داستان خطبه های ۲۹ خرداد

داستان خطبه های 29 خرداد

برخی از خطبه‌های آیت‌الله خامنه‌ای به جهت مقارنت با حوادث تاریخی، حائز اهمیت بیشتری بوده و مستلزم برخورد موشکافانه‌تری است، از جمله دو خطبه در ۲۹ خرداد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، پس از وفات آیت‌الله طالقانی و کناره‌گیری آیت‌الله منتظری از امامت جمعه تهران، در 24دی‌ماه 1358 امام خمینی، آیت‌الله خامنه‌ای را به امامت جمعه تهران برگزیدند. ایشان از آن تاریخ تا امروز حدود 40 سال است که این مسئولیت را برعهده دارند و در طول این مدت بسیاری از نکات مهم و مسائل اصلی کشور را از این تریبون مطرح کرده‌اند. با این حال برخی از خطبه‌های ایشان به جهت مقارنت با حوادث تاریخی، حائز اهمیت بیشتری بوده و مستلزم برخورد موشکافانه‌تری است، از جمله دو خطبه در 29 خرداد؛ یکی در سال 1360 پس از عزل بنی‌صدر از مقام ریاست‌جمهوری و دومی در سال 1388 پس از انتخابات جنجالی ریاست‌جمهوری. ابوالحسن بنی‌صدر اولین رئیس‌جمهور پس از انقلاب اسلامی بود و از این جهت مسئولیت مهمی برعهده‌اش بود. او که تا قبل از انتخابش به واسطه برخی فعالیت‌های انقلابی توانسته بود خود را به‌عنوان عضوی از حلقه نزدیک به امام خمینی(ره) معرفی کند، پس از رسیدن به مقصود از حفظ ظاهر دست کشید و با تکیه بر محبوبیت پوشالی‌اش سعی کرد خط انقلاب را عوض کند. بنی‌صدر حتی در میانه راه با منافقین هم همصدا شد و تلاش کرد با تشکیل یک مثلث اپوزیسیون (خودش، لیبرال‌ها و منافقین) انقلاب را به نفع خود و علیه خط امام مصادره کند. اما به دلایل تاریخی این امکان برای او محقق نشد و شد آنچه شد.

آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان یکی از اعضای مرکزی حزب جمهوری اسلامی از ابتدا مخالف مشی سیاسی بنی‌صدر بود اما مانند سایر اعضا، تا زمانی که کارد به استخوان نرسید مواضع خود را علیه بنی‌صدر علنی نکرد. خرداد 1360 اما همه‌چیز برای مردم روشن شد و پرده از چهره بنی‌صدر افتاد. او ابتدا از فرماندهی کل قوا عزل شد، استیضاحش در مجلس شورای اسلامی کلید خورد و درنهایت هم حکم عزلش صادر شد. از این رو آیت‌الله خامنه‌ای در 29 خرداد و پس از عزل بنی‌صدر خطبه‌ای تاریخی خواندند و ناگفته‌ها را درباره او بیان کردند. 28 سال بعد هم در چنین روزی، آیت‌الله خامنه‌ای بار دیگر یک خطبه تاریخی در نمازجمعه تهران خواندند. به دنبال اردوکشی خیابانی چهره‌های ناکام انتخابات ریاست‌جمهوری 1388، آیت‌الله خامنه‌ای بر آن شدند که اولین نمازجمعه پس از انتخابات را خود اقامه کنند. خطبه تاریخی این نمازجمعه که بیشتر بند پایانی‌اش مورد توجه قرار گرفت، حاوی نکات مهمی است که مراجعه مکرر به آن نیاز حیاتی هر ایرانی است. در این میان، آنچه تا امروز کمتر مورد توجه قرار گرفته، موارد مهمی است که رهبر انقلاب در خطبه‌های هر دو نمازجمعه تاریخی به آنها اشاره کرده است. از این رو به بهانه سالگرد این دو رویداد، با یک نگاه مقایسه‌ای نکات مشترک خطبه‌های آیت‌الله خامنه‌ای در 29 خرداد 1360 و 29 خرداد 1388 را استخراج کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

اعتمادزدایی و تزریق ناامیدی، پروژه ثابت بدخواهان

یکی دیگر از مواردی که آیت‌الله خامنه‌ای در هر دو خطبه به آن اشاره کرده است، پروژه اعتمادزدایی از نظام جمهوی اسلامی و ناامید جلوه دادن مردم از طرف عوامل دشمن در داخل کشور است. پس از انتخاب محمدعلی رجایی به‌عنوان نخست‌وزیر و بالا گرفتن اختلافات میان مجلس شورای اسلامی و بنی‌صدر بر سر اداره کشور، او تلاش کرد تنش‌های موجود را در مجامع عمومی مطرح و وجهه خط امامی‌ها را خدشه‌دار کند. او سعی کرد از طریق تخریب جریانی که چسبندگی بیشتری با نظام داشت، افکار عمومی را نسبت به آینده انقلاب ناامید کند و فضا را ضدمردم و ضدمنافع ملی جلوه دهد. نقطه آغاز این جریان سخنان تند بنی‌صدر در 17 شهریور 59 و به مناسبت بزرگداشت شهدای این حادثه در میدان 7 تیر بود. بعد از این هرچه گذشت آتش کینه بنی‌صدر نسبت به انقلاب بیشتر و سخنرانی‌های او تندتر شد.

نکته‌ای که او روی آن تاکید داشت این بود که رای و انتخاب مردم نادیده گرفته شده و عده‌ای معدود [حزب جمهوری اسلامی و روحانیون انقلابی] برای مردم تصمیم می‌گیرند. او از این طریق سعی داشت نقش مردم را در نظام جمهوری اسلامی کمرنگ نشان دهد و از آن طریق مردم را نسبت به نظام بی‌اعتماد و ناامید کند. اما جبهه انقلابی رفتار‌ها و صحبت‌های بنی‌صدر را بی‌پاسخ نمی‌گذاشتند. از جمله پس از همان سخنرانی 17 شهریور بنی‌صدر، شهید‌بهشتی طی مصاحبه‌ای ادعاهای او را اینچنین پاسخ داد: «مردم درمورد دو نهاد یا شخصیت رای می‌دهند یکی در انتخابات رئیس‌جمهور و یکی در انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی. بنابراین باید گفت که مردم به برنامه‌هایشان رای نداده‌اند. مردم رای داده‌اند و رئیس‌جمهور انتخاب کرده‌اند. چگونگی اداره کشور را هم قانون مشخص کرده است نه اینکه هرچه رئیس‌جمهور گفت باید اجرا شود.» آیت‌الله خامنه‌ای نیز در خطبه 29 خرداد 60 با اشاره به شکست پروژه اعتمادزدایی و ناامید‌سازی که بنی‌صدر در پیش گرفته بود آن را این‌طور توصیف می‌کنند: «بنی‌صدر آماده بود که آبروی جمهوری اسلامی را در دنیا ببرد و مصاحبه‌های ایشان این را نشان می‌دهد. ایشان با یک لحن فضاحت‌باری گفتند که دیگر مردم ایران در صحنه نیستند که من از گفتن آن شرم دارم و در مجلس هم خواهم گفت.»

29 خرداد 1388، آیت‌الله خامنه‌ای بار دیگر به این استراتژی دشمنانه اشاره کردند و با بیان اینکه برخی در داخل دائما به اعتماد مردم نسبت به نظام خدشه وارد می‌کنند، گفتند: «من آن‌وقت [در سخنرانی فروردین ماه در مشهد] به دوستان خوب‌مان در داخل کشور تذکر دادم و گفتم این حرفی را که دشمن می‌خواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگویید. نظام جمهوری اسلامی مورد اعتماد مردم است. این اعتماد آسان به دست نیامده، 30 سال است که نظام جمهوری اسلامی با مسئولانش، با عملکردش، با تلاش‌های فراوانش توانسته این اعتماد را در دل مردم عمیق کند.» این صحبت‌ در شرایطی از سوی رهبر انقلاب مطرح شد که برخی جریان‌ها و چهره‌های سیاسی ماه‌ها قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری 88 با طرح کلید واژه انتخابات آزاد، سعی داشتند نوعی بی‌اعتمادی نسبت به نظام را به مردم القا کنند. دامنه این موضع به ماه‌های بعد از انتخابات نیز کشیده شد و با طرح گسترده ادعای تقلب اعتماد مردم به نظام هدف حمله برخی قرار گرفت. پروژه‌ای که عینا در زمان ریاست‌جمهوری بنی‌صدر از طرف او و جریان‌های حامی او اجرا شد و درنهایت شکست خورد.

با این وصف، اگرچه اعتماد مردم و امید آنها به انقلاب و آینده نظام اسلامی موضوعی است که بارها در طول این چهار دهه ارائه و تثبیت شده است، اما تجربه نشان می‌دهد که این پروژه اعتمادزدایی و تزریق ناامیدی همچنان پای ثابت استراتژی‌هایی است که دشمن برای شکست انقلاب اسلامی به کار می‌گیرد. موضوعی که بیشتر از دشمنان از زبان عوامل آنها در داخل شنیده می‌شود؛ آگاهانه و ناآگاهانه.

جذبه دینی؛ عامل عبور از بحران‌ها

حرف از دیانت و معنویت همواره دال مرکزی تحلیل‌ها و سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای از دوران مبارزه تا امروز بوده است. به‌طور کلی از نگاه ایشان، عامل اصلی تشکیل نهضت اسلامی و پیروزی انقلاب اسلامی، آموزه‌های تشیع و نزدیکی دل‌های مردم حول محور دین بوده و هرکجا خدشه‌ای به عقاید مردم وارد شود، با تمام وجود پا به میدان می‌گذارند و از آن دفاع می‌کنند. این نکته‌ای است که ایشان در هر دو خطبه مورد بررسی، با اولویت نسبت به سایر مطالب به آن اشاره کرده‌اند. در مساله بنی‌صدر ایشان با اشاره به عدم تمایل بنی‌صدر به اسلام و جریان انقلاب، علت در افتادن مردم با بنی‌صدر را این‌طور بیان کردند که «مساله آقای بنی‌صدر برای ملت ما یک مساله ساده و روشن است. جریان انقلاب اسلامی بر مبنای اسلام شروع شد و همه شهادت‌ها و احترام‌ها به خاطر اسلام بود و این جریان نمی‌توانست تحمل کند که برای قرآن و اسلام خون داده شود تا کسانی روی کار باشند که نمی‌خواهند اسلام و قرآن در جامعه پیاده شود

ایشان همچنین در خطبه 29 خرداد 88 دلیل حضور بی‌نظیر مردم در صحنه انتخابات را تعلقات دینی دانستند و تاکید کردند همین عامل است که سبب حضور مردم ایران در صحنه‌های حساس می‌شود: «این یک جنبش عمومی و مردمی بود برای تجدید پیمان با امام و با شهدا؛ این انتخابات، مردم‌سالاری دینی را به رخ همه‌ مردم عالم کشید.» بنابر این نگاه، جذبه دینی آن چیزی است که جمهوری اسلامی را از سایر نظام‌های سیاسی اعم از دیکتاتوری و دموکراسی متمایز کرده و عامل موفقیت آن در گذر از بحران‌هاست: «همه‌ کسانی که بدخواه نظام جمهوری اسلامی هستند، دیدند مردم‌سالاری دینی یعنی چه. این یک راه سوم است. در مقابل دیکتاتوری‌ها و نظام‌های مستبد از یک طرف، و دموکراسی‌های دور از معنویت و دین از یک طرف دیگر، این مردم‌سالاری دینی است؛ دین است که دل‌های مردم را مجذوب می‌کند و آنها را به وسط صحنه می‌کشاند.»رهبر معظم انقلاب در موارد متعدد به نقش دین در جامعه ایران اشاره و عامل موفقیت جمهوری اسلامی را ماهیت دینی آن معرفی کرده‌اند. ایشان از این حضور مردم حول محور دین به «غیرت دینی» تعبیر کرده‌اند که ناشی از تعلقات دینی مردم است. به زعم ایشان مشکلات کشور را جز با آموزه‌های دین مبین اسلام نمی‌توان حل کرد و سایر مسیر‌ها بیراه است: «ناسیونالیسم و قومیت‌گرایی نمی‌تواند مشکلات بزرگ را حل کند. این مسائل را اسلام باید حل کند و به فضل الهی حل خواهد کرد. مردم مسلمان، در همه جای کشورهای اسلامی حضور دارند و غیرت اسلامی و دلسوزی‌های اسلامی دارند

قانون همیشه فصل‌الخطاب است

هم برای امام خمینی و هم برای آیت‌الله خامنه‌ای همواره رعایت قانون خط قرمز بوده است. از این رو هرجا بنایی بر نقض قوانین یا مطالبه‌ای برای اقدامات فراقانونی گذاشته شد، مخالفت صریح و جدی به همراه داشت. این روحیه تمکین به قانون جمهوری اسلامی قبل از دوران رهبری با آیت‌الله خامنه‌ای بوده است. از جمله در ماجرای بنی‌صدر و اقدامات غیرقانونی او از یک طرف و تلاش او برای افزایش اختیارات از طرف دیگر، آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌های نمازجمعه شدیدا نسبت به این موضوع اعتراض کرده و آن را بلاموضوع خواندند. این اعتراضات که بخش عمده‌ای از خطبه دوم را به خود اختصاص داده دارای دو بخش است؛ بخش اول به تخریب نهادهای قانونی توسط بنی‌صدر به‌منظور توسعه اختیارات خود مربوط می‌شود و بخش دوم به این می‌پردازد که اساسا بنی‌صدر در حوزه همان اختیارات موسعی که تا امروز داشته به‌درستی انجام وظیفه نکرده که حالا به دنبال افزایش اختیارات است.

آیت‌الله خامنه‌ای در بخش اول با اشاره به این موضوع که «آقای بنی‌صدر می‌خواست مجلس و دولت در دست او باشد چون این کار خلاف قانون اساسی بود و دولت و مجلس حاضر به چنین کاری نشدند شروع به حمله به آنها و کوبیدن‌شان کرد»، علت هجمه‌های بنی‌صدر علیه نهادهای انقلابی و تخریب عملکرد آنها را این موضوع می‌داند که او می‌خواست همه قوای کشور تحت اختیارش باشند و قدرت مطلقه از آن او باشد. او برای تحکیم سلطه خود بر کشور روی انتخابات اولین دوره مجلس که قرار بود کمتر از یک ماه بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری در 24 اسفند برگزار شود، حساب بسیاری باز کرده بود. او قصد داشت با پر کردن مجلس از نیروهای طرفدار خود، با تصویب ضربتی لایحه‌ها، با منحل کردن نهادهای انقلابی از شر آنها خلاص شود. به این ترتیب او می‌توانست کشور را به هر سمتی که می‌خواهد ببرد. اما به هر صورت موفق به این امر نشد و از این رو مسیر تهمت و تخریب را در پیش گرفت.

آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دوم خطبه‌ها تحت این عنوان که «بنی‌صدر بارها برای اینکه اعتراض خود را نسبت به دولت ابراز دارد تکیه بر نابسامانی‌های وضع کشور می‌کرد؛ بر فلج اقتصادی، بر کاهش ذخیره‌های ارزی، بر اختیار واردات بر تک‌عامل بودن صادرات کشور و این فرمول‌های شناخته‌شده که هرکس می‌تواند بگوید»، می‌گویند «من یک سوال دارم و آن اینکه مسئول فلج اقتصادی اگر هست بنابراین آنچه آقای بنی صدر می‌گفت کیست؟»

ایشان در جواب مفصلی به سوال طرح‌شده در ادامه می‌گویند: «اگر وضع اقتصاد خراب است باید آقای بنی‌صدر را مقصر دانست. نزدیک یک سال شما وزیر اقتصاد کشور بودید چرا باید این چنین باشد؟ نزدیک به یک سال دوست و دستیار نزدیک شما رئیس کل بانک مرکزی بود، چرا باید وضع پول این چنین باشد و ذخیره‌های ارزی کم شود؟» به همین ترتیب مقصر وضع نابسامان ارتش را هم بنی‌صدر می‌دانند که ماه‌ها فرمانده کل قوا بود و درنتیجه ادعای کمبود اختیارات و مقصر قلمداد کردن سایر نهادها برای وضع موجود از طرف او را کاملا بی‌اساس دانستند. این موضوع بعد‌ها در دولت‌هایی غیر از دولت بنی‌صدر هم مطرح شد و برخی چهره‌های سیاسی درصدد برآمدند تا با تخریب عملکرد سایر قوا، تظاهر به کمبود اختیارات و اپوزیسیون‌نمایی نسبت به عملکرد خود اختیارات وسیع‌تری به دست آورند تا بتوانند با فراغ خاطر دست به اقداماتی در جهت تغییر ماهیت نظام بزنند که همه این موارد تا امروز منجر به شکست شدند. رهبر معظم انقلاب در خطبه نمازجمعه 29خرداد 88 نیز بر تمکین به قانون تاکید کردند و در ادامه اعتراضات فتنه‌گران نیز هیچ‌گاه به اقدامات فراقانونی مورد مطالبه سران فتنه تن ندادند. بنابر آنچه ایشان در این خطبه مطرح کردند، دلیل پافشاری ایشان بر رعایت قانون این است: «بنده زیربار بدعت‌های غیرقانونی نخواهم رفت. امروز اگر چارچوب‌های قانونی شکسته شد، در آینده هیچ‌انتخابات دیگری مصونیت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتی بعضی برنده‌اند، بعضی برنده نیستند؛ هیچ‌انتخاباتی دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد. بنابراین همه‌چیز دنبال شود، انجام بگیرد، کارهای درست، بر طبق قانون. اگر واقعا شبهه‌ای هست، از راه‌های قانونی پیگیری بشود. قانون در این زمینه کامل است و هیچ‌اشکالی در قانون نیست

سیاه‌نمایی و اپوزیسیون‌نمایی ممنوع!

سیاه‌نمایی و بی‌انصافی درباره دستاوردهای انقلاب اسلامی و مسئولان نظام، از جمله مواردی است که رهبر انقلاب همواره نسبت به آن موضع‌گیری کرده‌اند. این موضوع به قدری حائز اهمیت است که ایشان در خطبه 29 خرداد 60 به این صورت درباره آن هشدار جدی می‌دهند: «بنی‌صدر بارها برای اینکه اعتراض خودش را نسبت به دولت ابراز دارد تکیه بر نابسامانی‌های وضع کشور می‌کرد؛ بر فلج اقتصادی، بر کاهش ذخیره‌های ارزی، بر اختیار واردات، بر تک‌عامل بودن صادرات کشور و این فرمول‌های شناخته شده که هرکس می‌تواند بگوید. ناجوانمردانه نیست که ایشان [خود] مصیبت برای کشور به بار بیاورد و مسئول فلج اقتصادی و نظامی کشور باشد و به جای آنکه درصدد جبران و علاج بربیاید چند نفر معیّن را زیرسوال قرار دهد و آنها را متهم کند و در اجتماعات بزرگ 14 اسفند و 17 شهریور در روزنامه انقلاب اسلامی سیل این تهمت‌ها را روا داشتند، بی‌انصافی نبود؟»

این صحبت‌ها در حالی مطرح شد که یکی از موضوعاتی که ابوالحسن بنی‌صدر به‌طور جدی در آن برهه پیگیری می‌کرد، شبهه‌افکنی درباره کارنامه انقلاب اسلامی و اتهام‌زنی -به چهره‌های انقلابی مستقیما و رهبری امام خمینی به صورت غیرمستقیم- بود. هدف اصلی تخریب و تضعیف بنی‌صدر از فردای ریاست‌جمهوری‌اش، چهره‌های انقلابی و به‌ویژه اعضای حزب جمهوری اسلامی بودند که سال‌ها در خط مقدم مبارزه برای پیروزی انقلاب جنگیدند و آن روز هم به دنبال تحقق اهداف اصیل انقلاب بودند. او با استفاده از تریبون‌های متعددی که در اختیار داشت برای تخریب و تخطئه روحانیون انقلابی و عملکرد آنها استفاده می‌کرد. او مرتب مخالفان خود را چماقدار، مرتجع و دیکتاتور می‌خواند و وجود آنها را برای نظام هزینه‌زا می‌دانست. در حالی که کارنامه عملکرد بنی‌صدر کاملا عکس موضوع را نشان می‌داد و این نکته‌ای بود که آیت‌الله خامنه‌ای در آخرین روزهای ریاست‌جمهوری بنی‌صدر از طریق تریبون نمازجمعه به آن اشاره کرد.

مشابه این موضوع و به نحوی دیگر، در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری 1388 اتفاق افتاد. تخریب و تخطئه یکدیگر در جریان مناظره‌های انتخاباتی در آن برهه زمانی، عوارض بسیاری را متوجه کشور کرد و خساراتی را نیز به بار آورد. این مساله البته مختص انتخابات 88 نیست و آفتی است که تقریبا در همه جریان‌های انتخاباتی دیده می‌شود. رقیب‌هراسی، نفرت‌پراکنی و اپوزیسیون‌نمایی نسبت به کارنامه و عملکرد نظام جمهوری اسلامی ابزاری است که در برخی موارد حتی منجر به پیروزی شده و سایر رقبا را به ناحق از دور انتخابات خارج کرده است که نمونه‌اش در سال‌های اخیر در دسترس است. در حالی که اغلب این اپوزیسیون‌نمایی‌ها بلاوجه بوده و کارنامه عملکرد افراد مدعی-خوب یا بد- قابل تفکیک از تاریخ جمهوری اسلامی نیست. به هر شکل در آن سال، با وجود تذکرات خصوصی رهبری به کاندیداها درباره رعایت اخلاق و پرهیز از سیاه نمایی هم درباره رقبا و هم درباره دستاوردهای نظام، آیت‌الله خامنه‌ای به این موارد بسنده نکردند و در اولین نمازجمعه پس از انتخابات به این موضوع مهم مفصلا پرداختند و به صورت عمومی نسبت به این قضیه هشدار دادند. در این باره ایشان تاکید کردند: «در مواردی انسان می‌دید که در این مناظره‌ها جنبه‌ منطقی مناظره ضعیف می‌شد؛ جنبه‌ احساساتی و عصبی پیدا می‌کرد؛ جنبه‌ تخریبی غلبه پیدا می‌کرد؛ سیاه‌نمایی وضع موجود به شکل افراطی در این مناظره‌ها دیده شد؛ سیاه‌نمایی دوره‌های گذشته هم در این مناظره‌ها مشاهده شد؛ هر دو بد بود. اتهاماتی مطرح شد که در جایی اثبات نشده است؛ به شایعات تکیه شد، بی‌انصافی‌هایی احیانا دیده شد؛ هم بی‌انصافی نسبت به این دولت با این همه حجم خدمت، و هم بی‌انصافی نسبت به دولت‌های گذشته و دوران 30ساله

هزینه‌سازی برای دستگاه قضایی، مستمسک فرافکنی مسئولان

همواره یکی از شاخصه‌های اپوزیسیون‌نمایی در داخل کشور حمله و هجمه به دستگاه قضایی کشور بوده است. برجسته کردن برخی محکومیت‌ها و ورود مصداقی بدون بررسی مبانی حقوقی و قضایی موضوعی است که در تاریخ بعد از انقلاب مستمسک برخی برای تضعیف قوه قضائیه کشور قرار گرفته است. ابوالحسن بنی‌صدر که در زمان ریاست‌جمهوری بی‌سابقه‌ترین هجمه‌ها را علیه دستگاه قضایی مطرح کرده بود، بعد از تند شدن آتش کینه‌اش نسبت به اصل انقلاب تمام تلاش خود را به‌منظور برانگیختن نهادهای جهانی علیه قوه قضائیه کشور و دادگاه‌های انقلاب به کار گرفت. آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه 29خرداد 1360 ریشه این حمله‌ها را این‌طور مطرح می‌کنند: «در مورد دستگاه قضایی هم، چون آقای بنی‌صدر نمی‌توانست ادعا کند که باید در اختیار وی باشد، حملات و اتهامات خود را بر این دستگاه از همه بیشتر کرد. فرستادن تلگراف به یک محکوم قضایی یا شایع کردن مساله شکنجه برای ضربه زدن به دستگاه قضایی بود

حمله به قوه قضائیه از آن دست موضوعاتی است که بعد از بنی‌صدر هم به‌کرات از برخی دولتمردان سر زده است. تبارشناسی این نوع رویکرد نشان می‌دهد که هرگاه دولتی در عملکرد خود دچار ضعف بوده، برای پوشش نقاط ضعف خود حمله به قوه قضائیه را در دستور کار قرار می‌دهد. یا زمانی که قوه قضائیه به عدالت با کسانی برخورد کرده که نسبتی با مسئولان اجرایی دارند، این موضوع خیلی به‌مذاق آنان خوش نیامده و درصدد انتقام‌جویی برآمده‌اند.

از نظر آیت‌الله خامنه‌ای این موضوع خلاف قانون و خلاف منافع ملی است. حمله به قوه قضائیه چه به‌منظور فرافکنی برای پوشش ضعف خود و چه به‌منظور اپوزیسیون‌نمایی هزینه را برای نظام اسلامی افزایش می‌دهد. درباره هزینه‌هایی که این موضوع با همسو کردن دشمن و مجامع بین‌المللی متوجه کشور می‌کند آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به بنی‌صدر می‌گوید: «آقای بنی‌صدر امام و اسلام را نشناخته‌اند و هیچ‌تعهدی احساس نمی‌کنند و به این دلیل شایعه شکنجه در تمام دنیا به زبان بنی‌صدر منتشر شد. در حالی که صلیب سرخ جهانی این مطلب را تکذیب کرد آقای بنی‌صدر، آیا شما به اسلام علاقه‌مند هستید؟ در حالی که آبروی اسلام را بردید؟ والله قسم که اگر بگویید انقلاب را دوست دارم دروغ می‌گویید

این موضوع در خطبه 29خرداد 1388 نیز مورد اشاره رهبر انقلاب قرار می‌گیرد. اگر چه هجمه نسبت به قوه قضائیه و هزینه‌زایی برای آن یک هفته بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری چندان چشمگیر نبود، ‌اما رفتار فتنه‌گران در ماه‌های پس از انتخابات قوه قضائیه و به‌تبع آن کشور را آنچنان تحت فشار مجامع بین‌المللی قرار داد که آثار آن تا امروز پا برجاست. از این رو اگر چه اشاره رهبری در این خطبه آنچنان مفصل و خطاب به عوامل داخلی نیست، اما رفتارهایی که پس از این خطبه و طی چند ماه از مدعیان تقلب و پیروان آنها سر زد، خود بسط همین اجمالی است که رهبر انقلاب به آن اشاره کرده‌اند: «آن چیزی که در این بین از همه بدتر و زشت‌تر به چشم من آمد، این حرف‌هایی بود که به‌عنوان دلسوزی از حقوق بشر و سختگیری به مردم، از زبان این دولتمردان آمریکایی صادر شد که: ما از اینکه با مردم چنین رفتار بشود، مخالفیم؛ ما نگرانیم! شما نگران مردمید!؟ شما چیزی به نام حقوق انسان را اصلا قبول دارید!؟» اینها را ایشان بعد از اشاره به فوت چند نفر در جریان اردوکشی‌های خیابانی مطرح می‌کنند که بعد‌ها با ادامه یافتن این قصه، دستگاه قضایی کشور به کانون فشارها تبدیل شد. مساله‌ای که همواره از اهداف مهم این جریان بوده و امروز هم هر فرصتی را برای ورود به آن غنیمت می‌شمارند.

منبع:فرهیختگان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران