شهید بهشتی نماد مظلومیت انقلاب اسلامی در دهه ۶۰/ راهکار قرآن برای عدم تسلط کفار بر فرهنگ کشور

شهید بهشتی نماد مظلومیت انقلاب اسلامی در دهه 60/ راهکار قرآن برای عدم تسلط کفار بر فرهنگ کشور

بعد از پیروزی انقلاب، دشمن با ترفندهای مختلف برای از بین بردن انقلاب اقدام کرد، اما خدا نگذاشت تا راه به جایی ببرد. هرگاه شک در مردم ایجاد می‌شد، خدا آیه‌ای را نمایان می‌کرد که جریان طبس یکی از آن آیات بود. انقلاب اسلامی با ماجرای طبس تأیید شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی، باشگاه خبرنگاران پویا، اواسط تیرماه برای تجدید دیدار سرزده به آتلیه عبدالحمید قدیریان نقاش و هنرمند انقلابی کشورمان رفتم. او مشغول کار بود، جلوتر رفتم و دیدم بر روی تابلویی درباره شهید بهشتی قلم می­‌زند. فضای کلی تابلو برایم آشنا بود. او از عناصری در نقاشی خود استفاده کرده بود که در دیگر آثار او دیده بودم. بله، آسمان، همان عنصری که در بسیاری از آثار عبدالحمید قدیریان جلوه می‌کند و بر دیگر عناصر هنری او غلبه دارد که این نشان از جهت‌گیری فکری و روحی اوست که منجر به تولید چنین آثاری می‌شود، مانند مجموعه تابلوهای «آسمان حسین(ع)» که دو سال پیش در ماه مبارک رمضان نقاشی و نمایشگاه آنها را در مکان‌های مختلفی از جمله مسجد مقدس جمکران، کربلای معلی و خانه هنرمندان برپا کرده بود. در سال‌های اخیر در آثار این هنرمند، چند عنصر مشترک به چشم می‌خورد، عنصر اول این است که حجم زیادی از تابلوهای او را فضای آسمان اشغال می‌کند، رنگ آبی برای آسمان و نوری که به ظاهر از جنس نور خورشید نیست و مخاطب را به تفکر وا می‌­دارد و در نهایت نیز حجم کمی از تابلوهای او مربوط به زمین و متعلقات آن است، فرصت را غنیمت شمردم و در حالی که ایشان در حال نقاشی بود، رکوردر را روشن کردم و با او به گفت‌وگویی صمیمانه پرداختم.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

******

تسنیم: شهید بهشتی در هفتم تیر 1360 به همراه 72 نفر از یاران به شهادت رسید و این یعنی 36 سال از شهادت ایشان می‌گذرد، اما با این وجود شما مشغول به کشیدن تصویری از شهید بهشتی هستید. آیا احساس نمی‌‌کنید این موضوع دیگر کهنه و قدیمی شده است؟

شهید بهشتی نماد مظلومیت انقلاب اسلامی در دهه 60

قدیریان: خدا را خیلی شکر می‌کنم که بعد از گذشت این سال‌ها همچنان در فضای ارزش‌های انقلاب قلم می‌زنم و همچنان در جهت کشف اسرار آن به مطالعه مشغولم. اگر واقعه هفتم تیر برای شما نسل جوان، صرفاً یک حادثه تاریخی است، برای ما که آن روزها را درک کرده‌ایم، مجموعه‌ای از تجربیات و خاطرات تلخ و شیرین است. شهید آیت‌الله بهشتی از جمله شخصیت‌هایی است که محضرشان را درک کردم. ایشان نماد مظلومیت در ده 60 بودند؛ در درجه اول نماد مظلومیت نظام و در درجه بعد شخص ایشان و یاران شهیدشان که مظلومانه به شهادت رسیدند. در آن زمان مظلومیت بهشتی دل همه را به درد آورد، به طوری که امام(ره) فرمود: «آنچه که من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابلش ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود».

