دولت ترامپ در ایستگاه یک سالگی| برجام، از آسمان اوباما تا زمین ترامپ
بسیاری، خصوصاً در محافل رسانهای غربی معتقدند بین دولت ترامپ و دولت اوباما از لحاظ اجرای برجام، تفاوت از زمین تا آسمان است.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم- 20 ژانویه سال 2017 دونالد ترامپ بعد از مراسم سوگند رسما فعالیت خود را به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا آغاز کرد.
بسیاری، خصوصاً در محافل رسانهای غربی معتقدند میان رویکرد او با دولت «باراک اوباما»، رئیسجمهور سابق آمریکا در اجرای برجام تفاوت از زمین تا آسمان است. خود ترامپ هم بارها در سخنرانیها و بیانیههایش با متهم کردن دولت قبلی به مماشات تأکید کرده که او روش متفاوتی را پیش گرفته است.
در گزارش زیر تلاش شده به این سوال پاسخ داده شود که در یک سالی که از دولت ترامپ گذشت، چه تفاوتی میان او و اوباما از لحاظ اجرای برجام وجود داشته است.
تحریم، یک روز بعد از توافق
23تیر سال 1394 خبر توافق هستهای ایران و 1+5 در صدر اخبار رسانههای جهان قرار گرفت. اهمیت این مسأله در آن بود که این توافق قرار بود پس از ایجاد محدودیتهایی در بخشهایی از برنامه هستهای ایران به تحریمهای اقتصادی و مالی دهساله علیه تهران پایان دهد.
اما تنها یک روز بعد از اعلام اجرایی شدن توافق هستهای بود که روز 17 ژانویه سال 2016 (27 دیماه 1394) وزارت خزانهداری آمریکا در اقدامی معنادار اعلام کرد تحریمهای تازهای به بهانه برنامه موشکی علیه 11 شرکت و فرد ایرانی اعلام کرده است.
اظهاراتی که «باراک اوباما»، رئیسجمهور وقت آمریکا در یک سخنرانی چند وقت بعد (14 فروردین سال 1395) مطرح کرد این احتمال را تقویت کرد که ممکن است دولت او بر خلاف موضعگیریهای علنی این توافق را نه یک توافق صرفاً در زمینه هستهای، بلکه قطعهای از یک پازل بزرگتر با چشمانداز عقب راندن ایران در حیطههای دیگر از جمله برنامه موشکی، سیاست خارجی و در نهایت مسخ شخصیت و هویت جمهوری اسلامی ببینند.
اوباما، در آن زمان در بحبوحه انتقادات شرکتهای اروپایی از کارشکنیهای دولت آمریکا در تسهیل روابط تجاری با ایران گفت: «توافق هستهای برای توقف برنامه هستهای ایران و انتقال مواد هستهای بود که محقق شد. ایران تا کنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکتها سیگنالهایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریکآمیزی که شرکتها را هراسان میکند، نخواهد کرد. من نمیتوانم قول بدهم ایران میتواند از این فرصت برای ورود به جامعه بینالملل استفاده کند.»
گره زدن برجام به فرابرجام
دیگر مقامهای دولت اوباما هم در موضعگیریهایشان مکرراً محقق شدن مزایای اقتصادی برجام برای مردم ایران را به حیطههای خارج از این توافق مانند حمایت تهران از حزبالله لبنان یا فعالیتهای موشکی گره میزدند.
به عنوان مثال، «استفان مول»، هماهنگکننده دولت سابق آمریکا برای اجرای برجام، ششم خرداد ماه 1395، در شرایطی که امتناع خزانهداری آمریکا از صدور دستورالعمل کتبی درباره مراوده با ایران مورد انتقاد شدید بانکها و شرکتهای بینالمللی قرار داشت، گفت: «ایران برای اینکه به طور کامل از فرصتهای اقتصادی ایجاد شده (بعد از اجرایی شدن برجام) بهرهمند شود بایستی مسائل داخلیاش که بر روی تصمیمهای گیری بینالمللی اثرگذار است را هم حل و فصل کند که از جمله آن مسائل میتوان به عدم وجود شفافیت در بخشهای مالی و تجاری و همچنین اقدامات تحریکآمیز از قبیل آزمایش مکرر موشکهای بالیستیک اشاره کرد.»
مدتی بعدتر، «جان کری»، وزیر خارجه سابق آمریکا که قبلاً خود بارها تأکید بود که در «برجام» مسائل غیرهستهای تعمداً از توافق کنار گذاشته شدهاند، سیاست خارجی ایران در منطقه را بهانه اجرایی نشدن تعهدات واشنگتن قرار داد.
«کری» مهرماه سال 1305 در مصاحبه با فارنافرز گفت: ««ما تمام تحریمهایی که بر سر لغو آنها توافق شده است را برچیدهایم، اما مشکلات دیگری وجود دارد...تا زمانی که ایران در یمن مشغول است و از اسد و از حزبالله حمایت میکند و موشکهایی پرتاب میکند که مردم نسبت به آن احساس خطر میکنند و کارهایی ازاین دست، قضیه مشکل میشود، و این امر باعث میشود تلاشهایی که برای پیشرفت سریع رو به جلو صورت میگیرد با پیچیدگی شدیدی همراه شود.»
«سید عباس عراقچی»، این اظهارات «جان کری» را «طرح شرایط جدید برای اجرای برجام» توصیف کرد و گفت: «این ادعاها تنها بهانهگیریهایی برای شانه خالی کردن از تعهدات داده شده در سایه برجام است. ما در طول مذاکرات [اتمی] برای تمام طرفهای درگیر کاملاً مشخص کردیم که مسائل مربوط به امنیت ملی و دفاع موشکی ایران و مسائلی که مربوط به سیاستهای منطقهای ایران و اصول سیاست خارجی و ارزشهای جمهوری اسلامی ایران است قابل مذاکره و قابل تردید نیست.»
مقام معظم رهبری، قبل از این که مقامهای آمریکایی به این صراحت سیاستهایشان را آشکار کنند در سخنرانی اول فروردین سال 1395 پیشبینی کرده بودند که آمریکا ممکن است سیاست گره زدن مسائل هستهای به سایر مسائل را دنبال کنند و درباره آن به مسئولان هشدار دادند.
ایشان فرمودند: «درست توجّه کنید تا من توضیح بدهم؛ من حرف طرف مقابل را بگویم... میگوید ایران دارای ظرفیتهای فراوان اقتصادی است و هدف از توافق هستهای این بود که کشور ایران بتواند از این ظرفیتها استفاده کند؛ خب، این توافق انجام گرفت لکن این توافق کافی نیست و مسائل دیگری هم هست که در آنها هم بایستی ملّت ایران، دولت ایران، مسئولین ایران تصمیم بگیرند و اقدام بکنند؛ مثلاً فرض بفرمایید امروز در منطقهی غرب آسیا -یعنی همین منطقهای که غربیها به آن میگویند خاورمیانه- جنجالها و آشفتگیهای بسیاری هست؛ خب، این مشکل برای کلّ منطقه است و اگر میخواهید کشور شما از این مشکل نجات پیدا کند، باید سعی کنید این جنجالها فرو بنشیند. چهکار کنیم؟ با آمریکا همکاری کنیم، همفکری کنیم، جلسه کنیم، بنشینیم، گفتوگو کنیم و یک مدلی را طبق میل آمریکاییها یا طبق توافق آمریکاییها انتخاب کنیم.»
تهدید برجام چه سودی برای آمریکا دارد؟
اگر بتوان بر اساس شواهد بالا پذیرفت که دولت اوباما بعد از توافق با ایران از یک طرف سیاست پیوند زدن تعهدات هستهای ایران به تعهدات غیرهستهای و از طرف دیگر حفظ سایه تهدید بر سر برجام را دنبال کرده این نیز قابل پذیرش خواهد بود که راهبرد تازه ترامپ در قبال برجام با تمام هیاهوها و جنجالهای آن سیاست تازهای نیست.
اتخاذ چنین رویکردی و حفظ آن از چند جهت به نفع دولت آمریکا است. اول آنکه، ضمن بیاثر کردن برجام برای ایران، آمریکا را به صورت اسمی و صوری در آن نگه میدارد و هزینههای خروج را متوجه این کشور نمیکند.
از طرف دیگر، این راهبرد به آمریکا امکان خواهد داد سیاستی که از نخستین روز اجرای برجام برای دور کردن شرکتها و بانکهای بینالمللی از بازار ایران در دستور کار قرار گرفت، حفظ شود. از نگاه آمریکاییها کاستن از منافع اقتصادی ایران در برجام منابع مالی تهران را برای ادامه فعالیتهایش در منطقه یا پیگیری برنامههای دفاع موشکی محدود خواهد کرد.
مواضع برجامی ترامپ تا کنون در حفظ فضای سردرگمی برای سرمایهگذاری در ایران موفق بودهاند. همین چند روز پیش، روزنامه والاستریتژونال نوشت سیاست ترامپ باعث سردرگمی شرکتهای بینالمللی برای تعامل با ایران شده و آنها نگران مبادلاتی با ایران هستند که از این پس ذیل این توافق مجاز خواهد بود.
از طرف دیگر، دولت ترامپ با ادامه این روش ممکن است بتواند بر محاسبات طرفهای اروپایی برای وادار کردن ایران به پذیرفتن تعهدات بیشتر در برجام اثر بگذارد؛ کاری که انجام آن برای دولت اوباما به جهت آنکه خودش مبتکر برجام حساب میشد، ناممکن بود.
تا همین حالا، اروپاییها فشار بر ایران در زمینه برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای را تشدید کردهاند. دولت فرانسه، از ضرورت توافق مکمل برجام در زمینه موشکی سخن گفته و فرانسه و آلمان برای متقاعد کردن ترامپ به ماندن در برجام، وعده تشدید تحریمهای غیرهستهای را دادهاند.
اکتفای ترامپ به تهدید صرف
شاید با در نظر گرفتن همین محاسبات بوده که ترامپ تا کنون دستکم در دو مقطع که میتوانسته آمریکا را از برجام خارج کند به تهدید صرف درباره این کار بسنده کرده؛ او در سخنرانی ماه اکتبر (مهرماه) خود که در آن پایبندی ایران به برجام را تأیید نکرد هشدار داد در صورتی که اروپاییها و کنگره آمریکا نتوانند نقائص برجام را اصلاح کنند، در دی ماه که موعد تعلیق تحریمهای هستهای علیه ایران فرا میرسد آمریکا را از برجام خارج خواهد کرد.
ترامپ در آن سخنرانی گفت: «اما درصورتی که قادر به رسیدن به یک راه حل در این باره با کنگره و هم پیمانان مان نباشیم، در این صورت توافق فسخ می شود. [توافق] تحت بازبینی مداوم است و مشارکت ما می تواند توسط من به عنوان رئیس جمهوری، در هر زمانی، لغو شود.»
هنگامی که این ضربالاجل فرا رسید، ترامپ طبق تعهدات آمریکا در برجام تحریمهای هستهای علیه ایران را تعلیق کرد، اما تهدید به خروج از آن را به چهار ماه دیگر موکول کرد. او در سخنرانی جمعه هفته قبل (22 دیماه) گفت در صورتی که نقائص توافق تا چهار ماه آینده اصلاح نشوند این آخرین باری بود که تحریمها را علیه ایران رفع میکند. ترامپ بعد از این تهدید گفت: «هیچکس نباید به کلام من شک داشته باشد.»
مجموع این شواهد نشان میدهند ترامپ علیرغم تمام تأکیدهایی که بر متفاوت بودنش با اوباما داشته تا به حال، خواسته یا ناخواسته عملاً از مشی او درباره توافق هستهای ایران پیروی کرده است. اینکه آیا این وفاداری در سالهای آتی هم حفظ خواهد شد سوالی است که برای پاسخ قطعی به آن باید دستکم چهار ماه دیگر منتظر ماند.
انتهای پیام/