نشست کتابخوان "روایت مقاومت" در مشهد برگزار شد
همزمان با هفته دفاع مقدس و به همت ادارهکل کتابخانههای عمومی خراسانرضوی و همکاری بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس نشست کتاب خوان "روایت مقاومت" برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، همزمان با هفته دفاع مقدس و به همت اداره کل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی و با همکاری بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس نشست کتاب خوان «روایت مقاومت» با حضور سردار اکبرنجاتی، مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، سردار سید جواد کمالی فرمانده بسیج ادارات استان و حجت الاسلام علی اکبر سبزیان مدیرکل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی برگزار شد.
مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در ابتدای این نشست ضمن تسلیت ایام محرم گفت: در ایام دفاع مقدس مردم در یک فرمان تاریخی از حضرت امام(ره) با اتکا به ایمان و اعتقاد خود در جنگی همه جانبه علیه اسلام و کشور بسیج شدند و با ایثار و جانثاری و گذشت و فداکاری اتقاقاتی رقم خورد که چراغ راه آینده است.
سردار اکبر نجاتی اضافه کرد: صحنههای دردناک آن روزها موجود است و جوانهایی که با نثار خون خود باعث شدند در 200سال گذشته دفاع مقدس تنها جنگ تحمیلی علیه ایران باشد که با وجود اینکه دهها کشور علیه این کشور و نظام مقدس به میدان آمدند، در نهایت نتوانستند حتی یک وجب از خاک ما را تصاحب کنند.
وی در ادامه با بیان خاطراتی از ایام دفاع مقدس و ذکر نمونههایی از ایثارگریها و از خودگذشتگیهای شهدای معظم انقلاب و خانوادهها و مادران و پدران و خواهران و برادران آنها گفت: عاشورا و قیام امام حسین(ع) الگویی بینظیر و الهامبخش در ایام دفاع مقدس بود و نمونهای از حادثه کربلا در ایام دفاع مقدس نیز تکرار شد.
مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس با اشاره به اهمیت توجه به نسل جوان و کودکان و نوجوان در بیان و انتقال حماسه دفاع مقدس گفت: سیره و سبک زندگی شهیدان باید توسط دانش آموزان مطالعه شود و از دانش آموزان عزیز هم میخواهم که اگر در اطراف خود، خانواده و آشنایان و محله و شهر خود شهید بزرگواری دارند حتما از نزدیک با منش و خلق و خوی شهید آشنا شوند.
در ادامه این جلسه نیز مدیرکل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی با اظهار خرسندی از حضور در جمعی از سرداران و جانبازان و ایثارگران دفاع مقدس و از همچنین نویسندگان جوان دفاع مقدس گفت: شهدای زندهای مانند سردار نجاتی گویای بسیاری از ارزشهای دفاع مقدس هستند و ما همواره دست بوس و قدردان وجود و فداکاری آنها هستیم.
حجتالاسلام علیاکبر سبزیان ادامه داد: به بیان مقام معظم رهبری دفاع مقدس ما یک جنگ تدافعی بود که جنگ تدافعی هم بر خلاف جنگ تهاجمی ارزشهای ویژهای به همراه دارد که هر کدام از شهدا و ایثارگران و جانبازان و رزمندگان ما اسوهای از این ارزشها هستند.
در ادامه نشست کتاب خوان «روایت مقاومت» چهار کتاب با موضوع دفاع مقدس و با حضور و ارائه نویسندگان کتابها معرفی شد.
"تو هم میتونی قهرمان باشی" به نویسندگی "محسن حاجی یاری"
داستان یک پسر بچه فلج که دوست دارد قهرمان شود و تعریف قهرمانی را در رزمنده و یا مبارز شدن میداند، مانند پدر پزرگش. در مدرسه به خاطر معلولیتش به او توهین می کنند. پسر بچه توسط پدر بزرگش به آسایشگاه معلولین برده می شود و در آنجا با حقایق آشنا می شود که مسیر زندگیاش را تغییر میدهد.
در بخشی از این کتاب آمده است: «هنوز یک عکس دیگه روی دیوار بود؛ عکس جوونیهای بابابزرگم توی جبهه. روی یک تانک سوخته ایستاده بود. توی دست راستش یک آر.پی.جی و توی دست چپش پرچم کشورمون بود... دستم رو گذاشتم روی عکس و بلند گفتم: «منم میخوام مثل شما قهرمان بشم؛ واسه کشورم بجنگم؛ مدافع حرم بشم؛ جانباز و شهید بشم اما نمیشه»... با مشت، محکم کوبیدم روی میز و بعد هم به پاهای بیحس بهدرد نخورم مشت زدم و گفتم: نمیتونم! معلولم، معلول!»
"پرنده پنج شنبه" به نویسندگی "منیره هاشمی"
داستان کتاب پرنده پنج شنبه بر اساس زندگی شهید سید جعفر هاشمی مهنه است. داستان نوجوانی شهید که معاون گردان الحدید بوده است. در این کتاب سعی شده مخاطب نوجوان با زندگی این شهید بزرگوار و زوایای پنهان آن آشنا شود. این کتاب براساس خاطرات پدر و مادر این شهید بزرگوار نوشته شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «میدانی؟ خاطرهها مثل سایهاند. هر جا بروی دنبالت میآیند. خواب باشی یا بیدار فرقی نمیکند. میچسبند به خیالت و تو را میبرند هر جا بخواهند. جعفر! وقتی تو رفتی شهرک خالی شد. همه بودند اما تو نبودی...
"بعد از اینکه شهید شدم" به نویسندگی "سید احمد جعفرنیا"
کتاب «بعد از این که شهید شدم» دغدغه و احساس مسئولیت یک رزمنده خراسانی است که سالهای جوانیاش را در التهاب جنگ گذرانده و حوادث ناب و گاه محیرالعقولی را مشاهده کرده و نگران به فراموشی سپرده شدن این مشاهدات است.
دغدغه ضرورت ثبت وقایع، میل و شوق به نوشتن و فرصت مناسبی که خداوند در مسیر راه نویسنده ایجاد میکند، «سید احمد جعفرنیا» را وامیدارد تا خاطرات، دیدهها و ناگفتههای خود را از سالهای عشق و حماسه به رشته تحریر در آورد، تا قصه حماسهسازان ایران اسلامی درس زندگی برای نسل فردای ایران و جهان باشد.
در بخشی از این کتاب آمده است: «همیشه آرزو داشتم روزی بتوانم صحنههایی را که دیدهام، به مانند آنچه در رمانهای بزرگ تصویر شده، بنویسم. همواره به این فکر کردهام که آنچه در نبرد بر من گذشته و حوداث شگفتانگیز ریز و درشتی که از سر گذراندهام، کمتر از حوادث رمان «جنگ و صلح» و صحنههای بدیع «بر باد رفته» نیست. مخصوصاً آن ماجرای محیرالعقول که بعید می¬دانم بر کسی غیر از من گذشته باشد؛ داستانی بیاندازه خارقالعاده که تا مدتهای زیادی نُقل محافل و مجالس بود و ذهن مردم دیارم را به خود مشغول داشت».
"راز چشمان قدیر" به نویسندگی "غلامحسین غلامنیا"
داستان روایتی است از زندگی هنرمند شهید «قدیر غلامنیا» که به قلم برادر این شهید والامقام «غلامحسین غلامنیا» به رشته تحریر درآمده است. این کتاب بر اساس دورههای زندگی شهید و در قالب بیست و پنج بخش نگارش شده است. این بخشها عبارتند از: «طلوع»، «نامگذاری»، «اولین تحوّل»، «بازگشت»، «بهبودی قدیر»، «کار»، «تحصیل»، «خدمت سربازی»، «چشمها»، «آموزش خط و نقاشی به قدیر»، «وداع برای اولین اعزام»، «صفای جبههها»، «بازگشت و کار همراه با قدیر»، «با قدیر در طبیعت»، «قدیر در آموزش نظامی»، «پروندهای در بسیج»، «سفر برای توسعه کار»، «ثبتنام داوطلبانه قدیر»، «آخِرین وداع جانسوز»، «اولین روزهای سخت»، «تلخترین خبر»، «دیگر بدون قدیر»، «فرمانده قدیر»، «تشییع گل» و «قسمتی از وصیتنامه شهید قدیر غلامنیا». همچنین در پایان کتاب نیز عکسهای مربوط به شهید و همچنین نویسنده کتاب آورده شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «در میان جمعیت با دقت زیاد مراقب حال مادرم بودم. ناگهان احساس کردم دستی شانهام را گرفت. برگشتم آقای «سید عباس اعلمی»، یکی از همسایگان نزدیک منزلمان بود. سید لباس رزمندگان را پوشیده و شال سبزرنگی به دور گردن انداخته بود. با مهربانی لبخندی زد. در حالی که با آقای اعلمی روبوسی میکردم، پرسیدم: آقا شما هم اعزام شدید؟.»
انتهای پیام/ ز