میزگرد «کودکشو» در تسنیم|پژمان بازغی: من فقط میخواهم درباره جامعه صحبت کنم، سلبریتی نیستم!/ نصیری: اسپانسرها فقط سلبریتی دوست دارند
مجری برنامه «کودکشو» در میزگرد تسنیم، گفت: من سلبریتی نیستم، من فقط میخواهم درباره جامعه صحبت کنم. من گفتهام شهیدیفر را به عنوان یک مجری توانمند قبول دارم و خودم را بیشتر یک بازیگر میدانم همچون اعتقادی که درباره مهران مدیری و رامبد جوان دارم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، تاکنون برنامههای زیادی در ژانر کودک و خانواده از قاب تلویزیون به نمایش درآمدهاند اما «کودکشو» جزو برنامههایی است که گامهای مؤثری در جهت تحکیم ارکان خانواده برداشته که الگوهایش برخلاف عمده برنامههای تلویزیونی که چون شویی بیشتر از بومیگرایی و تکیه بر زیباییهای ایرانی، نگاه کاملاً خارجی به همه چیز دارند، رفتار نمیکند. جتی نوع برنامههایی که نوع دیالوگها، شوخیها و میزانسنها و لوکیشنهایشان را از ظواهر نمونههای ساخته شده خارجی برداشت میکنند. اما ماجرایی که در بخش دوم گپ و گفت خبرنگار فرهنگی تسنیم با پژمان بازغی، کارگردان، نویسنده و تهیهکننده برنامه «کودکشو» به آن پرداخته شده موضوع بدآموزی و اتفاق عجیب و خارج از عرف گفتگوهای مجری برنامه با برخی از میهمانان که مسئله ازدواجهای غیرمرسوم ایرانی-اسلامی مطرح شد. مثلاً پژمان بازغی از زن و شوهر برنامه سوال میکند چطور با هم آشنا شدید و آنها اشاره میکنند در اثر تکرار دیدارهای تصادفی در روزهای متعدد و در اتوبوسی که با یکدیگر هم مسیر بودهاند و آغاز دوستی که منجر به ازدواج شد. پژمان بازغی و عوامل برنامه «کودکشو» درباره این موضوع و برخی از مسائل دیگر صحبت کردند که مشروح آن در ادامه از نظرتان میگذرد:
پاسخ خداوردی به عشقورزی پدرها و مادرها در «کودکشو»
زنگ آغاز صحبتهای بخش دوم گفتگو با عوامل «کودکشو» را محمد خداوردی نویسنده این برنامه شبکه نسیم اینگونه به صدا درآورد:
خداوردی: "«کودکشو» به مدیران شبکه نسیم و خانوادهها یک تلنگری وارد میکند که هیچآموزش اجتماعی نداریم. جامعه ما الان خشن است و سنگ بنای آن در خانوادهها وجود دارد. خانوادهها هیچ محبتی به همدیگر نمیکنند اما بازار مشاجرهها و درگیریها داغ داغ است. الگوی رفتاری که بچه میگیرد نه زمینه عرفی و نه شرعی دارد. تا کی قرار است پدرها و مادرها جلوی فرزندانشان دعوا کنند و محبتها را به پشت در اتاقها ببرند؛ اتفاقاً محبت باید جلوی روی فرزندان باشد و مشاجرهها پشت درهای بسته... با این اصلاح رفتاری میتوان خانوادههایی را رشد و نمو داد که صمیمیت و محبت برایشان شاخص اصلی به شمار میرود. ما عمداً در برنامه «کودکشو» و روی آنتن رسانهملی اصرار داریم پدرها و مادرها به هم عشق بورزند و محبت کنند. این رفتار یک واجبی است که به عنوان حلقه مفقوده بسیاری از خانوادهها از آن یاد میشود".
مغرضانه میگویند ما باعث تحریک اذهان عمومی شدهایم
*روانشناسان و کارشناسان جزایی و انتظامی اعتقاد دارند گاهی اوقات برخی از رفتارها و اظهارنظرهای برنامه «کودکشو» خارج از عرف است و موجبات بدآموزی اجتماعی را فراهم میآورد. مثل سوالاتی که پژمان بازغی از شرکتکننده میپرسد و آنها هم به ازدواج بر مبنای روابط خیابانی اشاره میکنند.. آیا این خودش اشاعه رفتارهای پنهانی به دور از شأن خانوادگی است که در رسانه ملی مطرح میشود؟
خداوردی(نویسنده): اینکه به پروندههای قربانیان روابط پنهانی اشاره میکنند چقدر اینگونه اظهارنظرها و برنامهسازیهای تلویزیونی که به دنبال تحکیم خانوادهها بوده، باعث شده تا تعداد ازدواجها زیادتر شود. آیا قربانیان بیشتر شده یا تعداد ازدواجها افزایش پیدا کرده است؟ این دست کارهای اتفاقاً روانشناسانه، ضرر ندارند که وقتی میبینیم خانوادهها به هم محبت نمیکنند و آرام آرام از هم دور میشوند، ضررهایش فزونتر است.
پدرها و مادرها خجالت میکشیدند محبت کنند!
نصیری(تهیهکننده): در کشوری زندگی میکنیم که پیرو دین اسلام هستند اما برخی اسلامی رفتار نمیکنند. چرا که دین اسلام سفارش کرده در خانوادهها با کمال محبت و عطوفت رفتار کنید. اما یک نوع خجالت و ساختار خشک درونمایه رفتاری خانوادههای امروز است. وقتی میخواهد به همسر خودش ابراز علاقه کند این بیاعتنایی آشکار و عدم عشقورزی را میتوان به وضوح دید. اما ما در برنامه «کودکشو» برای شکستن این سد رفتاری غلط، یک نوع تقبیحسازی انجام دادیم. برای پدرها و مادرها الگوسازی کردیم که چقدر فرزندانشان به صمیمیت، محبت و عشقورزی که در میان این دو اتفاق میافتد، نیاز دارند. به پدری گفتیم باید در یکی از آیتمها برای فرزندتان شعر بخوانید میگفت بخاطر شغلم نمیتوانم این کار را انجام دهیم و ما اصرار کردیم این اتفاق بیفتد. به همینخاطر "دوبلهشو" را ساختیم؛ اصلاً اساس دوبلهشو شکستن این ساختارهای اشتباه است. دنبال این بودیم که قصهگویی پدرها و مادرها برای فرزندانشان رواج پیدا کند. حتی بارها دیدیم که چقدر فرزندان از اجرای بخش قصهگویی برنامه توسط پدرها و مادرهایشان لذت میبرند.
آنقدر «کودکشو» را درگیر خطقرمزها نکنید
*دوبله خیلی خوب است ولی فکر نمیکنید نباید یک مقدار قصهگویی به سمت فرهنگ بومی و سنتی حرکت کند؟
بازغی: شما دارید ماحصل یک کار را میبینید و دربارهاش صحبت میکنید که ما چه باشیم و نباشیم ده سال دیگر هم خاطراتش باقی میماند. شما در جریان سوالاتتان به ارتباطات خیابانی اشاره کردید که روانشناسان میگویند منجر به قتل میشود. ما هیچوقت نخواستیم خارج از عرف و شرع رفتار کنیم. خانم و آقا در تحصیل(کلاس زبان) و در محیط کار با هم آشنا شدهاند و نه اینکه آقایی مسافرکشی میکند و در حین تفریح این آشنایی که عمدتاً به ازدواج هم ختم نمیشود، اتفاق میافتد. اتفاقاً ما این را میخواهیم به خانوادهها بگوییم بزرگترین آسیب در دوره تحصیل از کلاس اول دبستان تا پایان دبیرستان است. خانوادهها فکر میکنند فرزندانشان به مدرسه رفتند انگار مسئولیتی ندارند. اما بیشترین آسیب و روزنههای لطمه آنجا گستردهتر میشود. ما برنامهمان را ایرانیزهتر میکنیم و اصلاً گفتهایم شرط حضور در برنامه خواندن یک لالایی محلی است.
آنقدر خانوادهها خصوصاً پدرها در تربیت فرزند کمکارند. جالب است در جریان مصاحبههایی که با خانوادهها انجام میشود آنها به این نکته اشاره میکنند فرزندشان را به پارک میبرند اما واقعاً تربیت کردن و توجه به فرزند با پارک بردن، اتفاق نمیافتد. ما دنبال این هستیم یک اتاقی را درست کنیم یک قصه کودکانه و نویسنده کهن ایرانی و خارجی مثل "پری دریایی" و "جوجه اردک زشت" بخوانند و مردم به آنها رأی بدهند که کدام پدر با احساستر خواند. اینها خودش مشوق تداوم این قسم کارهای تربیتی در خانوادههاست. ما دنبال این هستیم که قصهخواندن پدرها برای فرزندان را رواج بدهیم. «کودکشو» واقعاً برنامه آموزشی است، چرا که به خانوادهها مسواک زدن را میآموزیم. خوشبختانه خانوادهها و خصوصاً کودکان و نوجوانان حرفهای ما را گوش میکنند.
اما متأسفانه خط قرمزهای زیادی در تلویزیون و برخی از ارگانها دست و پای ما را بسته که کمتر میتوانیم کار آموزش خانوادهها وارد شویم. مثلاٌ ما را محکوم میکنند که شما در «کودکشو» به مردم یاد میدهید که چگونه با هم دوست شوند و از رفتارهای غیرعرف برای ازدواج بهره ببرند. این طور نیست اما کجا باید زن و شوهر همدیگر را انتخاب کنند در اینستاگرام...! چه فضایی وجود دارد که جوانها ترغیب شوند با هم ازدواج کنند یا همدیگر را کجا پیدا کنند و اصلاً چگونه برای ازدواج کردن تربیت شوند؟
پدرها و مادرها به سوالاتی پاسخ میدهند که برایشان غیرقابل پیشبینی است
*آقای بازغی شما در جایی گفتهاید براندو در خاطراتش دارد که با دو گروه نمیتوان بازی کرد یکی کودکان و دیگری اسب؛ با این اوصاف شما چگونه این طراحی را داشتید که پدرها و مادرها با سوالاتی مواجه میشوند اوج غیرقابل پیشبینی بودن را میرساند. چطور این اتفاق میافتد؟
بازغی: هدف از این برنامه خصوصاً در فصل دوم این بود که ما فکر کردیم باید یک بخشی را داشته باشیم که هم هیجان داشته باشد و هم ستاره طلایی به عنوان امتیاز به شرکتکننده اختصاص پیدا کند و از طرفی هم یک مقداری سخت باشد. چرا که مابقی آیتمها فیزیکال هستند و بازی میکنند و یک معمایی را حدس میزنند. اما یکی از جذابترین آن بخش سوالاتی است که پدرها و مادرها شگفتزده میشوند و اینجاست که غیرقابل پیشبینی بودن کودکان را میتوان به وضوح دید.
هر روز خط قرمز جدیدی را ایجاد میکنند
*مجری برنامه «کودکشو» در اینجای گفتگو ترجیح داد گلههایش را اینگونه مطرح کرد:
بازغی: "مدیران محترم ما بودجه میخواهیم برای اینکه فکرهای بزرگی داریم. هر ارگانی میتوانند خودشان را در قبال خانواده و کودک مسئول بدانند و به ما کمک کنند نه اینکه فقط ایراد بگیرند. ما ایده های بزرگی داریم و دوست داریم سالهای سال این برنامه ادامه پیدا کند. برنامه «کودک شو» ربطی به ما ندارد یک برنامه پربیننده و مردمی است. مطمئن باشید نبود آن یک خلأیی است که احساس میشود. ما با ترفند جوک و شوخی و خنده، برنامهسازی نمیکنیم ولی یکسری تجربیات دیگران را میخواهیم به تصویر بکشیم. نمیدانیم چرا آنقدر دچار ممیزی میشویم و هر روز خط قرمز جدیدی را ایجاد میکنند. موضوع خانواده اهمیت دارد و مدیران ما بدانند کسی آزرده نمیشود که ما بخواهیم ساختار خانوادهها را تحکیم ببخشیم".
چرا ما نباید انتقاد کنیم و اصرار دارند خنثی باشیم
*این به اصطلاح خط قرمزها را چه کسی یا کسانی ایجاد میکنند؟
بازغی: واقعاً اطلاع ندارم. جالب است به ما اجازه نمیدهند درباره مسائل اجتماعی به روز صحبت کنیم. مثلاً خوزستان آب ندارد من باید صحبت کنم و نمیتوانم بیتفاوت و خنثی باشم. ولی در مقابل برنامههای جهت داری هم هستند که صحبت میکنند و کسی به آنها چیزی نمیگوید. پس معلوم است که ما نمیتوانیم صحبت کنیم. به ما میگویند آمار ندهید اما چطور میتوانیم ساکت باشیم که هشت میلیون بیسواد داریم و این آمار را هم نهضت سوادآموزی اعلام کرده است. ما 303 لیتر در هر وعده غذایی آب مصرف میکنیم؛ من چرا نباید آمار بدهم؟ چرا مردم نباید بدانند. چرا حالا که میتوانیم کمک کنیم و درباره رانندگی صحبت کنیم. ما آنقدر درباره پارک صحبت کردیم یک نفر از شهرداری یک واکنشی نشان داد و یک تشکری داشته باشد. سالن شهرداری را گرفتهایم و اجاره زیادی دادهایم. راجع به فضای شهرداری و موضوع کودک و تحکیم کودک صحبت میکنید. ما میتوانیم «کودکشو» را با قالب یک مسابقه روی آنتن ببریم و 30 دقیقه برنامه داشته باشیم مثل قرعهکشیهای تلویزیونی اما هیچگاه علاقه به کارهای بیمحتوا نداشته و ندارم.
من ترجیحم تربیت یک فرزند است
*این برنامه خودش توانسته اشتیاق فرزندآوری در جامعه را ایجاد کند اما انتقادی که وجود دارد چرا مجری برنامه به شرکتکننده اصرار میکند چرا بچه دوم ندارد ولی بدون رودربایستی خود پژمان بازغی یک فرزند بیشتر ندارد؟
بازغی: من ترجیحم تربیت یک فرزند است و 44 سال دارم و حوصله گریه و زاری بچه ندارم. خدایی ناکرده متعهد فرزندی بشوم که نمیتوانم برای او وقت بگذارم. شاید یکی از علتهای اصلی دیگر ایست قلبی باشد که چندی پیش داشتم و به عنوان یک پدر این نگرانیها همیشه با من همراه است. ما چیزی را تبلیغ نمیکنیم تا تعداد جمعیت زیاد بشود. هدف ما این است که خانوادهها مستحکمتر و با بنیان بیشتری و افزون بیشتری داده شوند. ما غیرمستقیم میگوییم چرا یک بچه دارید این یک بچه بس است. کیا بیشتر بچه دارند برخی دستانشان را بالا میآورند. خودش جوابش را از مردم در سالن میگیرد. ما هرچیزی نمونهاش را به عهده مردم میگذاریم. از بچه سوال کردیم چه کاری پدرت انجام داده که بد است؟ به ما میگفت ماشین روشن بود و من را داخل ماشین گذاشته بود. واقعاً باورکردنی نیست یک بچه چنین نظر و اظهارنظری داشته باشد. یا میگفت وقتی با مامانم حرف نمیزد من ناراحت میشوم. یک بچه سه ساله این را گفته است. این یک تلنگری است که بچهها همه چیز را میفهمند. برخی میگویند تحت تأثیر برنامه جواب داده و با تأمل میگوید.
اگر نیت هزار ساله دارید انسان تربیت کنید
*اگر الان سرمایهگذاری کنیم ثمرهاش برای بچهها ده سال دیگر خواهد بود...
بازغی: اگر قصد یک ساله دارید گندم بکارید، اگر قصد صدساله درخت بکارید اگر نیت هزارساله دارید انسان تربیت کنید. انسان باید در کانون خانواده تربیت شود. ما بایستی اول از همه در بحث مالی بودجه خوب از طریق اسپانسر تزریق شود. فکرهایش هم شده که در شهرستانهای مختلف این برنامه را اجرا کنیم. یک اتوبوسی طراحی شده که دلمان میخواست فینال را مثلاً در منطقه آزاد انزلی یا کیش اجرا کنیم که 15 هزار تماشاگر داشته باشیم.
چرا فقط دنبال تخریب و تضعیف هستند...
*حالا چرا در منطقه آزاد آن هم کیش؟ چرا مناطق محرومی مثل کرمانشاه نه؟
بازغی: برای ما اصلاً مهم نیست. بیشتر مدنظرمان بود که یک جایی برگزار کنیم بازیهای دریایی انجام بشود و پدران و مادران به گونهای فیزیکالی درگیر بشوند.
نصیری: اینکه درباره بودجه صحبت میکنند واقعاً مشکلات ما حقیقت دارند. ما طرح داشتیم و داریم که خانههای «کودکشو» همچون سراهای محله به کوی و برزن برود. چرا که کودکان ما حق بازی کردن دارند که هزینههای امروز اجازه نمیدهد به راحتی بازی کنند. ما محتوا بدهیم و فضاسازی انجام دهیم اما بهزیستی، شهرداری و استانداری حمایتگری کند. با ارگانهایی که مستقیماٌ با این موضوع در ارتباطند هم وارد مذاکره شدهایم اما خیلی رغبتی به این دست کارها ندارند. اما وقتی کاری انجام دهیم به یک باره میبینیم همان سازمانها به ما حمله میکنند. ما همیشه گله داریم که چرا به ما محتوا نمیدهند و یا راهنمایی نمیکنند و فقط به دنبال تخریب و تضعیف هستند.