هجمه وحشیانه و تبلیغات گسترده و سازمان یافته سازمان منافقین و فضاسازی تبلیغاتی آن‌ها، چنان گسترده بود که بسیاری از جوانان انقلابی و مؤمن نیز نسبت به شهید بهشتی تصوراتی نادرست و شک و تردیدهایی نسبت به ایشان پیدا کرده بودند. آن روزها در حیاط دانشگاه هر روز برای دفاع در مقابل این تهمت­‌ها، به بحث و گفتگو می‌پرداختیم، البته سرعت اتفاقات بسیار زیاد بود و تمام دسیسه‌های دشمنان در یک برهه زمانی کوتاه صورت گرفت. آن روز که خبر شهادت شهید بهشتی را در دانشگاه فریاد می‌زدیم، حس عجیبی در فضای دانشگاه به وجود آمد. گویی خیلی‌ها تازه بیدار شده بودند و به همین لحاظ احساس ندامت و پشیمانی داشتند و حتی خود را به نوعی در به شهادت رساندن آقای بهشتی شریک می‌­دیدند.

گذشت زمان، مظلومیت مردان خدا را کهنه نمی‌کند

گفتید این موضوع دیگر کهنه شده و تاریخ آن گذشته است، شما فکر می­‌کنید گذشت زمان توان آن را دارد تا مظلومیت مردان خدا را کهنه سازد و از اذهان پاک کند؟ مگر گذشت حدود 14 قرن توانسته یاد بزرگ مرد مظلوم عالم یعنی سالار شهیدان را از اذهان پاک کند؟ البته به هیچ وجه قصد مقایسه احدی را با مولایمان امام حسین (ع) ندارم، اما شیعیان اهل‌بیت (ع) در زندگی‌ و مرگشان نشانی از یارشان و بویی از امامشان دارند. همه‌ ما هنوز که هنوز است با یاد اباعبدالله اشک در چشمانمان جمع می‌­شود. پرداختن به این موضوعات کهنگی ندارد. مفاهیم ارزشی، جنسیتی فرازمانی دارند و با مفاهیم الهی و انسانی گره خورده‌اند و مستقل از زمان، پیوسته بروز و تازگی دارند. اگر با دید مفهومی بنگریم، می‌بینیم که حتی در این برهه از زمان نیز همچنان مظلومیت مردان خدا ادامه دارد. وقتی از منظر صاحب عالم به دنیا نگاه کنیم، مشاهده می‌کنیم که گویا خداوند بار دیگر درصدد برپا کردن صحنه‌ای فتنه‌­گونه است تا امت اسلامی را آزمایشی دوباره کند و ما باید هوشیار باشیم تا از این صحنه و امتحان الهی سرافراز بیرون آییم. فکر می‌کنم رهبر معظم انقلاب نیز اخیراً در سخنانشان به ملت ایران هشدار دادند و فرمودند که «این روزها شاهد تکرار تاریخ هستیم». با کمی دقت مشاهده می‌کنیم که منافقان این روزها همچون گذشته شروع به دم‌جنبانی کرده و در حال فتنه‌انگیزی هستند. آن‌ها با برنامه‌ریزی قصد دارند دوباره همان فضای سال 60 را ایجاد کنند، همان فضایی که منجر به شهادت آیت‌الله بهشتی شد و باید حواسمان باشد که این بسیار مسأله خطرناکی است، لذا باید از اتفاقات سال 60 عبرت بگیریم تا تبعات سخت آن سال‌ها گریبانمان را نگیرد.

تسنیم: بله، رهبر معظم انقلاب چندی پیش در مراسم بیست و هشتمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) در حرم مطهر بنیانگذار انقلاب، به بیان نکاتی مهم و اساسی دربارۀ دهه 60 و به خصوص مظلومیت این دهه پرداختند و فرمودند: «این دهه که امام (ره) در قید حیات بودند، دهه مظلوم، فوق‌العاده مهم و حساسی است که اخیرا به وسیله برخی صاحبان بلندگوها مورد تهاجم قرار گرفته است. دهه 60 یک دهه مظلوم است، دهه تعیین کننده در سر نوشت ایران و ایرانی است، در عین حال ناشناخته. دهه 60 دهه حوادث بزرگی است که در کشور اتفاق افتاد و ملت ایران و جوانان ما آن چنان محکم ایستادند که بر همه اینها پیروز شدند، این جور نباشد که جای شهید و جلاد عوض شود، ملت ایران در دهه شصت مظلوم واقع شد». تحلیل رهبر معظم انقلاب از این دهه را چطور ارزیابی می‌کنید؟

