مرور ۴۰ سال سینمای ایران| شبهای بمباران و روزهای طلایی سینما در جشنوارههای فجرِ دهه ۶۰
جشنواره فیلم فجر از کجا و چگونه آغاز شد؟ در دهه ۶۰ سینما چه گذشت؟ با مرور آثار و هنرمندان دهه ۶۰ و مقایسه آن وضعیت با فضای فعلی سینما روند تغییر محتوا و رویکرد سینما را بهتر متوجه خواهیم شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در آستانه سی وهفتمین دوره جشنواره فیلم سینمایی فجر هستیم، جشنوارهای که در حدود یک ماه آینده، بخشی از تولیدات سال 97 سینمای کشور را رصد میکند و همچنین برای عرضهی همان سینما در سال 98 تا حدّ زیادی بستر تعریف میکند.
اما بد نیست با یک مرور بدانیم این قطار از کجا آغاز شد و چه مسیری را پشت سر گذاشت. همچنین برای تحلیل و بررسی ادوار فعلی جشنواره فیلم فجر هم، شناخت ادوار قبلش و مراحل آغازینش بیشتر میتواند کمک کند و این نیاز را بیشتر تأکید میکند.
سال 1361، جشنوارهای با رویکردی متفاوت روی کار آمد تا آثار سینمایی ایران را بررسی و مرور کند و آغازگرنگاهی تازه در تولید فیلم باشد نگاهی که تناسب بیشتری با فرهنگ ملی ایران و تفکر کهن ایران باشد.
آنچه که مشخص بود اغلب تولیدات سینمایی ایران قبل از انقلاب با فرهنگ کوچهبازار همراه بود و علیرغم شعارهای رژیم شاهنشاهی مبنی بر پاسداشت تمدن 2500 ساله اثری از این تمدن در سینما دیده نمیشد اما بعد از انقلاب تمرکز بیشتر بر محتوای تولیدات سینمایی وجود داشت و سعی سینماگران در بازیابی تفکر فرهنگ ایرانی قرار گرفت. هر چند که سینمای امروز از آن دوران طلایی خود فاصله گرفته و سخافت به جای صناعت در سینما نهادینهشدهاست.
تاریخ این جشنواره همزمان با روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی میانه بهمن ماه انتخاب شد و به مناسبت ایام، عنوان «فجر» را هم برایش برگزیدند. اجرای جشنواره مذکور به بنیاد سینمایی فارابی سپرده شد و وظیفه نظارت بر آن هم به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد بود.
سال 61 مقارن بود با سالهای نخستین دفاع مقدس؛ یعنی در همان بحبوحه جنگ و شب و روزهایی که بخشی از مردان و زنان این سرزمین مقابل لشکر دشمن تن به تن میجنگیدند و خانوادههایشان زیر توپ و موشک رژیم بعث عراق، کاشانه و عزیزانشان را از دست میدادند، باید رویدادی شکل بگیرد تا سینمای کشور را سینمایی که نماینده شاخصی از فرهنگ یک مرز و بوم است؛ رصد کند.
آن ایام فیلمها و سینماها هم مثل دیگر بخشهای جامعه، رنگ و بوی جنگ و دفاع و شهادت را به خود گرفته بود. فیلمهایی که با مضمون جنگ ساخته میشد، فیلمسازانی که دوربین سرِدست گرفتن و در صحنه نبرد حاضر شدند، هنرمندانی که دوشادوش دیگر رزمندگان «خون» عطا میکردند؛ گواه بر این مدعا است.
نخستین دوره
بهمن 1361 اولین ایستگاه قطار جشنواره فیلم فجر بود و «حسین وخشوری» دبیری آن را به عهده گرفت. وخشوری سال بعدش دبیر اولین دوره جشنواره فیلم مقاومت هم شد. اولین دوره جشنواره فیلم فجر شامل 3 بخش «سینمای حرفهای» ، «سینمای آماتور» و «بخش جنبی» بود. بخش جنبی به مسائل ذیل میپرداخت:
-چشم انداز سینمای کوبا
-سینمای ایتالیا از نئورئالیسم تا امروز
-سرخ پوستان و سیاه پوستان در سینما
-سینمای کودکان و نوجوانان
-سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی
-نمایشهای ویژه
اگر به عناوین بخشهای جنبی نگاهی داشته باشیم میبینیم که چقدر موضوع سینمای برای مخاطب آن روز جدی بودهاست و نگاه ایدئولوژیک روایتگران جشنواره کاملا از این عناوین مشخص است.
در بخش مسابقه آماتور 9 اثر پذیرفته شد و در بخش حرفهای 26 فیلم به نمایش در آمدند که عموم فیلمها در سالهای 59، 60 و 61 تولید شده بودند. از مهمترین آثار این دوره میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد:
1: «ابراهیم در گلستان» ساختهی ایرج امامی که زندگی حضرت ابراهیم (ع) و مبارزه ایشان علیه بتپرستی را به تصویر میکشید.
