تاریخچه فارسی‌ستیزی و نقش انگلیس در افغانستان

تاریخچه فارسی‌ستیزی و نقش انگلیس در افغانستان

زبان فارسی در افغانستان ناملایمت‌­های بسیاری را تحمل کرده است؛ به‌طوری که امروزه با وجود آزادی بیان در این کشور، به‌دلیل فعالیت­‌های پشتوگرایانه دولتمردان، هنوز این زبان نتوانسته جایگاه واقعی خود را در سیاست­‌های دولت افغانستان بیابد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا،‌ افغانستان یکی از کشورهای منطقه آسیای میانه به شمار می­‌آید که پایتخت آن شهر کابل است. افغانستان اگر چه به‌عنوان یک کشور و یک ملت دارای تاریخ جدیدی است، اما این سرزمین به لحاظ پیشینه تاریخی، یکی از کهن‌ترین سرزمین‌های جهان محسوب می­‌شود. این کشور همچنین به دلیل قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم،محل تلاقی تمدن‌های بزرگ جهان و یکی از مهم‌ترین مراکز بازرگانیدوران باستان بوده ‌است. افغانستان به لحاظ جغرافیای راهبردی و سیاسی، در شکل‌گیری سرزمینی تمدن‌های بزرگی همچون تمدن ایرانی، یونانی، بین‌النهرینیو هندینقش داشته است. مردم افغانستان از دیرباز، جایگاه عمده‌ای در معرفی و گسترش ادیان بزرگ جهان و همچنین نقش مهمی در بازرگانی و دادوستد داشته­‌اند. سرزمین افغانستان در برخی دوره­‌های تاریخی حتی کانون مسلط سیاسی و فرهنگی در آسیا نیزبوده‌ است؛ از این‌ رو همواره مورد توجه دولت­ها و قدرت­های منطقه­‌ای و جهانی قرار می­‌گرفته و در طول تاریخ گلوگاه یورش مهاجمان و جهان‌گشایان بوده، به‌طوری‌که ردپای آنها هنوز در گوشه و کنار این سرزمین دیده می‌شود.از آغاز پادشاهی هخامنشیان تا امضای معاهده پاریس توسط ناصرالدین‌شاه قاجار در سال 1857 میلادی و به رسمیت شناختن استقلال افغانستان، این کشور همواره بخش مهمی از قلمرو خراسان بزرگ به شمار می­‌رفته است.

بسیاری از اهالی این کشور می­‌توانند به دو یا سه زبان سخن بگویند و همه زبان­‌های اصلی افغانستان در کشورهای همسایه نیز رواج دارد. زبان‌های رسمی افغانستان، زبان پشتو و فارسی است. با وجودی که سیاستمداران پشتون افغانستان سعی دارند تعداد گویشوران زبان فارسی را کمتر از آنچه که هست نشان دهند، اما  جمعیت قابل توجهی به این زبان سخن می­­‌گویند. در افغانستان دو زبانگی (فارسی دری و پشتو) رایج است و این در حالی است که هر دو زبان­ از خانواده زبان­‌های هندواروپایی هستند. زبان بلوچی نیز از شاخه زبان‌های ایرانی است که به­ همراه زبان­‌های ازبکی، ترکمنی، ترکی، و برخی گویش­‌های دیگر در آنجا رواج دارد.

در میان فارسی‌زبان‌ها تنوع بیشتری نسبت به سایر زبان­‌ها در افغانستان وجود دارد که از جمله می­‌توان به تاجی‌ک­ها، هزاره­‌ها، فارسی­‌وان­‌ها (تاجیکی) و ایماق­‌ها اشاره کرد.

امروزه به دلیل بیش از 30 سال ناآرامی و جنگ و اوضاع اجتماعی و سیاسی خاص افغانستان که زمینه را برای حضور غربی­‌ها و به تبع آن گرایش به زبان انگلیسی فراهم کرده، کاربرد واژه­‌های انگلیسی در زبان مردم رشد قابل توجهی در این کشور داشته است، به­ طوری که حتی برخی از افراد تفاوت واژگان انگلیسی را با زبان مادری خود نمی­‌دانند.

