پرونده ویژه | عوامل بن بست طرح آمریکایی- صهیونیستی معامله قرن
معامله قرن با چالشهای متعددی روبرو شده و آمریکاییها و رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس شور و هیجان اولیه برای اجرای آن را ندارند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از مرکز مطالعات و پژوهشهای الزیتونه با وجود گذشت یک سال از حرف و حدیث های مطرح شده در خصوص تلاش دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و تیم کاری وی برای تحمیل توافقی نهایی ضد آرمان فلسطین با عنوان معامله قرن، به نظر میرسد اجرای این طرح با موانع متعددی روبرو شده است.
دولت آمریکا پروژه این طرح را به گونه ای با برخی مشوقها و همراه با بازاریابی های تجاری مطرح کرده که با رویکردهای کاسبکارانه ترامپ موافق است. با این وجود اما این طرح موضوع تازه ای را به دنبال نداشته است و از چند سال پیش نیز اجرای آن آغاز شده بود.
خطری که در نتیجه این طرح وجود دارد، این است که مهمترین و خطرناک ترین مسائل مربوط به یک درگیری جهانی با عبارت معامله از آن یاد میشود و این موضوع برای از بین بردن حساسیت و موقعیت حیاتی و قداست فلسطین و قدس انجام می شود که مانند یک کالا بر سر آن معامله میشود و یک آرمان آزادیخواهانه و مبتنی بر عدالت و کرامت نیست.
شاخصهای معامله قرن:
به نظر میرسد ضعف و نابسامانی شدید محیط عربی و اسلامی و شکاف در میان گروه های فلسطینی دولت آمریکا را تشویق کرده تا بتواند پروژهای را مبتنی بر معیارهای رژیم صهیونیستی ارائه کند و به این ترتیب رویکرد خود بزرگبینی پروژه صهیونیستها در برابر عقبنشینی های امت اسلام را محقق سازد.
از سوی دیگر مطالب منتشر نشده از معامله قرن بیشترین همراهی را با بسته رویکردهای اسرائیلی دارد که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی آن را طراحی کرده است. این موضوع را شائول آریلی در مقاله ای در روزنامه صهیونیستی هاآرتص که در تاریخ جولای 2018 منتشر شد، مورد اشاره قرار داد. میتوان برخی رویکردهای فکری ارائه شده در این مقاله را به طرحی منتسب دانست که در سال 2010 توسط گیورا آیلند مشاور سابق امنیت داخلی رژیم صهیونیستی طراحی شده بود.
با وجود اینکه متن رسمی در این خصوص وجود ندارد، اما مطالبی از طریق آمریکاییها یا مسئولان عرب و صهیونیست یا برخی موسسات و شخصیتهای نزدیک به موسسات تصمیم گیری در خصوص شاخصهای کلی معامله قرن مطرح شده است که به طور خلاصه میتوان آنها را در موارد زیر برشمرد:
- اعلام حاکمیت خودمختار فلسطینیها تحت تمامیت ارضی رژیم صهیونیستی در کرانه باختری و نوار غزه. به این ترتیب پروژه تشکیل دو دولت مستقل از بین خواهد رفت و مسیر برای تبدیل شدن تشکیلات خودگردان به یک دولت دارای تمامیت ارضی مستقل مسدود خواهد شد.
- حل و فصل نهایی مسائل و پروندههای معلق بر اساس معیارها و منافع رژیم صهیونیستی که شامل موارد زیر است:
الف: قدس در اختیار رژیم صهیونیستی باقی میماند و اصطلاح قدس جدید برای فلسطینیها ساخته میشود که مرکزیت آن در منطقه ابودیس است. در ازای این عقب نشینی بزرگ، اسرائیلیها از برخی خیابانهای قدس بیرون میروند.
ب: آوارگان فلسطینی حق بازگشت به سرزمینهای اشغالی را ندارند و باید در سرزمینهایی که در آن مستقر شدهاند، اقامت دائمی داده شوند.
ج: شهرکهای صهیونیست نشین در کرانه باختری به قوت خود باقی میماند و مشروعیت احداث مجتمعهای شهرکنشین موجود نیز تایید میشود.