قدیریان: ماشاءالله حافظه خوبی دارید. بله الان که فکرش را می‌کنم، می‌بینم پیر ما چه دقیق، ظرایف را درک و نقل می­‌کنند. بعد از پیروزی انقلاب، دشمن با ترفندهای مختلف برای از بین بردن انقلاب اقدام کرد، اما خدا نگذاشت تا راه به جایی ببرد. حتی حمله نظامی کرد و ماجرای طبس پیش آمد، اما دست خدا همه آن توطئه‌­ها را باطل و دشمن را ناامید کرد. در آن شرایط بود که دو قطبی‌سازی توسط منافقین و همراهانشان در داخل کشور آغاز شد و با هجمه شدید تبلیغاتی فضای ذهنی جامعه را به طرف فضای فتنه کشاندند و آن مشکلات پیش آمد و در نهایت جنگ را به ما تحمیل کردند.

مردان خدا هیچ ردی از خود باقی نمی‌گذارند

بله! آقای بهشتی مردی خدایی بود. مردان خدا با خدا قرارداد می‌بندند و معیارشان سیاست و سیاست‌مداری نیست، بلکه معیارشان تبعیت از خواست خدا و کسب رضایت اوست. مظلومیت مردان خدا از آن‌جا ناشی می‌شود که آنان سعی می‌کنند خود را مطرح نکنند، به همین دلیل است که مظلوم واقع می‌شوند. امثال من از زاویه دنیا به مسائل نگاه می‌­کنند، اما نگاه مردان خدا نگاهی دنیایی نیست، زیرا خدا آن‌ها را از زمین فاصله داده و به بهانه سعی‌شان ایشان را به سوی آسمان‌ها بالا برده است، هر چند که جسم آن‌ها در دنیاست، اما روحشان در آسمان‌هاست. خصوصیت این انسان‌ها این است که با معیارهای آسمانی، الهی و قرآنی کار می‌کنند. آن‌ها اهل دقت در آیات خداوند در پهنه عالم هستند و به شدت به آن توجه می‌کنند. آنان سعی می‌کنند که از خودشان هیچ ردی باقی نگذارند تا هرچه هست، از جانب خدا باشد. جنس رفتاری آن‌ها با دیگران متفاوت است، به همین دلیل به سختی می‌توانیم آن‌ها را درک کنیم، گرچه آن‌ها را دوست داریم، اما به جهت رشد زیادی که کردند، نمی‌توانیم، آنطور که باید و شاید آنان را فهم کنیم. آن‌ها آسمانی هستند و ما اهل زمین با آنان نسبتی نداریم. به تعبیر دیگر، قد ما به قد آن‌ها نمی‌رسد و صرفاً از مکانی پست و کم ارتفاع در حال نظاره آن‌ها هستیم.

نکته جالب توجه این است که اساساً جنس انقلاب اسلامی هم همین جنس است. شاید انقلاب اسلامی از دیدگاه بسیاری از افراد، صرفاً یک حرکت اجتماعی برای کنار زدن ظالمان بود، اما یادمان باشد که دیدگاه معمار انقلاب یعنی امام (ره) اینگونه نبود. ایشان انقلاب را ظهور نور الهی در مملکت و انفجار نور می‌دانست، دیدگاه ایشان این بود که نور خدا در کشور جلوه‌گر شده است. بسیاری از ماجراهای به ظاهر سخت مانند شهادت فرزندشان و یا جنگ تحمیلی از دیدگاه ایشان لطفی از الطاف خفیه خداوندی خوانده می‌شد، از دید ایشان انقلاب صرفاً یک تحول اجتماعی نبود، بلکه انقلاب اسلامی شروعی برای قدم گذاشتن در دورانی جدید و به سوی برپایی حکومت الهی در زمین و ارث بردن زمین توسط صالحان بود. انقلاب اسلامی شروعی برای تجلی نور خدا در زمین بود.

