حلقه آگاهی بخش فعالیتهای اجتماعی یک جامعه کجاست/ معنای ۶ آسیب اجتماعی
هر زمان در جامعه شاهد رفتارهای غیرمتمدنانه، و ضداجتماعی، افزایش پرخاشگری، اظهار نظر در هر زمینه، قانون گریزی، و توهم دانایی داشتن باشیم نشانگر آن است که یک عنصر و نهاد اجتماعی مثل کتابخانه نتوانسته است نقش خود را به درستی ایفا کند.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، فردی که مطالعه کتاب و مراجعه روزانه یا هفتگی به کتابخانه، عادت زندگی اش باشد، به سادگی درباره دیگران قضاوت نخواهد کرد یا هرگز به خود اجازه نخواهد داد با قانون گریزی هر چند یک خلاف کوچک هنگام رانندگی مثلاً حرکت در مسیر یک طرفه و ورود ممنوع، حق دیگران را تضییع کند. هر زمان در جامعه شاهد رفتارهای غیرمتمدنانه، و ضد اجتماعی، افزایش پرخاشگری، اظهار نظر در هر زمینه، قانون گریزی، و توهم دانایی داشتن باشیم نشانگر آن است که یک عنصر و نهاد اجتماعی مثل کتابخانه نتوانسته است نقش خود را به درستی ایفا کند. این گونه رفتارها هر منشایی داشته باشید یکی از آنها برگرفته از نداشتن صبر، تأمل، متانت، فروتنی، تفکر و بردباری ناشی از نداشتن مطالعه است.
در این رابطه دکتر امیررضا اصنافی - استادیار گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید بهشتی به بهانه هفته کتاب و روز کتابدار در یادداشتی نوشت: کتابخانه را به عنوان یک نهاد اجتماعی میشناسیم. نهادی که رسالتها، مأموریتها و کارکردهایی دارد که عملاً به رویدادها و تعاملات اجتماعی مرتبط است. در حقیقت میتوان گفت کتابخانهها و کتابداران در هر جامعه، از جمله کنشگران و بازیگران اصلی فعالیتها، رویدادها و تعاملات اجتماعی محسوب میشوند.
کتابخانهها حلقه آگاهی بخش در این عرصه محسوب میشوند و نقش چشمگیری در ارتقای سطح فرهنگ، آگاهی و فعالیتهای اجتماعی اعضای یک جامعه ایفا میکنند. هر زمان در جامعه شاهد رفتارهای غیرمتمدنانه، و ضد اجتماعی، افزایش پرخاشگری، اظهار نظر در هر زمینه، قانون گریزی، و توهم دانایی داشتن باشیم نشانگر آن است که یک عنصر و نهاد اجتماعی مثل کتابخانه نتوانسته است نقش خود را به درستی ایفا کند.
این گونه رفتارها هر منشایی داشته باشید یکی از آنها برگرفته از نداشتن صبر، تأمل، متانت، فروتنی، تفکر و بردباری ناشی از نداشتن مطالعه است.
مطالعه بر اساس نیاز و به قصد آگاهی بخشی، صرفاً ورق زدن کتاب یا مجله نیست بلکه فلسفه آن عمیق تر از این بحثهاست که باعث میشود ناگهانی و احساسی نسبت به رویدادهای پیرامون خود واکنش نداشته باشیم ورفتارها و برخوردها توام با آرامش و وقار خواهد بود.
فردی که مطالعه کتاب و مراجعه روزانه یا هفتگی به کتابخانه، عادت زندگی اش باشد، به سادگی درباره دیگران قضاوت نخواهد کرد یا هرگز به خود اجازه نخواهد داد با قانون گریزی هر چند یک خلاف کوچک هنگام رانندگی مثلاً حرکت در مسیر یک طرفه و ورود ممنوع، حق دیگران را تضییع کند.
واقعیت این است که اگر میخواهیم بدانیم اعضای یک جامعه چقدر اهل تفکر هستند و چقدر به اطلاعات اهمیت میدهند باید دید که تا چه میزان از کتابخانههای عمومی استفاده میکنند، چقدر در جمعهای خانوادگی به جای اظهار نظر درباره مسائل مختلف جامعه به کتابخوانی گروهی بپردازند یا به بحث درباره آخرین کتابی که مطالعه کرده اند مشغول شوند.
در این میان، خود نهاد کتابخانههای عمومی که از آن به عنوان دانشگاه عموم اعضای جامعه، باید نقشهای فعال تری ایفا کند و حتی کاری کند که روزهای تعطیل نیز افراد را به سمت خود بکشاند.
کتابداران نیز رسالتهای اجتماعی دارند و باید بتوانند کتابداری اجتماعی را در جامعه نهادینه کنند.
اما این امر کافی نیست بلکه مدیران و تک تک اعضای جامعه نیز باید بتوانند به اهمیت نقش کتابداران و کتابخانهها در عرصه تمدن سازی پی ببرند و خود را به کتابخانهها نزدیک تر کنند.
بنابراین، کتاب محمل گفتگوست و کتابخانهها بستر تمدن ساز و کتابدار پل ارتباطی بین این محملهای تمدنی و اعضای جامعه هستند.
چه نیکوست اگر یاد کردن از کتاب، کتابخوانی، کتابخانهها و کتابداران محدود به هفته کتاب یا دوران نمایشگاه کتاب نباشد و هر روز و هر هفته برای ما کتابخانهها و کتاب ارزشمند باشند و همواره با جامعه در تعامل باشند.
در پایان، ضمن گرامیداشت هفته کتاب، کتابخوانی و روز کتابدار یادی میکنم از زنده یاد پروین اعتصامی که افتخار کتابداران این است که این بانوی فرهنگی تاریخ شعر معاصر ایران زمین، مدت زمانی را به عنوان کتابدار دانشسرای تربیت معلم سپری کرده است. انتهای این یادداشت را به بخشهایی از یکی از اشعار این شاعره بزرگ مزین میکنم:
شالوده کاخ جهان بر آبست
تا چشم بهم بر زنی خرابست
در خانه هزارت اگر کتابست
هشدار که توش و توان پیری
سعی و عمل موسم شبابست
بیهوده چه لرزی ز هر نسیمی
مانند چراغی که بی حبابست
گر پای نهد بر تو پیل، دانی
کز پای تو چون مور در عذابست
بی شمع، شب این راه پرخطر را
مسپر بامیدی که ماهتابست
تا چند و کی این تیره جسم خاکی
بر چهرهٔ خورشید جان سحابست
در زمرهٔ پاکیزگان نباشی
تا بر دلت آلودگی حجابست
پروین، چه حصاد و چه کشتکاری
آنجا که نه باران نه آفتابست
انتهای پیام/