زبان فارسی در افغانستان

افغانستان بخشی از همان خراسان قدیم است که نام‌­آوران ادب و سخن همچون مولانا، ابن­ سینا، دقیقی، ناصرخسرو، ابومعشر، رشیدالدین وطواط، رابعه، امیر خسرو، عنصری و ده‌ها سخن­‌پرداز شیرین سخن را در خود پرورانیده است. پشتوانه کهنِ فرهنگی- تمدنی زبان فارسی، بسیاری از ابرقدرتها را وادار به فارسی ستیزی کرده چنانکه برای تضعیف آن از هیچ تلاشی فرو گذار نمی­‌کنند. این درحالی است که فارسی زبان‌های افغانستان اعم از متخصصان، علما، زبان­شناسان و گویشوران، همواره زبان خود را جزئی از زبان فارسی برشمرده‌­اند که شرایط جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی حدود یک سده اخیر عامل جدایی و تفاوت در آن شده است. فارسی ستیزی در این کشور از اواخر قرن نوزدهم میلادی و در زمان حکومت امیر شیرعلی خان و عبدالرحمان خان با حمایت انگلیسی­‌ها آغاز شده است. دورانی که در آن، پیوند قبیله و استعمار عرصه را بر فارسی زبانان تنگ کرد. با تحرکات امیر حبیب­‌الله خان، تلاش­‌های عصر نادرخان و تحریکات محمدگل خان مومند وزیر وقت، سعی در رسمی شدن زبان پشتو و جایگزین شدن آن به­ جای زبان فارسی داشتند، اما پویایی و گستره زبان فارسی تنها به تصویب ماده 35 مبنی بر موظف بودن دولت در تقویت زبان پشتو از طریق برنامه مؤثری در فصل مربوط به حقوق و وظایف مردم منجر شد.

زبان فارسی در افغانستان ناملایمت‌­های بسیاری را تحمل کرده است به ­طوری که امروزه با وجود آزادی بیان در این کشور، به دلیل فعالیت­‌های پشتوگرایانه دولتمردان، هنوز این زبان نتوانسته جایگاه واقعی خود را در سیاست­‌های دولت افغانستان بیابد. با این ­حال زبان فارسی در گذر زمان و به ­رغم وجود معربات و واژه‌های بیگانه، همچنان اصالت خود را حفظ کرده و یک عنصر مهم ­پیوند دهنده مردم فارسی­‌گوی ایران، افغانستان و تاجیکستان به ­شمار می‌­رود.

بیشتر بخوانید:  آیا «دری» با «فارسی» متفاوت است؟

زبان فارسی در مراکز  تحقیقاتی و آموزشی، دانشگاه‌­ها و مراکز تحقیقاتی

تعداد 34 بخش­ زبان و ادبیات فارسی در افغانستان دایر است که به جز قندهار و خوست، بیشتر دانشگاه­‌های ولایات این بخش را دارند. بر اساس گزارش‌­ها تا سال 1389 در افغانستان بیش از 4300 دانشجو در رشته زبان و ادبیات فارسی دری مشغول به تحصیل بوده­‌اند که این تعداد طی سال­های اخیر رشد بیشتری هم داشته است.

  1. دانشگاه دولتی کابل: اولین و بزرگترین دانشگاه در افغانستان است که در سال 1931 م. راه ­اندازی شد. بخش ادبیات در دانشکده (پوهنحی) علوم اجتماعی این دانشگاه در سال 1323 تأسیس شد که با پذیرش 10 دانشجو در برنامه درسی زبان پشتو و فارسی دری، واحدهای تاریخ ادبیات، گرامر، فنون ادبی، روحیات و فلسفه، عربی و زبان انگلیسی برای این رشته پیش­ بینی شد. بخش زبان دری دانشگاه کابل از سال 1335 به بعد مستقل از سایر زبان­ ها به فعالیت پرداخت که همین بخش زبان دری پس از دانشکده حقوق و طب سابقه­ دیرینه 60 ساله دارد. شخصیت­های علمی و فرهنگی افغانستان از جمله استاد خلیلی، استاد بیتاب، استاد جاوید و... در این دانشکده تحصیل کرده­‌اند. برخی دروس این رشته شامل زبان­شناسی عمومی، فنون ادبی، متون نظم، تاریخ تحول زبان و تاریخ ادبیات است. این بخش هم‌­اکنون با 25 استاد از مقطع کارشناسی تا دکتری به فعالیت خود ادامه می­‌دهد. 20 نفر در مقطع فوق لیسانس و پنج نفر در مقطع دکتری با استفاده از منابع ایرانی مانند منابع انتشارات سمت به امر تدریس مشغول‌اند. جمهوری اسلامی ایران در سال 2007 حدود 25 هزار جلد کتاب به این دانشگاه اهدا کرد.
  2. دانشگاه دولتی ننگرهار: این دانشگاه در شهر جلال­ آباد ولایت ننگرهار قرار دارد که در سال 1341 راه‌­اندازی شده است. رشته زبان و ادبیات دری در دانشکده زبان و ادبیات این دانشگاه در سال 1383 در مقطع لیسانس راه‌­اندازی شد که هم‌­اکنون هشت استاد آن را اداره می­‌کنند و بیش از 150 دانشجو دارد که از زمان تأسیس تا کنون 170 نفر از آن فارغ التحصیل مقطع کارشناسی شده­‌اند.
     