ممکن است این حرف برای بعضی‌ها سخنی ذوقی و خیالی باشد، اما برای من و امثال من که آن دوران را درک کردیم، خیالی و انتزاعی نیست، ما در خلال جوانی و دوران‌های انقلاب و جنگ، جوان‌هایی را دیدیم که پای انقلاب ایستادند و برای جلوه بیشتر آن، تلاش و جان‌فشانی کردند. از این مهم‌تر اینکه بارها و بارها و به وضوح دست خداوند را در صحنه‌های مختلف دیدیم، این باور در ذره ذره وجود ما شکل گرفته است. به عنوان مثال، در ماجرای طبس که قوی‌ترین کماندوهای آمریکایی به ایران حمله کردند و در ابتدای ورودشان و زمانی که همه ما (البته به غیر از خائنین) در خواب بودیم، توسط شن‌های بیابان زمین‌گیر شدند و پا به فرار گذاشتند. بله، همان کماندوهایی که در گیم‌­ها و فیلم‌های آمریکایی، یک تنه یک شهر را فتح می‌کنند، اما با نصرت و لطف الهی نتوانستند حتی چند ساعت در ایران دوام بیاورند.

انقلاب اسلامی با ماجرای طبس تأیید شد

امام خمینی (ره) در سخنرانی خود فرمودند: «شن‌ها مأموران خدا بودند» این یعنی تأیید نظام از جانب خداوند. یعنی اهل بصیرت که نسبت به آیات و صحنه‌های الهی که از درون قابل مطالعه و لمس هستند، بی ­تفاوت نیستند. اهل بصیرت که به استناد آیه‌ای در سوره یوسف (ع)، رسول‌الله (ص) و تابعان ایشان هستند، با دیدن اینگونه حوادث آرامش قلبی پیدا می­‌کنند و آن آیات را تأییدی از جانب خداوند می­‌دانند. توجه به آیات خداوند فرهنگی است که خدا در قرآن کریم بارها ما را نسبت به آن متذکر شده است. در اوایل انقلاب هرگاه شک در مردم ایجاد می‌شد، خداوند آیه‌ای از آیاتش را نمایان می‌کرد که جریان طبس یکی از آن آیات بود. در واقع، انقلاب اسلامی با ماجرای طبس تأیید شد. در آن زمان وقتی این آیات و تأییدات الهی را می‌دیدیم، نمی‌خواستیم هیچگاه از فضای انقلاب خارج شویم و سعی می‌کردیم بیشتر و بیشتر برای این انقلاب کار کنیم، چراکه با تمام وجود حس می‌کردیم این انقلاب توسط نیرویی الهی مدیریت و پیش برده می‌شود و این باور هنوز هم در وجود ما پررنگ است و شاهد این هستیم که علی‌رغم تمام اشکالات، خداوند این نظام را با اقتدار پیش می‌برد.

