از «این بانگ آزادی» تا ترانههای لالهزاری
پایین کشیدن کرکره سرودهای انقلابی و سپردن میدان به ترانهسراهای بازاری در صداوسیما، رویکرد آسیبزایی است که اگر مورد اصلاح قرار نگیرد، هویت زبان را به مخاطره میاندازد؛ ترانههایی مغایر با فرهنگ ایرانی که به زور پول و پارتی تبدیل به تیتراژ میشوند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر، در یادداشتی به مناسبت بیانات رهبر معظم انقلاب و اظهار نگرانی ایشان درباره زبان فارسی، به بررسی ترانههای این روزها پرداخته است که در ادامه میخوانید:
«حالا در عالَم شعر هم همین حالت ولنگاریِ زبانی وارد شده، منتها در بحث ترانهسازیها، سطح بعضی از این ترانههایی که ساخته میشود، واقعاً خیلی پایین است؛ حالا از لحاظ مضمون که معیوب است، از لحاظ ساخت لفظی هم بعضی از این ترانهها بسیار ساخت های بدی دارد. آن وقت این ترانهها میآید با همین ساخت - حالا در فضاهای زیرزمینی و مانند اینها که بحث دیگری است - در تلویزیون، رادیو خوانده میشود، در تیتراژ فیلمها تکرار میشود، پخش میشود و اینها شایع میشود؛ به نظر من روی اینها باید فکر کنید. ترانههای اوّل انقلاب. مثل همین ترانهای که ایشان(مرتضی امیری اسفندقه) خواندند: «این بانگ آزادی است کز خاوران خیزد»، بسیار زیباست. خدا رحمت کند حمید سبزواری را، ایشان از این قبیل اشعار زیاد داشت. ما بایستی حرمت زبان را حفظ بکنیم... زبان را این جور نگه داشتهاند، به ما رساندهاند؛ حالا ما بدهیم دست فلان ترانهسراهای بیهنر -واقعاً بیهنر!- که الفاظ را خراب کنند و بشکنند و مانند اینها، و بعد هم ما با پول بیتالمال این را منتشر کنیم و در صدا و سیما یا در دستگاههای گوناگون دولتی و غیر دولتی این را پخش بکنیم!» (از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران، دوشنبه 30 اردیبهشت 1398)
به اذعان اکثر کارشناسان، دوران انقلاب - بخصوص دهه اول انقلاب - دهه درخشان و طلایی ساخت و تولید سرودهای حماسی و انقلابی بود، به طوری که اکثر برنامه های صدا و سیما در آن سال ها با سرودهای انقلابی پر میشد. دههای که شاعران برجستهای چون حمید سبزواری، سپیده کاشانی، مشفق کاشانی و محمود شاهرخی، و آهنگسازان و خوانندگان شاخصی مانند: حمید شاهنگیان، احمدعلی راغب، محمد گلریز، محمد نوری، اسفندیار قرهباغی و... با شوقی قابل ستایش و انگیزهای مقدس و والا دست به خلق و آفرینش سرودهایی فاخر و ماندگار با موضوع «انقلاب اسلامی» و «دفاع مقدس» زدند. سرودهای خاطرهانگیزی که تا به امروز زمزمه میشوند و شنیدن مکرر آنها نه تنها گرد ملالی بر جان انسان نمینشاند، بلکه عطش انسان را برای بازتولید چنین سرودهایی فزونی میبخشد. سرودهای خاطرهانگیزی همچون: «بهمن خونین جاویدان، خمینی ای امام، برخیزید ای شهیدان راه خدا، ایران ایران ایران رگبار مسلسلها، بوی گل سوسن و یاسمن آید، هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید، الله الله تو پناهی بر ضعیفان یا الله، این بانگ آزادی ست کز خاوران خیزد، آمریکا آمریکا مرگ به نیرنگ تو،این پیروزی خجسته باد، و...»
در دوران دفاع مقدس نیز اینگونه موسیقایی از استقبال خوبی برخوردار بود. در این دوران، نوحههای حماسی حاج صادق آهنگران و کویتی پور، الهامبخش و دستمایه بسیاری از آهنگسازان برای ساخت سرودهای حماسی با مضمون دفاع مقدس بود.
بی هیچ تردیدی، وجه بارز و برجسته انقلاب اسلامی - به خاطر تأثیرپذیری از نهضت و قیام انسانساز حسینی - وجه «حماسی» و انقلابی آن است و «حماسه» از مؤلفههای اصلی و محوری «قدرت ملی» یک کشور پویا و زنده. رمز مقاومت و ایستادگی ملت ایران در برابر قدرتهای استکباری - بخصوص آمریکا و اسرائیل - نیز در طول سالهای پس از انقلاب، چیزی جز«ایمان»،«خودباوری» و برخورداری از روحیه با صلابت حماسی نیست. روحیهای که باعث عقبنشینی دشمنان قسم خورده و بی اثر شدن توطئههای رنگارنگ - اعم از نظامی و غیر نظامی - شده است. از همین رو، امروز نیز برای پاسداری از دستاوردهای گرانسنگ انقلاب اسلامی و آرمانهای بلند بنیانگذار کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(ره)، بیش از هر زمان دیگری به پاسداشت ارزشهایی چون ایثار، شهادت، خودباوری، و تقویت روحیه حماسی مردم برای حضور در عرصههای نبرد با دشمن نیاز داریم که این مؤلفهها در جان و جهان موسیقی حماسی(سرود) تجلی پیدا میکند.
حفظ روحیه حماسی و آمادگی برای حضور در صحنه، بدون بهرهگیری از هنر و ادبیات تحقق نخواهد یافت. چنان که رهبر معظم انقلاب نیز فرمودهاند: «بارها گفتهام که هر پیامی، هر دعوتی، هر انقلابی، هر تمدنی و هر فرهنگی تا در قالب هنر ریخته نشود، شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود و فرقی هم بین پیامهای حق و باطل نیست.» آری، به واسطه هنر و ادبیات می توان روح حماسه را در کالبد جامعه دمید و آحاد مردم را به حضور فعال و پر نشاط در صحنههای اجتماعی و سیاسی تشویق کرد. از این منظر احیای «سرودهای انقلابی» ضرورتی انکارناپذیر است.
آغاز «ولنگاری زبانی» به بهانه تنوع و تکثر موسیقایی
متأسفانه با پذیرش قطعنامه و پایان یافتن دوران دفاع مقدس، با این منطق که موسیقی باید تنوع و تکثر داشته باشد و تمام سلایق را در بر گیرد، ساخت و تولید سرودهای انقلابی و حماسی کمرنگ شد و جای آن را موسیقی پاپ، و ترانههای رمانتیک و عاشقانه سطحی گرفت. ناگهان از اوج سرودهای حماسی و غرورآمیزی همچون «این بانگ آزادی» به برزخ ترانههای اروتیک و مبتذل این روزها سقوط کردیم، و این روند انحرافی و ناهنجار تا به امروز ادامه دارد و روز به روز بر وسعت و دامنه آن افزوده میشود. ترانههایی که به تعبیر رهبری هم از لحاظ مضمون معیوب است، و هم فرم و ساختار لفظی بسیار نازل و بدی دارد. ترانههایی غیراخلاقی و نامتجانس با فرهنگ اصیل ایرانی که به زور پول و پارتی تبدیل به تیتراژ سریالهای تلویزیونی میشوند و خواننده خوش اقبالش را یک شبه به نام و نان افسانهای میرسانند.
به خاطر انفعال فرهنگی صداوسیما در برابر خوانندگان پاپ، امروز شاهد ظهور نسلی از خوانندگان پاپ هستیم که در نبود نظارت جدی در عرصه تولید ترانه، آزادانه و فارغ از هر گونه قیدوبندی بازار ترانهسرایی را در صداوسیما قبضه کردهاند و در مقام «بازیگر، خواننده، شاعر و آهنگساز» و غیره! تولیدات سخیف و دمدستی خود را به نام ترانه به مردم قالب میکنند و جالبتر این که همین «هنربندان شعبدهباز» به مدد بده بستانهایی که با بعضی از تهیهکنندگان تلویزیونی دارند، در پربینندهترین برنامههای شبکههای سراسری صداوسیما به عنوان هنرمندان مردمی دعوت به اجرای برنامه میشوند و مردم نیز به اعتبار جایگاه رفیعی که صداوسیما برای آنان دست وپا کرده است، برای خرید بلیت کنسرتهای آنان دست و پا می شکنند و با کمال تأسف اوضاع همین شیرتو شیری میشود که این روزها میبینیم!
البته از عدالت و انصاف به دور است اگر بخواهیم در مورد شعر و ترانه تیتراژ همه سریالها چنین حکمی صادر کنیم. چرا که در سالهای اخیر سریا لهای خوبی نیز ساخته شده است که شعر و ترانه تیتراژ آنها از تمام مولفههای ساختاری و مضمونی یک اثر هنری خوب و فاخر برخوردار بوده است؛ بنابراین صدور حُکم کلی و به یک چوب راندن همه ترانههای پخش شده از صداوسیما دور از انصاف و تقوای ادبی است. شایستهتر آن است که بگوییم چنین حکمی در مورد بعضی از سریالها مصداق دارد. ولی از آنجا که صداوسیما به عنوان «دانشگاه عمومی» دایره نفوذ و تاثیرگذاری گستردهای در فرهنگ عمومی جامعه دارد، پخش ترانههایی که از آشفتگی زبانی و ضعف مضمونی رنج میبرند، به جهت آن که باعث تنزل ذائقه موسیقایی و ذوق ادبی مردم و در نهایت تخریب زبان پارسی میشود، با این توجیه که این اقدام در راستای پاسخگویی به سلایق متنوع و متکثر جامعه است، توجیهی ناصواب و غیرقابل قبول است که از سازمان صداوسیما رفع مسئولیت نمیکند. از این منظر، انتظار نظارت جدی تر بر حوزه ترانه برای پاسداشت زبان گرانسنگ پارسی به عنوان بزرگترین سرمایه ملی، انتظاری معقول و بجاست که باید برای تحقق آن بیش از پیش تلاش کرد.
بله، این که ما باید به سلایق مختلف توجه داشته باشیم و برای همه گروههای سنی و سلایق مختلف موسیقی تولید کنیم، مسئله قابل قبولی است، ولی این امر نباید به قیمت میدان دادن به بی هنران فرصت طلب برای چنگ کشیدن به صورت زبان باشکوه پارسی و فراموش شدن سرودهای انقلابی تمام شود. این توجیه که شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه در سالهای پس از جنگ چنین ضرورتی را ایجاب میکند، توجیه منطقی و قابل قبولی نیست. بحث ما مخالفت با ترانهسرایی نیست، بحث بر سر نگاه تجاری، سادهانگاری و سطحینگری در ساخت و تولید ترانه است که زبان اصیل پارسی را از سکه انداخته و به ترانهسراهای بیهنر و تجارت پیشه در صداوسیما مجال صدرنشینی و ترکتازی داده است.
پایین کشیدن کرکره سرودهای انقلابی و سپردن میدان به ترانه سراهای بازاری و لاله زاری در صداوسیما، رویکرد آسیبزایی است که اگر مورد اصلاح و بازنگری قرار نگیرد، هویت زبان و ادب پارسی را به مخاطره می اندازد.
دیگر این که به اعتبار ماهیت حقخواهانه و ظلم ستیزانه انقلاب اسلامی، پرداختن به سرود، نیاز هنوز و همیشه ماست، و نمیتوان به بهانه تغییر شرایط فرهنگی راه سرود را سد کرد و میدان را به طور کامل در اختیار «ترانه سرایان» قرار داد. امروز نیز ما به ساخت سرودهای حماسی نیاز داریم، اما در این مقطع برای ساخت سرود باید موضوعات به روزتری را در اولویت قرار داد. به عنوان مثال در دوران دفاع مقدس به سرودهایی با مضامین انقلابی و حماسی نیاز داشتیم که باعث تهییج رزمندگان و حضور آنها در جبهههای جنگ شود. در شرایط فعلی نیز مباحثی که مورد نیاز جامعه است، بحث تهاجم فرهنگی و سبک زندگی ایرانی - اسلامی است و همچنین موضوعاتی که در جهان اسلام اتفاق میافتد.
اتفاقاً امروز نیاز به تولید سرود اگر بیش تر از دوران دفاع مقدس نباشد، کمتر از آن دوران نیست. با درک شرایط و ضرورتهای زمان، ما امروز نیز میتوانیم با خلاقیت و نوآوری بیشتر، سرودی از جنس زمانه خود ارائه دهیم. در حال حاضر برای افشای ماهیت پلید و ضد انسانی گروههای تکفیری - گروههایی که با نقاب مسلمانی و به اسم اسلام جنایات وحشیانه ای انجام میدهند - و فرقههای ضالهای همچون القاعده و داعش که قارچگونه رشد میکنند و نظم جهان را به هم ریختهاند می توان به نحو احسن از قابلیتها و ظرفیتهای سرود استفاده کرد. چنان که مقام معظم رهبری به راستی و درستی در این خصوص میفرمایند:
«سرعت و فراگیری عمومی سرود از همهی انواع شعری بیشتر است و سرود مانند هوای تازه و بهاری در جامعه نفوذ میکند؛ بنابراین باید با تولید سرودهای خوب و ترویج مناسب آنها، کمبود و خلأ موجود در این عرصه را برطرف کرد... امروز نسبت به گذشته اشعار زنده و برجستهای همچون شعر در بارهی فلسطین، یمن، بحرین، دفاع مقدس، شهدای غواص، شهدای مدافع حرم یا مظلومیت مجاهدانی همچون شیخ زکزاکی شیخ مظلوم، شجاع و مصمم نیجریه گفته میشود، اما متأسفانه این شعرهای مؤثر و روحیه بخش، به خوبی ترویج و منعکس نمیشوند و در این خصوص کوتاهی و کم کاری وجود دارد.» (بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران در رمضان سال 1395)
نکته آخر این که احیای سرودهای حماسی و انقلابی در این شرایط همدلی و همگامی شاعران، آهنگسازان و حمایت های مادی و معنوی همه نهادهای فرهنگی - بخصوص صدا و سیما - را میطلبد. اگر این تعامل و همافزایی به وجود بیاید، این آرزو دور از انتظار نیست که در آینده نزدیک به جای تولید انبوه ترانههای سست و بیهویت تجاری که باعث فروپاشی بنیانهای اخلاقی و ترویج ولنگاریهای ادبی و زبانی در جامعه میشود، بار دیگر شاهد ساخت و تولید سرودهایی با مضامین ارزشمند انقلاب، دفاع مقدس و مقاومت و پایداری باشیم.
با آرزوی به پایان رسیدن دوران رکود و بالندگی دوباره ژانر سرودهای حماسی، به عنوان تجدید خاطره، این یادداشت را با بازخوانی سرود خاطره انگیز و ماندگار «این بانگ آزادی است» با آهنگسازی و تنظیم احمد علی راغب، صدای محمد گلریز و شعر استاد حمید سبزواری به پایان میبرم:
الله اکبر، خمینی رهبر
الله اکبر، خمینی رهبر
این بانگ آزادی است، کز خاوران خیزد
فریاد انسانهاست، کزنای جان خیزد
اعلام طوفانهاست، کز هر کران خیزد
آتشفشان قهر ملتهای در بند است
حبل المتین تودههای آرزومند است
الله اکبر، خمینی رهبر
الله اکبر، خمینی رهبر
دشمن بداند ما موج خروشانیم
زائیده بحریم، فرزند طوفانیم
در سنگر اسلام، بگذشته از جانیم
بازو به بازو، صف به صف، ما آهنین چنگیم
سنگر به سنگر، جان به کف آماده جنگیم
تخت شهنشاهان، شد سرنگون از ما
بخت تبهکاران، شد واژگون از ما
دامان آزادی، شد لاله گون از ما
ما حافظ آزادی و اسلام و قرآنیم
ما در پی آسایش و معراج انسانیم
الله اکبر، خمینی رهبر
الله اکبر، خمینی رهبر
ما در ره اسلام ، پیمان خون بستیم
زنجیر استعمار ، مردانه بگسستیم
از دام اهریمن ، با یاد حق رستیم
ما نغمه الله اکبر، بر زبان داریم
ما چون خمینی، رهبری روشنروان داریم
الله اکبر، خمینی رهبر
الله اکبر، خمینی رهبر
الله اکبر، خمینی رهبر
انتهای پیام/