بحران خلیج فارس؛ جنگ نرم رسانهای و منافع رژیم صهیونیستی
بحران خلیج فارس تحولی بود که در نتیجه جنگ نرم رسانهای میان کشورهای عربی منطقه به وجود آمد، اما برای رسیدن به عوامل پشت پرده این بحران ، نباید نقش و منافع رژیم صهیونیستی در آن نادیده گرفته شود.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری العهد، بحران موجود بین کشورهای خلیج فارس با تمامی جزئیات خود در ابعاد سیاسی و اقتصادی و رسانهای و غیر نظامی در حال پیچیده شدن است و بخش های مهمی از تقابل ها بین قطر از یک طرف و عربستان و امارات و بحرین و مصر از طرف دیگر را در بر گرفته است. با وجود پیشبینیهایی که در رابطه با بروز درگیری بین طرفین بحران در سایه افزایش اختلافات قدیمی و جدید در زمینه مواضع و سیاست خارجی قطر مطرح شده که معمولا محل اجماع کشورهای خلیج فارس نیست، اما سلاحها و ابزارهای سیاسی و اقتصادی و گفتمان تبلیغاتی موجود، این پیشبینیها را در این حد نگه نداشته است. به ویژه اینکه افت گفتمان حرفه ای سیاسی و رسانه ای برای طرفین درگیری ها نشان دهنده نمونه ای جدید از رفتار رسانه ای است که سایه خود را بر سر تحولات مرحله آینده و روند سیاسی و رسانه ای آن انداخته است.
ماهواره های عربی؛ ابزار تسلط نرم
از سال 2003 تاکنون و به ویژه بعد از جنگ اول و دوم خلیج فارس کشورهای بزرگ همزمان با تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک و نظامی خود اولویت بیشتری در ابعاد تبلیغاتی در مورد کشورهای عربی و اسلامی منطقه و ملتهای آنها دادند. چرا که ماهوارهها تأثیرگذاری و حاکمیت خود را بر تفکر افکار عمومی عربی نشان می داد که همچنان در حال فرسایش بود. این رویکرد به ویژه بعد از شکست واشنگتن در جریان ریاست جمهوری جورج بوش پسر برای بهبود وجهه آمریکا در جهان مورد توجه قرار گرفت. این در حالی بود که آمریکا در سال 2003 میلادی بالغ بر یک میلیارد دلار به این موضوع اختصاص داده بود.
به همین علت است که دولت آمریکا روش دیگری را در پیش گرفت و شبکه ماهوارهای الحرة را به زبان عربی در سال 2004 راه اندازی کرد. این شبکه به صورت کامل با بودجههای دولتی تامین مالی می شد و بزرگترین پروژه تبلیغاتی بعد از تجربه رادیو صدای آمریکا بود که در سال 1942 راه اندازی شده بود. آلمان نیز همین روش را در پیش گرفت و در سال 2005 شبکه ماهواره ای دویچه وله را به زبان عربی از کویت راه اندازی کرد. در همین سال روسیه نیز شبکه روسیا الیوم عربی را به راه انداخت و دو سال بعد فرانسه نیز شبکه فرانسه 24 را به زبان عربی تاسیس کرد.
به این ترتیب جنگ نرم همزمان با سیاست مداخله نظامی مستقیم که آمریکا و اروپا بعد از جنگ جهانی دوم در پیش گرفته بودند، آغاز شد. مراحل اولیه این جنگ با تأسیس شبکه الجزیره در سال 1996 و نسخهبرداری از شبکه بی بی سی و استفاده از تجربهها و کادر فعال در این شبکه آغاز شد. این اتفاق انقلابی رسانه ای بود که افکار عمومی عربی آن را پنجره ای آزاد و تریبونی برای بررسی مسائل ممنوعه و انتقاد از رژیمها و حاکمیت هایی می دانستند که تا آن زمان ممنوع بود.