من هیچ قراردادی برای گفتن اسپانسر ندارم
*آقای بازغی شما قسمتی پول میگیرید و یا حقالزحمهتان هر روز کاری محاسبه میشود؟ چرا که امروز باب شده که اسپانسرها به مجریان تلویزیونی یک هدیه خارج از قرارداد هم پرداخت میکنند برای شما هم چنین اتفاقی افتاده است؟
بازغی: من هیچ قراردادی برای گفتن اسپانسر ندارم و تحت قرارداد با تهیهکننده برنامه هستم. اما از من بخواهند برای سلامتی فلان بچه و نکته آموزشی خانوادگی کاری انجام دهم با کمال میل ولی کارهای صرف اسپانسر انجام نمیدهم. چرا که حقوق چندانی نمیگیرم که برای اسپانسر هم کاری انجام دهم. هر چیزی بهایی دارد و اگر زمانی بایستی درباره محصول، کالا و یا اتفاقی که به فلان اسپانسر برمیگردد کاری انجام دهم حتماً پرداختیام متفاوتتر خواهد بود. برنامه «کودک شو» به نظرمن برنامهای که اعتبار تلویزیون و شبکه نسیم است.
مدیران ما را جدی نمیگیرند
*متأسفانه در برخی اوقات دیده شد که کنداکتور برنامه «کودکشو» به خاطر پخش نامنظم برنامه «خندوانه» تغییر کرد. چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟
مهرانفر(کارگردان): چون مدیران هم جدی نمیگیرند. الان برای شبکه فکر میکنند برنامهای که اسپانسر دارد مهمتر است و اولویت را اسپانسر تعیین میکند. تفاوت برنامه ما با بقیه برنامهها این است که ساختار دارد. برای همین است که موفق است. برنامههای دیگر آزمون و خطا دارد. ما بیشترین ناراحتیمان این بود که انگار به حساب نیامدیم یا جدی نگرفته شدیم که به ما کنداکتور را بگویند حتی ساعت پخش ما را تغییر میدهند. امشب برنامه شما پخش میشود که شما هم اطلاعرسانی کنید.
نصیری: ناراحتی ما بیشتر حق الناسی است که برای شرکتکننده ایجاد میشود که عدالت رعایت نشده است.
به من سلبریتی نگویید...
*آقای بازغی شما سلبریتی هستید؟ شما در جایی گفتهاید مجری موردعلاقه شما شهیدیفر است و مهران مدیری و رامبد جوان بازیگر هستند ولی مجری نیستند. از نظر جنابعالی مشخصه یک مجری خوب چیست؟
بازغی: من سلبریتی نیستم، چون اصلاً سلبریتی با من رفتار نمیشود. به نظرمن ویژگی یک مجری خوب این است که به روز باشد، بتواند برنامهاش را به درستی مدیریت کند و برنامهاش ریتم داشته باشد و صادق باشد و بتواند که محتوای برنامهاش را مدیریت کند. چون بالاخره آنتن و رسانه میدهند بحث انتقادی داشته باشند و بتواند همه اینها را در کنار هم داشته باشند. من گفتهام شهیدیفر را به عنوان یک مجری توانمند قبول دارم و خودم را بیشتر یک بازیگر میدانم همچون اعتقادی که دارم مهران مدیری و رامبد جوان هم یک بازیگر هستند تا مجری!
* تهیهکننده «کودکشو» سخن پایانیاش را اینگونه انجام داد: " اسپانسرهای زیادی دوست داشتند با «کودکشو» کار کنند اما رویکردشان برای ما قابل قبول نبود و به محتوای کار ضربه میزد. آنها دوست داشتند هر شب یک چهرهای به برنامه بیاید که دور از سیاستگذاری برنامه ما بود و پای دیدگاهها و رویکردهایمان ایستادیم و اسپانسر را در نهایت از دست دادیم. البته آن ها ضرر کردند".
=================
گفتگو از مجتبی برزگر
================
انتهای پیام/