تکرار/ یادداشت|حجاب از فینیقیها تا رضا خان
نقشها و تصویرهایى که از زنان اسپارتى باقىمانده است، حکایت از این دارد که زنان اسپارتى، سر را مىپوشاندند و صورت را باز مى گذاشتند و هنگامى که به کوچه و بازار مى رفتند، داراى حجاب بودند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمدمهدی دانی در مقالهای حجاب و سبکهای مختلف آن را از 4 هزار سال قبل از میلاد تا دوران پهلوی بررسی کرده است:
معنای لغوی حجاب
«حجاب» واژة عربی است و زبان شناسان عرب، برای آن، دو معنای اصلی بر شمردهاند:
1- حجاب، به مفهوم مانع و حایل میان دو چیز است، خواه آن دو چیز از امور مادی واشیای محسوس باشد ویا از امور معنوی و غیرمحسوس.
راغب چنین می گوید:الحجب والحجاب المنع من الوصول1«حجب و حجاب به معنای منع از وصول و رسیدن دو چیز به همدیگر است.»
حجبة حجبا من باب قتل: منعه ومنه قیل للستر حجاب لانه یمنع المشاهده وقیل للبواب حاجب لانه یمنع من الدخول و الاصل فی الحجاب، جسم حائل بین جسدین وقد استعمل فی المعانی فقیل:« العجزحجاب بین الانسان و مراده» و«المعصیة حجاب بین العبد و ربّه.»2
«حَجَبَ به معنای منع است و از همین رو به پوشش حجاب گفته می شود زیرا پوشش مانع از مشاهده می شود و به دربان حاجب گفته می شود چون مانع و بازدارندة از ورود دیگران است. اصل معنای حجاب، جسمی است که بین دو جسد حائل می شود و گاه بر امور معنوی نیز به کار می رود؛ از این رو گفته شده است: «عجز» حجاب میان انسان و مراد اوست و «معصیت» حجاب بین بنده و پرورد گار اوست.»
2- حجاب به معنای ستر وپوشش
صحاح اللغه معنای پوشش را برای حجاب یاد آور شده وگفته است:
الحجاب الستر وحجاب الجوف ما یحجب بین الفوأد و سایره3«حجاب یعنی پوشش وحجاب درون انسان، یعنی آن چه که بین قلب وسایرآن حائل می شود.»
چنان که ابن منظور نیز در لسان العرب، حجاب را به معنای ستر دانسته وگفته است:
الحجاب الستر ...حجبه: ستره وامرأه محجوبه قد سترت بستر4 «حجاب به معنای ستر و پوشش است؛ «حجبه» یعنی آن را پوشانید، زن محجوب، زنی است که پوشیده باشد.»
در این که از میان این دو معنا کدام یک اصلی ویا هر دو معنا در عرض یکدیگر معانی اصلی به شمار می آید، نظرمؤلف «التحقیق فی کلمات القرآن» نزدیکتر به صواب و نیز جامع ترین دیدگاه ها در بیان سایر خصوصیات معنای حجاب می باشد:ان الحجاب هوالحائل الحاجز المانع عن تلاقی شیئین او أثرهما سواء کانا مادیین او معنویین او مختلفین و سواء کان الحاجب مادیا او معنویا5«حجاب در اصل به معنای مانع از تلاقی دو چیز یا اثرآن دو است؛ چه هر دو چیز مادی باشند یا معنوی، یا یکی مادی و دیگری معنوی و نیز بدون تفاوت از این ناحیه که آن مانع وحجاب، شیء مادی باشد یا امر معنوی»
کاربرد قرآنی حجاب نیز دلالت بر آن دارد که اصل معنای حجاب منع است و اگر به پوشش و ساتر، حجاب گفته می شود، از آن رو است که پوشش، مانع از دیدن و از مصداق های حجاب است. چنان که خصوصیات پیش گفته معنایی دربارة حجاب را نیز می توان در کاربردهای قرآنی سراغ گرفت مانند:
1- وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ...6«و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را(به عنوان عاریت) از آنان [=همسران پیامبر] می خواهید از پشت پرده بخواهید.»
دراین آیة شریفه، حجاب به معنای مانع(مانع دیدن) است وحجاب خود و هر دو طرف آن جملگی امور مادی و محسوس اند.
2- وَبَیْنَهُمَا حِجَابٌ...7«و در میان آن دو[= بهشتیان و دوزخیان]حجابی است.»
حجاب در این آیة نیز به معنای مانع رسیدن دو گروه به یکدیگر است و همچنین نوع حجاب میان بهشتیان و دوزخیان و دو طرف آن، هر دو گونه مادی و معنوی را(براساس معاد جسمانی و یا روحانی) بر می تابد.
3- وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلا وَحْیًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ...8«وچنین نبوده است که خدا با انسانی سخن بگوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب.»
حجاب میان انسان و خداوند به مفهوم وجود مانع دیدن خداوند از سوی انسان و بی تردید، امر معنوی است چنان که دو طرف حجاب- خدا وانسان- یکی مادی و دیگری معنوی است.
بدین سان می توان نتیجه گرفت که اصل معنای حجاب، منع است و پسوند و خصوصیتمادی و یا معنوی بودن حجاب و یا اطراف آن، در مفهوم این واژه نهفته نیست بلکه متناسب با مقام و قرائن بیرونی می توان به مادی و یا معنوی بودن حجاب و اطراف آن راه یافت.