شبکه العربیه و الاخبار سعودی نیز در واکنش به روی کار آمدن شبکه الجزیره تاسیس شد و امارات نیز اسکای نیوز را تاسیس کرد. به این ترتیب دولت کوچک قطر به بازیگر بزرگی در عرصه مسائل عربی و بینالمللی تبدیل شد. آرمان فلسطین محور اساسی مورد توجه رسانههای قطری برای ورود به رویکردهای مردمی و نشان دادن ابعاد خفت رژیمهای عربی – به استثنایء قطر- بود.
بحران دیپلماتیک با قطر
نقش قطر در یکی از پیچیدهترین مراحل و شدیدترین بحرانهای موجود در منطقه عربی که تحت عنوان خیزش های مردمی خود را نشان داد، افزایش پیدا کرد. این حوادث به ویژه در مصر باعث مشغول شدن این کشور به حوادث و کودتای داخلی خود بود و تأثیرگذاری و نقش عربستان سعودی در تحولات عربی به علت بحران مالی و اقتصادی داخلی و ورود به جنگ یمن کاهش پیدا کرده بود.
البته نشست کشورهای عربی- اسلامی با دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا باعث شد عربستان نقش و قدرت بیشتری در منطقه پیدا کند. دو روز بعد از این نشست بود که عربستان بسیج نیروهای خود ضد قطر را آغاز کرد، چرا که می پنداشت زمان آن فرا رسیده تا این کشور در شبه جزیره را مهار کند تا جایی که امکان حذف آن از نقشه را نیز داشته باشد. چرا که حاکمان سعودی علاقه زیادی به محو خطوط و مرزهای نقشه ها و ترسیم مجدد آن دارند.
به این ترتیب بحران بین دو شبکه العربیه و اسکای نیوز در رابطه با اظهارات منسوب به امیر قطر در انتقاد از عربستان و صحبت مثبت در رابطه با ایران و حزبالله لبنان آغاز شد و تاخیر قطر در تکذیب این اخبار نیز باعث شد جنجال تبلیغاتی و رسانهای بین دو طرف در زمینه این مواضع آغاز شود. در پی این جنجال، سیل موضعگیریها در شبکههای ماهواره هوادار هر کدام از طرفها به راه افتاد و پروندههای مخفی رونمایی شد و رسانههای مختلف اطلاعاتی را که مستند به صوت و تصویر بود، از آرشیو رسانهای و امنیتی خود خارج و منتشر کردند.
قطر تلاش کرد کنارهگیری رسانهای مستقیم بر ضد عربستان را جبران کند و در حملات خود به امارات و بحرین و مصر متمرکز شد. این کشور در هجمه تبلیغاتی چهارگانهای که تنها منحصر به ابعاد سیاسی و اقتصادی و حتی ورزشی نبود، تنها به نظر می رسید. به این ترتیب جنگ تبلیغاتی بین دو طرف روشی متفاوت را در پیش گرفت که تنها منحصر به سطح نبود، بلکه تا عمق آن ها نیز کشیده شده و وارد تونلی مسدود شد.
کشورهای خلیج فارس و مصر شرایطی را برای حل این بحران تعیین کردند که در صدر آنها بسته شدن شبکه الجزیره و تمامی زیر شاخههای رسانهای آن بود. آنها پیش از این تمامی دفاتر خبرنگاری و دفاتر شبکه الجزیره را در پایتختهای خود بسته بودند. این اقدام مقدمه ای برای اعلام قطع روابط با دوحه بود. در جنگ روانی به وجود آمده، دو طرف به ارزشها و ادب و قواعد حرفهای نیز پایبند نبودند و بخش بزرگی از رسانههای عربی با این بحران به صورت غیرحرفهای رفتار کردند.
این موضوع به علت اجرای دستورات سیاسی و نشان دادن مواضع طرفین درگیریها بوئد که در رسانه های عربی موضوع تازه ای نیست و همواره رسانه ها تریبونی سیاسی در خدمت رژیمهای عربی هستند، اما این اولین باری بود که چنین جنگ و درگیری با این حد از شدت و حدت در میان این کشورها به راه افتاده است.
ادامه دارد...