  3. دانشگاه دولتی بلخ: به این دانشگاه به زبان پشتو پوهنتون بلخ گفته می­‌شود که در شهر مزار شریف قرار دارد. این دانشگاه در سال 1986 راه‌­اندازی شد و سومین دانشگاه بزرگ افغانستان پس از دانشگاه کابل و دانشگاه ننگرهار- به شمار می­‌رود. دانشکده ماستری زبان دری و پشتو در سال 1391 در این دانشگاه تأسیس شد که تعداد دانشجویان نخستین دوره آن 20 نفر بود. این دانشکده در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد نیز جزء فعال­ترین دانشکده‌­های زبان فارسی افغانستان به شمار می‌­رود و سالانه تعداد زیادی از دانشجویان در آن فارغ­‌التحصیل می­‌شوند. در سال 1394 با حضور نمایندگان جمهوری اسلامی ایران، از تعداد 18 نفر دانشجویان دومین دوره کارشناسی ارشد زبان و ادبیات دری این دانشگاه به عنوان دانشجویان برتر تجلیل شد.
     
  4. دانشگاه دولتی هرات: هرچند هرات از ده ها سال پیش فعالیت علمی و اکادمیک در مدرسه گوهرشاد بیگم، فخرالمدارس و ... داشته اما دانشگاه دولتی هرات در سال 1367 در این شهر تأسیس شد و همزمان رشته زبان و ادبیات دری نیز در دانشکده ادبیات و علوم بشری آن مطابق با بخش زبان و ادبیات دری دانشگاه کابل فعالیت خود را آغاز کرد. مضامین اساسی که در این بخش تا ترم هشتم تدریس شد عبارت بودند از تاریخ ادبیات دری متون نظم و نثر دستور زبان (آواز شناسی، صرف و نحو)زبانشناسی (مبادی زبانشناسی، زبانشناسی عمومی، زبانشناسی تشریحی، زبانشناسی تاریخی- مقایسی، معنا شناسی، واژه شناسی) فنون ادبی (بدیع، بیان، فصاحت و بلاغت و عروض فارسی) تئوری ادبیات، سبکشناسی ادبی، نقد ادبی، ادبیات عرفانی و جامی شناسی. دوره دکتری زبان و ادبیات دری در سال 1393 در این دانشکده راه‌اندازی شد که در سال 1394 تعداد 25 دانشجو در سال 1395 تعداد 26 دانشجو موفق به قبولی در این مقطع شده‌­اند.

مدارس (مکاتب)

افغانستان کشوری است که زبان فارسی دری در آن به رسمیت شناخته شده است. از این رو، واحدهای درسی ادبیات فارسی دری و خط پشتو در 12 سال دوره آموزشی مدارس تدریس می­‌شود. در افغانستان مکاتب خانگی نیز دایر هستند که حجم قابل توجهی از شاگردان را به خود اختصاص می­‌دهند. شرایط اقتصادی نامطلوب و هزینه ­های سنگین آموزشی برای خانواده­‌ها آنها را وا­می­‌دارد که فرزندان خود را به این مکاتب بفرستند. محل برپایی کلاس­های این مکاتب بیشتر در مساجد است و نام‌­های مختلفی مانند مکتب خانگی، مکتب آخوندی، مکتب ملایی، حاجی ملایی و ... دارند. شیوه تدریس در این مکاتب به شکل سنتی و قدیمی با آموزش حروف قرآنی است و کتاب آنها «هفت و یک» یا «قاعده بغدادی است» نام دارد. در کنار این کتاب نیز، کتاب­‌های دینی مانند چهار کتاب، دیوان خواجه حافظ و... تدریس می­‌شود. گرچه آموزش خواندن در این مکاتب سریع­تر از مدارس صورت می­‌گیرد اما یکی از نقاط ضعف اصلی و مهم آن، آموزش ندادن خط نوشتاری است. البته در مدارس نیز اوضاع نوشتاری مطلوب نیست و به­ دلیل نداشتن واحد درسی املاء و انشاء دانش­ آموزان قادر به درست­نویسی نیستند.

برگرفته از «شناخت‌نامه زبان فارسی»، تهیه شده در بنیاد سعدی.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران