تأملی در اضلاع سهگانه «شعر فاطمی»
شعر فاطمی باید شعر فضیلتها و ارزشها باشد. شعری که ما را به سرمنزل سعادت و رستگاری رهنمون شود و «سبک زندگی اسلامی» را برای ما تبیین و تشریح کند.
خبرگزاری تسنیم، رضا اسماعیلی:
شعر فاطمی همچون دیگر زیرشاخههای شعر دینی و آیینی، اضلاع سهگانهای دارد که برای ارتقای دایره نفوذ و تأثیرگذاری، باید با دغدغهمندی و دقت نظر علمی و دینی مورد بازشناسی پژوهشگران و پیشکسوتان این عرصه قرار گیرد. این اضلاع سهگانه عبارتند از: «شاعر، ذاکر، و مخاطب». در یادداشت پیش رو، اجمالاً به بررسی اضلاع سهگانه شعر فاطمی خواهیم پرداخت.
ضلع اول: شاعر
در حوزه شعر دینی و آیینی، شاعر باید جلودار و پرچمدار باشد. هم چنان که در تاریخ 1200 ساله ادبیات فارسی بزرگانی چون فردوسی، ناصرخسرو، سنایی، عطار، مولوی، سعدی، حافظ، اقبال، و ... هماره در این عرصه طلایهدار و پیشتاز بودهاند. اما با کمال تأسف باید گفت که نسلی از شاعران امروز به دلایل عدیده که از مهمترین آنها سودای نام و نان است مرجعیت ادبی خود را از دست دادهاند و جایگاه و پایگاه ادبی گذشته را ندارند. علت این امر همچنان که اشاره شد، وسوسه مقاومتناپذیر «شهرت» است که آنان را از اصالت و رسالت انسانی و اجتماعی خود دور کرده و به «لایک»های کاربران فضای مجازی دلخوش! این گروه از شاعران فقط و فقط به «آنچه شما خواستهاید» میاندیشند و پیش و بیش از آن که به دنبال «خلوت» شاعرانه و مطالعه و پژوهش برای ارتقای دانش و بینش ادبی و دینی خود باشند، سر در وسوسه دنیای مجازی دارند و اشتیاق زبان بازی و واژهسازی!
آری، سبک زندگی کاریکاتوری، شاعران را از خلوت شاعرانه و مطالعه برای تولید شعر فاخر بازداشته است. دیگر این که در عصر حاضر- به خاطر کثرت برگزاری همایشها و جشنوارههای رنگارنگ ادبی - بسیاری از شاعران دائم السفرند و مدام در حال آمد و شد از این استان به آن استان. شاعرانی که به شاعران جشنواره ای معروفند و برای حفظ موقعیت طلایی خود - بیهیچ مطالعه و خلوتی - شعرهای «فست فودی» و جشنوارهای میسازند. شعرهایی که تاریخ تولید و انقضا دارند و به اقتضای هر مناسبتی به ناگزیر دچار بازنویسی و دگردیسی می شوند!
متاسفانه امروز بعضی از شاعران جوان، با وجود پیشرفتهای قابل توجه در حوزه ساختار، فرم، فنون صنعتگری و سخنوری، و برخورداری از توانمندی های قابل ستایش در سرایش اشعار منسجم و محکم با زبانی استوار و فاخر(چگونه گفتن)، در ساحت مضمون، محتوا و معنا (چه گفتن) دستشان خالی است و حرف قابل تأملی برای گفتن ندارند، و این یعنی «انقراض نسل شاعران حکیم». به همین خاطر پارهای از شعرهای آئینی امروز - بی هیچ موضعی - در منزل «صورت» متوقف ماندهاند و از کژتابیهای مضمونی و اعتقادی شدیداً رنج میبرند. این شعرها اکثراً لهجهای توصیفی و احساسی دارند و در حصار مدح و منقبت و سوگ و مرثیه گرفتارند. بیشتر این شعرها دچار فقر اندیشهاند، به همین خاطر جز برانگیختن هیجانات زودگذر و «تحریک احساسات»، تکانه و لرزه دیگری در جان و جهان مخاطب ایجاد نمیکنند. تکانهای که منبعث از معرفت باشد، به اندیشه مخاطب تلنگر بزند و باعث «نگریستن» شود. بسامد چنین آسیبی به دلیل نگاه صرفاً مصرفی و صورتی این گروه از شاعران به حوزه شعر آیینی است. آنان مدح و منقبت را برای مصرف در جلسات ولادت بزرگان دینی و مرثیهها را برای جلسات مرثیهخوانی میگویند و بر این تصورند که اگر موضوعات عمیقتری را دستمایه سرایش اشعار خود قرار دهند، شعرشان از سکه خواهد افتاد.