2: «دادا» از ایرج قادری، که قصهی مردی دلیر به نام «دادا» است که میخواهد با معشوقهاش ازدواج کند ولی توسط خانِ ده مشکلاتی برای او ایجاد میشود. شاید کمتر کسی باشد صحنههای درخشان بازی جمشید مشایخی پدرِ دادا، زجههای «فخری خوروش» مادر دادا و غیرت و صلابت «ایرج قادری» خودِ دادا را فراموش کند.
3: «سفیر» اثری از فریبرز صالح؛ مردی به نام «قیس بن مسهر» مأمور پیکی است تا از سوی امام حسین (ع) نامهای برای «سلیمان بن صرد خزاعی» به کوفه ببرد، در مسیر توسط ماموران ابن زیاد والی کوفه دستگیر و به زندان میافتد. در زندان به وی گفته میشود که در صورت سخنرانی علیه امام حسین (ع) از زندان آزاد خواهد شد، وی با پذیرفتن این شرط به روی منبر رفته اما علیه یزید سخنرانی میکند. پس از این سخنرانی قیس به دستور ابن زیاد به شهادت میرسد.
4: «مرگ یزدگرد» از بهرام بیضایی؛ هفتمین فیلم بهرام بیضایی از روی نمایشنامهای با همین عنوان که چندسال قبلش نگاشته بود، ساخت. داستان آن روایت مرگ یزدگرد سوم است که به مرو میگریزد، به طور ناشناس در آسیابی پناه میگیرد. داستان از زبان آسیابان، زن آسیابان و دخترشان بیان میشود و همه روایتها با هم تفاوت دارد. این فیلم بیضایی چند سال توقیف بود و اجازه نمایش نداشت.
اولین جشنواره فیلم فجر در حالی در 22 بهمن سال 1361 به کار خود پایان داد که فقط در آثار بخش آماتور داوری شدند و برگزیدگانش دیپلم افتخار دریافت کردند و هیچ فیلمی در بخش فیلمهای حرفهای جایزهای دریافت نکرد. کمیته گزینش فیلمها علت این موضوع را اینگونه اعلام کرد:«در اولین سال برگزاری جشنواره فیلم فجر نتوانستیم از میان فیلمهای 35 میلیمتری فیلمی را به عنوان الگو انتخاب کنیم، به همین خاطر هیچ فیلمی در بخش فیلمهای حرفهای جایزه دریافت نخواهد کرد».
دومین دوره
در بهمن 1362 دومین دوره جشنواره فیلم فجر برگزار شد، «سیدمحمد بهشتی» که خود مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی است، بهعنوان دبیر این دوره انتخاب میشود. امسال هم آثار در دو بخش «حرفهای» و «آماتور» مورد ارزیابی قرار می گیرند.
شاخصترین فیلمهایی که جشنواره میزبان آنان میشود را مرور میکنیم:
1: «خانه عنکبوت» هجدهمین فیلم «علیرضا داوود نژاد» است. «پس از انقلاب، در بحبوحهی ماجرای حملهی نظامی طبس، چهار مرد که وابستگیهایی به نظام شاهنشاهی پهلوی دارند، در ویلایی گرد آمدهاند و در انتظارند تا کودتا پیروز شود. حمله ی نظامی طبس شکست میخورد و چهار مرد مستأصل از وضع خود و ترس از گرفتار شدن دیوانهوار به جان هم میافتند و یکدیگر را از پا در میآورند» این خلاصه داستان فیلمی است که زندهیادان عزتالله انتظامی، داوود رشیدی و همچنین جمشید مشایخی در آن ایفای نقش میکردند.
2:رسول صدرعاملی اولین فیلم خود را با نام «رهایی» در این سال ساخت و داستان فردی به نام قاسم، را روایت میکند که داوطلبانه به جبهه جنگ رفته است و در حالی که یک پای خود را از دست داده به خانه بازمیگردد.
3: «استعاذه» ، «توبه نصوح» و «دوچشم بیسو» که هر سه به نویسندگی و کارگردانی محسن مخملباف تولید شده بودند. اینها اولین فیلمهای وی بود که توانست توجه هیئت داوران را هم به خود جلب کنند.
داستان استعاذه: پنج انسان خسته از فریبهای شیطان، به جزیرهای میگریزند. شیطان در آنجا به استقبال آنها میآید و دوباره آنها را وسوسه میکند و به جان هم میاندازد.
داستان دوچشم بیسو: این فیلم که عقاید مذهبی ایرانیان و همچنین جنگ هشت ساله ایران و عراق را نشان میدهد در روستایی اتفاق میافتد. شخصیت اول فیلم پسر نابینایی است که در حرم امام رضا شفا میگیرد. مجید مجیدی و محمد کاسبی از بازیگران این دو فیلم مخملباف بودند.
