استاد دانشگاه نظربایف قزاقستان در مصاحبه با تسنیم: مساله مهاجرین در روسیه یک اهرم دوطرفه است
استاد علوم سیاسی دانشگاه نظربایف قزاقستان: اتحادیه اقتصادی اوراسیا یقینا اهرمهای موثری را برای روسیه ایجاد کرده است، اما نباید به این اتحادیه تنها به عنوان اهرمی در دستان روسیه علیه دیگر کشورهای عضو آن نگریسه شود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، مساله مهاجرین کاری یکی از مهمترین مولفههای تاثیرگذار در روابط روسیه و کشورهای آسیای مرکزی است. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، روسیه با پذیرش 11 میلیون نفر مهاجر، پس از ایالات متحده آمریکا دومین کشور پذیرنده مهاجرین خارجی است. بخش عمده و مهمی از این مهاجرین را شهروندان کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز تشکیل میدهند. در این راستا بر اساس برخی گزارشها حدود 2.7 میلیون ازبک، 1.2 میلیون تاجیک، و حدود 800 هزار نفر از شهروندان قرقیز در روسیه به سر میبرند. البته به دلیل مهاجرتهای غیرقانونی و عدم وجود فرایندهای نظاممند در خصوص سازماندهی این مهاجرین، آمارهای رسمی روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و نیز آمارهای غیررسمی ارقام متفاوتی را نشان میدهند. نکته قابل توجه مربوط به این مهاجرین، سهم قابل توجه درآمدهای آنها در اقتصادهای ضعیف کشورهای آسیای مرکزی، بهویژه تاجیکستان و قرقیزستان است. از سوی دیگر، حضور این جمعیت مهاجرین مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی گوناگونی را برای روسیه بهوجود آورده است. این امر علاوه بر وابستگی اقتصادهای این کشورها به روبل، اهرمهای موثری را نیز در اختیار مسکو برای اعمال فشار به این کشورها از طریق وضع قوانین مهاجرتی، اعطا کرده است. اما تاسیس اتحادیه اقتصادی اوراسیا و عضویت قرقیزستان در این اتحادیه و اصرار روسیه برای عضویت ناظر تاجیکستان در آن، اثراتی را بر موضوع مهاجرت وارد آورده است.
در همین راستا مصاحبهای را با خانم دکتر کِیرس شنک، عضو هیات علمی دانشکده علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه نظربایف قزاقستان و مدرس دانشگاه کنتاکی شمالی (در ایالات متحده) ترتیب دادهایم. ایشان فارغالتحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه میامی (آکسفورد) و نویسنده کتاب «چرایی کنترل مهاجرت: استفاده راهبردی از مدیریت مهاجرت در روسیه» میباشند.
* به عنوان نخستین سوال بفرمائید اتحادیه اقتصادی اوراسیا طی سالهای پس از تاسیس رسمی آن از 2014 و نیز سالهای پیش از آن که در قالب اتحادیه گمرکی فعال بود، چگونه بر اقتصاد کشورهای عضو آن تاثیر گذاشته است؟ آیا توانسته به اهدافی که داشته برسد یا صرفا یک ابزار سیاسی-اقتصادی در دستان روسیه بوده است؟ ارزیابی شما از آن چیست؟
اتحادیه اقتصادی اوراسیا یقینا اهرمهای موثری را برای روسیه ایجاد کرده است، اما نباید به این اتحادیه تنها به عنوان اهرمی در دستان روسیه علیه دیگر کشورهای عضو آن نگریسه شود. طبیعتا هر کدام از کشورهای عضو منافع خاص داشته که در گرو عضویت در این اتحادیه بوده و در حقیقت از سوی دیگر میتوان گفت عضویت در اتحادیه اقتصادی اوراسیا اهرمهایی را نیز علیه روسیه در اختیار این کشورها قرار میدهد. یک نمونه بارز در این زمینه در حوزه مهاجرت مربوط به قرقیزستان است. زمانی که این کشور برای عضویت در این اتحادیه در حال مذاکره بود، لابیهای موفقی را برای خارج نمودن شماری از شهروندان قرقیز از لیست سیاه و یا لیست ممنوعیت ورود (که پیش از این از ورود آنها به روسیه برای کار جلوگیری شده بود) صورت داد. علاوه بر این باید در نظر داشت که روابط پیچیدهای میان کشورهای عضو این اتحادیه وجود دارد. به عنوان مثال، قزاقستان و قرقیزستان سال گذشته نزاع دیپلماتیکی داشتند که اوضاع را در حوزه گذرگاههای مرزی و تجارت فیمابین بسیار پیچیده کرد. این امر در حالی به وقوع پیوست که دو کشور برای چندین سال توافقنامههای اتحادیه اقتصادی اوراسیا را به اجرا در آورده بودند.
* گفته میشود این اتحادیه امتیازات خاصی در خصوص مهاجرت میان اعضای این اتحادیه اعطا کرده است. این امتیازات شامل چه مواردی میشوند و چطور میتوانند بر روندهای مهاجرتی تاثیر بگذارند؟ این امتیازات چگونه بر اقتصاد روسیه و کشورهای عضو تاثیر خواهند گذاشت؟
بله، مزیتهایی در این زمینه وجود دارد. اتحادیه اقتصادی اوراسیا قرار است جریان آزاد مهاجرت کارگران بین تمام 5 کشور عضو را فراهم آورد. این امر بدین معنا است که شهروندان هر کشوری (از کشورهای عضو اتحادیه) میتوانند بدون داشتن مجوز کار، ویزای کاری و مواردی از این دست با هدف کار به دیگر کشورهای عضور مهاجرت کنند. البته باید اشاره کرد مزیتهایی که در نتیجه تاسیس این اتحادیه فراهم آمده است تغییر چندانی برای شهروندان روسیه، بلاروس و قزاقستان که تا پیش از این سیاستهای ترجیهی را بین سه کشور داشتند، فراهم نیاورده است. اما برای کارگران قرقیز که در روسیه و قزاقستان مشغول به کار هستند، این امر مزیت مهمی است. به هر حال اما در عمل این موضوع تاثیری ندارد. چرا که برای کار قانونی، مهاجرین میبایست یک قرارداد کاری با کارفرمای مربوطه داشته باشند. اما بسیاری از آنها چنین قراردادی ندارند، زیرا کارفرمایان فرای فرار از پرداخت مالیات قراردادی را با آنها امضا نمیکنند. و از آنجایی که این قرارداد برای ثبت نام رسمی بهعنوان مهاجر کاری نیاز است، لذا این مزیت اثر چندانی نخواهد داشت. در عین حال با عضویت قرقیزستان در اتحادیه تعداد رسمی شهروندان قرقیز در قزاقستان و روسیه (یعنی زندگی در این دو کشور با وضعیت رسمی و مجوز اقامت در آنها) ممکن است افزایش یابد، اما کار آنها به نظر نمیرسد به شرایط قانونیتر از آنچه تا پیش از این بوده، تغییر کند. علاوه بر این، شماری از قرقیزهایی که در روسیه هستند از این آمارها خارج شدهاند، چرا که هیچ فرایند و یا مکانیزم استانداردی برای ثبت کار آنها (یعنی قراردادهای کاری) در یک روند سیستماتیک وجود ندارد.
* طی سالهای اخیر مشاهده کردهایم که مساله مهاجرین کاری یک اهرم اقتصادی و حتی سیاسی در دستان روسیه بوده است که هیچگاه در استفاده از آن تردید نکرده است. با شکلگیری اتحادیه اقتصادی اوراسیا، آیا میتوان شاهد تحولی در اثربخشی این اهرم روسیه بود؟ آیا روسیه سیاستها و اقدامات خاصی در قبال پیامدهای این امر صورت داده است؟
بله، در این امر اهرمی وجود دارد، اما در هر دو جهت(برای روسیه در قبال این کشورها و برای کشورهای دیگر در قبال روسیه). اما این سوال را در اینجا باید مطرح کرد که چرا روسیه باید از برخی ابزارهای کنترلیاش دست بکشد؟ بله، این موضوع هم وجود دارد که هیچ کشوری نمیتواند در هر زمانی هر آنچه را که در خصوص هر مسالهای میخواهد در دست داشته باشد. در این میان هم هویج وجود دارد و هم چماق؛ باید چیزی بدهی تا در ازای آن چیزی دریافت کنی. روسیه به کارگر نیاز دارد. جمعیت این کشور در حال کاهش است و به ویژه در خصوص نیروی کاری سطح پایین یا کارگران حوزه خدمات، اگر مهاجرین کاری نبودند روسیه اساسا با مشکلاتی جدی مواجه میشد. بنابراین کشورهایی که این کارگران را به روسیه میفرستند نیز در این میان از قدرت برخوردارند. ما این امر را نه تنها در میان کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا، بلکه میان روسیه و تاجیکستان نیز دیدهایم که که قدرت روسها به دلیل نیاز آنها به مهاجرین کاری محدود شده است.
* به هر ترتیب گفته میشود با تسهیلاتی که اتحادیه اقتصادی اوراسیا برای مهاجرین کاری فراهم میآورد، تا حدودی جریان مهاجرت به این کشور افزایش خواهد یافت. با توجه به تهدید بالقوه تروریسم در آسیای مرکزی و فعالیتهای مستقیم یا نیابتی کشورهایی همچون عربستان سعودی در این منطقه، این امر میتواند بر امنیت روسیه تاثیر بگذارد؟
من در خصوص صحبت پیرامون تروریسم یا افراطگرایی بسیار مردد هستم. به نظر میرسد که در این باره در روسیه، آسیای مرکزی و یا غرب تقریبا پوپولیسمی محض یا یک جریان پروپوگاندا صورت گرفته باشد. مردم در خصوص تروریسم نگران و آشفته میشوند و این امر به دولتها اجازه اتخاذ سیاستهای سختگیرانهتری را میدهد. به هر حال تهدید واقعی تروریسم یا افراطگرایی بسیار کم و حداقلی است.