را بیان میکنند که حکمت برای او همچون زرهی است که مانند لباسی بر تن کرده و نه به طور ناقص، بلکه با تمام آدابش حکمت را به کار گرفته است و ایشان سه موضوع را به عنوان ادب استفاده از حکمت توسط امام مهدی(عج) بیان میکنند؛ «اقبال و توجه به حکمت، معرفت نسبت به حکمت و جز به حکمت به چیز دیگر نپرداختن»، این موارد نشان از اهمیت و جایگاه ویژۀ حکمت در نزد امام مهدی(عج) در تمام وجوه شخصیتی ایشان اعم از فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حکومتی دارد، طوری که گمشده و نیاز ایشان حکمت است.
تربیت و تزکیۀ یاران مهدی(عج) در آخرالزمان
صحابی که همراه امام مهدی(عج) هستند و برای برپایی ظهور و برقراری حکومت تلاش میکنند، حکمت را گمشده خویش دانسته و همواره به دنبال آن هستند و همچون امامِ خویش حکمت را با تمام آدابش فرا میگیرند. امیرمؤمنان(ع) در تعبیری دیگر در حکمت 147 نهجالبلاغه ضمن بیان شرایط آخرالزمان به این حقیقت اشاره کرده و میفرمایند: «ثُمَّ لَیُشْحَذَنَّ فِیهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَیْنِ النَّصْلَ تُجْلَى بِالتَّنْزِیلِ أَبْصَارُهُمْ وَ یُرْمَى بِالتَّفْسِیرِ فِی مَسَامِعِهِمْ وَ یُغْبَقُونَ کَأْسَ الْحِکْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوحِ»، پس گروهى در کشاکش آن فتنهها بصیرت خویش را چنان صیقل دهند که آهنگر تیغه شمشیر را. دیدگانشان به نور قرآن جلا گیرد و تفسیر قرآن گوشهایشان را نوازش دهد و هر شامگاه و بامداد جامهاى حکمت نوشند.
در این کلام اشاره به گروهی است که در شرایط آخرالزمان، مانند شمشیر که صیقل میخورد، تربیت میشوند و با تنزیلِ قرآن دیدگانشان جلا مییابد و تفسیرِ قرآن در گوشهایشان طنینانداز میشود و صبح و شام در حال نوشیدنِ حکمت هستند. میتوان گفت این گروه، اصحاب امام مهدی(عج) هستند که در شرایط سخت آخرالزمان تزکیه شده و تعلیم کتاب و حکمت میشوند، حکمتی که امام مهدی(عج) نیز در همۀ مراتب به آن بها میدهند و در کلام قبل به آن اشاره شد.
تسنیم: امیرمؤمنان(ع) در فرازهایی از نهجالبلاغه، امام مهدی(عج) را ادامه دهنده راه صالحان معرفی کردند، لطفا در این باره توضیح بیشتری دهید؟
یکی از صفاتی که خدا برای انبیا و اولیای الهی بیان میکند، صفت «صالحیت» است که میتوان آن را بخش سوم از هشت دستهبندی بیانات امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ مهدویت نامید. انبیا همواره در فضای صالحیت و اصلاح بودند و همه چیز را از این منظر نظاره میکردند. هدف ایشان اصلاح در تمام امور و مراحل بود طوری که مدیریت این خوبان را میتوان مدیریت صالحان دانست که در نظام الهی بسیار جایگاه دارد. آنچه در این میان حائز اهمیت است، کسب صفت صالحیت و نهادینه شدن این صفت در وجود انسان است، چراکه اگر افراد، صاحب این صفت نباشند، در مشکلات و سختیها، رفتاری انجام خواهند داد که در راستای اصلاح امور نبوده و خدشههای جبرانناپذیری به جامعه وارد میشود.
آنچه در آموزههای قرآن کریم و اهلبیت(ع) از انسانهای صالح برداشت میشود، آن است که عبادِ صالحِ خداوند، همواره به دنبال اصلاح بوده و صفت صالحیت در اوج خود در آنها تبلور یافته بود تا جایی که بسیاری از خوبان از خداوند درخواست میکردند که آنها را به عباد صالح ملحق کند. صالحان از چنان جایگاهی برخوردار هستند که خداوند وعده داده است که در آینده، زمین به عباد صالح به ارث خواهد رسید: «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون»، زمین را بندگان صالح ما به ارث خواهند برد.
زمین به انسانهای شایسته که در مدیریتِ خود، اعمال صالح انجام میدهند به ارث خواهد رسید، در حقیقت افراد شایسته، مدیریت و زمام امور را برعهده میگیرند. افرادی که رفتاری شایسته و متناسب با نظام الهی و برای اصلاح آینده انجام میدهند و با سرعت و سبقت در همۀ امور، تمام موانع پیش رو را از بین خواهند برد تا زمین برای رشد و ارتقای حقیقی انسان آماده شود.
