نمونهای از کنترل هوای نفس توسط امیرالمؤمنین(ع)
شکمی که مقید به ادب الهی است قدم صاحبش را برای گناه پیش نمیبرد، شهوت مقید به ادب الهی نیز قدم صاحبش را برای هیچ گناه غریزهای پیش نمیبرد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، پیامبر(ص) میفرماید: «اعدا عدوک نفسک التی بین جنبیک» دشمنترین دشمن تو وجود این نفس بین دو پهلوی توست. این نفس ترکیبی از شکم آزاد و شهوت آزاد است. مایه تمام گناهان هم شکم و هم شهوت است. این دو شریک یکدیگر هستند، شکم باید با لذت و ولع بخورد و پر شود، قدرت این غذا در بدن پخش شود، یک بخشی هم به غریزۀ جنسی و شهوت تبدیل شود. پیغمبر عظیم الشأن اسلام(ص) می فرماید: نفس دشمنترین دشمنت است، یعنی غیر از این دشمن با هر دشمنی میتوانید صلح کنید و مسلمانش کنید، میتوانید قانعش کنید، ولی تا زمانی که فعالیت و میدان در دستش است، با تو دشمنی میکند و از همه دشمنان سختتر است. دشمنیاش هم این است که این دو عضو تو را از آدمیت میاندازد و راه بهشت را بهرویت میبندد و هفت در جهنم را بهرویت باز میکند.
ترکیبی از شکم و شهوت در وجود ما تشکیل یک قدرت دادند
استاد شیخ حسین انصاریان در مورد علت گناه و معصیت گفت: ترکیبی از شکم و شهوت در وجود ما تشکیل یک قدرت دادند، هم فرمان سخت و دائمی به گناه میدهند و هم سیر نمیشوند.
وی تصریح کرد: شیخ حر عاملی(ره) در «وسائل الشیعه» نقل میکند: رسول خدا از یک جنگی برمیگشتند، همین طور که پیامبر سوار بر مرکب هستند و بهطرف مدینه حرکت میکنند، یک مرتبه فرمودند: «رجعنا من الجهاد الاصغر»، ما داریم از یک جهاد کوچکتر برمی گردیم «و بقی علینا الجهاد الاکبر» اما مسئولیت جنگ بزرگتر بهعهده ما مانده که باید سراغ این جنگ بزرگتر برویم. و آن جنگ بزرگتر، «جهاد النفس» جنگیدن با شکم و شهوت است.
شکم و شهوت از انسان چه میخواهد؟
نویسنده کتاب ارزشمند «نفس» گفت: شکم از انسان، ربا، رشوه، غصب و اختلاس میلیاردی میخواهد. شهوت هم از انسان زنا میخواهد لذا باید بایستید و بجنگید چون هرچه به او بدهید چاقتر میشود و بر تو مسلطتر میگردد و به اوضاع شهوترانان و شکمچرانان دچار خواهید شد. ما اکنون در یک جنگ بزرگتر مسئولیت داریم، پیغمبر فرمود که جلوی خواستههای شکم و شهوت که خواستههای نامشروع است بایستیم، اگر نفس یا شکم تربیت نشود، انسان را از پا درمیآورد.
استاد انصاریان در زمینه تسلیم هوای نفس شدن به نمونهای از تاریخ اشاره و اظهار کرد: ابیعبدالله(ع) به عمر سعد فرمود: این استان ری را که به تو وعده دادند، بعد از کشتن من به آن نمیرسی و یک گندم آن منطقه را نمیخوری. او برای شکم میرفت، میخواست با استانداری تریلیاردر شود و به کوفه برگردد، وگرنه عاشق خدمت به مردم و عدالت نبود که قبول کرد "استانداری را به من بدهید و من میروم این هفتاد و دو نفر را میکشم". معلوم میشود قبولش برای نفس اماره و برای شکم و شهوت بود. عمر سعد پیر هم نبود، جوان بود، کربلا به سی سال نرسیده بود این ملعون ازل و ابد، فکر میکرد میرود استانداری و تریلیاردر میشود، میآید دختر بخواهد بگیرد، زن بخواهد بگیرد، هر نوع شهوترانی بخواهد بکند، میدان برایش باز است. امام فرمود: "گندم ری را نمیخوری"، بهمسخره به ولی الله الاعظم گفت: "ما جو هم بخوریم بس است."، به جو هم نرسید. این خطر «اعدا عدوک» است. «اعدا عدوک نفسک التی بین جنبیک» این شکموهای بنیامیه و بنیعباس و شکموهای روزگار ما حاضر هستند برای شکم ابیعبدالله(ع) را بکشند، اگر گیرش نیاوردند حاضرند هدفش را بکشند.
وی در مورد کنترل هوای نفس توسط امیرالمؤمنین(ع) بهعنوان حاکم جامعه نیز، گفت: امیرالمومنین(ع) رئیس جمهور یک کشوری است که 10 برابر کشور ماست، استانهای آن مصر، شام، فلسطین، ایران و عراق بود. نماز مغرب و عشا را در مسجد کوفه بهجماعت خواند و بیرون آمد. هوا داشت تاریک میشد، در مسیر خانه قصاب به او گفت که "آقا، تشریف بیاورید نیم یا یک کیلو گوشت از ما بخرید ببرید، ما هم میخواهیم در مغازه را ببندیم و پیش زن و بچه برویم". حضرت فرمود: "پول ندارم". گفت: "آقا، نسیه ببر". امیرالمؤمنین(ع) فرمود: "بین دو نسیه گیر هستم، یکی گوشت تو را ببرم، ممکن است تا یکی دو ماه دیگر پول گیرم نیاید تا نسیه تو را بپردازم، باید راهم را عوض کنم شبها و روزها که خجالتزده تو نشوم، تو هم اینگونه فکر نکنی کسی که مقدس و متدین است پول ما را نمیدهد. نسیه دیگر شکمم است که به او بگویم حال که گوشت گیرت نیامده، صبر کن. این شکم با من خیلی خوب میسازد، اگر تا یک سال هم گوشت به او ندهم با من دعوا نمیکند و ناله نمیزند. من بین این دو نسیه، شکمم را انتخاب میکنم و از تو خداحافظی میکنم و میروم". شکمی که مقید به ادب الهی است قدم صاحبش را برای گناه پیش نمیبرد، شهوت مقید به ادب الهی نیز قدم صاحبش را برای هیچ گناه غریزهای پیش نمیبرد.
منبع: جهان نیوز
انتهای پیام/*