چرا امام خمینی (ره) فرمود خدا خرمشهر را آزاد کرد؟

 در زمان جنگ نیز دست الهی به زیبایی قابل دیدن بود، بسیاری از رزمندگان پس از عملیات‌ها به بیان خاطراتی درباره امدادهای غیبی الهی می‌پرداختند. به عنوان مثال، بنده شخصاً یکی از امدادهای الهی را در عملیات بستان دیدم، در این عملیات، دشمن مسیر را مین‌گذاری بسیاری کرده بود، شب عملیات بارانی شدید آمد و تمام مین‌هایی که زیر خاک پنهان شده بود، بیرون آمد و در معرض دید قرار گرفت، این یعنی کمکی اساسی به جبهه حق. یا چرا امام خمینی (ره) تمام این وقایع را به خدا ارتباط می‌داد؟ در ماجرای آزادسازی خرمشهر، ایشان فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، برای اینکه ایشان جنس این انقلاب را جنسی الهی می‌دانستند و در بسیاری از سخنرانی‌هایشان سعی می‌کردند تأییدات الهی را یادآوری کنند تا مردم با این فرهنگ آشنا شوند. انقلاب اسلامی جریانی نبود که به خواست مردم باشد که اگر مردم خواستند جلو برود و اگر نه، متوقف شود، بلکه این انقلاب، جریانی الهی است که خدا آن را در راستای برنامه‌اش به راه انداخته و هر کسی که خود را به این جریان بیاندازد بهره‌مند خواهد شد و گلی است که به سر خود زده است و اگر رفتاری غیر از این داشته باشد دچار خسران خواهد شد. جریان انقلاب به میزان رشد امت سرعت می­‌گیرد و به طرف ظهور پیش می‌­رود. پس اگر جنس انقلاب، الهی و متفاوت از سایر انقلاب‌هاست، نوع نگاه ما نسبت به آن نیز باید متفاوت باشد. برای همین مردان خدا از جمله آیت‌الله شهید بهشتی هیچگونه دلواپسی نداشتند و از آرامشی عجیب برخوردار بودند. این بزرگان می‌دانستند و به شدت باور داشتند که خدا صاحب عالم است و در این برهه از زمان، امام زمان (عج) از جانب خدا به عنوان خلیفةالله بالا سر این ماجراهاست. شما رهبر معظم انقلاب را نگاه کنید، این روزها در اوج تحولات جامعه و منطقه، علی‌رغم تمام شیطنت‌هایی که دشمنان خدا انجام می‌دهند، آرامشی خاص دارند. آیا فکر کردید که دلیل این آرامش چیست؟ به خاطر اینکه ایشان پشتشان به حضرت زهرا (س) و نصرت امام زمان (عج) گرم است، به خاطر اینکه ایشان به فرمایش خودشان، خوراک سالشان را از ایام فاطمیه (س) می‌گیرند، لذا خیالشان راحت است، ایشان خودشان را وکیل و وصی خدا نمی‌داند، بلکه خودشان را ابزاری در دستِ خدا می‌دانند.

تسنیم: البته شما درست می­‌گویید، ما شاهدیم که خداوند در بیرون ایران، انقلاب را پیش می‌برد و اقتدار نظام اسلامی در منطقه غرب آسیا بسیار زیاد شده و در این منطقه پیروزی‌های زیادی نصیب جبهه مقاومت شده است، اما شاهد این ماجرا هم هستیم که در داخل، از بُعد فرهنگی در یک سیر نزولی و در حال افول هستیم. به نظر شما اشکال چیست و چرا وضعیت اینگونه است؟

راهکار قرآن برای عدم تسلط کفار بر فرهنگ کشور

قدیریان: بله، متأسفانه اینگونه است. ما در یک سیر نزولی فرهنگی هستیم که دل همه عاشقان انقلاب را به درد می‌­آورد. مدتی پیش وقتی داشتم برای نوشتن سناریو «ملک سلیمان 2 و 3» بر روی آیات قرآن مطالعه می­‌کردم، به آیه‌ای برخوردم که مرا مدت‌ها به فکر فرو برد و از خدا خواستم تا فهم آن آیه را به من عطا کند. خداوند در اواخر آیه 141 سوره نساء می‌فرماید: «... وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً ..؛ هرگز خدا برای کافران راه تسلّطی بر مؤمنان قرار نخواهد داد». این آیه مرا به فکر فرو برد، چراکه می‌­­دیدم سال‌هاست در نزول فرهنگی بسر می‌بریم. به عبارت دیگر، می­‌بینم که تفکر کفر دارد بر مؤمنان مملکتم تسلط پیدا می‌کند، این در حالی است که طبق قانون خداوند: «هرگز راه تسلطی برای کافران بر مومنان قرار داده نشده است». پس مشکل کجاست؟ این موضوع مهمی بود و باید جوابی برایش می­‌یافتم. برای همین، خدمت عالمی رفتم و موضوع را با ایشان مطرح کردم و گفتم چرا در این زمانه که در آن مشغول به زندگی هستیم، کفر جهانی و صهیونیسم جنایتکار بر مومنین تسلط دارد؟ ایشان گفتند: جواب در همین سوره است. به ایشان گفتم: بیشتر راهنمایی کنید. فرمودند: اگر دقت کنید، می‌بینید که مؤمنان درجات متفاوتی دارند.