معنای اصطلاحی حجاب
کلمه «حجاب» در اصطلاح اهل دین ، به معنای پوشش تمام زن به وسیله چادر و نقاب ، بسیار شایع است و این اصطلاح از معنای لغوی ریشه می گیرد و از آن جهت که پرده ، سبب پوشیدن هر چیز است که پشت آن قرار گیرد ، زیبایی های زن هم به وسیله نقاب و چادر مستور می گردد و پشت آن واقع می شود و فقها بدین جهت کلمه «حجاب» را در پوشش کامل زنان به کار برده اند ؛ نه از آن جهت که زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس و زندانی باشد ، بلکه اسلام پوشش را برای زنان مقرر کرد که هنگام بیرون آمدن از خانه پشت پرده حجاب و نقاب قرار گیرد تا زیور آنان در برابر دیدگان اجانب قرار نگیرد.
حجاب ، پوشش مناسب برای زنان است تا قسمت هایی که تحریک کننده غرایز مردانه است را بپوشانند و این کار به دلیل ارزش و احترام زنهاست، تا این که به عفاف شناخته شود و مورد آزار و اذیت افراد شرور قرار نگیرند.
حجاب در ادیان و مذاهب الهی
همواره برای رسیدن به ریشه یک مطلب و پی بردن به عمق مسئله، باید آن را از دیدگاه و سیر تحولات تاریخی مورد بررسی قرار داد تا به اهمیت بیش از پیش آن دست یافت. نگرشی به دیگر ادیان الهی انسان را به این مهم منتج می کند که «عفاف و حجاب » و حفظ آن همواره مورد تأکید خداوند متعال در تمام ادوار و در دوران همه پیامبران الهی بوده است.
در آیین زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام که به بررسی آنها میپردازیم حجاب بر زنان امری لازم بوده است. کتابهای مقدس مذهبی، دستورات و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان چهارگانه، بهترین شاهد و عالیترین گواه بر اثبات این مدعاست.
حجاب زنان، از سنن قدیمی تمدنهای بشری بوده است و در ادیان الهی به خصوص زرتشت، یهود و مسیحیت مسئله حجاب و رعایت آن مطرح بوده است در بعضی از ادیان مثل دین یهود، مسئله حجاب سخت تر از حجابی است که اسلام می گوید. البته حجاب در بعضی از ادیان الهی گذشته کمی سختتر از حجاب اسلامی بوده است، هر چند امروزه به آن پایبند نیستند.
حجاب در شریعت زرتشت
پژوهشها نشان میدهد که زنان ایران زمین، از زمان مادها که نخستین ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی، شامل پیراهن بلند چیندار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند بر روی لباسها بودهاند.9
این حجاب در دوران سلسلههای مختلف پارسها نیز معمول بوده است.10
بنابراین، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن ، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بودهاند. برابر متون تاریخی ، در همه آن زمانها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان هر چند با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد میکردند و همپای مردان به کار میپرداختند ولی این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاط های فسادانگیز همراه بوده است.
جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایرانزمین به گونهای است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایار شاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران، زیبایی اندام او را بنگرند، وی امتناع کرد و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد و به خاطر این سرپیچی، به حکم دادوَران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد.11
در زمان ساسانیان که پس از نبوت زرتشت است افزون بر چادر، پوشش صورت نیز در میان زنان اشراف معمول شد. به گفته «ویل دورانت» پس از داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع، جرأت نداشتند که جز در تختِ روانِ روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمد و رفت کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی حتی پدر و برادرشان را ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان نیامده است12
تجلیّات پوشش در میان زنان ایران چنان چشمگیر است که برخی از اندیشمندان و تمدننگاران، ایران را منبع اصلی ترویج حجاب در جهان معرفی کردهاند.13
از آنجا که مرکز بعثت « اشو زرتشت» ایران بوده است و آن حضرت در زمینه اصل حجاب و پوشش زنان در جامعه خویش کمبودی نمیدیده است، با تأیید حدود و کیفیت حجاب رایج آن دوران، کوشید تا با پندهای، خود ریشههای درونی حجاب را تعمیق و مستحکم کرده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواری حجاب معمول قرار دهد.
به پند و اندرزهای «اشوزرتشت» که تلاش وی برای تعالی و آموزش مبانی حجاب و بیان لزوم توأم کردن حجاب ظاهری با عفّت باطنی، است؛ او میفرماید:
ای نوعروسان و دامادان!... با غیرت، در پی زندگانی پاک منشی بر آیید ... .
ای مردان و زنان! راه راست را دریابید و پیروی کنید. هیچ گاه گردِ دروغ و خوشیهای زودگذری که تباه کننده زندگی است، نگروید؛ زیرا لذّتی که با بدنامی و گناه همراه باشد، همچون زهر کشندهای است که با شیرینی درآمیخته و همانند خودش دوزخی است. با این گونه کارها، زندگانی گیتی خود را تباه مسازید. پاداش رهروان نیکی، به کسی میرسد که هوا، هوس، خودخواهی و آرزوهای باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خویش چیره شود و کوتاهی و غفلت در این راه، پایانش جز ناله و افسوس نخواهد بود.فریب خوردگانی که دست به کردار زشت زنند، گرفتار بدبختی و نیستی خواهند شد و سرانجامشان خروش، فریاد و ناله است.14
در دین زرتشت، لباس یا کیفیت خاصی برای حجاب زنان واجب نشده است؛ بلکه لباس رایج آن زمان که شامل لباس بلند، شلوار و سرپوش یعنی چادر یا شنلی بر روی آن بوده است، مورد تقریر و تنفیذ قرار گرفته است. هر چند که استفاده از «سِدرِه و کُشتی» لباس مذهبی ویژه زرتشتیان توصیه شده است.
