روایت سردار مدافع حرمی که ۱۵۰۰ یتیم سوری را تحت پوشش گرفت
در سوریه و عملیات آزادسازی حلب مسئول عملیات بود و در هدایت صحنه نبرد نقش مهمی ایفا میکرد. در هدایت بسیاری از عملیاتهای سوریه مشارکت داشت و نقش مستشاری بهعهده داشت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، سردار سرتیپدوم پاسدار شاهرخ داییپور از فرماندهان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس، حین عملیات مستشاری در شهر بوکمال سوریه به درجه رفیع شهادت نائل شد. سردار شهید شاهرخ داییپور از جانبازان سرفراز دوران دفاع مقدس بود که فرماندهی یگان ضدزره صف، فرماندهی توپخانه و ادوات منطقه غرب، مربیگری موشک تاو و ضدزره، عضویت در هیئت علمی دافوس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و قهرمانی در رشتههای کشتی و غواصی در نیروهای مسلح را در کارنامه دارد. او همچنین یکی از فرماندهان مستشار تیپ زینبیون (مدافعان حرم پاکستانی) نیز بود که بهعنوان پانزدهمین شهید مدافع حرم کرمانشاه محسوب میشود.
عباس محمدخانی بیشتر از 30 سال با شهید شاهرخ داییپور دوست صمیمی بوده است. او هم خود یک جانباز دوران دفاع مقدس است و در گفتگو با خبرنگار تسنیم با اشاره به خلقوخوی شهید داییپور و محبتش در خانواده میگوید: شجاعت و دلسوزی زیادی داشت. کسانی که در سوریه او را دیدند و همرزمش بودند، امروز شهادت میدهند که واقعاً شهید داییپور آنجا در حکم یک ستون برای بچهها بوده و برای حضرت زینب(س) از جان مایه گذاشت. این شهید علیرغم اینکه از نظر مالی وضع بسیار خوبی داشته، بازنشسته بود و دو دختر جوان دارد، ولی باز هم هرچه میگفتیم «حاج آقا! سردار! نیازی نیست شما هم حتماً بروی». میگفت: «نه، من باید بروم و آنجا کمک کنم. آنجا شیعه در خطر است. باید مواظب باشیم ناموس شیعه به دست وهابیها نیفتد». بسیار آدم بزرگوار و شریفی بود. بااخلاص بود. از نظر مالی چیزی کم نداشت، اما دل به دنیا نمیبست و همیشه دلش آنجا در سوریه بود. خوش به حالش که به آرزویش یعنی شهادت رسید.
او با اشاره به تخصصهای رزمی شهید میگوید: ایشان فرمانده ضدزره بود. در سوریه و عملیات آزادسازی حلب مسئول عملیات بود و در هدایت صحنه نبرد، نقش مهمی ایفا میکرد. در هدایت بسیاری از عملیاتهای سوریه مشارکت داشت و نقش مستشاری بهعهده داشت. برادرم همرزم شهید در سوریه بوده و او هم خیلی از این شهید تعریف میکند. آدم بسیار شجاع و در عین حال متواضع و پاکی بود. اگر کنارش مینشستی فکر نمیکردی که یک سردار یا فرمانده است. خاکی مثل یک سرباز میان بچهها حضور پیدا میکرد. واقعاً ستون محکمی برای همه بود. رهبری و حضرت زینب(س) با شهادت شهید داییپور در واقع یک یار و پشتیبان و کمکی را از دست دادند.
محمدخانی در ادامه میگوید: از نظر عملیاتی وظایف بسیاری را عهدهدار بود. تمام حملات و درگیریها را رصد میکرد. در آنجا میان جنگ و درگیری، انسان تربیت میکرد. خودش مستقیم در صحنه درگیریها از صفر تا صد حضور داشت. خیلی مهم است که در صحنه درگیری، یک فرمانده بهعنوان نفر اول خودش حضور داشته باشد. چیزی که همرزمانش میگویند این است که همیشه سعی داشت بهعنوان نفر اول در خط مقدم حضور پیدا کند.
او از فعالیت این شهید در کشور لبنان و شرکت مستشاری در عملیاتهای مجاهدین لبنان چنین میگوید: چندین سال هم در لبنان بود و فعالیت داشت. در بحث درگیریهایی که در لبنان بوده حضور داشته و از آنجایی که فرمانده ضدزره بود، در لبنان به رزمندههای لبنان آموزش میداد. 8 سال هم که در جبهههای نبرد حق علیه باطل جنگید. جانباز شیمیایی بود. خیلی از سوابق جبههاش نیست. اصلاً در این فکرها نبود که بهدنبال این سوابق جبهه و جانبازی برود.
محمدخانی به ویژگی شاخص این شهید مدافع حرم اشاره کرده و میگوید: بسیار عاشق امام حسین(ع) و ائمه اطهار(ع) بود و بسیار به حضرت زینب(س) ارادت داشت. ظهر عاشورا 5 هزار غذای نذری به رزمندگان و مردم در سوریه داد. حتی ما گفتیم: «حاج آقا، بگذار اقلاً کمی گوشت غذا را کمتر بگذاریم تا اقتصادیتر دربیاید.»، میگفت: «بگذار اینها بدانند شیعه حضرت زینب(س) و حضرت علی(ع) چیست؟ ما اینجا در تهرانیم و نذریهای مختلفی داریم ولی آن فاطمیون و زینبیون و افغانستانیها و پاکستانیهای مدافع حرم در ظهر عاشورا این نذری را دوست دارند». 1500 نفر از یتیمان سوریه را تحت پوشش داشت و این موضوع را هیچ کس نمیدانست.
او در پایان از رمز خستگیناپذیر شدن شهید چنین میگوید: این شجاعت و عشق به جهاد در میدانهای مختلف سوریه و لبنان و ایران از عشقش به ولایت و رهبر و نظام و حضرت زینب(س) نشأت میگرفت. خلقوخوی کسی که سرش را برای حضرت زینب(س) میداد، با هیچ زبانی قابل توصیف نیست. بیش از سه سال بود که به سوریه رفتوآمد داشت. در نهایت ظاهراً در کمینی افتادهاند و از ناحیه سر از جانب تروریستها مورد اصابت قرار گرفته و بهشهادت رسیده است.
انتهای پیام/*