تسنیم: همین؟ پس چرا بیشتر توضیح ندادند؟

قدیریان (با لبخند): علما مثل خدا رفتار می­‌کنند، معیارشان رشد است، لذا به کم‌گویی قناعت می‌کنند تا مخاطبشان به تفکر کشیده و مجبور شود کمی سعی کند که البته معمولاً خداوند به بهانه سعیِ جهت‌دارِ افراد، راه را برایشان باز می‌کند.

تسنیم: جواب را چطور یافتید؟

قدیریان: مدتی طول کشید تا جواب را پیدا کنم. در همین سوره در آیه 136 خداوند می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ...»، ای مؤمنین، به خدا و رسول او و... ایمان بیاورید، تازه متوجه شدم وقتی سخن از ایمان می‌شود، منظور این نیست تمام کسانی که ایمان آوردند، همگی در یک سطح هستند، بلکه ایمان درجات دارد و ایمانی که در آیه 141 سوره نساء مطرح شده ایمان خاصی است. مومنینی که در آیه 141 از ایشان نام برده می‌شود، درجه‌ خاصی از ایمان را دارند و اگر ما آن ایمان را نداشته باشیم، نمی‌توانیم از این قانون الهی که خداوند در این آیه از آن یاد می‌کند، استفاده کنیم، در مقابل اگر مجهز به این درجه از ایمان باشیم، می‌توانیم از این قانون الهی یعنی عدم تسلط کفار بر مؤمنان استفاده کنیم. این درجه از ایمان را نیز خداوند در چند آیه قبل توضیح داده است. در آنجا خداوند خطاب به مومنین از ایشان می‌خواهد که در راستای ایمان به خدا، به رسول و خلیفه او نیز ایمان بیاورند، همان رسولی که در آیه 59 همین سوره نساء خطاب به مومنین می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ ... » و از ایشان می‌خواهد که در راستای اطاعت از خدا، رسول و اولی‌الامر نیز اطاعت کنند. گمانم این بود که خدا جواب سؤالم را داده است و در این درجه از ایمان، افرادی قرار می‌گیرند که به سلسله خلافت و ولایت الهی ایمان دارند و اطاعت از فرمایش ولیّ امر را اطاعت از رسول و اطاعت از رسول را اطاعت از خدا می‌دانند. ما خودمان بارها این موضوع را تجربه کرده بودیم.

در اوایل انقلاب و در زمان جنگ، کلام امام (ره) برایمان بسیار پررنگ بود که «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» این عبارت امام (ره) گویا ترجمانی از این آیه بود که هرگز آمریکا نخواهد توانست بر شما راه تسلطی پیدا کند و این باور تمام نیروهای انقلاب بود. همان کسانی که با تمام وجود گوش به فرمان امام (ره) بودند و باورشان این بود که ایشان نائب الامام هستند و اطاعت از کلام ایشان همان اطاعت از اولی‌الامر و اطاعت از اولواالامر همان اطاعت از رسول و اطاعت از رسول همان اطاعت از خداست. در حقیقت گویا خداوند نیروهای انقلاب و جنگ را که شامل اکثریت مردم ایران می‌شد به این درجه از ایمان رسانده بود. با این منظر جدید یکبار دیگر خدا را شکر و دوباره پیرامونم را بررسی کردم.

چرا رهبر انقلاب در خارج از مرزها دست به خاک می‌زند طلا می‌شود؟

 الان چند سال است که دشمنانِ شیطان‌صفت دست به دست هم دادند و قصد نابودی ایران را دارند، لذا درصدد بر آمدند تا با به تسلط در آوردن کشورهای اطراف ما، ضربه نهایی را به ما بزنند، اما هیچگاه موفق نشدند این کشورها را به زیر سلطه خویش در آورند و ان‌شاءالله نمی‌شوند، به بیان دیگر خداوند راه تسلط بر این کشورها را برای دشمنان قرار نداده است. با گذشت بیش از 6 سال هنوز دشمنان کافر نتوانستند بر سوریه تسلط یابند، هنوز نتوانستند بر عراق، حزب‌الله لبنان، یمن و... مسلط شوند. چرا؟ چرا رهبر انقلاب اسلامی در خارج از مرزها دست به خاک می‌زنند طلا می‌شود؟ چرا هر اقدامی از سوی ایشان نسبت به دشمنان در خارج از مرز‌ها انجام می‌شود، پیروزی در پی دارد؟ اگر یکی دو مورد بود، می‌گفتیم اتفاق است، اما سال‌هاست که هر اقدامی می‌‌کنیم، پیروز می‌شویم و دشمن نیز هر طرفندی که می­‌زند با شکست روبرو می‌­شود. باید این­ها را آیات خداوند بدانیم.

اهل بصیرت می­‌بینند که امام زمان(عج) رهبر معظم انقلاب را نصرت می‌­کنند. چرا؟ چرا دستورات رهبری در خارج از مرزها، از جانب امام(عج) نصرت می‌­شود؟ جواب بسیار روشن است، برای اینکه افراد مقاومت در کشورهای عراق، سوریه، لبنان، بحرین، و... ایمانشان از جنس ایمان در آیه 136 سوره نساء است، لذا آنان از قانون الهی که در آیه 141 سوره نساء مطرح است، بهره‌مند هستند. جنس ایمانی که مؤمنان گروه مقاومت در خارج از مرزها دارند، به گونه‌ای است که رهبر معظم انقلاب را یک رهبری الهی و جهانی می‌‌بینند، در واقع به ولایت ایشان ایمان دارند، لذا سعی می‌کنند در مسیری که رهبری حرکت می‌کنند، حرکت کنند. به دلیل همین رفتارشان، این قانون الهی بر آن‌ها حاکم می‌شود و کفار هیچ راه نفوذی بر آن‌ها پیدا نمی‌کنند.

درست است که قدرت نظامی ایران بسیار بالاست، اما این بدین معنا نیست که قدرت نظامی ما بدون نصرت امام زمان(عج) بتواند کار انجام دهد. طول زیاد مرزهای ما و از طرف دیگر حجم دشمنی نسبت به ایران را درنظر بگیرد، اگر نصرت خدا نباشد، نمی‌توانیم راه به جایی ببریم. سپاه به واسطه ولیِّ فقیه، یک ابزار در دست خداست، عنصر پیروزی ما این است که بدانیم دست خدا کجاست. اگر می‌بینیم سپاه به هر نقطه‌ای ورود می‌کند و با موفقیت همراه است، به خاطر این است که دستش به ریسمان الهی است.

تفاوت ما با یهود در نگرش توحیدی این است که آنان خدا را خدای ساعت‌ساز می‌دانند، اما اعتقاد ما این است که خدا، خدای حیّ است، یعنی خدایی که حضور دارد و کار انجام می‌دهد، اگر خدای ما کار انجام ندهد، چه تفاوتی با خدای یهود دارد؟ حال ما از کجا می‌فهمیم که خدا کار انجام داده است؟ به وسیله آیاتش، آیاتی که در قرآن کریم در برهه‌های زمانی و مکانی مختلف نقل شده و آیاتی که امروزه در دنیا و در همین اطراف ما تحقق می‌یابد.

 متأسفانه در این زمانه، ایمان ما به رهبر معظم انقلاب در داخل کشور، مانند ایمان گروه‌­های مقاومت در خارج از ایران به ایشان نیست. خداوند در این زمان «نصرت ایشان را» به عنوان یک آیه بزرگ برای ما قرار داده است و متأسفانه بسیاری از ما به این آیه‌ی الهی بی‌توجه هستیم و به آن اعتنا نمی‌کنیم و بلکه خدای ناکرده آن را به استهزاء می‌گیریم که البته خداوند در همان آیات 138 تا 140 سوره نساء، تکلیف استهزاء کنندگان و نوع رفتار منافقین را به وضوح بیان فرموده است. «بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذابًا أَلیمًا * به منافقان خبر ده که عذابی دردناک خواهند داشت‏ * الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعًا * همانان که غیر از مؤمنان‏، کافران را دوستان [خود] می‏‌گیرند. آیا سربلندی را نزد آنان می‏‌جویند؟ [این خیالی خام است] چرا که عزت‏، همه از آنِ خداست‏ * وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّی یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللّهَ جامِعُ الْمُنافِقینَ وَ الْکافِرینَ فی جَهَنَّمَ جَمیعًا * و البتّه [خدا] در کتاب بر شما نازل کرده که‏: هرگاه شنیدید آیات خدا مورد انکار و ریشخند قرار می‌‏گیرد، با آنان منشینید تا به سخنی غیر از آن درآیند، چراکه در این صورت شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع خواهد کرد».

