خسارت فرهنگی نتیجه برخورد عجیب آستان حضرت عبدالعظیم(ع) با مستندسازان
قرار بود بخشی از مستند زندگی حسین احمدیان هنرمند انقلابی حوزه سنگ در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تصویربرداری شود اما تعلل مسئولان آستان در اعطای مجوز تا فوت این استاد ادامه پیدا کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آستان حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) مهمترین زیارتگاه تهران است و به همین دلیل بستر شکلگیری اتفاقات سیاسی-اجتماعی مختلفی طی سالیان متمادی بوده است. گوشه گوشه این آستان بستر شکلگیری نهضتهای اعتراضی و مطالبهگرانه مردم بوده است، از مشروطه گرفته تا پیروزی انقلاب اسلامی.
ویژگیها و ظرفیتهای تاریخی این آستان باعث شده تا مستندسازان برای روایت آثار خود نگاه ویژهای به این محیط داشته باشند اما برخورد سلیقهای و غیر حرفهای مسئولان آستان مانع از فعالیت هنری مستندسازان شده است. در این گزارش به آخرین نمونه برخورد غیر منطقی و عجیب مسئولان با هنرمندان اشاره میشود.
حسین احمدیان استاد چیره دست هنر سنگ و تزئینات مرتبط با آن بود. احمدیان از جوانی وارد هنر سنگتراشی شد و با علاقه بسیارش به این حرفه توانست به عنوان یکی از چهرههای شناخته شده صنعت سنگ کشور شناخته شود. از آثار و فعالیتهای شناخته شده او میتوان به مرمت کتیبههای کاخ مرمر و اجرای عملیات انتقال سنگ قبر ناصرالدینشاه از حرم حضرت عبدالعظیم(ع) به کاخ گلستان اشاره کرد.
انتقال سنگ قبر ناصرالدینشاه از حرم حضرت عبدالعظیم(ع)- احمدیان نفر دوم از سمت چپ
سنگ قبر ناصرالدینشاه یکی از مظاهر شگفتانگیز هنر سنگتراشی ایران است. در روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی وقتی سنگ قبر رضاشاه در حرم حضرت عبدالعظیم توسط مردم معترض و انقلابی تخریب شد، استاد احمدیان با مرحوم خلخالی گفتگو کرد و به عنوان یک جوان انقلابی از ارزشهای هنری سنگ قبر ناصرالدینشاه و لزوم حفظ آن سخن گفت. در نهایت با همراهی نیروهای شهربانی و کمیته انقلاب، محوطه دفن ناصرالدینشاه 3 شبانه روز قرق شد تا احمدیان بتواند سنگ 7 تنی شاه قاجار را جابجا کند.
سنگ قبر ناصرالدینشاه اکنون در کاخ گلستان نگهداری میشود
کاخ گلستان با انتخاب این استاد برای نگهداری دائمی از هنر دست سنگتراشان ایرانی انتخاب شد. عملیات انتقال در شرایطی اجرا شد که تعدادی از مسئولان از جمله ابوالحسن بنیصدر برای فروش این اثر به موزه لوور فرانسه در تلاش بودند که با مخالفت جوانان انقلابی، فرآیند فروش اثر متوقف شد.
ساخت مستند زندگی و فعالیتهای حسین احمدیان از یک ماه قبل با تصویربرداری در کاخ گلستان آغاز شد. مسئولان کاخ گلستان با درک درست از شرایط رسانهای و فرهنگی در سریعترین زمان ممکن و در کمتر از 2 روز کاری، مجوزهای لازم برای حضور تیم مستندساز را صادر کردند. همزمان پیگیری عوامل مستند برای حضور در آستان حضرت عبدالعظیم(ع) و ضبط بخشی از خاطرات استاد در این محل انجام شد اما حدود 3 هفته پیگیری مداوم آنها راه به جایی نبرد. هر روز مسئولی در آستان، کار اعطای مجوز را به مسئولی دیگر حواله میداد. این تعلل و پاسخهای سربالای مسئولان فرهنگی و رسانهای آستان آنقدر ادامه پیدا کرد تا سحرگاه روز پنجشنبه دوم خرداد استاد حسین احمدیان در سن 74 سالگی درگذشت.
مهمتر اینکه در نامه عوامل مستندساز به آستان حضرت عبدالعظیم برای درخواست مجوز دقیقا این مورد ذکر شده بود که استاد چیره دست هنر سنگ ایران کهولت سن دارد و هرچه زودتر باید اقدامات لازم برای اعطای مجوز انجام شود. در نامه آمده بود: «حسین احمدیان متولد سال 1324 است و با حدود 74 سال اکنون در قید حیات است. مدارک مصور و مکتوب او برای این انتقال[سنگ قبر ناصرالدین شاه] وجود دارد که مورد تایید سازمان میراث فرهنگی است. باتوجه به کهولت سن آقای احمدیان و لزوم روایت دقیق تاریخ قصد داریم تا گزارشی ویدیویی از این عملیات انتقال تولید کنیم. از شما میخواهیم برای انجام گفتگوی تصویری با آقای احمدیان و حضور تیم خبریمان در مجموعه حرم مطهر حضرت عبدالعظیم(ع) همکاری کنید.»
حسین احمدیان 2 روز قبل درگذشت و روایت مستندش با کوتاهی مسئولان آستان شهرری ناقص ماند
مخالفتهای بیدلیل و برخورد غیر منطقی مسئولان این آستان تا فوت استاد احمدیان ادامه پیدا کرد و رسما مانع روایت مستند از محل اصلی فعالیت این هنرمند شد. رفتار سلیقهای نهادها و ارگانها مقابل دوربین مستندسازان شناسنامهدار چیز جدیدی نیست. این رفتارها سالهاست هنرمندان را غصهدارِ به سرانجام نرسیدن ایدهها و طرحهایشان کرده است.
مدیریتهای فرهنگی جای مناسبی برای آدمهای سازمانی برای ادامه زندگی کارمندی نیست چون حضور آنها قطعا آسیبهای غیر قابل جبرانی برای میراث فرهنگی ایران و انقلاب به همراه دارد. ادای مراقبت و حفظ اصول سازمانی وقتی خندهدار میشود که اولین بار تصاویر تخریب مقبره رضاشاه و صحبتهای مرحوم خلخالی در حرم حضرت عبدالعظیم از یک شبکه تلویزیونی ضدانقلاب با سرمایهگذاری مشترک سعودی و پهلوی پخش میشود.
امروز حضور مستندسازان و فعالیت آنها عادیتر از 20 سال قبل است. بی شک با توسعه رسانههای اجتماعی و دوربینهای روشن همه مردم در برابر انحرافات و خطاها، حضور دوربینهای روایتگر و مستند در سالهای آینده نیز بدیهیتر و عادیتر خواهد شد حتی اگر مسئولان فرهنگی امروز بازهم باشند و نخواهند.
انتهای پیام/