کزازی: با دیدگاههای غربی نمیتوان ادب بومی ایران را کاوید
خبرگزاری تسنیم : شاهنامهپژوه ایرانی میگوید: باورم آن است که با دیدگاههای غربی نمیتوانیم ادب بومی ایران را به درستی بکاویم و بشناسانیم؛ زیرا آن دیدگاهها برپایه ادب اروپایی همساز است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، کسی نیست که ادبیات خوانده باشد یا در اساطیر و داستانهای شاهنامه غور کرده باشد و نام کزازی را نشنیده باشد. میرجلالالدین کزازی را همه کسانی که به ادبیات گذشته عشق میورزند میشناسند. وی در زمینه شاهنامهپژوهی نخستین کسی است که تمام شاهنامه را گزارش و ویرایش کرده است که این، خود بر احاطه بی چون و چرای وی بر این متن، صحه میگذارد و آثار و مقالههای پژوهشی او در این زمینه همیشه بیانگر دیدی ویژه و نو درباره شاهنامه بوده است و کزازی را به عنوان فردی صاحبرأی در این زمینه معرفی میکند.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی مدتی است که در کنار پژوهش بر متون اساطیری همچون شاهنامه، بررسی غزلیات حافظ را آغاز کرده که ثمره این تأملات و درنگ وی بر غزلیات حافظ شیرینسخن در اثری با عنوان «بر آستان جانان» گردآوری و تدوین شده است. نخستین جلد از این مجموعه دو جلدی هفته گذشته از سوی انتشارات سمت روانه قفسه کتابفروشیها شده است.
کزازی در آغاز گفتوگو به جدیدترین اثر خود با عنوان «بر آستان جانان» اشاره میکند و میگوید: من هماکنون جلد دوم از کتابی را مینویسم که در زمینه حافظشناسی است. جلد نخستین آن هفته پیش با نام «بر آستان جانان» از چاپ بیرون آمده است. این کتاب که آموختاری است، برای تدریس در دانشگاه در دو پوشینه یا مجلد نوشته میشود، چاپ خواهد شد. من هماکنون گرم نوشتن پوشینه دوم هستم.
وی ادامه میدهد: پوشینه نخست این کتاب را سازمان سمت چاپ کرده است و پوشینه(جلد) دوم را نیز چاپ خواهد کرد. در پوشینه نخست 20 جلد غزل حافظ را از سه دیدگاه واژهشناسی، زیبا شناسی و باورشناسی گزارش کردهام. در این پوشینه دوم هم 20 غزل دیگر را گزارش خواهم کرد. آن 20 غزل نخستین از نیمه آغازین دیوان گزارش و برگزیده شده است و غزل دوم هم از نیمه دیگر. نسخه اساس من، ویراسته روانشادان علامه محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی است، اما اندکی به آنچه که آن را «پچینهشناسی» (نسخهبدل) میخوانم نیز پرداختهام.
نگارنده کتاب «سخنی از سیمرغ» در پاسخ به این پرسش که آیا منظور از باورشناسی همان بررسی دیدگاههای کلامی و اجتماعی منعکسشده در سرودههای حافظ است یا خیر، عنوان کرد: خیر، باورشناسی را در معنایی گسترده به کار میبرم. در این بخش به ساختار اندیشهای و پیامشناختی متن میپردازم و هر دیدگاه، اندیشه و باور که در بیت نمود یافته است، در این بخش بررسی میشود.
این پژوهشگر برجسته زبان و ادبیات فارسی به روش تحلیل خود در سرودههای حافظ اشاره کرد و در پاسخ به این پرسش که چقدر از نظریههای ادبی مطرح مانند تحلیل گفتمان در تحلیل و بررسی غزلیات استفاده کردهاید، میگوید: نه، من به آن زمینهها نمیپردازم؛ زیرا که چندینبار هم در اینباره دیدگاه خود را در پیش نهادهام. باورم آن است که با آن سنجهها و دیدگاهها ما نمیتوانیم ادب بومی ایران را به درستی بکاویم، بشناسیم و بشناسانیم؛ زیرا آن دیدگاهها و سنجهها برپایه ادب اروپایی پدیدآمده است، هماهنگ و همساز است با هنجارها، ویژگیها و کاربردهایی که در این سامانه ادبی دیده میشود.
کزازی در ادامه با تأکید بر ناکارآمدی نظریات ادبی غربی در تحلیل متون فارسی ادامه میدهد: ما تنها هنگامی به درستی میتوانیم از این دیدگاهها و سنجهها بهره ببریم که خواستمان ادبسنجی باشد؛ به سخن دیگر، دو سامانه گوناگون ادبی که یکی ادب پارسی است و دیگری ادب اروپایی از نگاهی فراخ بنگریم و با هم بسنجیم. دستآوردهای روشهای پژوهش، در آنچه آن را علوم انسانی مینامیم، به ناچار سرشت و ساختاری بومی دارند و نمی توانیم آنچه را در فرهنگ و سرزمینی دیگر به دست آمده است، به یکبارگی در شناخت فرهنگ و ادب پارسی و ایرانی به کار بگیریم.
نویسنده کتاب «چراغی در باد» میافزاید: من تا آنجا که بهرهبرد از این دیدگاهها با هنجارهای سخن پارسی سازگار بیفتد، از آنها بهره میبرم و بدین سازگاری هم میبایدم گفت که چندان دامنهای گستردهای نیست.
وی در ادامه بر بازبینی متون پژوهشی کهن ادب فارسی مانند «اسرار البلاغه» اثر ارزشمند عبدالقاهر جرجانی و نظریات ادبی مطرح شده در این منابع تأکید و عنوان میکند: به سخن دیگر ما باید بکوشیم در پایه نخست سنجهها، دیدگاهها و دبستانهایی(نظریات ادبی) را از سرودههای ادبی و هنرورزانه پارسی، سپس بر پایه آن یادگاری که در این زمینه از گذشتگان برای ما برجای مانده است، بجوییم و بیابیم. این درست همان کاری است که فرنگیان کردهاند و همان راهی است که آنان رفتهاند.
این استاد زبان و ادب فارسی در پایان تصریح میکند: ادب پارسی به ویژه در قلمرو شعر بسیار کهنتر، مایهورتر و گستردهتر از دیگر سامانههای ادبی جهان است؛ از همین روست که شاید ما هنوز نتوانستهایم شیوهای به سامان و دانشورانه این دیدگاهها و دبستانهای بومی ایرانی را بیابیم و فراپیش بنهیم، بدانسان که دیگران کردهاند.
انتهای پیام/