روایتی از روزهای زندگی یک معلم؛ جوانانی که با دست خالی شهر را آباد کردند
همیشه ایستاده است؛ قلم از دستانش رها نمیشود و به شاگردان خود درس بزرگ عدالت و مساوات میدهد. رفتارش برای همه الگو شده است اما گمنامی را به مطرح شدن ترجیح میدهد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری روز معلم نام گرفته است. روزی که به پاسداشت مقام معلم به قدردانی از او برمیخیزیم. هر کس در حد توان خود مراتب سپاس و قدردانی را به جای میآورد.
امروز شاخه گلهای زیبایی به معلمان تقدیم شد و لبخند زیبایی بر لبان آنها نقش بست چرا که شادی و شور دانش آموزان برای معلم بهترین هدیه است.
این روزها همه در تکاپوی قدردانی از معلمان هستند. معلمانی که دانش و تربیت را به فرزندان این خاک و بوم میآموزند و در ساختن آینده آنها نقشی اساسی ایفا میکنند. معلم اگر دانا و آگاه باشد نسلی آگاه نیز تربیت میکند نسلی که قرار است آینده این سرزمین را شکوفا کند.
به بهانه روز معلم و سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری با معلمی به گفتوگو نشستم که شرط گفتوگویش این بود که نامی از او برده نشود. معتقد است هرکاری تا کنون انجام داده است اول برای رضای خدا و بعد هم برای تربیت شاگردانش بوده است.
از کارهای خیر و کمکهای انسان دوستانه این معلم زیاده شنیده بودم، حضورش در مناطق محروم و درس دادن به کودکان آنها. آموزش دانش آموزان بیماری که توان رفتن به مدرسه ندارند. تهیه اقلام خوراکی و پوشاک برای دانش آموزان نیازمند. رفتن به مناطق سیل زده و زلزله زده و حتی خواندن کتاب برای کودکان روستایی و عشایر که او در گفتوگویش به هیچ کدام از آنها اشاره نکرد.
خواهان گفتوگو با او شدم، در ابتدا نمیپذیرفت و میگفت معلمان دیگری هستند که بسیار شایستهترند و میتواند آنها را معرفی کند اما اصرار مرا که دید گفتوگو را پذیرفت و شرطش این بود که نامی از او برده نشود. شرط را پذیرفتم و وارد گفتوگو شدم.
گمنامی برای جلب توجه نیست؛ معلمی رسالتی بسیار سخت است
این معلم دبیرستان که در یکی از شهرهای اصفهان به تدریس مشغول است به خبرنگار تسنیم گفت: وقتی میگوییم نامی از ما برده نشود به دلیل جذب توجه شما نیست برای این است که فکر میکنم هر کاری انجام دادهام وظیفه ذاتی شغلم است. پدرم نیز معلم بودند و من درسهای بزرگی از او آموختم و همانها را به شاگردانم آموزش میدهم.
وی افزود: دختران زیادی تا کنون شاگرد من بودهاند و آنقدر رابطهام با آنها خوب بوده که هنوز هم از بسیاری از آنها که اکنون مادر و کارمند و پزشک و معلم هستند خبر دارم و جویای حالشان هستم. یکی از شاگردانم وکیل موفقی است، دیگری پزشک حاذقی است و بقیه هم در شغل و جایگاه خودشان آدمهای موفقی هستند و برای من هیچ چیز بالاتر از این نیست که بدانم آنها هم در امور خیر دست دارند و هر کاری از دستشان بربیاید دریغ نمیکنند.
این معلم دبیرستان که شاید یکی دو سال دیگر بیشتر از خدمتش به آموزش و پرورش باقی نمانده باشد، گفت: پدرم همیشه ما را به انجام کارهای نیک و خیر تشویق میکردند، از همان کودکی علاقهام برای کمک به دیگران شکل گرفت. من از کمک کردن به دیگران لذت میبرم و شاید اغراق نباشد اگر بگویم خودم بیشتر از آنها خوشحال میشوم. وقتی حال خوبشان را میبینم حالم خوب میشود.
جوانانی که با دستان خالی شهر را آباد کردند
وی افزود: زلزله کرمانشاه و سیل پل دختر و خوزستان آخرین حضورهای من در صحنه کمک رسانی بود. آن روزها وقتی برای کمک به مردم زلزله زده عازم کرمانشاه شدم خیلی نگران وضعیت آنها بودم. واقعا هم وضعیت بسیار بدی داشتند. در کنارشان قرار گرفتم و سعی کردم بیشتر از نظر روحی و روانی به آنها کمک کند؛ کمکهای نقدی و غیر نقدی بسیاری نیز جمع آوری کردیم و میان آنها توزیع کردیم.
این معلم اصفهانی ادامه داد: دو نفر از شاگردان قدیمی من نیز در این سفر همراهم بودند اما یکی از آنها توان دیدن مناظر آنچنان غمگین را نداشت و من از او خواستم که برگردد. دیدن آن شرایط و در کنارشان بودن کار هر کسی نیست. خیلی سخت است، خیلی سخت.
وی بیان کرد: به پل دختر و معمولان هم رفتم و همین طور به اهواز. کمکهایی که جمع آوری کرده بودیم میان مردم توزیع کردیم. در تمیز کردن خانهها و کوچهها کمک کردیم. شاید تا کسی نبیند باور نکند که جوانان ما از بسیجی و سپاهی و ارتشی بگیر تا سایر جوانانی که خودجوش آمده بودند از جان و دل مایه گذاشتند. دیدن بزرگی این جوانان مرا به وجد آورده بود؛ واقعا در برابر آنها کم آوردم. گفتم خدایا این جوانان با دستان خالی یک شهر را آباد کردند آن وقت من برای این مردم چه کردهام.
وی افزود: یک شب وقتی که برای استراحت به مکانی که برایمان در نظر گرفته بودند رفتیم مادری را دیدم که هزینه جهیزیه دختر دم بختش را به مردم سیل زده بخشیده است. دختری بود که حساب پس اندازش را تقدیم کرده بود و خیلیهای دیگر که هر چه در توان داشتند به مردم سیل زده کمک کردند و آنجا بود که من شرمنده میشدم و احساس میکردم منی که معلم هستم در برابر بزرگی این آدمها هنوز خیلی کوچکم. مادران و دخترانی را دیدم که چقدر متواضعانه و خالصانه برای کمک آمدهاند و آنجا بود که به آنها گفتم شما تربیت یافته مادرانی قدرتمند هستید.
عدالت و مساوات بزرگترین درسی است که به شاگردانم آموختهام
این معلم اصفهانی تصریح کرد: من سالها در مدرسه به شاگردانم درس عدالت و مساوات دادم، درست است که دانش و علم خیلی مهم است اما آدمها تا زمانی که انسانیت و بخشش و فداکاری نداشته باشند نمیتوانند آن گونه که شایسته آنان است رفتار کنند و در جامعه شغل و جایگاه داشته باشند. همیشه به دانش آموزانم آموختهام که بزرگترین درس زندگی انسانیت و خوب بودن است. هرگز کسی را کوچک نشمارید، کسی را خوار نکنید، نیازمندان را رسوا نکنید، کمک کردن را خالصانه و پنهانی انجام دهید و اگر دلتان به کمک رضا نمیدهد کمک نکنید چون کمکهای اجباری شان دیگران را زیر سئوال میبرد.
وی گفت: با این وجود خدا را شکر میکنم که شاگردانی تربیت کردم که میدانم دست در کارهای خیر دارند و به نیازمندان کمک میکنند. گاهی در این کارها با هم مشارکت داریم و وقتی با هم حرف میزنیم میگویند تاثیر رفتار شما بوده است. من سجده شکر به جای میآورم که میبینم توانستم عدهای آدم خوب را تربیت کنم و به جامعه زیبای ایران تقدیم کنم. هرچند که خوبی آدمها در ذات آنها نهفته است و من بدی را در هیچ کدام از شاگردانم ندیدم.
نوجوانان امروزی هم مانند نسل گذشته فداکارند
این معلم دبیرستان بیان کرد: امروز روز معلم است، دیروز شاگردانم به رسم هر سال برایم شاخه گل آوردند در کنار هم روز بسیار خوبی را سپری کردیم. آنها در مورد حضورم در پل دختر خیلی سئوال میپرسیدند و مشتاق بودند که خودشان هم به مناطقی که به کمک نیاز دارند بروند. بی اختیار اشک ریختم، وقتی علت را از من پرسیدند گفتم شما سن کمی دارید اما آدمهای بزرگی هستید و چقدر خوشحالم که شاگردانی دارم که اینقدر خوب و شایسته هستند. نوجوانان و کودکان ما نیز پرورش یافته نسل گذشته هستند؛ چه کسی گفته است که این نوجوانان و جوانان نمیتوانند فداکار باشند و برای کشور از جان بگذرند؟
وی گفت: معلمی رسالتی سخت است، پیشهای است که باید مرد عمل باشی تا بتوانی از پسش بربیایی. همه ما معلمان میدانیم که درس دادن یکی از کوچکترین وظایفی است که ما به عهده ماست. باید شاگردان را به گونهای پرورش دهیم که احساس مفید بودن و خوب بودن پیدا کنند، بدانند که هر کدامشان در چه زمینهای میتواند برای کشورش مفید باشد. بدانند کمک به هم نوع و هموطن از وظایف اساسی ما آدمهاست و این کارهایی که انجام میدهیم لطف نیست وظیفه انسانی است.
توصیه معلم: خدا را در تمام کارها در نظر داشته باشید
وی ادامه داد: همیشه سر سجاده و نماز خدا را شکر میکنم که به من کمک کردند که تا این سن از پس این رسالت بر آمدهام. معلمی شغل بسیار سختی است و اگر به این کار عشق نداشته باشی نمیتوانی موفق شوی. به خودم میبالم که پیشه انبیا شغل من است. البته ما کجا و آنها کجا اما تا جایی که توانستهام سعی کردم انسانیت را ابتدا در خودم و بعد در خانواده و شاگردانم زنده نگه دارم.
این معلم اصفهانی اظهار داشت: دلم نمیخواهد نامی از من برده شود و شاگردانم بخوانند و گمان کنند که برای مطرح شدن نامم کاری انجام دادهام چرا که همیشه به آنها گفتهام برای رضای خدا و خلق خدا کار کنید نه برای مطرح شدن. راز موفقیت آدمها به داشتن وجدانی راحت و آسوده است. اینکه بدی نکنیم، به کسی آزار نرسانیم و تا جایی که میتوانیم دستگیر باشیم.
وی گفت: به نوجوانان و جوان سرزمینم توصیه میکنم همیشه خدا را در تمام کارهایشان در نظر داشته باشند و هر کاری میخواهند انجام دهند با خودشان فکر کنند که آیا خدا از انجامش راضی هست یا خیر. خدا ما را میبیند و ناظر تمام کارهای ماست کاری نکنیم که شرمنده خدا باشیم.
انتهای پیام/ش