امیرمؤمنان (ع) در بخشی از خطبه 150 در اهمیت این امر میفرماید: «وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَکَهَا مِنَّا یَسْرِی فِیهَا بِسِرَاجٍ مُنِیرٍ وَ یَحْذُو فِیهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِینَ لِیَحُلَّ فِیهَا رِبْقاً وَ یُعْتِقَ فِیهَا رِقّاً وَ یَصْدَعَ شَعْباً وَ یَشْعَبَ صَدْعاً»، بدانید که از ما هر که آن را دریابد با چراغی روشن در آن حرکت کند و پاى به جاى پاى صالحان بگذارد، تا بندهایى را که بر گردنهاست بگشاید و اسیران را آزاد و جمعیت (گمراهى) را پراکنده کند و پراکندگى (حقّ) را گرد آورد.
امیرمؤمنان(ع) قبل از این کلام فضا و شرایط خاصی را ترسیم میکنند که در آینده واقع خواهد شد و در ادامه از امام مهدی(عج) سخن میگویند که ایشان از اهلبیت(ع) است و وقتی در آن زمان قرار میگیرد با سراج منیر سیر خواهد کرد و بر مثال و روش صالحان رفتار میکند. او همانند صالحان، بندها و گرفتاریها را از بین میبرد و اسیران را در همه مراتب، آزاد میکند، باطل را پراکنده و حق را مجتمع میکند که همه این موارد از صفات صالحان است که باید الگوی همه انسانهای صالح قرار گیرد.
تسنیم:بر اساس آیاتی از قرآن کریم، از زمانیکه بشر بر روی زمین قرار گرفته است، همواره گروهی از انسانها مورد استضعاف واقع شدند و از جایگاه اصلی خود محروم ماندند. خدا در سورۀ قصص میفرماید: «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ»، این آیه نشان از آیندهای کاملاً متفاوت از گذشته است. آیا میتوان تصویری از این آینده متفاوت در بیانات امیرالمؤمنین(ع) به دست آورد؟
انسانهایی که در طول تاریخ از حق خود باز مانده بودند، جز در مقاطع کوتاهی از زمان، هیچگاه به طور کامل به حق خویش نرسیدند و در این میان انبیا و اولیای الهی(ع) که از جانب خداوند حق امامت و وراثت بر زمین را داشتند، نتوانستند به جایگاه حقیقی خود دست یابند و بر این اساس دنیا برای مستضعفان شرایط خاصی داشت که همواره این شرایط همراه زمان به پیش میآمد، اما آیندهای را که دین اسلام و قرآن ترسیم میکند، آیندهای است که شرایط متفاوت شده و طبق برنامه الهی قرار است مستضعفان، امامت و وراثت زمین را بر عهده بگیرند و این وعدهای است که خداوند به مستضعفان داده است. بحث «امامت و وراثت» چهارمین بخش از هشت دستهبندی بیانات امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ مهدویت است.
امیرمؤمنان (ع) در حکمت 209 نهجالبلاغه با تشبیه دنیا به ماده شتری که در ابتدا بدخویی کرده و در انتها مهربان میشود، مهربانی دنیا را پایان استضعاف معرفی میکند: «لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیَا عَلَیْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِیبَ ذَلِکَ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ»، دنیا پس از سرکشى روى به ما میآورد، چون ماده شتر بدخو که به بچه خود مهربان شود، سپس این آیه را خواند و مىخواهیم بر آنان که در زمین ضعیف شمرده شدند منت گذاریم و آنان را امامان و وارثان کنیم.
امیرمؤمنان(ع) در این کلام به آینده اشاره میکنند، آیندهای که دنیا، بعد از دوره سرکشی و چموشی خود، در نهایت به اهلبیت(ع) رو میکند و این بازگشت به گونهای است که متناسب با شأن و جایگاه اهلبیت(ع) باشد و حضرت برای تأیید این مطلب به آیۀ پنج سورۀ قصص اشاره میکند که خداوند اراده کرده است بر مستضعفان منت گذارد و آنها را امام و وارث در زمین قرار دهد و همانطور که در این آیه مشخص است، آیندهای امیدبخش برای مستضعفان خواهد بود. امیرمؤمنان(ع) در مورد این آیه در تعبیر دیگری میفرمایند: «الْمُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ الْمَذْکُورُونَ فِی الْکِتَابِ الَّذِینَ یَجْعَلُهُمُ اللَّهُ أَئِمَّةً نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ یَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِیَّهُمْ فَیُعِزُّهُمْ وَ یُذِلُّ عَدُوَّهُمْ»، کسانى را که خداوند در قرآن، مستضعف در زمین خوانده و خواسته است آنها امامان او باشند، ما اهلبیت هستیم. خداوند مهدى ایشان را برانگیزد تا اهلبیت را سربلند و دشمنان ایشان را سرشکسته و خوار کند.
از امام باقر و امام صادق(ع) نیز نقل شده است که در مورد این آیه فرمودند: «أن هذه الآیة مخصوصة بصاحب الأمر الذی یظهر فی آخر الزمان»، پس با توجه به این آیه که در زمان امام مهدی(ع) محقق خواهد شد، میتوان گفت منظور امیرمؤمنان(ع) از اینکه دنیا به ما اهلبیت(ع) بر خواهد گشت، مربوط به دوران بعد از ظهور امام مهدی(عج) است که برای اهلبیت(ع) و مستضعفان آیندهای نیکو و سرشار از امید و روشنایی، نوید خواهد داشت.
انتهای پیام/