شورانگیزترین بخش زندگی امام صادق(ع) در کلام رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانی به شورانگیزترین و مهمترین بخش زندگی امام صادق(ع) اشاره کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، شنیدن فضایل و برخی ابعاد و ویژگیهای شخصیتی ائمه اطهار(ع) در کلام بزرگان دین باعث ایجاد نگرش و معرفتی نوین در افکار شیعیان میشود. در واقع ایام ولادتها و شهادتهای امامان معصوم(ع) باید فرصتی جهت تبیین معارف و فضایل این بزرگواران باشد تا جامعه اسلامی ضمن اینکه به غم و شادی میپردازد، به شعور و معرفت عترت(ع) نیز برسد.
در عصر ما رهبر معظم انقلاب اسلامی پیوسته در مناسبات مختلف با نوع نگاه و بصیرت نافذشان بارها و بارها به بیان مسائل و عبرتهایی از ماجراهای اهلبیت (ع) پرداختند، امروزه پس از گذشت سالها از آن طرح بحثها، وقتی کمی دقیق میشویم، قیمت و بصیرت چنین افرادی برایمان بیش از پیش نمایان میشود و لزوم به کارگیری آنها در جامعه را به وضوح حس میکنیم.
در ادامه به برخی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره جایگاه والای امام صادق (ع) و نقش ایشان در اشاعه امامت اشاره میشود:
* مهمترین بخش زندگی امام صادق(ع)
امام صادق(ع) در اواخر دوران بنیامیه، شبکه تبلیغاتی وسیعی را که کار آن، اشاعه امامت آلعلی(ع) و تبیین درست مسأله امامت بود، رهبری میکرد؛ شبکهای که در بسیاری از نقاط دوردست کشور مسلمان، به ویژه در نواحی عراق و خراسان، فعالیتهای چشمگیر و ثمربخشی درباره مسأله امامت عهدهدار بود، اما این تنها یک روی مسأله و بخش ناچیزی از آن است. موضوع تشکیلات پنهان در صحنه زندگی سیاسی امام صادق(ع) و نیز دیگر ائمه علیهمالسلام، از جمله مهمترین و شورانگیزترین و در عین حال مجهولترین و ابهامآمیزترین فصول این زندگینامه پرماجراست.
برای اثبات وجود چنین سازمانی نمیتوان و نمیباید در انتظار مدارک صریح بود. نباید توقع داشت که یکی از امامان یا یکی از یاران نزدیکش صراحتاً به وجود تشکیلات سیاسی - فکری شیعی اعتراف کرده باشد؛ این چیزی نیست که بتوان به آن اعتراف کرد. انتظار معقول آن است که اگر روزی هم دشمن به وجود تشکل پنهانی امام پی برد و از خود آن حضرت یا یکی از یارانش چیزی پرسید، او به کلی وجود چنین چیزی را انکار کند و گمان آن را یک سوءظن یا تهمت بخواند. این، خاصیت همیشگی کار مخفی است.
باید در پی قرائن و شواهد و بطون حوادث ظاهراً سادهای بود که اگرچه نظر بیننده عادی را جلب نمیکند، اما با دقت و تأمل، خبر از جریانهای پنهانی بسیاری میدهد. اگر با چنین نگرشی به سراسر دوران دو قرن و نیمی زندگی ائمه علیهمالسلام نظر شود، وجود یک تشکیلات پنهان در خدمت و تحت فرمان ائمه علیهمالسلام تقریباً مسلم میشود.
(بیانات رهبر معظم انقلاب درباره عنصر جهاد، مبارزه و قیام در زندگی ائمه اطهار علیهمالسلام ـ 58/3/21)
* تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه فقه شیعی
این نیز یک خط روشن در زندگی امام صادق(ع) است. به شکلی متمایزتر، صریحتر و صحیحتر از آنچه در زندگی دیگر امامان میتوان دید؛ تا آنجا که فقه شیعه «فقه جعفری» نام گرفته است و تا آنجا که همه کسانی که فعالیت سیاسی امام را نادیده گرفتهاند، بر این سخن همداستان هستند که امام صادق(ع) وسیعترین- یا یکی از وسیعترین- حوزههای علمی و فقهی زمان خود را دارا بوده است.
مقدمتاً باید دانست که دستگاه خلافت در اسلام، از این جهت با همه دستگاههای دیگر حکومت متفاوت است که این فقط یک تشکیلات سیاسی نیست؛ بلکه یک رهبری سیاسی ـ مذهبی است. نام و لقب «خلیفه» برای حاکم اسلامی، نشاندهنده همین حقیقت است که وی بیش از یک رهبر سیاسی است؛ جانشین پیامبر(ص) است و پیامبر(ص)، آورنده یک دین و آموزنده اخلاق و البته در عین حال حاکم و رهبر سیاسی است. پس خلیفه در اسلام، به جز سیاست، متکفل امور دینی مردم و پیشوای مذهبی آنان نیز هست.
با این آگاهی، به وضوح میتوان دانست که فقه جعفری در برابر فقه فقیهان رسمی روزگار امام صادق(ع) فقط یک اختلاف عقیده دینی ساده نبود؛ بلکه در عین حال دو مضمون متعرضانه را نیز با خود حمل میکرد: نخست و مهمتر، اثبات بی نصیبی دستگاه حکومت از آگاهی دینی و ناتوانی آن از اداره امور فکری مردم و دیگر، مشخص کردن موارد تحریف در فقه رسمی که ناشی از مصلحتاندیشی فقها در بیان احکام فقهی و ملاحظهکاری آنان در برابر تحکم و خواست قدرتهای حاکم است.
امام صادق(ع) با گستراندن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوهای غیر شیوه عالمان وابسته به حکومت، عملاً به معارضه با آن دستگاه برخاسته بود. آن حضرت بدین وسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار میآمد، تخطئه و دستگاه حکومت را از بُعد مذهبیاش تهیدست میکرد.
نخستین حکمرانان بنیعباس که خود در روزگار پیش از قدرت، سالها در محیط مبارزاتی علوی و در کنار پیروان و یاران آل علی(ع) گذرانده و به بسیاری از اسرار و چموخمهای کنار آنان بصیرت داشتند، نقش متعرضانه این درس و بحث و حدیث و تفسیر را پیش از اسلاف اموی خود درک میکردند. گویا به همین خاطر بود که منصور عباسی در خلال درگیریهای رذالتآمیزش با امام صادق(ع) مدتها آن حضرت را از نشستن با مردم و آموزش دین به آنان، و نیز مردم را از رفت و آمد و سؤال از آن حضرت منع کرد؛ تا آنجا که به نقل از «مفضلبنعمر» - چهره درخشان و معروف شیعی - هرگاه مسألهای در باب زناشویی و طلاق و امثال اینها برای کسی پیش میآمد، به آسانی نمیتوانست به پاسخ آن حضرت دست یابد.
انتهای پیام/