در توضیح این دو واژه لازم است بیان شود که «سدره» از نه پاره پارچه سفید و نازک دوخته شده و در زیر پیراهن، چسبیده به بدن پوشیده شود. سدره که در اوستا (ستره) نامیده شده، به معنای آن نیز هست. علمای اسلام نیز برای بیان حکم حجاب از واژه ستر استفاده کردهاند. «کُشتی»، کمربند باریکی است که از پشم گوسفند بافته شده و باید پیوسته آن را بر روی سدره به کمر بندند البته بر هر مرد و زن واجب است که هنگام انجام مراسم عبادی و نیایش، سر خود را بپوشاند.15
بنا به گفته موبد «رستم شهرزادی»:پوشش زنان باید به گونهای باشد که هیچ یک از موهای سرِ زن از سرپوش بیرون نباشد.
بر اساس آموزههای دینی، یک زرتشتی مؤمن، باید از نگاه ناپاک به زنان دوری جوید و حتی از به کارگیری چنین مردانی خودداری کند.
پوشش موی سر و داشتن نقاب بر چهره، پس از سقوط ساسانیان نیز ادامه یافته است. نقل است که پس از فتح ایران، هنگامی که سه تن از دختران کسری، شاهنشاه ساسانی را برای عمر آوردند، شاهزادگان ایرانی همچنان با نقاب، چهره خود را پوشانده بودند. عمر دستور داد تا پوشش از چهره بر گیرند تا خریداران پس از نگاه، پول بیشتری مبذول دارند. دوشیزگان ایرانی خودداری کردند و به سینه مأمور اجرای حکم عمر مشت زده، آنان را از خود دور ساختند. عمر بسیار خشمناک شد؛ ولی امام علی (علیه السلام) او را به مدارا و تکریم آنان توصیه فرمود.16
حجاب در دین یهود
رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبی نیست که کسی بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورخان، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفتهاند، بلکه به افراط ها و سختگیریهای بی شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کردهاند.
در کتاب حجاب در اسلام آمده است: «گر چه پوشش در بین عرب مرسوم نبود و اسلام آن را به وجود آورد ولی در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی میکردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام میخواست وجود داشت. در بین این ملتها وجه و کفین (صورت و کف دستها) هم پوشیده میشد. حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از مخفی کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت سفت و سخت درآورده بودند.»
ویل دورانت که معمولاً سعی میکند موارد برهنگی یا احیاناً تزیینات و آرایشهای زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد، در اینباره میگوید: «در طول قرون وسطی، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر میآراستند، لکن به آنها اجازه نمیدادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق میساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد.»
او در توصیف زنان یهودی میگوید: «زندگی جنسی آنان علیرغم تعدد زوجات، به طرز شایان توجه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانی محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پرزا، و امین بودند و از آنجا که زود وصلت میکردند، فحشا به حداقل، تخفیف پیدا میکرد».
در کتاب مقدس یهودیان، موارد متعددی یافت میشود که به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تأیید قرار گرفته است. در برخی از آنها لفظ چادر و برقع به کار رفته است که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است.
درباره پوشش کامل در مقابل نامحرم در سفر پیدایشتورات چنین میخوانیم: «و رفقه، چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد زیرا که از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما میآید؟ و خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید».17
و درباره عدم تشبه مرد و زن به یکدیگر در تورات آمده است: «متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد زیرا هر که این کند، مکروه یهود (خدای تو) است».18 حتی به نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود برای بیگانگان پرداخته است.
در تورات، از چادر و برقع و روبندهای که زنان با آن سر و صورت و اندام خویش را میپوشاندهاند، صریحاً نام برده شده است، که نشانگر کیفیت پوشش زنان است.
ویل دورانت درباره لزوم پوشاندن سر از نامحرمان در آیین یهود مینویسد: اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت، چنانکه مثلاً بی آن که چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت، و یا در شارع عام نخ میرشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل میکرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانهاش تکلم میکرد، همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریهای او را طلاق دهد. او همچنین مینویسد: ...و به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده میشمردند. موافق بودند که مرد، باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند ولی غرض آن بود که زن، خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها. در کتاب حکمةالحجاب و ادلة وجوب النقاب، برای تأیید این که منشاء حجاب زنان یهودی، وجوب حجاب در شریعت موسی(ع) بوده، به داستان حضرت موسی و دختران شعیب اشاره شده است که در آن، حضرت موسی به آنان امر کرد تا پشت سر او حرکت کرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند.
حجاب در مسیحیت
ادیان الهی، به خاطر تناسبشان با فطرت و احکام کلی، جهت و شیوه واحدی دارند. در مسیحیت، همانند دین زرتشت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار میآمده است. جرجی زیدان، دانشمند مسیحی در اینباره میگوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است».
مسیحیت نه تنها احکام دین یهود درباره حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تأکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدس محسوب میشد و حتی در کتاب تاریخ تمدن آمده است که: «ازدواج در سن 20 سالگی اجباری بود اما از دیدگاه مسیحیت که تجرد، مقدس شمرده شده است جای هیچ شبههای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است.»
در این ارتباط، در انجیلمیخوانیم: «و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها. بلکه چنان که زنانی را میشاید که دعوای دینداری میکند به اعمال صالحه....» 19
در روایات ما نیز چنین آمده است: حضرت عیسی(ع) فرمود: از نگاه کردن به زنان بپرهیزید زیرا شهوت را در قلب میرویاند و همین، برای ایجاد فتنه در شخص نگاه کننده کافی است.20
حواریون و پس از آنها پاپها و کاردینالهای بزرگ که دستورهای دینی آنان از طرف کلیسا و مذهب مسیحیت لازمالاجرا شمرده میشد، با شدتی هرچه تمامتر زنان را به پوشش کامل و دوری از آرایشهای جسمی فرا میخواندهاند.
دکتر حکیم الهی استاد دانشگاه لندن در کتاب زن و آزادی پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپاییان، درباره حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید کلمنتو ترتولیان، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو میکند: «زن باید کاملاً در حجاب و پوشیده باشد، مگر آن که در خانه خود باشدزیرا فقط لباسی که او را میپوشاند، میتواند از خیره شدن چشمها به سوی او مانع شود. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه کند. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته و حتی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی شود زیرا برای بینندگان خطرناک است.
-حجاب در شریعت اسلام
اسلام که آخرین آیین الهی و بالطبع کاملترین دین است و برای همیشه و همه بشریت، از طرف خداوند عالم، نازل شده است، لباس را «هدیه الهی» معرفی کرده و وجوب پوشش زنان را با تعدیل و انتظام مناسبی به جامعه بشری ارزانی داشته است. از انحرافات و یا افراط و تفریط هایی که درباره پوشش زنان وجود داشته است اجتناب کرده و در تشریح قانون، حد و مرزی متناسب با غرایز انسانی را در نظر گرفته است.
در حجاب اسلامی، سهلانگاریهای مضر و سختگیریهای بیمورد، وجود ندارد. حجاب اسلامی آنگونه که غرب تبلیغ میکند، به معنای حبس زن در خانه یا پردهنشینی و دوری از شرکت در مسائل اجتماعی نیست، بلکه به این معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد.
با توجه به غریزه قدرتمند جنسی، احکام و دستورهای اسلام، تدابیری است که خداوند برای تعدیل و رام کردن و همچنین ارضای صحیح این غریزه، تشریح فرموده است.
در قرآن کریم، آیاتی چند به طور صریح، درباره وجوب حجاب و حد و کیفیت آن نازل شده است. در سوره نور، طی آیه مفصلی آمده است:
« ... و به مردان مؤمن بگو که چشمهای خود را فرو پوشند و نیز دامان خویش را، که برای ایشان پاکیزهتر است. همانا خداوند به آنچه انجام میدهند، آگاه است و به بانوان با ایمان بگو چشمهای خود را فرو پوشند و عورتهای خود را از نگاه دیگران پوشیده نگاه دارند و زینتهای خود را جز آن مقداری که ظاهر است، ننمایند و زینتهای خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، زنان هم کیششان، کنیزانشان، مردان سفیهی که تمایلی به زنان ندارند و یا کودکانی که از امور جنسی بیاطلاعند (غیرممیز) و پاهای خود را بر زمین نکوبند تا زینتهای پنهانشان آشکار شود و همگی به سوی خداوند بازگردید، ای مؤمنان! باشد که رستگار شوید»21
همچنین در سوره احزاب آمده است:
«ای پیامبر! به همسران و دختران خویش و بانوان با ایمان بگو که روپوش خود را برگیرند تا به عفاف و حریت شناخته شوند و مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگیرند و خداوند، آمرزنده و مهربان است»22
«ای زنان پیامبر! شما اگر تقوا داشته باشید، همانند دیگران نیستید. بنابراین، هرگز نرم و نازک با مردان، سخن مگویید تا آن که دلش بیمار است، به طمع افتد. بلکه متین و نیکو سخن بگویید و خانه را منزلگاه خویش قرار دهید و هرگز مانند دوره جاهلیت نخستین، [برای نامحرمان] آرایش و خود آرایی نکنید و نماز را برپا دارید زکات را بپردازید و از خدا و رسولش اطاعت کنید»23
پیامبر گرامی اسلام (ص) و معصومین (ع) علاوه بر تاکیداتی که بر رعایت حجاب داشتهاند، با ارائه دستورالعملهایی، جامعه اسلامی را به سوی تهذیب و پاکی، رهنمون گشتهاند که در این قسمت، برخی از آنها را نقل میکنیم.
روزی اسماء - که خواهر زن پیامبربود، با جامه بدن نما و نازکی به خانه پیامبر آمد. پیامبر، روی خود را از او برگرداند و فرمود: «ای اسماء، زن به حد بلوغ رسید، نباید جایی از بدن و اندامش دیده شود، مگر صورت و دستها»24
پیامبر، در ضمن حدیثی، نهی فرمودند از این که زن، برای دیگران، خود را بیاراید، و فرمود: «اگر برای غیر شوهر، خود را آرایش کرد، لازم است خداوند او را با آتش بسوزاند»25
حجاب در تاریخ اروپا و ایران باستان
به سند تاریخ تا قرن نوزدهم میلادی، زنان دارای حجاب بودند و به ندرت حتی در اقوام بدوی پیدا میشد که زنان دارای حجاب مناسب نبوده یا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر میشدند. تعداد این اقوام به قدری نادر است که در مقام مقایسه، به قول اندیشمندان، قابل ذکر نیستند و شاید بتوان گفت: وجود برخی موانع سبب جلوگیری از بروز تمایلات و استعدادهای فطری و طبیعی آنان شده و یا عواملی باعث انحراف آنان از مسیر فطرت شده است.26
به گونهای که در تمدن فینیقىها که 4 هزار سال پیش از میلاد مىزیستند، زنان آنها داراى حجاب بودند و براى پوشش خویش از پارچههاى سرخ رنگ استفاده مىکردند و شکل لباس زنان مشابه مردان بود با این تفاوت که در لباس آنها از پارچههای عریضتر و بلندتری استفاده میشد.
کهنترین نشانههای حجاب از زنان بینالنهرین، مصر، یونان و روم باستان درمجسمههایی که در موزههایی از جمله لوور، برلن، متروپلیس و ... حاکی از آن است که زنان دارای پوششی با لباس و کلاههای بلند بودند و در یونان نیز «آرتیمس» الهه عفت عالیترین نمونه دختران جوان بود.27 و تنها کنیزان، روسپیها و رقصندگان که از نازلترین طبقات جامعه بودند گاه برهنه دیده شدهاند و رومیهای باستان کسانی را که تن پوش قالب تن میپوشیدند مجرم شناخته و مجازات اعدام برای آنها قائل میشدند.
از قرن اول میلادی بر میزان حجاب و پوشیدگی افزوده شد و از قرون هفتم تا دهم میلادی یک زن هر چقدر از نظر طبقه اجتماعی و اشراف زادگی بالاتر بود، از پوشش بیشتری نیز برخوردار بوده و پوشش، نشانی از جایگاه اجتماعی افراد محسوب میشد.
از قرن یازدهم زنان اسپانیا چادر بزرگی میپوشیدند که تنها شکافی برای دیدن داشت و در انگلستان زنان موی سر خود را زیر روسری یا هدریل از پارچه کتان پنهان میساختند و در بیزانس زنان اشراف به ندرت در انظار عمومی ظاهر میشدند و تاریخ حاکی از آن است که در این دوران لباس منزل زنان بیزانس به رنگ روشن با تزیینات جواهردوزی بوده و بر روی لباس بیرون از خانه از پالای تیره (پارچهای همچون شال بلند و عریض) استفاده میکردند و در بین یونانیان رسم بود که زنان حتى صورتهاى خویش را با قسمتى از روپوش بسیار ظریف بپوشانند و زنان مجبور به نشستن در حرمسراها بودند و حتى تعلیم و تعلم، توسط مادران و دایگان انجام مىشد.28
در تصاویر کتاب پوشش ملل از کهنترین زمان تا قرن نوزدهم، شاهد آن هستیم که زنان لندن، لهستان، ژاپن، چین، ایتالیا، اسپانیا، دانمارک، آلمان، نروژ، هندوستان، بلغار، روسیه، مصر، سریلانکا، اتریش، یوگسلاوی، سوئیس و هلند، هر چه از موقعیت اجتماعی بالاتری برخوردار بودند، پوشش بیشتری داشتند و لباسهایشان پوشیدهتر و زیباییهایشان پنهان بود.
ویل دورانت میگوید: در زمان فیلیپ دوم(1556) در اسپانیا، عفاف و عصمت زنان نه تنها به وسیله مذهب و قانون، بلکه به وسیله شرافت حفظ میشد.
زنان عفیف دور از مردها غذا صرف میکردند و به ندرت در انظار ظاهر میشدند و هنگامی که از خانه قدم بیرون مینهادند، در کالسکههای در بسته مینشستند و در انگلستان نیز در زمان شکسپیر، زن حق نداشت که روی صحنه بیاید، نقش زنان را پسران بازی میکردند و شیلر(آلمانی) در اثر معروف خود، آواز زنگ، تصویر کمال مطلوب یک زن خانهدار را این گونه ترسیم میکند که بسیار با عفت بود و با عقل و درایت خانواده را اداره میکرد.29
زنان آریایى نیز داراى حجاب بودند؛ به ویژه زنان طبقات بالاى اجتماعى آنان که برایشان حجاب داراى ارزش ویژهاى بود.آشوریان و کلدانیان نیز داراى حجاب بودند، یکى از نویسندگان میگوید: «زنان بابل و آشور، تنها آنان که عفیف بودند و شوهر داشتند، داراى حجاب بودند».
دختران اسپارتى، پس از شوهر کردن، حجاب مىگرفتند. نقشها و تصویرهایى که از زنان اسپارتى باقىمانده است، حکایت از این دارد که زنان اسپارتى، سر را مىپوشاندند و صورت را باز مى گذاشتند و هنگامى که به کوچه و بازار مى رفتند، داراى حجاب بودند.30
جیمز لیور مینویسد: «در نقش برجستههایی که در نینوا یافت شده است، چهره زنها به ندرت دیده میشود، در حالی که لباس مردان فراوان به چشم میخورد. به موجب قانونی که 1200 سال پیش از میلاد وضع شده بود، زنان شوهردار آشوری در ملأعام نقاب (روبند) به چهره داشتند.»
در ایران باستان حجاب و پوشش زنان، جلوه عفت و حیا بوده و در دوران حکومتهای گوناگون و در مناطق گوناگون لباسها بلند تا ساق پا و زنان سر پوشیده هستند و از دوره مادها تا دوران هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و ... این پوشش وجود داشته است و در دوره هخامنشیان، در زمان داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع جز در تخت روان و روپوش دار از خانه بیرون نمیآمدند.31 و حجاب زنان اشکانی از زنان هخامنشی پیشرفتهتر بوده و کلاه عمامه وار آنان تقریباً بیشتر موهای آنها را میپوشانید.
استرابون مینویسد: ایرانیان اگر بخشی از بدنشان برهنه باشد، آن را بیشرمی میدانند و از این رو همیشه بلند لباس میپوشند. در داستان ویس و رامین که حکایت کننده از عصر پارتهاست نیز ویس نه تنها در پشت پرده نشسته است، بلکه نقابی نیز بر صورت دارد. و اثر نویسندگان، هنرمندان و سفرنامهها بهترین گواه بر پوشش زنان در سرزمینها و دورانهای متفاوت است؛ چنانکه در کتاب «خاطرات و فطرت زنانه پوشش در ملل مختلف» آمده است: «اگر به لباس ملی کشورهای جهان بنگریم به خوبی حجاب و پوشش زن را درمییابیم. براون واشنایور، نویسنده غربی، در کتابی به نام پوشاک اقوام مختلف، پوشاک اقوام گوناگون جهان از عهد باستان تا قرن بیستم را به صورت مصور ارائه کردهاند. نگاهی کوتاه به این کتاب روشنگر این واقعیت است که در عهد باستان در میان یهودیان، مسیحیان، زرتشتیها، یونانیان و اهالی روم، آلمان، خاور نزدیک و برخی مناطق دیگر پوشش زن به طور کامل رعایت میشده است، به گونه ای که زنان چین در معابر عمومی جز در پرده و ملحفه ظاهر نمیشدند و در خانه نیز دارای اندرونی و بیرونی بودهاند.»32
شروع بیحجابی در اروپا و ایران
در تمدن فینیقیها که 4 هزار سال پیش از میلاد میزیستند، زنان آنها داراى حجاب بودند و براى پوشش خویش از پارچههاى سرخ رنگ استفاده میکردند.
زنان آریایى نیز داراى حجاب بودند؛ به ویژه زنان طبقات بالاى اجتماعى آنان که برایشان حجاب داراى ارزش ویژهاى بود.
در بین یونانیان رسم بود که زنان حتى صورتهاى خویش را با قسمتى از روپوش بسیار ظریف بپوشانند و زنان مجبور به نشستن در حرمسراها بودند و حتى تعلیم و تعلم، توسط مادران و دایگان انجام میشد.
آشوریان و کلدانیان نیز داراى حجاب بودند، یکى از نویسندگان میگوید: «زنان بابل و آشور، تنها آنان که عفیف بودند و شوهر داشتند، داراى حجاب بودند».
همچنین زنان اسپارتى، محجبه بودند. دختران اسپارتى، پس از شوهر کردن، حجاب میگرفتند. نقشها و تصویرهایى که از زنان اسپارتى باقى مانده است، حکایت از این دارد که زنان اسپارتى، سر را مىپوشاندند و صورت را باز مىگذاشتند و هنگامى که به کوچه و بازار مىرفتند، داراى حجاب بودند.
همین طور رومیان، کارتاژىها، چینىها، هندىها، ایرانیان باستان، ایرانیان اشکانى و ساسانیانى، همه داراى حجاب بودهاند.
با این حال، موج فساد، برهنگى و بدحجابى، در غرب جدید آغاز شد و کم کم به جوامع دیگر سرایت کرد.
ویل دورانت مىگوید: «فساد اخلاقى [در جامعه آن روز غرب]، نشانه آزادگى و خردمندى بود و هرزهگى، به صورت نوعى آداب رایج در آمده بود.
در فرانسه قرن 18، زنى که تنها به شوهر خود دل بسته بود، یادگار دورانهاى گذشته به شمار مىآمد و زناشویى، فقط وسیلهاى براى حفظ نام خانوادگى و انتقال ثروت بود».
مونتسکیو مىنویسد: «مردم پاریس، هر مردى را که زنش را تنها از آن خود بداند، مخل آسایش اجتماعى مىدانند و هر زن، عاشقى داشت و هر شوهرى، معشوقهاى».
این فساد و بىبندوبارى، با رنسانس علمى در اروپا شروع شد و توسط روشنفکران غرب زده، به جهان سوم راه یافت؛ ابتدا در دولت عثمانى و کم کم به کشورهاى دیگر نفوذ کرد.
بنابراین، آغاز بىحجابى و بدحجابى را مىتوان دوران تحول و رنسانس در اروپا دانست.
کارخانهداران برای استفاده از نیروی کار ارزان قیمت، یعنی (زنان) زمینه حضور ایشان در محل کار را به اسم آزادی فراهم کردند.
نخستین کشور اسلامی که مبادرت به کشف حجاب کرد، افغانستان بود. امانالله خان، پادشاه افغانستان به اروپا مسافرت کرد و بعد در سال 1306 به ایران و پس از مراجعـت به افغـانستان، دستور کشف حجاب را داد ولی درمقـابل قیام عمومی مجبـور بـه استعفا و ترک کشور شد.
دومین کشور هم ترکیه است. بعد از سقوط دولت عثمانی در ترکیه، آتاتورک درسال 1313 فرمان منع حجاب را صادرکرد.
در ایران نخستین نشانههای کشف حجاب از دربار ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد. مسافرتهای شاه به اروپا و مشاهدات وی از وضعیت پوشش زنان اروپائی در انتقال فرهنگ آن دیار به کشور و در ابتدا به دربار دارالخلافه تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع کشف حجاب در قالب تجددخواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و در مطبوعات منعکس شد.
در ایران نیز آغازگر بیحجابی زنی به نام قرهالعین بود که در خانوادهای مذهبی در قزوین به دنیا آمـده بود، او از مـروجین فـرقه ضالّه بهائیت بود که با آرایش در مجامع حاضر شد و سرانجام بر اثر فشار افکار عمومی بر دولت ناصرالدّین شاه، معدوم شد.
نخستین شایعات درباره قانون جدید هنگامی پیدا شد که رضاشاه تحت تأثیر اصلاحات دموکراتیک در افغانستان قرار گرفته بود و امانالله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال 1307 به ایران آمدند.
ملکه افغانستان بیحجاب بود و جنجالی در میان روحانیون برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند که رضاشاه نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی درباره تصویب قانون منع حجاب پخش شد.
برای رسمیت یافتن کشف حجاب، قانون اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه در 4 ماده و 8 تبصره در جلسه 6 دی 1307 و در سومین سال پادشاهی رضاخان دوره هفتم قانونگذاری مجلس شورای ملی به تصویب رسید.
گرچه بسیاری از روحانیون از جمله مراجع، ائمه جمعه، مفتیهای اهل سنت و ... از این مقررات مستثنی شدند، اما اجرای این قانون با مقاومت گستردهای در تهران و چند شهر دیگر روبهرو شد و روحانیون نیز پیشتاز این مخالفتها بودند.
مجلس شورای ملی در سال 1310 مجوز ورود هیأتی از سوی «جامعه ملل» را برای جلوگیری از آنچه که «تجاوز به حقوق زن در شرق» خوانده میشد، صادر کرد. در این سال به دستور رضاخان «زنان باید در برداشتن حجاب خود آزاد باشند و اگر فردی یا ملایی متعرض آنان شد، شهربانی باید از زنان بیحجاب حمایت کند.»
تشکیل «کنگره زنان شرق» سال1311در تهران و دعوت از زنان بیحجاب از سایر کشورها، از دیگر گامهای رضاخان برای مبارزه با حجاب بانوان بود. در این کنگره که به ریاست «شمس پهلوی» برگزار شد، از بیحجابی به عنوان مظهری از تمدن یاد شد و درباره آن تبلیغات فراوان به عمل آمد.
استفاده از مراکز تعلیم و تربیت و ایجاد مدارس آموزشی به سبک اروپا از دیگر عوامل زمینهساز کشف حجاب در ایران عصر رضاخان بود. گرچه سابقه ایجاد این مدارس به دوره ناصرالدین شاه باز میگشت اما رضاخان در آستانه اعلام کشف حجاب، مشوق توسعه این مدارس بود.
سفر رضاشاه به ترکیه در خرداد 1313 و مشاهدات وی از بیحجابی در آن کشور، او را در پیگیری روند مقابله با حجاب مصممتر ساخت. رضاشاه در جریان این سفر به سفیر کبیر ایران «مستشارالدوله صادق» گفت:«ما عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم.»
رضاشاه به محمود جم رئیس الوزرا گفت:«نزدیک دو سال است که این موضوع کشف حجاب سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش بدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.»
شاه پهلوی در اردیبهشت 1314 «جمعیت زنان آزادیخواه ایران» را تحت ریاست شمس پهلوی به عنوان گام تازهای برای پیشبرد روند بیحجابی در کشور تأسیس کرد. در مرحله بعد وزارت داخله برای ایجاد هماهنگی بیشتر میان لباس متحدالشکل مردان و کشف حجاب زنان، مقررات جدیدی درباره نوع پوشش وضع کرد. سپس شاه نیز به وزرا و نمایندگان مجلس اعلام کرد که حذف حجاب زنان را آغاز کنند.
حکومت، قانون کشف حجاب را پیش از اعلام رسمی آن در 17 دی1314، به ولایات ابلاغ کرده بود. این قانون در مرحله اجرا با مقاومتهای خونینی روبرو شد و قیام در مسجد گوهر شاد در تیر 1314 از نمونههای آن است.
آیتالله قمی، آیتالله شیخ عبدالکریم حائری، آیتالله سید یونس اردبیلی، آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری، آیتالله حجت کوه کمرهای و آیتالله میرزا محمد آقازاده از جمله مراجع و علمای سرشناسی بودند که نسبت به اقدامات رضاخان در ترویج بیحجابی شدیداً اعتراض کردند؛ بسیاری از علما و روحانیون نیز در اعتراض به کشف حجاب تبعید شدند.
بخشنامه کشف حجاب برای تصویب رضاشاه در این تاریخ از طرف رئیس الوزرا به دربار فرستاده شد تا در اول دی سال1314، دستورالعمل اجرای غیررسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایت ایران ارسال شود.
در این تاریخ رضاشاه با همسر و دختران بدون حجاب خود، در مراسم جشن فارغالتحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی حضور یافت. همة مسئولان کشوری که در این جشن دعوت شده بودند، طبق یک برنامه از پیش طراحی شده با همسران بدون حجاب خود شرکت کردند. رضاشاه در این مجلس سخنرانی کرد و گفت:«باید خیاط ها و کلاهدوزها را تشویق کرد که مدهای قشنگ به بازار بیاورند. ما میلههای زندان را شکستیم. حالا خود زندانی آزاد شده وظیفه دارد که برای خودش به جای قفس، خانه قشنگی بسازد.»
مراسم 17 دی 1314 در حقیقت رسمیت بخشیدن به کشف حجاب در کشور بود. پس از آن، مطبوعات به تجلیل از این رویداد پرداختند و بیحجابی را آزادی زن، تجدد او و همپاییاش با پیشرفت و ترقی مردم اروپا تلقی کردند.
امام خمینی(ره) در بیان خاطرات خود میفرماید: امروز 17 دیاست. من یادم است که این آدم (رضاخان) در 17 دی چه شرارتی کرد و چه اختناقی به وجود آورد. چه محرّماتی هتک شد، چقدر سقط جنین شد،کارهایی او کرده است که نمیتوان شرحش داد.
کشف حجاب در سالهای باقی مانده حکومت رضاخان اجباری بود و حجاب اسلامی مظهر عقب ماندگی شمرده میشد. به همین دلیل نیز، برداشتن چادر از سر زنان به اجبار، بخشی از وظیفه مأموران ژاندارمری شده بود.
کشف حجاب بسیاری از مفاسد اخلاقی را در جامعه دامن زد و خشم بسیاری از مردم را برانگیخت. بسیاری از زنان مؤمنه، برای حفظ حجاب از منازل خارج نمیشدند و خود را در خانه حبس کردند. بسیاری نیز تلاش کردند تا حجاب خود را در کوچه و خیابان، به دور از چشم مأموران، حفظ کنند.
پس از سقوط رضا شاه، ظاهراً قید اجبار از کشف حجاب برداشته شد اما مطبوعات حکومتی همچنان در ستایش اقدام رضاخان قلم میزدند و درباره مظاهر«تمدن» و «تجددخواهی» و «عقب نماندن از پیشرفت اروپائیها» مطلب می نوشتند. برنامه کلی حکومت نیز در دوره حکومت پهلوی دوم همچنان تبلیغ بیحجابی بود و با کسانی که علیه آن اقدام میکردند و یا تبلیغ به حجاب در برنامههایشان بود، برخورد میشد.
ترویج کشف حجاب از طریق استفاده از صدا و سیما، انتشار مقاله، آموزش غیرمستقیم کودکان در مدارس، ممنوعیت چادر برای دانشجویان و کارمندان و... از جمله راههایی بود که محمدرضا برای بیحجابی استفاده کرد و از پدرش خیلی موفّقتر بود.
نویسنده: محمدمهدی دانی
پی نوشت ها:
1- راغب اصفهانی/219
2- فیّومی/ 47
3- جوهری/107
4- ابن منظور1/298
5- مصطفوی 2/177
6- سوره احزاب/53
7- سوره اعراف/46
8- سوره شوری/51
9- پوشاک باستانی ایرانیان از کهنترین زمان، ص17 26 و ص51، 54، 56
10- پوشاک زنان ایران، ص 64 194
11- آزادی یا اسارت، ص106؛ تورات، باب استر، آیه 1
12- تاریخ تمدن، ج1، ص552
13- تاریخ تمدن، ج2، ص78 / زناشوئی و اخلاق، ص135
14- یسنا، ص53، پندهای5 8
15- موبد موبدان، رستم شهرزادی، دین و دانش، انجمن زرتشتیان تهران، سال 1357
16- حجاب در اسلام، ص59، به نقل از السیرة الحلبیه، ج2، ص49
17- سفر پیدایش، باب 24، فقره 64 و 65
18- تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره 5
19- انجیل، رساله پولس به تیموناوس، باب دوم، فقره 9- 15
20- سفینه البحار، ج 2، ص 596
21- سوره نور، آیه 31.
22- سوره احزاب ، آیه 59.
23- همان
24- سنن ابی داود، ج2، ص383،
25- بحارالانوار، ج103، ص242.
26- محمدی آشنانی، علی، حجاب در ادیان الهی، ص22
27- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص520
28- همان ج 2، ص 235
29- همان، ج10، ص687-686
30- فساد، سلاح تهاجم فرهنگى، ص 259
31- تاریخ تمدن، ج2، ص78
انتهای پیام/