د: دولت پیشنهادی فلسطینی تمامیتی برای خود نخواهد داشت و قدرت کنترل مرزها و حفظ حریم هوایی و منابع آبی خود را نیز در اختیار نخواهد داشت.
ه: بر اساس این طرح، رژیم صهیونیستی به مرزهای قبل از سال 1967 عقبنشینی نمیکند و کنترل شهرکهای صهیونیستنشین پشت دیوار حائل را نیز در اختیار خواهد داشت.
و: تشکیلات خودگردان فلسطین فاقد ارتش بوده و تنها نیروهای پلیسی را در اختیار دارند که مسئولیت آن حفظ امنیت داخلی است.
- تمامی دنیا باید رژیم اسرائیل را به عنوان یک دولت یهودی برای ملت یهودی به رسمیت بشناسند.
- تمرکز ویژه بر سازش اقتصادی و تلاش برای انجام معاملههایی به بهانه توسعه اقتصاد فلسطین و منطقه.
- پیشبرد روند عادی سازی قبل از انجام سازش.
- ایجاد انحراف در نوک پیکان درگیریهای منطقهای از طریق تلاش برای تشکیل ائتلاف منطقهای عربی- اسرائیلی ضد ایران.
نحوه مدیریت معامله قرن
آمریکاییها مدیریت معامله قرن را به شکلی متفاوت از روش سنتی خود دنبال می کنند که شامل موارد زیر است:
1- رویکرد مورد استفاده در پیشبرد این معامله، دیکته مطالب مختلف به جای دنبال کردن مذاکرات است و خواستههای یک جانبه در این طرح مطرح میشود. این معامله به صورت رسمی انجام نمیشود و همواره در هالهای از ابهام و تاخیر قرار داشته و در عین حال برای ایجاد زمینهسازی های روانی و ادامه فشارها برخی از جزئیات و مختصات این طرح به بیرون درز پیدا میکند.
3- تلاش برای تحمیل فشارهای گسترده به طرف فلسطینی از طریق منزوی کردن و گرفتن برگه قدرت حمایت کشورهای عربی از آن.
4- تلاش برای تصویب چارچوب کلی معامله قرن از طریق طرفهای مختلف قبل از اعلام رسمی آن که به این ترتیب جلوی تلاشهای مختلف برای به شکست کشاندن آن گرفته میشود.
5- ایجاد رویکردی همراه با نرمش در این طرح که با بالاترین سقفهای مورد نظر رژیم صهیونیستی آغاز شده و عقبنشینی ها به تدریج ادامه پیدا کرده و برای دلخوشی طرف فلسطینی، در برخی موارد اندکی تخفیف داده میشود.
6- به هم زدن برگهها از طریق تمرکز بر ثبات اقتصادی یا توجه کردن به غزه به بهانه کاستن از مصیبتهای انسانی در این منطقه محاصره شده و استفاده از این پتانسیل برای تضعیف حماس و محور مقاومت و افزایش فشار بر ابومازن.
شرایط کنونی معامله قرن
به نظر میرسد معامله قرن بعد از گذشت یک سال با چالشهای متعددی مواجه شده است. مشخص است که شور و حماسه ای که آمریکایی ها از اوایل سال 2018 برای پیشبرد این طرح داشتند، افول کرده و رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز از اجرای آن عقب نشینی کردهاند.
1- مواضع آمریکا: آمریکاییها در ژانویه سال 2018 با اعتماد به نفس بالا از تحمیل این معامله به منطقه صرف نظر از موافقت یا مخالفت فلسطینیها صحبت میکردند و معتقد بودند که محیط عربی به دنبال سازش منطقهای و مشارکت با اسرائیل در مقابل ایران است. اما با این وجود آنها بارها اعلام این معامله را به تعویق انداخته اند، چرا که موانع متعددی در مسیر اجرای آن ظاهر شده است.
2- موضع کشورهای عربی: در اوایل سال جاری میلادی موافقت پشت پرده رژیم های عربی با محورهای کلی طرح معامله قرن وجود داشت و برخی از این کشورها به ویژه عربستان سعودی شور و اشتیاق خاصی برای اجرای آن داشتند. این شور و اشتیاق اما به تدریج افول کرد. به ویژه که گفته میشود ملک سلمان پادشاه عربستان پرونده فلسطین یا مسائل مربوط به معامله قرن را از دست محمد بن سلمان خارج کرده است. این در حالی است که مصر نیز صراحتا امکان عقب نشینی از بخشهایی از صحرای سینا برای پیشبرد معامله قرن را رد کرده است و در عین حال کشورهای عربی نیز چشمپوشی از مناطق شرقی قدس را رد کرده اند. شرایط همگرا با نوار غزه و محور مقاومت و رویکرد متخاصم با رژیم صهیونیستی که خود را در راهپیماییهای بزرگ بازگشت نشان میدهد، به علاوه بسترهای متخاصم با آمریکا که در نتیجه انتقال سفارت این کشور به قدس اشغالی افزایش پیدا کرده، سهم عمدهای در تضعیف حمایت رسمی رژیمهای عربی از معامله احتمالی قرن دارد. همین موضوع، مصر و عربستان سعودی و اردن را بر آن داشت تا در اوایل آگوست سال 2018 از آمریکا بخواهند پیشبرد این معامله را به تعویق بیندازد. این موضوع در رسانههای رژیم صهیونیستی مطرح شده است.
3- مواضع فلسطینیها: اجماع رسمی و مردمی فلسطینیها در رد معامله قرن و مطالب منتشر شده از بندهای مختلف این معامله وجود دارد. در همین رابطه طی ماه های گذشته فعالیتهای مختلفی در این معامله انجام شده است. راهپیمایی های بزرگ بازگشت که از مارس 2018 از نوار غزه آغاز شده و طی هفتههای متوالی ادامه داشته است، یکی از مهمترین این مناسبتها است. بالنهای آتش زا نیز نقش اساسی در گسترش خشم فلسطینیها ضد اشغالگری اسرائیلی داشته و به این ترتیب تلاشهای صورت گرفته به بهانه کاهش محاصره نوار غزه برای منحرف کردن خشم عمومی ملتها ضد حماس و محور مقاومت نیز با شکست مواجه شد. تمامی این عوامل باعث ایجاد بستری غیر متناسب و اتخاذ رویکرد خصمانه با معامله قرن به وجود آید.
با این وجود تشکیلات خودگردان فلسطین و ریاست این تشکیلات که از مخالفت صریح خود با پیشبرد معامله قرن سخن گفته، رفتارهایی را انجام میدهد که ملاحظاتی در خصوص آنها مطرح است. وی هنگامی که در سال اول ریاست جمهوری ترامپ برای چهارمین بار با وی دیدار کرد در گفتگوی تلویزیونی تصریح کرد این دیدار نشان دهنده جدیت آقای رئیسجمهور برای اجرای معامله قرن در خاورمیانه طی روزها و سال آینده است. معلوم نیست اطلاعاتی که در آن زمان در خصوص این معامله در دست وی قرار داشته، چه بوده و او چرا این اظهارات را مطرح کرده است؟
علاوه بر این که چرا ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین که خطرات واقعی معامله قرن اقدامات آمریکا نظیر انتقال سفارت این کشور به قدس و تضییع حقوق آوارگان را درک میکند، اقدامات طبیعی و ضروری برای تقویت حقوق فلسطینیها و آشتی با گروههای مختلف فلسطینی را دنبال نمیکند؟
نکته سوم اینکه اگر تشکیلات خودگردان فلسطین خطرات فرا روی نوار غزه و تلاشها برای جداسازی این منطقه را درک میکند، چرا تنشهای موجود با نوار غزه را افزایش داده و اقدام به پیچیدهتر کردن اوضاع می کند و تحریمهای بیشتری در این منطقه اعمال کرده است؟
سناریوهای احتمالی فراروی معامله قرن
سناریوی اول؛ شکست معامله قرن: از آنجا که معامله قرن بر اساس اطلاعاتی که از آن به بیرون درز پیدا کرده، یک پروژه صهیونیستی است که کمترین حد از امتیازات مورد پذیرش طرفهای فلسطینی را برآورده نمیکند، هیچ طرف فلسطینی وجود ندارد که با آن موافقت کند. علاوه بر اینکه فلسطینیها با استمرار موجودیت خود در اراضی فلسطین و ادامه خط مقاومت قادر به شکست دادن این پروژه مانند دهها پروژه قبلی طی 70 سال گذشته هستند. علاوه بر اینها انتظار نمیرود طرفهای عربی بتوانند اراده خود را به ملت فلسطین تحمیل کنند.
سناریوی دوم، اجرای نسبی معامله قرن: بر اساس این سناریو اجرای معامله قرن بعد از آماده سازی شرایط فلسطینی و عربی و کشورهای اسلامی وجود دارد. در این روش باید بندهای مختلف این سناریو به سمت تشویق هدفهای فلسطینی متعهد به روند سازش پیش برود و آنها ادعا کنند که این سناریو حقوق فلسطینیها را حفظ میکند. در این شرایط ارائه برخی تخفیفها از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی میتواند به عنوان پیروزیهایی برای دولتهای فلسطینی و عربی مطرح شود. این در حالی است که مسائل اساسی همچنان معلق باقی مانده و حل و فصل آن به تعویق انداخته میشود.
سناریوی سوم، اجرای کامل معامله قرن: این سناریو شامل انجام معامله قرن بر اساس شرایط و معیارهایی است که آمریکا در حال حاضر مطرح میکند. بر اساس این سناریو، آمریکاییها اصرار خود برای اجرای این پروژه را دنبال میکنند و با افزایش فشار بر رژیمهای عربی آنها را مجبور به حمایت از معامله مذکور میکنند. تهدید کشورهای مختلف عربی به دست برداشتن آمریکا از حمایت از آنها و تهدید محمود عباس به کنار گذاشتن از ریاست تشکیلات خودگردان میتواند زمینههای لازم برای پیشبرد معامله قرن بر اساس شرایط کنونی را محقق کند.
با وجود تمام آن چیزی که گفته شد تحولات کنونی نشان می دهد که سناریوی اول که از شکست معامله قرن صحبت میکند، محتملترین سناریو در تحولات منطقهای است. گروههای مختلف فلسطینی همچنان به صورت متفقالقول این معامله را رد میکنند، علاوه بر اینکه محور مقاومت حضور قدرتمندی در عرصه میدانی دارد. علاوه بر تمام اینها شور و اشتیاق رژیمهای عربی برای پیشبرد معامله قرن نیز کاهش پیدا کرده و تزلزل ملموسی در عملکرد سیاسی آمریکاییها در منطقه به چشم میخورد.
به طور کلی باید گفت معامله بر اساس بندهایی که دارد، با بحران واقعی مواجه شده است. این بحران در نتیجه پایمردی ملت فلسطین و جریانهای اسلامی و ملی تاثیر گذار در آرمان فلسطین و عقبنشینی و تعامل سرد رژیمهای عربی با این معامله و عملکرد ضعیف و تزلزل در سیاست خارجی آمریکا در قبال آن به وجود آمده است. البته تمام این موارد نمیتواند خطرات تلاشهای جاری برای تحویل این بحران به واقعیتهای منطقهای را بکاهد.
ششم: توصیهها:
1- حفظ وحدت ملی فلسطینیها و هماهنگسازی تلاشهای مختلف در مسیر مقابله با معامله قرن.
2- صدور منشورهای مبتنی بر تشویق جریانها و گروههای مختلف برای حفظ ارزش ها و رد معامله قرن و هر معامله دیگری که حقوق فلسطینیها را زیر پا بگذارد.
3- اجرای توافق آشتی ملی امضا شده در سال 2011 و توافق های بیروت در سال 2017 و برگزاری شورای ملی یکپارچه فلسطینی و سازماندهی مجدد جنبش آزادیبخش و تشکیلات خودگردان بر اساس معیارهای قدرت و پویایی پروژه ملی فلسطینیها.
4- کنار گذاشتن تحریمهای ابومازن ضد نوار غزه.
5- دعوت فوری برای برگزاری نشست در میان رهبران ملت فلسطین و حمایت کامل از حقوق و مبانی ارزشی فلسطینیها.
6-فعال سازی موسسات کاری و سندیکایی در داخل و خارج از فلسطین اشغالی.
7- توقف هماهنگیهای امنیتی با رژیم صهیونیستی.
8- بالا بردن سطح آزادیها در مناطق تحت کنترل تشکیلات خودگردان فلسطین و حمایت از کرامت و عزت فلسطینیها.
انتهای پیام/