داستان توبه نصوح: لطفعلی خان که کارمند بانک است بر اثر سکته میمیرد ولی در هنگام دفن زنده شده و از جا بر میخیزد. او در اثر این اتفاق به این فکر میافتد که از افرادی که میشناسد حلالیت بگیرد غافل از اینکه مسیر سختی پیش رو دارد. زندهیاد فرجالله سلحشور از بازیگران این فیلم بود.
جوایز:
سیمرغ بلورین بهترین فیلم: هیئت داوران در این بخش هیچ فیلمی را شایسته دریافت این نشان ندانستند.
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه: علیرضا داوودنژاد و ابراهیم مکی برای فیلم «جایزه»
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی: خسرو سینایی برای فیلم «هیولای درون»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد: حسین پرورش برای فیلم «نقطه ضعف»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل مرد: پرویز پرستویی برای فیلم «دیار عاشقان»
برای بازیگران زن چه بازیگر نقش اول و چه مکمّل، در این دوره از جشنواره جایزهای تعریف نشد و بازیِ بازیگران خانم مورد قضاوت و داوری قرار نگرفت.
بررسی
دومین دوره از جشنواره فیلم فجر، چندین استعداد را به سینمای ایران معرفی کرد. «رسول صدرعاملی» ، «محسن مخملباف» زندهیاد«عباس کیارستمی» «خسرو سینایی» از جمله این افراد بودند، کیارستمی همچنین توانست برنده لوح زرین بهترین فیلم کوتاه برای فیلم «همسرایان» شود.
همچنین برخلاف دوره قبل که آثار بخش حرفهای سینما، غیر رقابتی بود، در فصل دوم فستیوال فجر، فیلمهای بخش حرفهای (مسابقه سینمای ایران) هم قضاوت شدند و به برگزیدگان اهدای جوایز صورت گرفت.
از حواشی آن روزگار جشنواره هم به قطعی برق در روزهای آغازین آن و لو رفتن نتایج داوری در شب آخر، اشاره میکنند.
سومین دوره
بهمن 1363 جشنواره فیلم فجر سومین ایستگاه خود را تجربه میکند، ایستگاهی که ظاهراً از نظم بیشتری برخوردار است و تقریبا دارد تلاش میکند شاکلهی خودش را پیدا کند. همچون کودکی سه ساله میماند که بخشی از آزمون و خطاهای خود را انجام داده و بخش اعظمی از آن هنوز مانده است، دارد تلاش میکند قاعده و قانون تعریف کند.
یکی از آن قوانین، اعلام زمان است. ازین پس فیلمهایی که در بازه زمانی خاصی تولید شده باشند میتوانند در فجر شرکت کنند. برای موسم سوم فستیوال فجر حدّ زمانیای که مشخص میشود از این قرار است که باید فیلمها پس از بهمن 62 تولید شده باشند، در نتیجه فیلمهایی که قبل بهمن 62 ساخته شده باشند در این جشنواره جایی نخواهند داشت. حدود 20 فیلم بلند در آن روزگار با یکدیگر رقابت کردند، که برخیشان در تاریخ سینمای ایران ماندند.
1: «کمالالملک» از زندهیاد علی حاتمی. فیلمی که بر مبنای زندگی نقاش بزرگ ایرانی و رابطهاش با شاه و دربار قاجار ساخته شد. حاتمی سعی کرد در این فیلم، هم بُعد تاریخی و هم بُعد بیوگرافی سوژه را حفظ کند و با تکیه بر رابطه حکومت با یک هنرمند به ضعفها و چالشهای فرهنگی و هنری در آن زمان بپردازد. تقریبا در همین اوان بود که وی با لقب «سعدی سینما» بر سر زبانها افتاد.
سالهای متمادی است که نام 5 نفر از بازیگران پیشکسوت با لقب «5 ژنرال سینمایی» در میان اهالی سینما معمول شده، « زندهیادان عزتالله انتظامی، داوود رشیدی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز و جمشید مشایخی» این 5 بازیگر همگیشان باهم در فیلم «کمالالملک» حضور داشتند و ایفای نقش کردند. شاید دیگر نباشد یا کمتر باشد فیلمی که این 5 نفر باهم حضور داشته باشند.
2: «مردی که زیاد میدانست» اثر زندهیاد یدالله صمدی است. داستانش از این قرار بود: کارمند جوانی که از زندگی سخت خود ناراضی است، با پیرمرد مرموز سیاهپوشی ملاقات میکند. پیرمرد اظهار میدارد که میتواند کارمند را به مرادش برساند، با این شرط که در راه صواب گام بردارد، کارمند میپذیرد. پیرمرد روزنامهٔ سه ماه بعد را که خبر جنگ ایران و عراق در آن چاپ شدهاست به او نشان میدهد. کارمند با خرید اجناس و کالاهای ضروری و احتکار آنها و سپس فروش آنها در روزهای جنگ ثروت کلانی به جیب میزند. اما نامزد خود را از دست میدهد و از دوستانش نیز جدا میافتد. پیرمرد مرموز او را از ادامهٔ راه ناصواب نهی میکند و در آخرین ملاقات توصیه میکند یا مرد جوان به زندگی پیشین خود بازگردد، یا مرگ در انتظارش خواهد بود. ترس از مرگ کارمند را بر آن میدارد که اموال غیرمشروع را به بنیادهای خیریه ببخشد و زندگی شرافتمندانه را از سر گیرد.