در گذشته اما شاعرانی که پیشانی نوشت اکثرشان «حکیم» بوده است، سلوکی عالمانه و متفکرانه داشتهاند. با تأملی اجمالی در زندگی بزرگان ادب پارسی به خوبی در مییابیم که آنان علاوه بر شعر و ادب، عالِم به علوم زمانه خویش بودهاند. علومی همچون: فلسفه، حکمت، فقه، جامعهشناسی، مردمشناسی و... این تسلط به علوم زمانه باعث غنا و قوت، همچنین صلابت و سلامت مضمونی و اندیشگی شعرشان میشد. یعنی شعرشان علاوه بر بیان احساس، از گوهر و جوهر عقلانیت و اندیشه نیز سرشار بود. آنان در شعرشان رویکردی معرفتشناسانه، تعلیمی و اخلاقی داشتند. از همین روی، هنگام سخن گفتن از بزرگان دین، سعیشان بر این بود که از سیمای کرامات و فضایل معنوی و انسانی این ذوات مقدس پردهبرداری کنند، و سیره علمی و عملی خاندان رسالت را در آیینه شعر به تماشا بگذارند.
ضلع دوم: مدّاح و ذاکر
ضلع دوم شعر آیینی و فاطمی «مداح» یا «ذاکر» اهل بیت(ع) است که به خاطر نفوذ و دایره تأثیرگذاری گسترده در لایههای مختلف اجتماعی، در هدایت یا انحراف جریان شعر آیینی نقش غیرقابل انکاری دارد.
یکی از دلایل دور افتادن شعر آیینی و فاطمی - بخصوص شعر هیئتی - از اصالت و رسالت دینی، افراط جامعه مداحان و ذاکران اهل بیت(ع) در توجه به خواست مشتری عام(نه خاص) است. مشتری عام شعر آیینی فقط با «گریستن» ارضا میشود. اما مشتری خاص، از منزل گریستن میخواهد معبری به ملکوت «نگریستن» باز کند و حقیقت دین را دریابد. اما بعضی از مداحان هیئتی با شعار «آنچه شما خواستهاید» فقط و فقط به دنبال جلب رضایت مشتری عام هستند. به این معنا که مداح، امروز دنبال کسی میگردد که متاعاش را بر او عرضه کند و او به قیمت خوب خریدارش باشد. در این داد و ستد صد در صد خواست مشتری مهم است. این که او چه میخواهد و چه میپسندد؟ بنابراین مداح نیز برای این که تلاشش بیمزد نماند، کالایی را عرضه میکند که مشتری پسند است، و از این جاست که برای ایجاد «شور» در مجالس عزاداری و رضایت خاطر مخاطب عام، پای روایتهای غیرمستند و خواب و خیال و خرافه به شعر آیینی باز میشود و...تو خود حدیث مُفصل بخوان از این مُجمل!
امروز شوربختانه در حوزه تولید شعر دینی و آیینی شاهد چرخه وارونه و معیوبی هستیم. به این معنا که شاعران در عرصه خلق و آفرینش ادبی در برابر مداحان، و مداحان در برابر مخاطبان دچار انفعال شدهاند. یعنی به جای آن که شاعر با معرفی شعر خوب و فاخر ذوق مداح را بالا ببرد، مداح با سفارش شعر نازل ذوق و سلیقه شاعر را پایین میآورد! به جای آن که مداح برای گرفتن شعر خوب به شاعر مراجعه کند، شاعر به سفارش مداح شعر کوچه - بازاری میگوید تا شعرش توسط مداح خوانده شود! و این یعنی چرخه معیوب.
متأسفانه بسیاری از ما فراموش کردهایم که خواهان و مشتری اصلی شعر آیینی خدا و خاندان رسالتاند و پیش و بیش از هر کسی تایید و رضایت آنان باید مدنظر شاعر و مداح باشد. وقتی مشتری خداست، چشم داشتن به پسند دیگران و صله خواستن از غیر خدا کار مقبولی نیست. اگر مداح اهل بیت از منزل «خودبینی» بیرون بزند و با خلوص نیت در این راه گام بردارد، و هدفش تبلیغ و ترویج معارف توحیدی و تربیت و تزکیه باشد، به یقین صله خود را از حضرت کریم و سلسله کرامت دریافت خواهد کرد، چنان که حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی میفرماید:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند
آری، اگر مداح اهل بیت(ع) به دنبال رستگاری و عاقبت به خیری دنیوی و اخروی است – بی هیچ عذر و بهانهای - باید به ادب و آداب ستایشگری اهل بیت(علیهم السلام) مقید و پایبند باشد، وگرنه «خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ» خواهد شد. یقیناً تایید روح القدس شامل هر نوحه و مرثیهای- با هر مضمونی - که برای خاندان رسالت خوانده شود، نمیشود. این تایید مشروط به قرار گرفتن مداح و ذاکر آل الله در مدار توحید و یکتاپرستی، حق طلبی، آزادگی، ظلمستیزی وعدالتخواهی است. با استناد به آیات و روایات قرآنی، بدیهی است تنها شعرها، نوحهها و مرثیههایی که برخوردار از شاخصههای مورد اشاره در سوره شعراء باشند میتوانند در دایره الهام روحالقدس و تأیید اهل بیت(ع) قرار بگیرند، نه شعرها و نوحههایی که محصول خواب و خیال و خرافه اند و آلوده به انواع و اقسام مطالب غیرمستند، و سرشار از کژتابیهای اعتقادی و مضمونی.
ضلع سوم: مخاطب
از دیگر مُعضلات شعر فاطمی یا آیینی این است که مخاطبان و کسانی که در جلسات شعر آئینی شرکت میکنند، «پذیرنده صرف» هستند و حضوری خاموش و منفعلانه دارند. به این معنا که در این جلسات هر چه بشنوند، به اعتبار این که آن حرف از زبان یک شاعر یا مداح آیینی گفته شده است، بیدرنگ میپذیرند و در درستی یا نادرستی آن تحقیق نمیکنند. در حالی که خداوند در قرآن کریم در بیش از 300 آیه امر به تفکر، تعقل، و تدبّر کرده است. بسیار دیده شده که در این جلسات شعری قرائت شده که محتوا و مضمون آن با آموزههای دینی در تضاد و تقابل بوده است، ولی متأسفانه جمعیت حاضر کمترین واکنشی نسبت به آن شعر و شاعر نشان نداده و صرفاً با ضربآهنگ شعر یا نوحه قرائت شده بر سر و سینه زده و گریه کردهاند.
