چرا نمایشگاه کتاب جریانساز نیست
امروز که این گزارش را میخوانید، هشت روز از سیودومین دوره نمایشگاه کتاب گذشته و تا چند روز دیگر هم بساط نمایشگاه جمع میشود و میرود تا سال بعد که دوباره همین بساط پهن شود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، امروز که این گزارش را میخوانید، هشت روز از سیودومین دوره نمایشگاه کتاب گذشته و تا چند روز دیگر هم بساط نمایشگاه جمع میشود و میرود تا سال بعد که دوباره همین بساط پهن شود. هروقت هم نزدیک به نمایشگاه کتاب میشویم و تا پایان آن درگیر مباحث مشابه و تکراری نمایشگاه یا فروشگاه میشویم و موافقان و مخالفان ماجرا هریک استدلالهای خود را هم بیان میکنند، ما هم برای عقبنماندن از قافله لاجرم نظرمان را میگوییم.
القصه، درباره نمایشگاه کتاب باید گفت دیگر بعد از برگزاری 32 دوره بهشکل عموما فروشگاهی، تغییردادن آن سخت و چهبسا غیرممکن است بهدلایل متعدد و زیاد. در اینجا، چند نکته درباره مسائل متعدد نمایشگاه کتاب عرض میشود.
اول اینکه ناشران در این سالها به این شیوه از نمایشگاه کتاب عادت کرده و چون عموما فروش سالانه خود را در طول 11 روز تأمین میکنند، قطعا نخستین معترضان به هر تصمیمی خلاف جریان رایج معترض خواهند شد و ازقضا، صدایشان هم بلند خواهد بود. به اینها اضافه کنید بسیاری از ناشران خردهپا و گمنام که اصولا حیاتشان به برگزاری نمایشگاه کتاب گره خورده است. پس، شما هم میبینید که نمیشود با دوهزاروخوردهای ناشر حاضر در نمایشگاه کتاب درگیری ایجاد کرد؛ چه اینکه بسیاری از آنها جزو عناصر پرنفوذ نشر در اتحادیهها و مراکز فرهنگی هستند. پس، ما با نمایشگاهی طرف هستیم که بهصورت مبنایی برپایه فروش بنا شده و هر نوع تغییری در این حوزه سخت و جنجالساز است.
دوم مسأله مدیران فرهنگی و عموما ارشاد بوده که برگزارکننده نمایشگاه هستند. مسأله اینجاست که در سالهای اخیر، اعلام میزان فروش نقدی و غیرنقدی کتاب و البته میزان حضور جمعیت شرکتکننده در نمایشگاه کتاب، جزو افتخارات مدیران شده و هر سال با دبدبه و کبکبه بسیار در دفعات مختلف میزان فروش و مقدار رقم افزایشیافته درمقایسهبا سال قبل را هم با افتخار اعلام میکنند. پس، مشاهده میکنید اگر نمایشگاه کتاب را نخواهیم بهشیوه فعلی برگزار کنیم، دو عامل مشخص و تعیینکننده در مدیریت را از برگزارکنندگان دریغ کردیم. شاید بعد از خواندن این چند خط، به این نتیجه رسیده باشید که مهمتر از ناشران، مدیران فرهنگی کشور هستند که قدرت و جرأت تغییر در شیوه کنونی را نخواهند داشت. سومین دلیل این ماجرا شاید فراتر از دو نکته قبل باشد. نگارنده معتقد است که دیگر نباید به مدل فروشگاهی یا نمایشگاهی بودن رویداد نمایشگاه کتاب کاری داشت؛ چون هم نمیشود و هم نخواهند گذاشت این اتفاق بیفتد. مدلی که صاحب این قلم پیشنهاد میکند، جراحی موضعی ماجراست. در سالهای قبل در پی بحثهای فراوان درباره نمایشگاهیبودن، سالنی در انتهای شبستان عمومی بهنام «سالن یاس» راهاندازی شد و مجمع ناشران انقلاب اسلامی هم متولی برگزاری آن شده بود. این ایدهای درست و جذاب بود که همه کتابهایی نمایشگاه را بههمراه سیرهای مطالعاتی و البته کارشناسان خبره را برای معرفی کتاب به مردم راهنمایی میکرد. البته، آن محل بهدلیل دور از دسترسبودن برای مردم خیلی در کارش موفق نبود؛ اما همان مقدار هم میتوانست مرهمی برای نمایشگاهشدن نمایشگاه کتاب باشد. بااینحال، ازآنجاکه شیوه برگزاری نمایشگاه کتاب در سالهای اخیر مدون و حاصل برنامهریزی چندساله نیست، این اتفاق هم بعد از انتقال نمایشگاه از شهرآفتاب به مصلی، کلا به بوته فراموشی سپرده شد و ایدهای که میتوانست با طراحی درست جایی در نمایشگاه کتاب داشته باشد، بهراحتی حذف شد.
چهارمین نکته که در این ماجرا مهم و قابلعرض است، آن است که اصولا مسوولان نمایشگاه کتاب از همین فرصت فروشگاهی نمایشگاه کتاب هم قابلیت بهرهبرداری و استفاده ندارند. عرض شد که بهدلایل مذکور ساختار فعلی شاید تغییرناپذیر باشد؛ اما میتوان بهصورت هدفمند از همین جریان برای عرضه آثار مهم و مثبت استفاده کرد؛ امری که هماکنون توسط ناشران مهم و خوب استفاده میشود. برای تکمیل این مسأله باید گفت اصولا نمایشگاه کتاب در روند سالهای قبل، دارای گفتمان نیست و نمیتواند برای عرضه کتابهایی زمینهسازی کند که جریانساز و مهم هستند. برای توضیح این مسأله باید گفت کشور ما در سالهای اخیر، دارای مسائل متعدد و حتی مشکلاتی بوده که بعضا ناشران و صاحبان قلم به آن توجه و آثاری را تألیف کردهاند؛ اما این مسأله بهجز غرفه ناشر اثر، در هیچ بخش نمایشگاه کتاب بازتاب نداشته است. مثالی واضح و ملموس دراینزمینه بزنیم. در هفت سال گذشته، با پدیدهای بهنام داعش در سوریه و عراق مواجه بودیم و حتی بهصورت مستشاری در این کشورها حضور داشتیم. بهتدریج ناشران نکتهسنج بهسراغ این مسأله رفتند و آثاری را پدید آوردند از مدل کتابهای خاطرات شهدای مدافعان حرم و همسرانشان و حتی کتابهایی درباره این جریانات و اتفاقات. ناشران متعدد از تکجلد تا مجموعهآثار در این راه حضور داشتند؛ ولی دریغ از اینکه در سالهای گذشته در نمایشگاه کتاب، قدمی برای این اتفاق برداشته شود. اگر ناشر بهصورت خودجوش تبلیغ کرد یا مخاطب خودش دنبال این مدل کتابها بود که بود؛ والا در نمایشگاه کتاب، نمیتوانستی ردی از این جریان مهم ببینی که در نشر راه افتاده است. اگر مسوولان نمایشگاه فراست داشتند، از فرصت نمایشگاه برای آشنایی مخاطبان با داعش و حواشی آن استفاده میکردند و حتی غرفه داعششناسی راه میانداختند؛ اما چون حواس مسوولان به مسائل دیگری بود، این جریان بسیار مهم نادیده گرفته شد که البته اگر خلاف این ماجرا بود، غیرطبیعی بود.
همانطورکه گفتیم، نمایشگاه کتاب گفتمان ندارد و اصولا هم دوست ندارد این اتفاق بیفتد. در سالهای اخیر، مسوولان ارشاد بسیار سعی کردند حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت را بیش از حد برای نشر کشور مهم جلوه دهند و این اتفاق باعث توجه همهجانبه جریان نشر به آن شد؛ خطی که سعی میکرد نمایشگاه کتاب فرانکفورت را قبلهگاه نشر معرفی کند. بااینحال، این اتفاق در بحث کپیرایت رخ داده و توجه همه را به خود مشغول کرده است؛ درحالیکه نمایشگاه کتاب فرانکفورت جلوههایی دیگر هم دارد که مسوولان فرهنگی ایران آن را نادیده میگیرند. آخرین دوره نمایشگاه کتاب فرانکفورت در سال 2019 را یکی از سیاسیترین دورههای برگزاری آن دانستهاند. در آن دوره، نمایشگاه کتاب فرانکفورت میزبان رویدادهایی درباره موضوعات گوناگون، از جنبشهای دفاع از حقوق زنان #MeToo تا سخنرانی آزاد درباره زندگی در آمریکا در دوران ریاستجمهوری ترامپ، آزادی بیان در روسیه دورانِ «پوتین»، سانسور در رسانههای ترکیهای، قوانین و آزادی بیان در لهستان و... بود. جالب است یکی از سخنرانان اصلی افتتاحیه نمایشگاه هم «فدریکو موگرینی»، رییس دستگاه دیپلماسی اتحادیه اروپا بود. از دیگر رویدادهایی که در جریان نمایشگاه کتاب فرانکفورت برگزار شد، جشن هفتادمین سالگرد اعلامیه جهانی حقوق بشر بود. همچنین، «چیماماندا نگوزی»، نویسنده مطرح اهل نیجریه، درباره مقاله جدید خود با عنوان «همه باید فمینیست باشیم» را ارائه داد. میبینید که جمع سیاستبازی و سیاستبازها جمع است و کسی هم نگفت نمایشگاه کتاب جای آن حرفها نیست که ازقضا، مسوولان نمایشگاه فرانکفورت تأکید میکنند که این حرفها جایش در نمایشگاه کتاب است.
خب، حالا برگردیم به نمایشگاه کتاب تهران. چه میبینیم؟ هیچ؟ یک سری نشستهای بیهدف و کممایه که فقط جایش در نمایشگاه کتاب است و ارشاد و دیگر نهادهای فرهنگی اصلا در محتوای آن ورود نمیکنند، چه رسد به اینکه بخواهند برایش خطمشی هم تعیین کنند. نمایشگاه کتاب حتی برای شعار سالانهای که رهبر انقلاب نامگذاری میکند، برنامهای ندارد، چه رسد به اینکه با تعیین خط و خطوط نشر، هدفگذاری هم بکند. بهنظر میرسد نهادهای فرهنگی جریانساز در نشر بهجای تمرکز روی موضوعات فرهنگی، حداقل فکری برای گفتمان نمایشگاه کتاب کنند. اینکه متفکران در نمایشگاه کتاب تهران حرفهایشان را بزنند، شاید مشکلی را حل نکند؛ اما میتوان امیدوار بود نمایشگاه کتاب محملی باشد برای حرفزدن درباره مسائل اساسی ایران و انقلاب.
منبع:صبح نو
انتهای پیام/