فیلمی که شاید ظاهرش برای آن روزها بود، ولی نسخهای برای تمام تاریخ است، خصوصاً این روزها! کسی چه میداند شاید امروز یک «مردی که زیاد میدانست 2» نیاز داریم یا شاید بسیاری از مردان امروز که زیاد میدانند باید چنین پیرمردی را سرِ راهشان ملاقات کنند! کسی چه میداند؟! اما حیف، دیگر «صمدی» نیست و آقایان خیالشان راحت است، «یدالله» دیگری هم نیست. یداللّهی نیست که یقهشان را بچسبد. انگار برخی سینماگران امروز مشکلات مردم را فراموش کردهاند و سینما برای بهرههای مادی و سرمایهگذاریهایی که پایه مشخصی ندارند جایگاه مناسبی شدهاست، انگار نه انگار که سینما زمانی حرفی از جامعه میزد و صدای مردمی بود که جایگاهی برای بیان مشکلات خود نداشتند. آثار سینمای امروز را ببینید و بررسی کنید که چقدر این سینما صدای مردم است؟
به جشنواره برگردیم، بر خلاف دوره پیشین که بازیِ بازیگران زن مورد قضاوت و داوری قرار نگرفت، در این دوره برای جشنواره سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن و مکمل، تعریف شد.
جوایز
هیئت داوران ضمن تقدیر از زندهیاد علی حاتمی برای فیلم «کمالالملک»، مهدی معدنیان برای فیلم «مترسک»، حسن هدایت و جمال امید فیلمنامهنویسان «مردی که زیاد میدانست»، جوایز را به شرح ذیل اهدا کردند.
سیمرغ بلورین بهترین فیلم: حسن محمدزاده برای فیلم «مترسک»
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی: زندهیاد یدالله صمدی برای فیلم «مردی که زیاد میدانست»
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه: انتخاب نشد
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد: جمشید مشایخی برای فیلم «گلهای داوودی»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن: پروانه معصومی برای فیلم «گلهای داوودی»
همچنین به «محمدرضا مرسلی» برای بازی در فیلم «مترسک» دیپلم افتخار بهترین بازیگر نوجوان اهدا شد.
چهارمین دوره
چهارمین مرحله جشنواره فیلم فجر هم بهمن 1364 بود، که مهمترین اتفاق آن جدایی بخش سینمای حرفهای از آماتور بود. سینماگران جدید آثارشان در جشنوارهای مستقل و مجزّا به نام «سینمای جوان» ارزیابی میشد.
دیگر اتفاق مهم این فصل از رویدادِ فجر، راهیابی فیلمهای کودک و نوجوان بود، که در کنار دیگر آثار داوری میشدند.
فیلم «تنوره دیو» از کیانوش عیاری، «اولیها» از زندهیاد عباس کیارستمی و «اتوبوس» ساخته هادی اسلامی؛ از برجستهترین آثار چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر به شمار آمدند.
عیاری «تنوره دیو» را در کاشان ساخت و قصهی پسری به نام «محمدعلی» را روایت کرد که پس از دو سال به زادگاهش بازمیگردد، میبیند قنات ده خشک شده و ساکنانش به کاروانسرای زیارتگاهی پناه بردهاند. علت خشک شدن قنات چاه عمیقی است که فرد متمکنی به نام (کربلایی علی) در حریم قنات حفر کرده. محمد علی تصمیم میگیرد قنات کور شده را لایروبی کند، که ناچار است وارد بازیهای پیچیدهای شود.
«اولیها»؛ این فیلم دربارهٔ لحظات به یادمانی کلاس اولیهاست. بچهها که برای نخستین بار از خانوادههایشان جدا شدهاند، ساعات زیادی را در مدرسه میگذرانند. واکنش آنها در برابر این شرایط جدید یکسان نیست. برخی زود به این محیط عادت میکنند. اما دیگران نیاز به زمان دارند.
قصهی «اتوبوس» قصهی اهالی روستایی است که به دو گروه بالادهی و پایین دهی تقسیم شدهاند. سرکرده بالادهیها نمکزار خود را به کدخدا، که به دشمنی و کینه بین دو گروه دامن میزند میفروشد و یک اتوبوس مستعمل میخرد تا با آن مسافرکشی کند. ورود اتوبوس به روستا کارِ گاریچی (مسافرکش) پاییندهی را کساد میکند و با ورود اتوبوس به روستا دنیایی اختلاف و دعوا هم پا به ده میگذارد.