 طبق اعتقادات ما اطاعت از ولیّ فقیه، اطاعت از امام زمان (عج) و اطاعت از امام زمان (عج)، اطاعت از رسول‌الله (ص) و اطاعت از رسول‌الله (ص) اطاعت از خداست. با این بینش که منطبق با آیات قرآن است، می‌توانیم از نصرت ولیّ عصر(عج) استفاده کنیم، اما متأسفانه بسیاری از مدیران ما در داخل هر کدام یک «من» هستند و از خود نظر دارند و ایمان لازم برای همراه شدن با ولیِّ فقیه را ندارند. برای همین است که به راحتی از شورایی شدن رهبری حرف می­زنند و قائل به تأیید امام معصوم در امر رهبری نیستند.

ما باید در داخل جامعه خودمان ایمانی از جنس ایمان آیه 136 سوره نساء داشته باشیم تا طبق قانون الهی دیگر کفار هیچگونه راهی برای تسلط بر ما در زمینه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... نداشته باشند. کلاً همت ما نسبت به اجرای قوانین الهی کم است. مؤمن هستیم اما آن ایمان خاصه را نداریم. به عنوان مثال، قانون مربوط به ربا را ببینید، خداوند ربا را حرام کرده و این یعنی قانون خدا، اما می­‌بینیم که در جامعه به این قانون الهی بی‌توجهی می­‌شود، قطعاً این بی‌توجهی به قانون الهی دارای اثر وضعی خواهد بود و تبعه خواهد داشت. تبعه آن، این اوضاعی است که امروزه در وضعیت اقتصادی کشورمان می‌بینیم، به عبارت دیگر، نه تنها در مسأله اقتصادی دچار مشکل‌های اساسی شدیم، بلکه در رهگذر همین امر، ایمان بسیاری از انسان‌ها در مسیر نابودی قرار گرفته است. امثال شهید بهشتی از کسانی بودند که باور به ولایت داشتند، لذا وقتی بیانات ایشان را مرور می‌‌کنیم، می‌بینیم که هیچگونه تلاشی برای اثبات خودشان ندارد، بلکه تلاش می‌کنند تفکر ولیّ فقیه زمان را اشاعه دهند و از آن دفاع کنند و در این مسیر تا شهادت نیز پیش می‌روند، به همین خاطر است که خداوند مرگ ایشان را در قالب شهادت و در اوج مظلومیت قرار داد.

تسنیم: لطفا کمی از تابلوهایتان بگویید. بفرمایید، علت اشتراک برخی عناصر از جمله غلبه آسمان و کم حجم نشان دادن زمین در آثار شما چیست؟

قدیریان:نقاش نمی­‌تواند به دور از جهان‌بینی خود، خلق اثر کند. همه هنرمندان در مورد هستی و عالمی که در آن زندگی می­‌کنند، آگاهانه و یا ناآگاهانه، منظری دارند و از آن تأثیر می‌­گیرند، من نیز همچون آن‌ها باوری دارم. وقتی باور من این است که تمامی مشکلات ما به دلیل دور شدنمان از نگاه آسمانیست، وقتی به گذشته نگاه می‌­کنم و ارزش‌هایی که در فضای الهی حاکم بر انقلاب به وجود آمد را به یاد می‌­آورم، وقتی نصرت گروه­‌های مقاومت لبنان را مشاهده می‌کنم که صرفاً به دلیل نزدیک بودن آن‌ها به مفاهیم آسمانی از جانب امام(عج) است، بر خود لازم می­‌دانم تا این کمبود را در آثارم فریاد بزنم و فطرت الهی و انرژی عظیمی را که در آسمان بی‌پایان و در نزدیکی ما وجود دارد به مخاطبانم یادآور شوم.

************

مصاحبه از امیرمحسن شیخان

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران