کارگردان فیلم "نبات": کمدی قرص مسکن است اما فیلم اجتماعی درمان کننده
پگاه ارضی، کارگردان فیلم سینمایی «نبات» که این روزها با مشکلات اکران ماه رمضان دست و پنجه نرم میکند از شرایط ساخت فیلم در ایران و مقایسه آن با فیلمسازی در جهان میگوید. وی معتقد است باید به نسل تازه سینما بیشتر بها داد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم؛ ماه رمضان امسال فیلم کارگردانان کار اولی بر پرده سینماهای کشور نقش بست که از قضا بعضی از آنها مدت زیادی را هم در انتظار اکران به سر میبردند. اما اکران این فیلمها آنطور که باید فروش نداشت. عدهای معتقدند این اتفاق یک پدیده هدایت شدهاست تا حضور کارگردانان کار اولی را دلیل فقدان فروش فیلمها در سینما معرفی کنند تا سینما هوس عبور از چرخه تکراری اینروزهایش خارج نشود. یعنی در واقع این فیلمسازان قربانی این تصمیم در سینمای کشور شوند.
پگاه ارضی یکی از همین کارگردانهای کار اولی است که با فیلم "نبات" امکان حضور در چرخه اصلی سینما را پیدا کردهاست. وی که بخشی از زندگی خود را خارج از کشور سپری کرده و با شرایط ساخت فیلم در کشورهای دیگر هم آشناست از لزوم حفظ و بازشناسی استعدادهای تازه سینما سخن گفت. با او درباره روند تولید و توزیع فیلم در سینما گفتوگو کردیم که بخش دوم آن را میخوانید.
- بعد از اکران فیلم نبات چه بازخوردهایی دریافت کردید؟
بعد از اکران فیلم نبات در یک جلسه یکی از منتقدان نسبت به اینکه من در فیلمم، مرد را خوب نشان دادهام اعتراض داشت و بسیار عصبانی بود. آن زمان فکر کردم که کارم را درست انجام دادهام. مهم نیست چه کسی فیلم شما را میبیند، بلکه مهم این است که کارگردان بتواند حس این فرد را برای چند لحظه هم که شده تغییر دهد. احساس میکنم قدم اول را درست برداشتم.
میتوانستم یک مثلث عشقی ایجاد کنم اما این کار را نکردم
من هم میتوانستم یک زن دیگر به داستان نبات اضافه کنم تا نقش شریک احتمالی شهاب حسینی را داشته باشد و بعد یک مثلث عشقی تشکیل شود و با همان فرمول تکراری و بازیگران خوب کار را پیش میبردم، اما بحث من این نبود. من بهدنبال چیز دیگری بودم. من شهاب حسینی را به این دلیل انتخاب کردم که مردی را نشان دهم که وضع مالی خوبی دارد و و خوشتیپ است؛ با فرزندش به خوبی رفتار میکند و پای او ماندهاست اما ازدواج نکرده.
میتوانستم مرد فقیری را به نمایش بگذارم که بیپول است و در بدترین شرایط زندگی میکند و فرزندش را کتک میزند و کثیف است، آن موقع میتوان فهمید چرا او ازدواج نکرده اما وقتی شهاب حسینی با آن مختصاتی که ذکر شد برای ایفای نقش انتخاب کردم میخواستم بگویم تنها دلیلی که مرد ازدواج نکرده توجه به تربیت فرزندش بودهاست.
- به نظر شما چرا فیلمهایی که بهدنبال نمایش امید و ارزشهای انسانی هستند در زمان اکران قربانی انحصار در سینما و گیشه محوری می شوند؟ انگار گروهی دوست ندارند فیلمسازان تازهای به جمع سینما اضافه شود. آن حلقه انحصاری در سینما سالهاست رویه یکسانی برای نمایش فیلمها پیشرو گرفتهاند. شما هم در زمان اکران با این مشکلات مواجه شدهاید؟
این رویه خطرناکتر از بیرون انداختن یک فیلم یا سرمایهگذار است. این تدابیر منجر به از دستدادن یک فیلمساز میشود. این خیلی خطرناک است و نتیجه آن را میبینیم. کسی میخواهد برای بار اول کارگردانی یک فیلم را بهعهده بگیرد به اندازه کافی به سختی میافتد و برای مجوز کارگردانی یک سال دوندگی میکند و برای پروانه ساخت و نمایش فیلمش بارها به شورای های مختلف سر میزند، جدای از این بار اصلی کار و سختی اصلی پیدا کردن سرمایهگذار برای پروژه است، حال که به این همه مشکلات به ساخت و اکران فیلمش رسیده آیا انصاف است در زمان اکران هم این قدر به دردسر بیفتد؟
البته الان خیلی راحتتر میتوانستم کار کنم. این همه مشقت و سختی را تحمل میکنی و در نهایت به اوج کار خود و مرحله اصلی میرسی اما تو را از بالا به پایین پرت میکنند و میبینی شخص دیگری با آسانسور به بالا میآید.
- انگار این رویه اکران مشکلاتی که برای کار اولیها بهوجود میآورند برای این است که اثبات کنند اینگونه فیلمها مخاطب چندانی ندارند و فروش کافی ندارند؛ آن زمان گفتگوها با رسانهها آغاز میشود که این فیلمها فروش ندارند یا ماه رمضان چراغ سینما خاموش شده است و از این قبیل مباحث.
من بعد از اینکه این حرف را شنیدم به بررسی اکران فیلمها در سال گذشته پرداختم. اول باید این را بگویم که تمام فیلمهای ماه رمضان سال گذشته از قبل اکران میشدند و استارت کار آنها مانند فیلمهای ما به صورت ناگهانی از ابتدای ماه رمضان نبود. سال قبل از آنها فیلمهایی مانند «نهنگ عنبر2» روی پرده اکران ماه رمضان رفت که اصلا نیازی به تبلیغ نداشت و از قبل میشد میزان فروشش را پیشبینی کرد. آیا لطیفه میگویید؟
چرا فیلمهای دیگر که از عید در حال اکران است فرصت دیده شدن به فیلمهای دیگر را نمیدهند، بروید و تعداد سالنها و سانسهایی که فیلمهای دیگر در اختیار دارند بررسی کنید متوجه میشوید من چه میگویم.
مگر میشود که این فیلمها در ماه رمضان فکر نشده و بیبرنامه قربانی شوند. اگر من در چاه افتاده باشم تقصیر من نیست چون من نه تهیهکننده، نه پخش کننده و نه سرمایهگذار فیلمم؛ من الان مسئولیتی برای فروش و مختصات پخش فیلم ندارم و باید به دنبال ساخت کار بعدیام باشم ولی میبینم که 4 سال تلاش به این شکل روی پرده سینما عرضه میشود.
به من توصیه میشد سانسورهای وزارت ارشاد را جدی نگیرم و لفظی بگویم درستشان میکنم اما من سانسورها را اعمال کردم و به قوانین پایبند بودم و معتقدم اشخاصی در وزارت ارشاد خیرخواه افراد و سینما هستند آنها با مهربانی به من کمک کردند. اما در نهایت آن حلقه انحصاری در سینما تمام این زحمات را به هدر میدهند. فرصت تبلیغات نداشتیم به عنوان مثال تیزر تبلیغاتی ما 8 روز بعد از اکران پخش شد.
موضوع دیگر بازی با سانسهای پخش فیلم است. من خودم سالنها را چک میکردم میدیدم سانسهای من قبل از افطار بوده و فروخته شده و دیگر سانسی نداشتم، از طرف دیگر دو سانس صبح داشتم که این سانسها تعجبآور بود. درست است که مردم روزهاند اما تعطیل که نیستند. چه کسی ساعت 11 صبح برای دیدن فیلم به سینما میاید. این سانسها را برای چه کسی گذاشتهاید به نظرم آنها را هم ببندید تا برق مصرف نکنید بعد بیایید بگویید فیلمهای ماه رمضان پول برق سینماها را هم تأمین نمیکند.
حالا با تمام این تفاسیر فیلم من هنوز میفروشد، امیدوارم فیلمهای دیگر بهخصوص فیلمهایی که خانمها ساختهاند بالا بیاید. اما وقتی میبینید این فیلمهای سینمایی نیاز به حمایت دارند چرا حمایتشان نمیکنید. اکران بدون وقت تبلیغات و یکدفعه آغاز شد و آن مقدار تبلیغات را هم که لازم است بودجه نداریم فضای مجازی هم بازار عجیبی برای خودش شدهاست قابل کنترل نیست.
البته من معتقدم تمام این مشکلات را وقتی میتوان درست کرد که سینماگران با هم اتحاد داشته باشند. به عنوان مثال «مارتین اسکورسیزی» و «استیون اسپیلبرگ» فیلمهای خوبی میساختند و استودیوهای بزرگ این فیلمها را اکران میکردند و چیزی به این کارگردانها نمیرسید. آنها هم وقتی این شرایط را دیدند به همراه چند کارگردان دیگر «یونایتد آرتیست» را تأسیس کردند و این انحصار را شکستند.
- خود فیلمسازان در آمریکا این انحصار را شکستند و اقدام به تأسیس کمپانیهای فیلمسازی کردند.
امیدوارم این انحصار در کشور ما هم شکسته شود. فیلمهایی در سینمای هنر و تجربه اکران میشوند که قابلیتهای زیادی برای اکران عمومی و ورود به جشنواره های فیم دارند و اصلا ورود آنها به جریان هنر و تجربه را متوجه نمیشوم به عنوان مثال فیلم «رضا» با استقبال زیاد مخاطبان مواجه شده که اتفاقا به لحاظ موضوع نزدیک به فیلم «نبات» است. رضا جریان یک معمار اصفهانی در حال جدایی را روایت میکند و نبات جریان یک معمار شیرازی جدا شده را.
- جالب این است، کسانی که به شما مجوز اکران فیلم دادهاند در این تصورند که لطف بزرگی به شما کردهاند و همین که شما توانستهاید فیلمتان را اکران کنید کافی است.
تنها مثالی که برای این موضوع میتوانم بزنم همین است که شما فردی را تصور کنید که وسط اقیانوس در حال غرق شدن است و شخص دیگری به او پیشنهاد کمک میدهد که آیا میخواهد برایش یک حلقه نجات بفرستد؟ آیا شخص در حال غرق شدن از کیفیت حلقه نجات میپرسد؟ هر چیزی که برای نجات شما پیشنهاد بدهد قبول میکنید. من میدانستم اکران رمضان زمان خوب اکران نیست اما چارهای نداشتم؛ برای اکران دو زمان که بیشتر به ما پیشنهاد نمیدهند، یا بعد از جشنواره فجر است یا ماه رمضان. تنها کمککننده من در این مسیر خداوند بود و واقعا شاکرش هستم، حداقلش این است که خوشحالم مردم پول نیمبها برای دیدن فیلم میپردازند.
قدرت سینما دست مردم است و نه هیچکس دیگر
ما باید یک موضوع را به مردم یادآوری کنیم که قدرت سینما دست مردم است و نه هیچکس دیگر . مردم هستند که با انتخابشان میتوانند بگویند ما چه چیز میخواهیم. وقتی با مردم صحبت میکنیم خودشان میگویند ما عید که برای سینما رفتن اقدام کردیم یا تنها دو فیلم خاص روی پرده بود، خب مشخص است که آن زمانی که برای دیدن سینما اختصاص می دهند مجبورند این فیلمها را در آن زمان ببینند چون نمیتوانند خیلی منتظر سانس فیلم مورد نظرشان باشند و اغلب همین فیلمها بهترین زمان پخش را بدست میآورند. این خود به نوعی بیاحترامی به مخاطب است. همه فیلمها مشکلات خود را دارند حتی فیلمهای برتر جهان اما مهم این است که به مردم توهین نشود.
کمدی قرص مسکن است اما فیلم اجتماعی درمان کننده
من معتقدم کمدی ژانر خوبی است اما مانند مسکن عمل میکند و در کوتاه مدت دردی که داری را از بین میبرد اما مشکل را حل نمیکند. ولی فیلم اجتماعی ریشه درد را پیدا میکند و برای حل مشکلات راهکار ارائه میدهد. چرا وقتی از ژانر اجتماعی صحبت میکنیم همه فکر میکنند باید گریه کنند؟ تازه گریه مگر همیشه از روی ناراحتی است، گاهی گریه همان اشک شوق یا لبریز شدن احساسات است. نباید این موضوع در ناخودآگاه فیلمسازان و مخاطبان نهادینه شود که فیلم اجتماعی یعنی گریه و سیاهی.
«ایستاده در غبار» را دوبار دیدم
ما به همه ژانرها احتیاج داریم، حتی آنهایی که با سبک تازهای پا به عرصه اکران میگذارند، به عنوان مثال من کمتر پیش میآید یک فیلم ایرانی را دوبار ببینم اما «ایستاده در غبار» را دوبار دیدم. ما به فیلمسازانی مثل مهدویان احتیاج داریم چرا که اتفاقا در دسته فیلمسازانی است که میتواند ژانر دفاع مقدس را زنده نگه دارد چون بلد است آن را به زبان مدرن و برای سنین پایینتر روایت کند، یا توکلی در فیلم تنگه ابو قریب که جنگ را به قلب کاراکتر ها می آورد و ممکن است پگاه ارضی هم یک عاشقانه را در سینمای جنگ روایت کند. در این زمینه فیلمسازان را هم نباید دستهبندی کرد، من فیلمهای درمیشیان را هم دوست دارم و او هم از نگاه خود مشکلات را روایت میکند.
من راه رفتن به کن را هم بلدم
من از ابتدای ساخت فیلم به همه عوامل گفتم «نبات» فیلم جشنواره نیست چون من خودم در جشنواره فیلم اسپانیا داور بودم و با خواسته جشنوارهها آشنا هستم. هرچند که این فیلم یک تم جهانی دارد. اما من برای مردم فیلم ساختم، شاید بعد از گفتن این حرفها میگویند چون در جشنواره کن راهش ندادند این حرفها را میزند در صورتی که من راه رفتن به کن را هم بلدم، اما الان برای من اهمیت ندارد و اولیت هم ندارد. من کیارستمی و شهید ثالث را دوست دارم اما نه به خاطر جوایزی که در جشنوارهها گرفتند من به خاطر بینش و چیزهایی که به جامعه تزریق میکردند دوستشان داشتم.
من برای ادامه فعالیت سه راه پیش رو دارم، یا به خارج از کشور بازگردم، یا وارد چرخه تجاری سینما شوم و یا بجنگم که در حال حاضر جنگیدن را انتخاب کردهام. البته در این مرحله به مردم نیاز دارم و آنها هم باید مارا حمایت کنند وگرنه ما را از چرخه خارج میکنند. امیدوارم ثابت بکنیم یک فیلم در بدترین زمان اکران هم دیده می شود. در آینده کاری ام امیدوارم اثبات کنم ما میتوانیم یک فیلم هنری بدون مختصاتی که به مختصات گیشهای تبدیل شده بسازیم که اتفاقا فروش خوبی هم داشته باشد.
انتهای پیام/