جوایز
ضمن تقدیر از ایرج طهماسب برای فیلم «خط پایان» ، داریوش عیاری فیلمبردار «تنوره دیو» ، بابک بیات برای «اتوبوس» و حمید جبلی بهخاطر «جادههای سرد، خط پایان»، سیمرغها به ترتیب ذیل اهدا شد:
سیمرغ بلورین بهترین فیلم به صورت مشترک: عباس کیارستمی برای فیلم «اولیها» و ابولفضل جلیلی برای فیلم «بهار»
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی: کیانوش عیاری برای فیلم «تنوره دیو»
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه: مجید قاریزاده برای فیلم «پدربزرگ»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد: هادی اسلامی برای فیلم «اتوبوس»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن: بازهم گزینهای انتخاب نشد!
ظاهراً هیئت داوران خیلی مصمّم بودند در هر دوره یک گزینه را خالی بگذارند و جایزه ندهند؛ حال هر سال این قرعه به یک نفر میافتاد این دوره هم دوباره به نام بازیگران زن افتاد.
همچنین به محمود کلاری فیلمبردار فیلم «جادههای سرد» و مهدی اسدی بازیگر خردسال «بهار» دیپلم افتخار داده شد.
بیراه نیست اگر گفته شود چهارمین دوره، نازلترین دوره فستیوال فجر، تا آن روزگار بود، خصوصاً از بابت آثار به نمایش در آمده، چراکه فیلمهای این دوره، از ماندگاری و برجستهگی کمتری نسبت به آثار ادوار قبل برخوردار بودند.
پنجمین دوره
پنجمین منزل جشنواره فیلم فجر که به سال 1365 رخ داد، جبران هرآنچیزی بود که دوره چهارم نتوانسته بود کسب کند. هرقدر فصل قبل جشنواره مملو از آثار برجسته بود و کمتر فیلم ماندگار داشت، این دوره یعنی دوره پنجم میزبان آثاری بود که هم سازندگانشان در سینمای ایران درخشیدند و هم فیلمها بر دل تاریخِ سینمای ایران نشستند. برای اثبات این مدعا برخیشان را مرور میکنیم.
«پرواز در شب» اثر زندهیاد رسول ملاقلی پور، فیلمسازی که تا واپسین لحظات عمرش به سینمای دفاع مقدس وفادار ماند. داستانش از این قرار است: یک گردان نیروهای ایران در محاصره ارتش دشمن قرار میگیرد و ارتباط آن با قرارگاه مرکزی قطع میشود چهار نفر از رزمندگان گردان انتخاب میشوند تا برای درخواست کمک خود را به قرارگاه برسانند از آن میان سه تن شهید میشوند و یکی خود را به قرارگاه میرساند. فرمانده گردان نیز برای تهیه آب آشامیدنی سربازان زخمی محاصره دشمن را میشکند، اما شهید میشود. قوای کمکی سر میرسد و پس از مقابله با دشمن بقیه افراد گردان را نجات میدهد. در این فیلم صحنههای جبهه حق علیه باطل با صحنههای عاشورا به هم پیوند خورده و حس شهادت در راه خدا را به خوبی به نمایش میگذارد.
از نظر تکنیک و کیفیت فیلمبرداری و نورپردازی، به نسبت سالی که اثر در آن ساخته شده است و امکانات موجود، واقعا اثر در خور ستایشی است.
«ناخدا خورشید» فیلمی که ناصر تقوایی بر اساس برداشتی آزاد از رمان «داشتن و نداشتن» نوشتهی «ارنست همینگوی» ساخت و ماندگار شد. داریوش ارجمند، علی نصیریان و فتحعلی اویسی بازیگران این فیلمی هستند که داستان خواجهای به نام «ماجد» را روایت میکند که ناخدا خورشید را لو میدهد و بار قاچاق لنجش به آتش کشیده میشود.
«خانهٔ دوست کجاست؟» از عباس کیارستمی. یک بچهمدرسهای متوجه میشود که دفتر دوستش را به اشتباه برداشتهاست؛ بنابراین از خانه بیرون میرود تا او را پیدا کند و دفتر را به او پس دهد، اما راهی دشوار و دراز در پیش است و فرصتی اندک.
این فیلم پارهٔ اول از سهگانه کوکر است؛ دو فیلم دیگر زیر درختان زیتون و زندگی و دیگر هیچ هستند که پس از این فیلم ساخته شدند.
«شیر سنگی» ساختهی مسعود جعفری جوزانی. علی نصیریان، عزتالله انتظامی، حمید جبلی، علیرضا شجاعنوری و شمسی فضلاللهی تعدادی از بازیگران آن بودند. داستان فیلم از قتل مشکوک یک سرباز انگلیسی در کنار لولههای نفت مناطق بختیارینشین شروع میشود و با انگشت اتهام بسوی «کوهیار» فرزند سرکردهٔ طایفه که چادرنشین و گله دار هستند ادامه مییابد.
«اجاره نشینها» کمدی-درامی بود که داریوش مهرجویی 1365 آن را ساخت. عزتالله انتظامی، اکبر عبدی، حمیده خیرابادی و رضا رویگری در آن ایفای نقش میکردند.
قصهاش هم از این قرار است: یک آپارتمان در حاشیه شهر تهران مالکش درگذشته است، بدون وارث مانده و اداره امور آپارتمان و مستاجرها را مباشر مالک (مرحوم) که خود نیز ساکن همین ساختمان است به عهده گرفته است، وی قصد دارد با همکاری یک مشاور املاک محلی، ملک را تصاحب کند.
جوایز
سیمرغ بلورین بهترین فیلم: رسول ملاقلیپور برای فیلم «پرواز در شب»
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی: عباس کیارستمی برای «خانه دوست کجاست؟»
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه: مسعود جعفری جوزانی برای فیلم «شیر سنگی»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد: داریوش ارجمند برای «ناخدا خورشید»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن: همچنان هیئت محترم داوران به سوگند خود وفادار ماندند و به کسی این جایزه را اهدا نکردند! مجموعا! از پنج دوره جشنواره فیلم فجر تا آن روزگار، در چهار دوره جایزه بازیگر زن در لیست جوایز و تندیسها تعریف نشد!
دوره ششم
این دوره فصل تازهای برای جشنواره فیلم فجر به حساب میآید. در نهمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران قوانین جشنواره فیلم فجر بیشتر نظم و تدوین بیشتری میابد، حالا دیگر پیش از شروع جشنواره و ارسالِ آثار، علاوه بر بیانیه هیئت داوران، آئیننامه شرکت در جشنواره هم ابلاغ میشود.
ششمین جشنواره بین المللی فیلم فجر مشترک با سومین جشنواره کودک و نوجوان برگزار شد. علاوه بر فیلمهای کودک و نوجوان آهسته پای سینمای بینالملل هم داشت به فستیوال فجر باز میشد، در این سال آثار «آندری تارکوفسکی » کارگردان شهیر شوری به نمایش درآمد
همچنین در این دوره به پوسترهای سینمایی توجه ویژهای صورت گرفت و پوسترها سینمایی هم به جشنواره ارسال شده، داوری شدند و برگزیدگانش مورد تقدیر قرار گرفتند.
آثار
«شاید وقتی دیگر» بهرام بیضایی، «آنسوی آتش» کیانوش عیاری، «ایستگاه» یدالله صمدی، «پرنده کوچک خوشبختی» پوران درخشنده، «خارج از محدوده» رخشان بنی اعتماد، «شیرک» داریوش مهرجویی، «گاویار» کیومرث پوراحمد، «کانی مانگا» سیفالله داد «یار در خانه» خسرو سینائی؛ را میتوان از مهمترین آثار این دوره نام برد.
نماهایی از فیلم «شاید وقتی دیگر» بهرام بضایی
جوایز
سیمرغ بلورین بهترین فیلم: فیلمی انتخاب نشد !
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی: کیانوش عیاری برای فیلم «آنسوی آتش»
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه: همچنان انتخاب نشد!
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد: فرامرز قریبیان برای «ترن»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن: پروانه معصومی برای «شکوه زندگی»
یک نکته قابل تأمل است؛ یک بار دیگر اسامی و فیلمهایی که در بالا به عنوان نمونه ذکر شد بخوانید، چه فیلمهایی و چه نامهایی به چشم میخورد، از طرف دیگر توجه داشته باشید که همگان دهه 60 را دوران طلایی سینمای ایران میدانند. حالا نکته اینجاست، در این سالها و دوران طلایی، از بین این آثار و فیلمسازان، هیئت داوران هیچ فیلمی را لایق جایزه بهترین فیلم نمیداند و حتی بهترین فیلمنامه را هم بر نمیگزیند!
مسئله دو صورت دارد، یا هیئت داوران مشکل داشتند، یا فیلمها. هرکدام که باشد یک نکته ذهن آدمی را آشفته میکند؛ اگر آن فیلمها (دوباره بخوانید- آن فیلمها) در حدی نبودند که لایق جایزه فجر باشند و عنوان بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه را با خود یدک بکشند، پس فیلمهای امروزه سینمای کشور و ادوار أخیر جشنواره فجر، چهگونه هر کدام با توشهای تندیس و سیمرغ ، پشت اسم شان دارند؟! اگر داوران مشکل داشتند، پس ایشان اگر در ادوار أخیر داور جشنواره میشدند، چه میکردند؟! بعید نیست از برخی افراد دورههای قبلی هم به نشانه تنبیه، تندیسهای سابقشان را باز پس میگرفتند!
عجیبتر آنکه این دوران سینمایمان، دقیقاً همان روزهایی بود که کشور مورد هجوم یکی از بزرگترین جنگهای نابرابر دنیا قرار گرفته بود. امکانات و امنیت در حداقل خود بود، سرمایه و بودجهای که در خور شأن باشد برایش تعریف نمیشد، اما سینما در چه جایگاهی بود! الان نه جنگی است و نه خبری از توپ و موشکباران، ولی سینمایی که انگار فراموش کرده، در گذشته خودش ثابت کرده است که میتواند چه آثار درخشانی خلق کند.
بگذریم...
هفتمین دوره
حدود 6 ماهی از پایان جنگ ایران و عراق میگذرد، قطعنامه امضا شده است و دیگر کشور زیر سایه شوم جنگ نفس نمیکشد. بهمنماه 1367 برابر است با روزهای هفتمین ایستگاه جشنواره فیلم فجر. شاید بتوان گفت مهمترین اتفاق این دوره از جشنواره این بود که تمام بخشها سیمرغ دریافت کردند و ظاهراً در این دوره بر خلاف تمام ادوار قبل، آثار به مذاق هیئت داوران خوش آمد و هیچ بخشی را بدون گزینه انتخابی، نگذاشتند.
«دیده بان» اثر ابراهیم حاتمیکیا از جمله فیلمهای این فصل بود که توانست سیمرغ بهترین فیلم را هم کسب کند، بنیاد سینمایی فارابی تهیهکننده این اثر بود.
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و همچنین بهترین فیلمنامه به محسن مخملباف بهخاطر «بایسیکلران» رسید. عزتالله انتظامی برای «گراند سینما» سیمرغ بهترین بازیگر مرد و رویا نونهالی هم بابت «عروسی خوبان» سیمرغ بهترین بازیگر مرد و زن، این موسم از فجر را کسب کردند.
هشتمین دوره
در این دوره بخش بینالملل گستردگی بیشتری پیدا کرد، شواهد نشان میدهد در این بازه فجر دارد دستوپا میزند از رویکرد صرفاً ملی، به بینالمللی کوچ کند. هشتمین فصل جشنواره فیلم فجر برای اولین بار به دو بخش مهم تقسیم میشود؛ ملی و بینالمللی.
البته آثار بخش بینالملل کاملاً مورد قضاوت و داوری قرار نگرفته بودند و فقط به نمایش در آمدند تا به قول برگزارکنندگان جشنواره «امکان ارزیابی بهتر و بیشتر وضعیت و موقعیت سینمای ایران را در مقایسه با سایر کشورها فراهم شود».
این دوره هم بصورت مشترک با چهارمین دوره جشنواره فیلم کودک و نوجوان برگزار شد و فقط فیلمهای کودک و نوجوانِ بخش بینالملل، در مسابقه بودند و بخشهای دیگرِ بینالملل، خارج از مسابقه اکران میشدند، این مسئله یعنی علیرغم پسوند «بینالملل» که برای دوره هشتم جشنواره به بعد انتخاب شد، جشنواره فجر تا بینالمللی شدن به معنای واقعی هنوز فاصله دارد و خیلی نمیتوان به عنوان یک جشنواره بینالمللی قلمدادش کرد.
از دیگر قسمتهای حاشیهای مهم جشنواره، به موارد ذیل میتوان اشاره کرد:
فیلم های کوتاه نقاشی متحرک و عروسکی شوروی
به یاد یون پوپسکو گوپو
مروری بر فیلم های کودکان و نوجوانان عباس کیارستمی
ده سال سینمای کودک و نوجوان ایران
فیلم های لورل و هاردی
آثار
فیلمهای «مادر» از زندهیاد علی حاتمی، «دندان مار» از مسعود کیمیایی، «مهاجر» ابراهیم حاتمیکیا، «هامون» داریوش مهرجویی با بازی ماندگار زندهیاد خسرو شکیبایی، «کلوزآپ» زندهیاد عباس کیارستمی، شب دهم« جمال شورجه»، «ای ایران» ناصر تقوایی؛ از مهمترین آثار این دوره بودند که بخش زیادی از آن در تاریخ سینمای ایران ماندگار شدند.
جوایز
سیمرغ بلورین بهترین فیلم: «مهاجر» تولید حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی:داریوش مهرجویی برای «هامون»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد: خسرو شکیبایی برای فیلم «هامون»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن: رقیه چهرهآزاد برای فیلم «مادر»
نهمین دوره
این دوره جریان و رویداد خاصی به جشنواره افزوده یا کاسته نشد، بخش بینالملل گستره بیشتری پیدا کرد و از کشورهای آلمان، آمریکا، اسپانیا، استرالیا، اسلواک، انگلستان، ایتالیا، بلغارستان، تایوان، ترکیه، چین، دانمارک، روسیه، سوئیس، ژاپن، هندوستان و... در آن حضور داشتند.
به نسبت ادوار قبل در این دوره فیلم شاخص کمتر حضور داشت، که «مجنون» از زندهیاد رسول ملاقلیپور، «گروهبان» مسعود کیمیایی، ««بچههای طلاق» از تهمینه میلانی و «زمان از دست رفته» پوران درخشنده تقریباً از مهمترین آنها بودند.
دهمین دوره
سال 1370 برابر میشود با دهمین دوره جشنواره فیلم فجر، همچنان بخش بینالملل در حال پیشروی است، چند اتفاق مهم در این سال میافتد و در بخش بینالملل فیلمهای ذیل به نمایش در میآید:
- منظر سینمای ژاپن
- منظر سینمای هند
- فیلم های کوتاه زیمباوه
- سینمای فلسطین، جلوههای مقاومت
- آکیرا کوروساوا، شرق، ایمان به فرجام نیک
- اینگمار برگمان، غرب، تردید و سرگشتگی
- استادان خاموش سینمای فرانسه
- داد و ستد تصویر و کلام، ادبیات و سینمای شوروی
همچنین از کشورهایی نظیر آلمان، آمریکا، استرالیا، سوئیس، فرانسه، برزیل، چک، ژاپن، روسیه، شوروی، چین، هند، یونان، تایوان و... در هشتمین ایستگاه جشنواره فیلم فجر شرکت میکنند و اثر میفرستند؛ اما همچنان آثار بخش بینالملل غیررقابتی و خارج از مسابقه است.
نمایی از فیلم «بدوک» اثر مجید مجیدی
آثار
«وصل نیکان» ابراهیم حاتمیکیا، «ناصرالدینشاه آکتور سینما» محسن مخملباف، «مسافران» بهرام بیضایی، «زندگی و دیگر هیچ» عباس کیارستمی، «دونفر و نصفی» یدالله صمدی، «دلشدگان» علی حاتمی، «بدوک» مجیدمجیدی، «بانو» داریوش مهرجویی، «قربانی» رسول صدرعاملی را میتوان از اهمّ آثار این دهمین فصل جشنوراه فیلم فجر به شمار آورد.
نمایی از سینمایی «ناصرالدین شاه آکتور سینما» از محسن مخمل باف
جوایز
سیمرغ بلورین بهترین فیلم: علیرضا داوودنژاد برای فیلم «نیاز»
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی: رخشان بنی اعتماد برای فیلم «نرگس»
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه: اصغر عبداللهی و حسن قلیزاده برای فیلم «خانه خلوت»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد: فرامرز صدیقی برای فیلم دادستان»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن: جمیله شیخی برای «مسافران»
دو نکته لازم به ذکر است؛
1: در 4 دوره أخیر (هفتم، هشتم، نهم و دهم) برای تمام بخشها جایزه تعریف شد و هیئت داوران از اهدای جایزه هر بخش امتناع نکردند و به تمامشان توجه شد.
2: دهه 60 با توجه به روزهای جنگ، شرایط پسا جنگ و روزهای تحریم و ترور و... روزهای نابسامان و شرایط ناهمواری بر کشور مستولی بود اما سینما در تمام این ایام مسیر ارتقاء و روبهجلوی خودش را داشت. اتفاقی که در سایه لطف خداوند مدیون انقلاب اسلامی بود، همچنین هنرمندان، فیلمسازان و سینماگرانی که با کمترین امکانات، سختترین روزها و بدترین شرایط هم شانه خالی نکردند و با انگیزه عاشقانه و دلسوزانه خود، این بار را به دوش کشیدند. در کنار ایشان مردم و مخاطبان سینما هم بر این جریان بیتأثیر نبودند، اینها در روزگاری که از لحاظ مالی اوضاع نابسامانی بر کشور حاکم بود، فرهنگ، هنر و سینمای کشورشان را غافل نبودند و حواسشان به گردش چرخهی اقتصادیاش بود.
فراموش نکنیم سینما مثل تمام هنرهای دیگر و عرصههای فرهنگی مشابه، سه چرخدنده خیلی مهم میخواهد تا بتواند نیک حرکت کند و شایسته حرکتش را ادامه دهد. « سیاست، سینماگر و مردم» این سه ضلع تا به درستی و خوبی کنار هم قرار نگیرند، اتفاقی نمیافتد. آن روزگار علی رغم شرایط محنتبار کشور، این سه ضلع تمام سعی خود را مبنی بر قرابت بیشتر، گذاردند. اما امروز هم آیا میتوان با اطمینان این ادعا را داشت؟! این سه ضلعی قاعدهای است کلی؛ سینمای امروزه کشور هم برای خارج شدندش از نابسامانی فعلی، تنها یک راه دارد، همین فرمول را پیش رو بگیرد. تاریخ نشان داده جواب میدهد.
انتهای پیام/