یادداشت|کدام سیلاب، کدام راهکار؟
ساخت سدهای تأخیری و مخزنی (به ویژه چند هدفه) از مهمترین ابزار کنترل سیلاب به حساب میآیند. سدها و آب بندها به عنوان خط دفاعی اصلی در مقابل سیل عمل میکنند و میتوانند با ذخیرهی سیلاب و کاهشِ دبیِ پیک، جریان را تسکین دهند.
خبرگزاری تسنیم - آیا میشد به واسطهی لایروبی، از وقوعِ سیلاب ویرانگری که به شهرستانِ پلدختر هجوم آورد جلوگیری کرد؟ اگر متن حاضر با طرحِ چنین پرسشی آغاز شده از آن روست که گروهی در رسانه و فضای مجازی، با تقلیل دادنِ ابعادِ پیچیده، گوناگون و دشوارِ سیلابهای اخیر، هر آنچه را که در اقلیمهای متفاوت ــ از کارون و کشکان تا قرهسو و گُمیشان و شیراز ــ رخ داده، بیش از هر چیز معلولِ مسئلهی «عدم لایروبی» میدانند. البتّه شنیدنِ قضاوتهایی کُلّی و غیرتخصّصی از این دست، از زبانِ شهروندان تا حدّ زیادی قابلِ درک است، منتها از مسئولان انتظار میرود هنگامِ انتقاد از وضعِ موجود به گزارههای سنجیدهتر و کارآمدتری متوسّل شوند. اگر میخواهیم مسئله ریشهای حل شود باید ذرّهبین دست بگیریم، جوانبِ ریز و درشت را به دقّت بسنجیم و استراتژیها را بر واقعیّتها بنا کنیم.
واقعیّتی که متونِ مرجعِ مهندسیِ رودخانه به ما آموختهاند این است که شیوههای سازهای و غیرسازهای متنوّعی برای کاهش خسارات سیلاب وجود دارد. نگارنده قصد ندارد وارد جزئیاتِ فنّی این شیوهها شود؛ صرفاً میخواهد به زبانی ساده تقسیمبندی مدّ نظر خود را (که تماماً بر اساسِ تجاربِ کارشناسی شکل گرفته؛ لذا ممکن است قدری با دستهبندیهای موجود متفاوت باشد) با مخاطب به اشتراک بگذارد و توضیح دهد بسته به ابعادِ سیلاب بهتر است چه راهبردی اتّخاذ شود.
وقتی میگوییم سیلابی با دورهی بازگشتِ صد سال، یعنی هر صد سال یک بار ممکن است چنین سیلابی رخ دهد. به عبارتی، دورهی بازگشت رابطهای معکوس با احتمال دارد. سیلابِ صد ساله یعنی سیلابی که احتمالِ وقوعِ آن یک درصد است. بدیهیست کنترلِ سیلابهایی که هر 2 یا 5 سال و حتّی 25 سال یک بار رخ میدهند با سیلابهایی بارها بزرگتر 100 یا 500 ساله تفاوتِ اساسی دارد. ممکن است تمهیدی برای دستهی اوّل راهگشا باشد امّا نتواند مانعِ خساراتِ سیلابهای بس مهیبِ دستهی دوّم شود. با این اوصاف بیایید تقسیمبندیِ پیشنهادی را ــ که شاملِ 4 راهبردِ «پذیرش»، «سازگاری»، «فرار از مواضعِ خطر» و «تسهیمِ خسارت» است ــ بشکافیم.
برای رخدادهای کوچک (سیلابهای 2 تا 5 ساله) منطقیست واقعه را بپذیریم به گونه ای که در روند زندگی روزمره هیچ خللی وارد نگردد. برای چنین رخداد تنها باید با پایش و تنظیفِ پیوستهی مجاری آببر و جلوگیری از انسداد آنها، جلوی آبگرفتگی موضعی در سطح شهر را بگیریم. در دورهی بازگشتهای بالاتر- زیر 25 سال- استراتژی پیشنهادی «سازگاری» است. ممکن است بفرمائید که سازگاری همان پذیرش است. خب درست است ولی در این نوشتار می خواهیم از ظرفیت هر دو واژه استفاده کنیم. بنا به تعریف نگارنده، تفاوتِ «سازگاری» با «پذیرش» در این است که در سازگاری علاوه بر پاکسازی مجاری آببر، کارهای بیشتری مانند ساماندهی رودخانههای شهری و دور نگاه داشتن کانونهای جمعیتی از حریم بستر رودخانه نیز باید در نظر گرفته شود. ضمناً برای سیلهایی در این محدوده، عملیاتِ آبخیزداری یا همان مدیریت پایدار آبخیز در مناطق پرشیبِ سرچشمهی رودخانهها میتواند به عنوانِ روشِ کمکی به کار گرفته شود. جز اینها، بهرهگیری از آبخوانداری، که در دشتها و نواحیِ پست با انجام عملیات پخش سیلاب امکانپذیر است، از دیگر روشهای کمکی و موثّر برای مدیریتِ سیلابهای کوچکتر از 25 ساله خواهد بود.
برای سیلابهای کوچکتر از 100 ساله، افزون بر گزینههای پیشین، به ابزاری چون سد نیاز است. با این همه در پارهای مواقع راهبردِ فرار از مواضع خطر نیز توصیه میشود. ساخت سدهای تأخیری و مخزنی (به ویژه چند هدفه) از مهمترین ابزار کنترل سیلاب به حساب میآیند. سدها و آب بندها به عنوان خط دفاعی اصلی در مقابل سیل عمل میکنند و میتوانند با ذخیرهی سیلاب و کاهشِ دبیِ پیک، جریان را تسکین دهند. آنچه باید به موازاتِ سدسازی با جدّیتِ تمام دنبال شود بحثِ پیشآگاهی، تعیین بازهی زمانی و شدت سیلاب است؛ یعنی تقویّتِ سیستمِ پیشبینی و هُشدارِ سیل. همچنین تهیهی برنامه اقدام لازم (Action Plan) قبل از رُخداد، اجرای آن در طول رُخداد و بعد از آن نقش زیادی در کاهش خسارتهای محتمل دارد.
به سیلابهای بالای 100 سال که میرسیم اهمیّت بیمه دوچندان میشود، چرا که در مواجهه با چنین سیلابهایی ممکن است حتی سدها هم خسارات را به صفر نرسانند. به همین دلیل عملاً فرار از مواضعِ خطر، موثرترین راهبرد است. البتّه وجود سد میتواند دبی پیک سیلابها را تسکین دهد ولی با این وجود خالی کردن سکنه از کانونهای جمعیتی با ریسک بالا و انتقال آنها به مناطق ایمن در زمان وقوع سیلاب اهمیّتی انکارناپذیر دارد. بدیهیست در این استراتژی نیز پیشبینیِ سیلاب، مطالعات پهنهبندی سیلاب و شناسایی نقاطِ آسیبپذیر پیش از رخداد، نقشِ مهمی ایفا میکند. استراتژیِ اصلی باید پیشبینی و فرار از مواضعِ خطر باشد و تسهیمِ خسارت از طریقِ بیمه. باید در نظر گرفت تحتِ چنین شرایطی شاید بتوان اموالِ منقول را از تیررسِ سیلاب دور کرد، امّا آلامِ ناشی از تخریبِ اموال غیرمنقول تنها به پشتوانهی بیمهی سیلاب کاهش مییابد.
حال چنانچه به پرسشِ ابتدای متن بازگردیم، پاسخ بیدرنگ منفیست. براساس دادههای ثبت شده، دورهی بازگشت سیلاب کشکان بیش از صد ساله تخمین زده شده است! آن هم در شرایطی که به علت عدم وجود مخزن سد در بالادست، امکان تسکین سیلاب و کاهش دبی پیک آن هم فراهم نبوده است. در چنین مواقعی تکلیف چیست؟ بیگمان بالا بردنِ ضریب اطمینانِ سیستمهای پیش بینی و هشدار سیل، تکیه بر بیمهی سیلاب و تحکیم زیرساختهای مربوط به انتقال و اسکان بومیان ــ که میتوان جملگی را ذیلِ عنوانِ «مدیریتِ بحران» گنجاند ــ درستترین تمهید خواهد بود.
اکنون که بحران ــ موقّتاً ــ فرونشسته، زمانِ آن است که بر یکایکِ سیلابهای اخیر به طورِ مجزّا درنگ کرد، عللِ وقوع هر کدام را به دقّت کاوید و با افزایشِ دانستهها برای وقایعِ احتمالیِ آتی هر چه بیشتر مهیّا شد. استراتژیهایی که هدف از آنها کمینه کردنِ میزان آسیبپذیری در مواجهه با سیلاب است متفاوتاند و هر کدام، به نوبهی خود و در محدودهای از شدّت سیلاب و ویژگیهای رودخانه، مفید. درنتیجه برای کاهش خسارتهای ناشی از سیل باید ترکیبی از آنها به کار گرفته شود. در پایان گسترهای از این راهبردها و محدودهی اثرگذاریشان در قالبِ جدول ارائه میشود. گفتنی است که این جدول تقسیمبندی کلاسیک از همه راهکارها نیست و مقصود از ارائه آن نشان دادن موثرترین راهکار- و نه همه گزینه های مناسب- برای محدوده (دوره بازگشت) سیل مورد نظر است. به بیان دیگر نویسنده سادهگویی را بر جامع و مانعگویی که با پیچیدگی همراه باشد، ترجیح داده است.
* محمدجواد عنبری، کارشناس منابع آب
انتهای پیام/