خسرو آقایاری: فرهنگ پهلوانی از ۶۰۰ سال قبل، اصول تربیتی عموم ایرانیان بوده است
نویسنده کتاب «آیین پهلوانی و سنتهای زورخانهای» گفت: پس از به قدرت رسیدن صفویه در ایران، فرهنگ پهلوانی تبدیل به مهم ترین اصل تربیتی عامه مردم ایران شد. زورخانهها و قهوهخانهها مهم ترین پایگاه اجتماعی برای اشاعه فرهنگ اصیل ایرانی بوده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، خسرو آقایاری، نویسنده کتابهای «آیین پهلوانی و سنتهای زورخانهای» و مجموعه «رخصت مرشد» است. او در سالهای اخیر بخش قابل توجهی از همت ادبی و پژوهشی خود را بر بازگویی و بازخوانی سنتهایکهن و آیین پهلوانی در فرهنگ عامه ایرانی گذاشته است و کتاب «آیین پهلوانی و سنتهای زورخانهای» را به رشته تحریر درآورده است.
او همچنین با مجموعه «رخصت مرشد» که از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است، مخاطبانش را شهر به شهر به دنبال پهلوانان ایران زمین برده و از زبان مردم این دیار، داستانها و افسانههایشان را بازگو میکند. مجموعه رخصت مرشد، قصههایی برگرفته از آئین و زندگی پهلوانان ایرانی به تفکیک استان محل زیست آنها است که تاکنون 11 جلد آن منتشر شده است.
در زیر گفتگوی خبرنگار باشگاه خبرنگاران پویا با این نویسنده منتشر میشود:
تسنیم: کتاب «آیین پهلوانی و سنتهای زورخانهای»، سنتهای پهلوانی در ایران باستان را با نگاهی تحقیقی مورد بررسی قرار داده است. لطفا توضیح دهید که چرا به سراغ این موضوع رفتید و چه اهمیتی داشت؟
«آیین پهلوانی» فقط مختص ورزش نیست؛ یک مقوله تربیتی و فرهنگی در ایران باستان است
نگاه خود من به «آیین پهلوانی»، ذیل موضوع ورزش تعریف نمیشود. همچنین در پیشینه فرهنگ و تمدن چند هزار ساله کشورمان، به آیین پهلوانی از دیدگاه ورزش نگاه نمیشده است. اسنادی وجود دارد که نشان میدهد مقوله پهلوانی، فقط ورزش نبوده بلکه تحت عنوان ریاضت تعریف میشده است. بر همین اساس، به زروخانه، ریاضتخانه میگفتند و به ورزشکار نیز ریاضتکش گفته میشد. یکی از اسنادی که در ذهن دارم، ماجرای کشتی گرفتن پهلوان، آسید مهدی کمالی قمی با پهلوان روس گرجستانی است. میرزا عبدالحسین علیشاهی که از بزرگان و پهلوانان قدیمی قم بوده است، نامهای به همه پهلوانان این شهر و دیگر شهرستانها نوشته و از آنان دعوت میکند تا برای تماشای این مبارزه بیایند. او در آن نامه مینویسد «در تاریخ و ساعت فلان، از همه ریاضتکشان دعوت به عمل میآید که در مقابل فلان کاروانسرا حضور یابند». بنابراین دیده میشود که در قرون گذشته، به ورزشکار، ریاضتکش اطلاق میشده است.
اگر بخواهیم برای این موضوع دلیلی پیدا کنیم باید اشاره کنم که روشهای تعلیم و تربیت سنتی ما که عمده ریشههای آن در دیانت سنتی بوده، همواره بر دو اصل استوار بوده است؛ اولی تربیت روح و دیگری تربیت جسم. از نظر آنان، این دو مقوله ارتباط مستقیمی با یکدیگر داشتند. بدین معنی که روح همراه با جسم بیمار و جسم همراه با روح بیمار، تناسبی ندارد. در حقیقت میتوان گفت که پیشینیان ما تلاش می کردند تا هم جسم و هم روح فرزندان خود را توامان تربیت کنند. بنابراین، باید بگویم که نگاه به آیین سنتی پهلوانی، فقط از رویکرد ورزش غلط است بلکه یک مقوله کاملا فرهنگی و تربیتی است. بر همین اساس است که از قرون گذشته، شیوه تربیتی مردم ما مبتنی بر آیین فتوت بوده است.
تسنیم: بنابراین مقوله تربیت صحیح و مبتنی بر آیین باستانی ایران برایتان مهم بوده است؟
بهترین روش تربیتی را در آیین پیشینیان خود داریم اما نظریه فلان اندیشمند غربی در دانشگاهمان تدریس میشود
یکی از موضوعاتی که همواره در ذیل مقوله تربیت برایم مهم بوده است، موضوع نظریههای تربیتی است. وقتی نظریههای تربیتی خارجی را میخواندم یک نکته توجه من را به خود جلب میکرد و آن هم این بود که چرا علیرغم وجود بهترین روشهای تربیتی در آیین پیشینیان خود، سراغ نظریههای غربی رفتهایم؟ اگر فلان روانشناس غربی یک نظریه را برای تربیت کودک ارائه کرده است، مطمئنا شاخصها و نمونه برداریهای مخصوص به فرهنگ آن کشور را مدنظر داشته است. برای مثال، مکتب روانشناسی کودک که پیاژه پایهگذاری کرده است، بر مبنای فرهنگ و آیین فرانسه بوده و معلوم نیست که آیا میتوان این مکتب را به کشورهای دیگر که فرهنگ و آیین دیگری دارند، تسری داد یا خیر؟ توجه داشته باشید که علم دنیای غرب مبتنی بر تجربه قیاسی است و این روانشناس احتمالا با انجام هزاران سری نمونه و آزمون و خطا به این نظریه رسیده است. حال سوال اینجا است که بر چه متر و معیاری میتوان گفت که این نظریه در جامعه ایرانی نیز جواب میدهد؟ این موضوع که عرض کردم در مورد تمام مکاتب روانشناسی دیگر غربی نیز صادق است. این مکاتب در کشورهای مبدا تست شده و جواب داده است اما هیچ کدام از آنها در کشور ما تست نشده است با این حال در دانشگاههای ما تدریس میشود. تمام این موضوعات برایم دغدغه بود.
غنیترین و مهمترین نظریههای تعلیم و تربیت جامعه ایرانی و اسلامی، آیین پهلوانی است
با خود فکر میکردم حالا که در کشورمان انقلاب اسلامی داریم و بنا است ساحت تفکر ما حول جهانبینی اسلامی بچرخد، مهمترین موضوع که تربیت کودک و نوجوان است چه رنگ و بویی باید داشته باشد؟ چرا نظریههای تربیتی خود را از فروید، پیاژه و ... که تفکر غربی دارند میگیریم؟ مطمئنا اگر قرار باشد که چنین مدلهای تربیتی را بر روی فرزندان خود پیاده کنیم، تبدیل به یک غربی میشوند و این اصلا خوب نیست. توجه داشته باشید که ظرف و مظروف باید با یکدیگر همخوانی داشته باشد. اگر مظروف این باشد، نمیتوان ساختار را تغییر داد و تا زمانی که ساختار چنین است، مظروف را نیز نمیتوان تغییر داد. بر همین اساس بود که تصمیم گرفتم بر ساختارهای نظام آموزش و پرورش تمرکز کنم و نظریههای مختلف را مورد بررسی قرار بدهم. تفحص بسیار زیادی بر روی فرهنگ ایرانی و اسلامی داشتم و به این نتیجه رسیدم که یکی از غنیترین و مهمترین نظریههای تعلیم و تربیت جامعه ایرانی و اسلامی آیین پهلوانی است. به صورت قاطع میگویم که به جز این نظریه، نظریه اسلامی و ایرانی دیگری نداریم و نمیتوانیم پیدا کنیم. در حقیقت، یک فرهنگ غنی بسیار منسجم و تجربه شده در جهان اسلام داریم که امتحان خود را پس داده و جواب مثبت گرفته است. این آیین، آماده است که در تعلیم و تربیت امروز کشورمان مورد استفاده قرار گیرد و باید بدان توجه کنیم. متاسفانه نگاه بسیاری از افراد به سمت غرب است و منتظر هستند تا ببیند که چه سوغاتی برایمان آورده است در حالی که بهترین مکتب تربیتی و ساختاری انسان را داریم.
تسنیم: اشاره کردید که آیین پهلوانی میتواند یک روش صحیح تربیتی باشد. چه دلایلی برای این ادعا دارید و در پژوهشهای خود به چه فکتهایی رسیدید؟
آیین پهلوانی و فتوت تا قبل از آغاز دوران پهلوی اول اجرا شد
اگر میگوییم آیین پهلوانی میتواند یک مکتب تربیتی خوب باشد، به این دلیل است که بسیاری از اندیشمندان جامعه اسلامی از قرن دوم به بعد، فرهنگ پهلوانی و فتوت را برای عوام جامعه اعم از کارگران و کشاورزان و همچنین برای خواص توصیه کردند. دقت داشته باشید که اوج تعلیم و تربیت در دوران صفویه است. وقتی شاه اسماعیل صفوی به قدرت میرسد و قلمرو واحدی را درست میکند، به فرهنگ و تربیت فکر میکند و به عنوان اولین گام، تربیت عرفانی خوانسار که یک روش شیعی است را مبنا قرار میدهند. بر همین اساس، 17 صنف تعریف میکنند و میگویند که این اصناف به جای این که مالیات خود را به شاه بدهند، آن را به خلیفه خوانسار بپردازند تا او این پول را برای تربیت مردم استفاده کند. آنان زروخانهها و قهوهخانهها را به عنوان یک پایگاه اجتماعی تعریف کرده و در قالب آیینهای هنری نظیر پرده خوانی، نقالی و ... فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی را به مردم منتقل کردند. این آیین تا دوران پهلوی اول اجرا شد. یعنی چیزی در حدود 600 سال مردم ما به این شیوه تربیت شدند. کاسب، سواد نداشت اما خیانت به امانت را بد میدانست و میگفت که مایحتاج مردم امانتی در دستان من است و اگر آن را 2 ریال خریدهام و 10 ریال بفروشم، خیانت کردهام. جالب است که اثرات این فرهنگ هنوز هم در بعضیها مانده است. مردم ما هنوز حق سلام را رعایت میکنند، حق نمک را رعایت میکنند و ... متاسفانه ما این فرهنگ غنی را رها کردهایم و چشممان را به فرهنگ غربی دوختهایم. در کتاب «آیین پهلوانی» تلاش کردم تا این مقوله را نه فقط به عنوان یک ورزش بلکه به عنوان یک مکتب تربیتی و رویکرد فرهنگی تعریف کنم. به این امید که بتوان این فرهنگ را مجددا احیا کرد و به کار گرفت.
تسنیم: مجموعه کتاب «رخصت مرشد»، دیگر اثر شما است که به نظر میرسد برای نوجوانان نوشته شده است اما هنگامی که آن را میخوانیم میبینیم که مفاهیم بسیار مهمی در آن مطرح شده است که به درد همه افراد جامعه میخورد. آیا دلیل خاصی داشت که به نوجوانان پرداختید؟
پهلوانی و عشق، دو مساله مهم فکری در نوجوانان است
همانطور که اشاره کردم، آیین فتوت و جوانمردی برای عامه مردم نوشته شده بود و همه افراد آن را رعایت میکردند. در حقیقت، نویسندگان این نظریه اعتقاد داشتند که مفاهیم بیان شده در این مکتب تربیتی، برای خواص نیست. این موضوع باعث شده است که این آیین تربیتی همانند شعر سعدی سهل ممتنع باشد. بدین معنی که هم آسان است و هم پیچیده. هم میتواند مخاطب خاص داشته باشد و هم به زبان ساده با عموم مردم حرف میزند. البته دقت داشته باشید که مقوله پهلوانی و سلحشوری یکی از موضوعاتی است که برای نوجوانان موضوعیت بیشتری دارد چرا که روح آنان چنین موضوعاتی را میطلبد. به اعتقاد بنده، پس از گذر از دوران کودکی و ورود به عرصه نوجوانی، دو پدیده وجود دارد که اصلیترین موضوعات فکری نوجوانان را تشکیل میدهد؛ اولی موضوع پهلوانی و سلحشوری است و دیگری مقوله عشق است. متاسفانه هر دوی این موضوعات مورد غفلت قرار گرفته است و کمتر بدان پرداختیم. برای مثال، حکیم، نظامی گنجوی که از اهالی حکمت و معرفت بوده است، در دل کتاب عظیم خمسه خود که به دقیقترین سوالات هستی پاسخ میدهد، سراغ لیلی و مجنون، خسرو و شیرین و ... میرود. مطمئنا لقب حکیم را بیهوده به او نداده بودند. تقریبا میتوان گفت که بسیاری از شاعران ما به مقوله عشق اشاره کردهاند. آنان میدانستند که بهداشت روانی جامعه برای بقای آن یک اصل است اما ما توجهی به این نیاز نداشتیم و در ادبیات نوجوانان خود، کمتر از عشق استفاده کردیم. علاوه بر این، موضوع حماسه نیز مغفول مانده است.
پهلوانی و سلحشوری یکی از موضوعاتی است که نه تنها در نوجوانان بلکه در بقیه افراد جامعه نیز بسیار پر رنگ است. روح پهلوانی از سالها پیش در دل مردم ما وجود داشته و همواره مورد اقبال آنان بوده است. برای مثال، اگر شما به کرمانشاه بروید و نام پهلوان را صدا بزنید، 10 نفر برمیگردند. به نظرم، این عامل باعث شد تا مجموعه کتاب «رخصت مرشد» کتابی برای عموم افراد جامعه در ردههای سنی مختلف باشد. علاوه بر این، خود من نیز تلاش کردم تا از نظر ساختاری به گونهای کار کنم که عموم افراد از خواندن آن لذت ببرند. میتوانستم که فضای علمی و هنری صرف را در آن حاکم کنم تا عدهای برایم دست بزنند اما اگر چنین کاری را انجام میدادم به مقوله مهم تربیت جفا کرده بودم. ساختار این کتاب ساده است و در عین حال عناصر کلاسیک در آن دیده میشود.
تسنیم: این مجموعه تا چند جلد دیگر ادامه خواهد داشت؟
8 جلد دیگر از مجموعه «رخصت مرشد»، به زودی چاپ میشود
بر طبق برنامه ریزی که داشتم، رخصت مرشد، 8 جلد دیگر نیز خواهد داشت و در نهایت به 19 جلد میرسد. تمام تحقیقات، شخصیتپردازیها و ... انجام شده و در حال نگارش و پرداخت هستم. البته فعلا این کار را متوقف کردهام چرا که موضوع نظریههای تربیتی که در ابتدای صحبتم بیان کردم، از اهمیت خاصی برایم برخوردار است و آن را جدیترین مقوله فرهنگی میدانم. از همین رو، تمرکز ویژهای بر این قضیه دارم و مشغول بررسی و نگارش همین نظریهها هستم.
انتهای پیام/