معمولاً مخاطبان جلسات شعرخوانی و مداحی دو گروه هستند. گروه اول، اهل شعر و ادبیاتاند، و صرفاً به زیباییهای صوری شعر و قدرت صنعتگری شاعر در به کارگیری صنایع لفظی و معنوی توجه میکنند، ولی نسبت به این مسئله که پشت این ظاهر زیبا چه باطنی پنهان است، کاملاً بی توجهاند. برای این گروه محتوا و پیام شعر و انطباق آن با معارف دینی و مستند یا غیر مستند بودن حرفی که در متن و بطن شعر شاعر پنهان شده است، چندان مهم نیست؛ چرا که این گروه فقط به دنبال «التذاذ هنری» هستند.
گروه دوم از مخاطبان این جلسات کسانی هستند که در منزل محبت اهل بیت(علیهم السلام) اردو زدهاند و تلاش شایستهای برای راه بردن به منزل «معرفت» نمیکنند. این گروه معمولاً برای توسل و شفاعت و کارگشایی در این مجالس حاضر میشوند و اصلاً کاری به کار شعر و شاعر و مداح ندارند. این افراد نسبت به هر گونه نغمه حزنانگیزی شرطی شدهاند و کافی است لحن حزنانگیز شاعر و مداح را بشنوند تا بی اختیار اشک بریزند. صد البته حضور صرف در مجالس عزاداری و گریستن بر مصائب اهل بیت(ع) نیز در جای خود ارزشمند و قابل ستایش است. ولی اگر این حضور هوشمندانه و برای آموختن حکمت وعبرتی باشد، اجر و ثواب چنین حضوری چندین برابر خواهد شد. ولی چون هدف اصلی گروه دوم از شرکت در چنین مجالسی صرفاً عزاداری است، توجه شایستهای به محتوا و مضمون شعر یا نوحهای که در مجلس خوانده میشود، ندارند. حضور این مخاطبان در مجالس شعرخوانی و مداحی باعث میشود که شاعر و مداح مجلس نیز نهایت تلاش خود را برای عرضه شعر و مرثیهای که مطابق ذوق و ذائقه آنهاست به کار گیرد. به این شعرها و مرثیهها – اصطلاحاً– شعرهای مجلس گرمکن میگویند. شعرها و مرثیههای جانگدازی که تحسین و آفرین حُضار را به همراه دارد و سیل اشک را از دیدهها جاری میسازد، بی آن که چیزی بر بصیرت دینی آنان بیافزاید. تشویقها و آفرین گفتنهای حاضران در نهایت شاعر و مداح را جسورتر و بیپرواتر میکند و در جلسات بعدی نیز همین روند و جریان تکرار و تبدیل به عرف و عادت میشود.
بدون تردید یکی از اضلاع غیر قابل انکار شعر آیینی و مداحی«سوگ و مرثیه» است که باید به آن جهت داده شود تا گریاندن و سوگ هدف اصلی نباشد. بلکه هدف، بیان توحید، حکمت، اخلاق، و معارف دینی و الهی باشد تا شعر در مسیر انسانسازی و تعالی روحی حرکت کند و مداحی و مرثیه نیز مکمل آن باشد. جامعه ما جامعهای است که از عواطف دینی سرشار است، به طوری که تنها کافی است نام مبارک حضرت اباعبدالله(ع) و یا فاطمه زهرا(س) برده شود تا اشک از دیده ها جاری شود. ولی شاعران و ذاکران اهل بیت(ع) نباید از این نکته غفلت کنند که نالیدن بر مصائب اهل بیت(علیهم السلام) باید باعث رشد، قد کشیدن و بالیدن شود، نه ایستایی و خمودگی و رخوت. چرا که بیان مصائب اهل بیت(ع) از منظر حق خواهی و ظلمستیزی ارزشمند و سازنده است. متأسفانه در شعر فاطمی از آنجا که وجه غالب با «سوگ و مرثیه» است، شاهد پرداختن بیش از حد به مباحثی مانند بیتالاحزان، فدک، دیوار و در و ... هستیم. در حالی که ابعاد مغفول مانده فراوانی در زندگی پر برکت حضرت زهرا(س) وجود دارد که هنوز به آن ها پرداخته نشده است. ویژگیهای ناگفتهای که در آیینه آن ها میتوان سیمای حضرت زهرا(س) را به عنوان یک اسوه و الگو برای نسل امروز به تماشا گذاشت.
با توجه به آفتها و آسیبهایی که جان و جهان شعر آیینی و فاطمی ما را تهدید میکند، این گونه ادبی - دینی برای رسیدن به قاف کمال خود، بیهیچ تردیدی نیاز به پالایش و پیرایش محتوایی و مضمونی دارد. لازمه تحقق این مهم قبل از هر چیز تربیت نسلی از مخاطبان هوشمند و مواخذهگر است که وقتی از زبان یک شاعر یا مداح در هیئت شعر یا نوحه غلطی را میشنوند که مضمون آن در تقابل و تعارض با آموزههای اصیل وحیانی و قرآنی و سنت و سیره بزرگان دین است، یقه او را بگیرند و بگویند سند این حرفی که زدی کجاست؟
خاطرهای از رهبر معظم انقلاب
برای تاکید بر این دقیقه، نقل خاطرهای به به روایت عباس حیدرزاده، مداح مخلص اهلبیت(ع) از مقام معظم رهبری به عنوان یک عالم دینی خالی از لطف نیست. این خاطره بیانگر توجه عمیق و دقت نظری است که حضرت آقا به شعر آیینی دارند. ایشان تعریف میکند:
«یکی از مواردی که ایشان - مقام معظم رهبری - گاهی به ما تذکر میدادند بحث شعر بود. ایشان خیلی نسبت به بحث شعر توجه و دقت دارند و تاکید دارند که اشعار محکم را بخوانید. گاهی برخی از اشعار را به من تذکر دادند که این شعر مثلاً این ایراد را دارد. در یک ملاقات که ایام روضههای فاطمیه(س) در بیت رهبری بود، ایشان نکتهای را به بنده فرمودند و گفتند که به مداحان دیگر هم بگویید. وقتی من محضر ایشان مداحی کردم، در آخر خواندنم به مستمعین گفتم دستها را بالا بیاورید و بگویید یا زهرا(س). بعد وقتی من خدمت ایشان برای عرض ارادت رسیدم، فرمودند: این که شما گفتید دستها را بالا بیاورید و بگویید یا زهرا(س)، ما هیچ کجا نداریم که برای غیر از خدا دست بالا بیاورید؛ نه در منابع اهل سنت و نه در منابع شیعه. شما خودتان رعایت کنید و به دیگر مداحان هم بگویید که فقط برای «یا الله» گفتن از مردم بخواهند که دستشان را بالا بیاورند. فکر میکنم دقت و ظرافت ایشان بر روی این نکته به دلیل این بود که توجه داشته باشیم، اینهایی که ما را مشرک میدانند و ایراد میگیرند که اینها دستشان را برای گفتن یا حسین(ع) و یا زهرا(س) بالا میآورند و ایشان را خدای خود میدانند، سوء استفاده نکنند و شائبه بدعتگذاری و شرک ایجاد نشود.»
با عنایت به خاطرهای که بیان شد، مقام معظم رهبری طرح مسائل غلط و خلاف آموزههای دینی و قرآنی را در شعر آیینی جایز نمیدانند و بر این دقیقه پای میفشارند که شعر اصیل دینی باید «متکی و مستند به معارف حقه الهیه» باشد. رهبر انقلاب به ما میآموزند که در برابر بیان مطالب انحرافی و خرافی که باعث مخدوش شدن چهره اسلام و وهن خاندان رسالت میشود، نباید ساکت، بی تفاوت و منفعل بود و با مؤاخذه و تذکر به شاعر و مداح باید از تکرار چنین مسائلی پیشگیری کرد. تا آنجا که به یاد دارم، امین شعر انقلاب در تمام دیدارهایی که با شاعران و ذاکران اهل بیت(ع) در طول سالیان بعد از انقلاب داشته اند، هرگاه در حضور ایشان شعر یا مرثیهای خوانده شده که با روح دین و آیین در تقابل بوده، بدون هیچ ملاحظهای به شاعر و مداح آن تذکر داده و خواستار اصلاح شعر یا مرثیه شدهاند.
حرف آخر
همچنان که اشاره شد، در شعر آئینی و فاطمی، هم شاعر و هم مداح تعلل و کوتاهی میکنند و مخاطب هم اغلب خاموش و منفعل است. در حالی که طبق سیره عملی بزرگان دین و مقام معظم رهبری باید نسبت به طرح مسائل انحرافی در شعر آیینی حساسیت نشان داده شود. باید در مجالس شعرخوانی و مداحی خاندان رسالت به این مهم توجه شود آیا روضهای که خوانده و یا شعری که قرائت میشود، دارای نکته و دقیقه معرفتی قابل تاملی هست یا خیر؟ اگر شاعر و مداح دریابند که جمعیت حاضر در مجلس، جمعیتی هوشمند، مطالبهگر و دقیقه یابند و طالب شعر و مرثیه فاخر و متعالی، سعی میکنند در جلسات بعدی به گزینش و قرائت اشعاری بپردازند که با آموزههای دینی و قرآنی انطباق بیشتری داشته باشند. بیتوجهی و بیتفاوتی نسبت به این مهم – محتوا و مضمون شعرها و مرثیهها - سبب میشود شعرهای نازل و کوچه بازاری از بسامد بالایی برخوردار باشند. اگر تقاضا نسبت به شعرهای صرفاً مرثیهای کاهش پیدا کند و ذائقه مخاطب به سمت شعرهای عمیق، خوش مضمون و حکمتآمیز برود، شاعر و مداح نیز از بداههگویی فاصله میگیرند و ناگزیر میشوند شعرهای فاخرتری را برای قرائت و مداحی انتخاب کنند.
راهکارهای دیگر برای پالایش و پیرایش مضمونی شعر آیینی و فاطمی، تعامل بیش تر شاعران و مداحان و بیرون کشیدن این شعر از دایره مداح محوری و مشتریپسندی(آنچه شما خواستهاید) و سرمایهگذاری در حوزه نقد با برگزاری کارگاههای آموزشی هدفمند است. مهمتر از همه اینها تلاش شاعران و ذاکران برای ارتقای دانش و بینش دینی در کنار کسب مهارتهای ادبی است، و در رأس همه اینها «اخلاص». یادمان باشد که رسالت اصلی شاعر و ذاکر خاندان رسالت، پیش و بیش از هر چیز، حرکت در صراط مستقیم عبودیت و یکتاپرستی و کسب رضای خداست، نه خلق خدا.
جان کلام آن که شعر فاطمی باید شعر فضیلتها و ارزشها باشد. شعری که ما را به سرمنزل سعادت و رستگاری رهنمون شود و «سبک زندگی اسلامی» را برای ما تبیین و تشریح کند. شعر فاطمی باید سرمشق عشق، حماسه، عرفان، حکمت، پایداری، ستمسوزی، استکبار ستیزی، حقطلبی و عدالتخواهی باشد. اگر ما شاعران و ذاکران آیینی چیزی غیر از این بگوییم، و به گونهای دیگر بیندیشیم، به یقین راه به خطا برده و از مسیر روشن و سعادتبخش سیره نبوی و فاطمی فاصله گرفتهایم که هرگز اینچنین مباد.
به امید روزی که شعر فاطمی از زیر آوار «دیوار و در» بیرون بیاید و جانی تازه بگیرد، تا شاعران آیینی با جوهر «محبت و معرفت» سیمای با شکوه و پر صلابت حضرت زهرا(س) را بر بوم فضیلت به تصویربکشند – اینچنین باد.
انتهای پیام/