گفتگو|قهاری: حزب توده شعبه "KGB" بود/ «دولت موقت» برای اداره کشور برنامه‌ نداشت/ انگلیسی‌ها همیشه سوءنیت دارند

گفتگو|قهاری: حزب توده شعبه "KGB" بود/«دولت موقت» برای اداره کشور برنامه‌ نداشت/ انگلیسی‌ها همیشه سوءنیت دارند

نظام‌الدین قهاری از اعضای قدیمی "جاما" ا(جنبش انقلابی مردم ایران) و از مبارزان نهضت ملی شدن نفت در گفتگو با تسنیم به بیان خاطرات خود از دوران انقلاب اسلامی پرداخت.

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم ــ محمدعلی سافلی، محمدحسن جعفری: بعد از مدت‌ها پیگیری قرار مصاحبه را در دفتر کارش گذاشتیم، دفتری با انبوهی از کتاب‌ و مجلات و نشریات سالهای گذشته و تصاویری از دوستانی در دوران انقلاب که با آنها همکاری و مبارزه می‌کرد.

وی را وارث تشکیلات جاما (جنبش انقلابی مردم ایران) می‌دانند، هرچند خودشمعتقد است جاما تفکری متعلق به گذشته بوده و اکنون زمان آن به پایان رسیده است.

 

"دکتر نظام‌الدین قهاری" متولد سال 1314 و از اعضای سابق جنبش "خداپرستان سوسیالیست" و جبهه ملی بود. وی فعالیت مبارزاتی و فرهنگی را از کانون نشر حقایق اسلامی در مشهد که مرحوم محمدتقی شریعتی راه‌اندازی کرده بود شروع کرد و از همان دوران دوستی نزدیکی با دکتر شریعتی پیدا کرد. بعد از آنبه نهضت خداپرستان سوسیالیست که دکتر نخشب پایه‌گذار آن بود پیوست و خودش می‌گوید هنوز به آن تفکر پایبند است.

با شکست نهضت ملی‌شدن نفت، وی به جبهه ملی آمد و از‌ آن زمان به مبارزه قهرآمیز با رژیم پهلوی معتقد شد. در سال 42 نیز به‌رهبری کاظم سامی و با کمک حبیب‌الله پیمان و معین‌الدین مرجایی "جاما" را تأسیس کردند.

با پیروزی انقلاب اسلامی، دکتر سامی دبیرکل جاما به‌عنوان وزیر بهداری منصوب شد و نظام‌الدین قهاری نیز ریاست سازمان شیر و خورشید (هلال احمر) را به‌عهده گرفت.

قهاری متخصص گوش و حلق و بینی است، بااین‌حال سمعکی که بر گوشش نهاده بود ما را کنجکار کرد که علتش را بپرسیم که گفت بر اثر انفجار خمپاره در جبهه‌ از ناحیه گوش آسیب دیده است.

او این روزها طبابت را کنار گذاشته و به فعالیت‌های خیریه و عام‌المنفعه مشغول است و می‌گوید "هرکس باید برای کشور هرکاری از دستش برمی‌آید انجام دهد، چه آن که می‌تواند یک درخت بکارد یا آن که می‌تواند شهری بسازد به‌شرط آنکه درخت را که کاشت آب دهد نه اینکه رهایش کند!".

متن زیر گفتگوی خبرنگاران سیاسی تسنیم با نظام‌الدین قهاری است که از منظرتان می‌گذرد:

تسنیم: جناب آقای قهاری، با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، شما و دکتر سامی از پایه‌گذاران حزب جاما هستید. پیش از آنکه جاما (جنبش انقلابی مردم ایران) در سال 1342 تشکیل شود، فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی خاصی داشتید؟

قهاری: به نام خدا. پدر من کارمند دولت بود و هر روز در خانه‌ روزنامه می‌خواند. آن روزها یعنی سال‌های 1321 تا 1323 دانش‌آموز بودم و علاوه بر بازی‌های دوران کودکی، نگاهی هم به روزنامه می‌کردم. ورق زدن صفحات روزنامه‌ها موجب شد که کم‌کم به سیاست علاقه‌مند و پیگیر مسائل سیاسی و اخبار بشوم.

با روی کار آمدن دولت دکتر مصدق و ملی شدن صنعت نفت، تمایلات سیاسی من به اوج رسید. آن روزها سال‌های پایانی دوره دانش‌آموزی من بود و از همان دوره که به‌دلیل شغل پدرم در مشهد ساکن بودیم، وارد مباحث سیاسی شدم.

** حزب توده می‌گفت باید نگاهمان به اتحاد جماهیر شوروی باشد

محمد نخشب (پایه‌گذار نهضت خداپرستان سوسیالیست در ایران) در سفری به مشهد آمد. تفکرات او مورد پسند بنده و جوانانی که تمایلات ملی ــ مذهبی داشتند، قرار گرفت. آن زمان حزب توده هم فعال بود، اما نگاهش به شوروی بود. هر وقت با توده‌ای‌ها در مورد ایران و ملی‌گرایی صحبت می‌کردیم، آنان این دیدگاه‌های ما را رد می‌کردند و می‌گفتند "ما باید نگاهمان به اتحاد جماهیر شوروی باشد". توده‌های‌ها می‌گفتند "شوروی قطب زحمتکشان عالم و میهن ماست"! از این رو توده‌ای‌ها مورد تمایل ما نبودند.

در شهر مشهد، محمدتقی شریعتی (پدر دکتر علی شریعتی) کانونی به‌نام کانون نشر حقایق اسلامی داشت. او اسلام را با نگاهی نوجویانه و جدید به ما عرضه می‌کرد. باتوجه به اینکه دانش‌آموز بودیم و گرایشات علمی داشتیم، به این نوع نگاه هم علاقه‌مند شدیم. من در همان‌ جا با علی شریعتی آشنا شدم، البته او از بنده 2 سال بزرگتر بود. پس از اینکه در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران قبول شدم و به تهران آمدم، باز هم با او که در دانشگاه مشهد ادبیات می‌خواند، ارتباط داشتم. البته بعد از اینکه شریعتی به فرانسه رفت، ارتباط ما کمتر شد.

آن زمان حزب توده هم فعال بود، اما نگاهش به شوروی بود. هروقت با توده‌ای‌ها در مورد ایران و ملی‌گرایی صحبت می‌کردیم، آنان این دیدگاه‌های ما را رد می‌کردند و می‌گفتند "ما باید نگاهمان به اتحاد جماهیر شوروی باشد". توده‌های‌ها می‌گفتند "شوروی قطب زحمتکشان عالم و میهن ماست"!

 

تسنیم: پس شما ارتباط دوستانه‌ای با دکتر علی شریعتی داشتید.

قهاری: بله، به‌گونه‌ای که شریعتی وقتی ازدواج کرد، مورد اعتراض ما یعنی دوستانش قرار گرفت، چراکه همسر او پوران شریعت رضوی، خواهر آذر (مهدی) شریعت رضوی و یکی دیگر از برادرانش بود که تفکرات چپ داشتند.

گرایش بنده به نهضت خداپرستان سوسیالیست بود. در این اندیشه فقر و بدبختی مردم را می‌دیدیم و باید اصلاح می‌‌شد. برای ما غیرقابل پذیرش بود که عده‌ای در فقر و کمبود امکانات آموزشی، بهداشتی و رفاهی به‌سر ببرند و عده‌ای غرق در ثروت باشند. تفکرات چپ مارکسیستی مورد قبول ما نبود، چرا که به‌هرحال کارخانه‌دار و سرمایه‌دار در تولید نقش داشتند و اگر این‌ها نابود می‌شدند، تولیدکننده‌ای باقی نمی‌ماند. با نگاهی نیز که به تاریخ شوروی می‌انداختیم، می‌دیدیم که انقلاب کمونیستی فقر و قحطی به‌همراه آورده و در کشتار و قتل‌عام مردم دست کمی از هیتلر نداشته است.

در دوره دکتر مصدق، فضای باز سیاسی به‌وجود آمد و گروه‌ها و احزاب سیاسی به‌راحتی می‌توانستند به تضارب آرا بپردازند. ما با توده‌ای‌ها و کمونیست‌ها، مجادله‌ها و مباحثه‌های زیادی داشتیم که البته توده‌ در این مجادلات، تهمت‌هایی مانند خرده‌بورژوازی به ما می‌زدند.

** چاپ اولین کتاب ولایت فقیه امام با عنوان "کاشف الغطاء"!

پس از وقوع کودتای 28 مرداد، حکومت محمدرضا پهلوی دیگر از نگاه ما غیرمشروع بود، از این رو جمعیت آزادی مردم که محمد نخشب پایه‌گذاری کرده بود و بعدها به حزب مردم ایران تغییر پیدا کرد، تقابل قهرانه و نه مسلحانه با حکومت را انتخاب کرد. برای تقابل قهرانه، اقدامات فرهنگی و آگاه‌سازانه در دستور کار قرار داریم و در این راستا یک انتشاراتی و آموزشگاه شبانه با هدف تدریس علوم کنار ترویج ایدئولوژی دایر کردیم. با آغاز نهضت اسلامی، اولین انتشاراتی که کتاب امام خمینی را منتشر کرد، ما بودیم. کتاب "ولایت فقیه" امام را با عنوان نامه‌ای از امام کاشف الغطاء منتشر کردیم.

یک انتشاراتی و آموزشگاه شبانه با هدف تدریس علوم کنار ترویج ایدئولوژی دایر کردیم. با آغاز نهضت اسلامی، اولین انتشاراتی که کتاب امام خمینی را منتشر کرد، ما بودیم. کتاب "ولایت فقیه" امام را با عنوان نامه‌ای از امام کاشف الغطاء منتشر کردیم.

 

با قیام 15 خرداد 1342، نهضت دینی رشد کرد و همه هم می‌دانستند که این نهضت در آینده موفق خواهد شد، حتی بیژن جزنی (یکی از بنیان‌گذاران سازمان چریک‌های فدایی خلق) هم که مارکسیست بود، گفت؛ "در دهه پنجاه نهضت مذهبی رشد خواهد کرد"، یعنی مارکسیسم جایی نخواهد داشت.

تسنیم: ارتباط شما با جزنی چگونه بود؟

قهاری: بیژن جزنی را گاهی در جبهه ملی دوم می‌دیدیم. ما بیشتر به‌دنبال طبابت و کارهای فرهنگی بودیم. برخی‌ها همچون عضدانلو، رهبر و... با مقابله قهرانه موافق نبودند و به‌دنبال مبارزه مسلحانه بودند، لذا به سازمان مجاهدین خلق پیوستند. ما معتقد بودیم که مبارزه مسلحانه زود است. آن‌ها در مقابل ما به چه‌گوارا، کوبا و ویتنام اشاره می‌کردند اما آن‌ها توجه نمی‌کردند که کوبا تجربه سه انقلاب علیه اسپانیا، آمریکا و باتیستا در یکصد سال گذشته‌اش داشت، اما تنها تجربه ما یک نهضت مشروطه بود که آن هم شکست خورد. آنها توجه نداشتند که ویتنام علیه چین، ژاپن و آمریکا جنگیده است. سرنوشت چه‌گوارا هم این بود که به آفریقا رفت و شکست خورد و گفت "اینجا آمادگی انقلاب ندارند". آن‌هایی که مجاهدین به آنان اشاره می‌کردند، کوله‌باری از تجربه داشتند، اما ما تجربه‌ای نداشتیم.

** پیش‌بینی امام خمینی در نجف درباره سرنوشت مجاهدین خلق

ما معتقد بودیم که باید روند فرهنگی را طی کنیم. انقلاب روسیه که 100 سال از آن می‌گذرد، بیش از 100 نویسنده داشت که تمامی آنان جهانی بودند و تا امروز نیز آثارشان خواننده‌های جهانی دارد، این‌ها انقلاب را راه می‌اندازد. در انقلاب فرانسه نیز وضعیت بدین‌گونه بود، شخصیتی مانند مونتسکیو هنوز آثارش در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود. مجاهدین خلق عجولانه عمل کردند و دچار رفتار اشتباه شدند. آنان پیش از انقلاب خدمت امام در نجف رفتند که امام فرمود "اینان قرآن و نهج‌البلاغه را بهتر از بنده می‌خواندند و تفسیر می‌کردند. از آنان پرسیدم «چه می‌خواهید؟»، گفتند «ما می‌خواهیم که شما فتوای جهاد مسلحانه صادر کنید»، که من گفتم «نه و همه‌تان قتل‌عام خواهید شد.»"، و همان‌گونه که امام پیش‌بینی کرد، اتفاق افتاد.

با آغاز نهضت اسلامی و مشاهده شجاعت امام خمینی عاشق او شدیم و با حفظ مبانی عدالت‌جویانه و خداپرستانه با نهضت اسلامی همراه شدیم. امام خمینی می‌توانست توده‌های مردم را بسیج کند، اما ما نمی‌توانستیم. ارتباط‌های ما با حوزه‌های علمیه بیشتر شد و به جلسات آیت‌الله مطهری در حسینیه ارشاد و مکتب توحید می‌رفتیم.

 

با آغاز نهضت اسلامی و مشاهده شجاعت امام خمینی عاشق او شدیم و با حفظ مبانی عدالت‌جویانه و خداپرستانه با نهضت اسلامی همراه شدیم. امام خمینی می‌توانست توده‌های مردم را بسیج کند، اما ما نمی‌توانستیم. ارتباط‌های ما با حوزه‌های علمیه بیشتر شد و به جلسات آیت‌الله مطهری در حسینیه ارشاد و مکتب توحید می‌رفتیم. در اینجا این نکته را باید گفت که بین بینش‌های مختلف اسلامی، اختلاف سلیقه‌هایی وجود داشت؛ مطهری فیلسوف بود، شریعتی گرایش‌های عرفانی و مهندس بازرگان گرایش‌های علمی داشت، این‌ها همان چیزی است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند، پیامبر فرمودند که "اختلاف امتی، رحمة".

برخی مطرح می‌کنند که "مطهری درست می‌گفت یا شریعتی؟"، پاسخ من این است که نباید وارد این درگیری‌ها شد. روابط مطهری و شریعتی صمیمانه بود، اما اختلاف‌نظرهایی داشتند. شریعتی روش خاص خودش را داشت که با سخنرانی‌های او بسیاری از مارکسیست‌ها و الحادی‌ها به‌سوی تفکرات اسلامی آمدند و به مطالعه کتب اسلامی پرداختند.

** با کارت پزشکی اعلامیه جابه‌جا می‌کردیم!

ما به‌دلیل اینکه دانشجو بودیم و در جلسات حسینیه ارشاد و مسجد هدایت حضور پیدا می‌کردیم، علم‌گرا بودیم. با حوزه‌های علمیه نیز ارتباطاتی همچون تبادل اعلامیه داشتیم، اما بیشتر گفتگو می‌کردیم. در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب که حکومت نظامی به‌وجود آمد، بنده با کارت پزشکی که داشتم، اعلامیه جابه‌جا می‌کردم. اعلامیه‌ها نیز مربوط به حوزه‌های علمیه و روحانیون بود. بنده با آیت‌الله خامنه‌ای هم آشنا بودم. ایشان در منزل محمدتقی شریعتی در مشهد حضور پیدا می‌کرد و اولین‌بار که ایشان را دیدم به من گفتند که از مبارزان انقلابی است و از تبعید برگشته است.

ما خودمان را با نهضت اسلامی همراه و همزاد می‌دانستیم و از آن جدا نمی‌دانستیم. بینش ما مبتنی بر عدالت‌جویی و خداپرستی بود که روحانیون نیز این نگاه را داشتند. در اینجا لازم است توضیحی در مورد خداپرستی بدهم. خداپرستی جنبه عامی دارد که با بینش دینی تفاوت دارد؛ البته تضادی با هم ندارند. خداپرستی پایه فلسفی دارد. نخشب معتقد بود که خداپرستی، طرز تفکر دینی است. او به ما توصیه می‌کرد که فلسفه بخوانیم، چرا که تعقل به‌همراه دارد. نخشب می‌گفت "خدا را به‌عنوان یک قدرت کامل، اخلاق مطلق، عدالت کامل و اندیشه و انرژی کامل به‌رسمیت می‌شناسیم". از نگاه ما یک فرد خداجوی سوسیالیست برای اخلاق باید گذشت داشته باشد و در محله‌های فقیرنشین حضور پیدا کند و برای آنان تلاش کند. نمونه کامل اخلاق خداست و ما باید به او برسیم. این نگاه البته پیشرفت کرده است. دوستان ما نیز که در جلسات سوسیالیست‌های اروپا شرکت کرده بودند، اروپایی‌ها گفته بودند که "ما سوسیالیست اخلاقی را می‌پذیریم".

شهید چمران و محمد نخشب در یکی از جلسات جبهه ملی در آمریکا. محمد نخشب بنیانگذار نهضت خداپرستان سوسیالیست بود

تسنیم: نگاه مرحوم محمد نخشب، نسبت به نهضت اسلامی چگونه بود؟

قهاری: نخشب زمانی که در آمریکا بود، گفت "ما باید از نهضت امام خمینی حمایت کنیم، چراکه این نهضت ضداستبدادی است". نخشب زمانی از نهضت اسلامی حمایت کرد که برخی از کسانی که بعدها در جمهوری اسلامی وزیر و وکیل شدند، هنوز از نهضت اسلامی حمایت نکرده بودند. روزی که امام خمینی به ایران بازگشت، من در فرودگاه مهرآباد بودم. آن سخنرانی کوبنده و انقلابی امام در بهشت زهرا(ع) مورد خوشایند همه ما بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با روی کار آمدن دولت موقت مهندس بازرگان، دکتر کاظم سامی وزیر بهداشت شد. سامی به من پیشنهاد داد که معاون او بشوم. من به او گفتم "دستور اسلام است در اموری که تخصص نداری، مسئولیت قبول نکن. من در امور امدادی تجاربی دارم که می‌توانم کمک بدهم."، از این رو بنده را به‌عنوان معاون امداد سازمان شیر و خورشید وقت (هلال احمر) منصوب کرد. این دوره هم مصادف با حوادث مختلفی از جمله درگیری‌های کردستان، ترکمن‌صحرا و... و سیل خوزستان شد. امکانات در آن زمان محدود بود، اما در حد توانم توانستم مؤثر واقع بشوم.

در درگیری کردستان، سنندج وضع آسیب‌پذیری پیدا کرده بود. شهر سنندج بین نیروهای رزگاری، دموکرات، فدائیان و... تقسیم شده بود و در شهر سنگربندی کرده بودند. مردم سنندج بدون غذا بودند و معاملات متوقف شده بود. ما چند کامیون مواد غذایی از کرمانشاه و نقده برای مردم سنندج ارسال و با برپایی چادرهایی در شهر، موادها را توزیع کردیم.

 

در درگیری کردستان، سنندج وضع آسیب‌پذیری پیدا کرده بود. شهر سنندج بین نیروهای رزگاری، دموکرات، فدائیان و... تقسیم شده بود و در شهر سنگربندی کرده بودند. مردم سنندج بدون غذا بودند و معاملات متوقف شده بود. ما چند کامیون مواد غذایی از کرمانشاه و نقده برای مردم سنندج ارسال و با برپایی چادرهایی در شهر، موادها را توزیع کردیم. پس از آن کم‌کم مغازه‌ها باز شدند و شروع به فعالیت دوباره کردند. گروهی از پزشکان نیز با حضور در بیمارستان‌ها به مداوای بیماران و مجروحان پرداختند.

** قاسملو و حزب دموکرات کردستان حسن‌نیت نداشتند

تسنیم: در جریان حضور هیئت حسن نیت مرحوم طالقانی در کردستان هم بودید؟

قهاری: با حضور هیئت حسن نیت در کردستان مشخص شد که حزب دموکرات و عبدالرحمن قاسملو اصلاً حسن نیت ندارند. آن‌ها می‌گفتند "ما برای کردستان استقلال و برای مردم ایران آزادی می‌خواهیم". به آن‌ها گفتم "چرا از طرف مردم ایران حرف می‌زنید؟". حزب دموکرات نگاهش به کردستان عراق بود، اما توجه نداشت که بین عرب‌ها و کردها فاصله بسیاری وجود دارد، اما در ایران اقوام به‌مانند تار و پودهای یک قالی در هم تنیده‌اند. حزب دموکرات در تلاش بود تا بخش وسیعی از ایران از جمله همدان، ایلام و ارومیه را از ایران جدا سازد.

تسنیم: اعضای جاما معتقدند گنجاندن اصل شوراها در قانون اساسی به‌همت آنها صورت گرفته است. شما در مجلس خبرگان قانون اساسی نماینده‌ای داشتید؟

قهاری: بله. مرحوم دکتر نوربخش (رئیس اسبق بانک مرکزی) نماینده جاما در مجلس خبرگان قانون اساسی بود که به آقای جاما معروف بود، (با خنده). موضوع شورا و تعاونی‌ها از سوی نوربخش مطرح شد که مورد پذیرش دیگر نمایندگان قرار گرفت و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گنجانده شد.

** بعد از 17 شهریور مطمئن بودیم رژیم پهلوی ساقط خواهد شد

در اینجا بنده اشاره‌ای هم به مسئله شوراها داشته باشم. وقتی که حادثه 17 شهریور به‌وقوع پیوست برای ما محرز شد که رژیم پهلوی سقوط خواهد کرد، لذا در این فکر بودیم که حکومت بعدی چگونه باشد. ما با برداشتی که از قرآن کریم و کشورهای انقلاب‌کرده داشتیم، موضوع شوراها را مطرح کردیم. امام خمینی آن زمان در پاریس بودند. دکتر سامی این طرح را خدمت امام بردند. امام آن طرح را به احمدآقا دادند و گفتند "نگه دارید، هر وقت برگشتیم تهران، دستور می‌دهم که اجرا شود". در نهایت نیز در قانون اساسی گنجانده شد. در ایران نیز ما با آیت الله طالقانی دیدار کردیم و نحوه اجرای این طرح را برای ایشان شرح دادیم. در این طرح هر منطقه باید شورا و شهردار داشته باشد که آن‌ها مسئول امنیت، ترافیک، بهداشت و... آن منطقه هستند. از هر منطقه نیز نماینده یا نمایندگانی بر اساس جمعیت برآمده و شورای شهر را می‌سازند. آیت‌الله طالقانی وقتی که طرح ما را دیدند، گفتند "حکومت اسلامی همین است".

به‌نظر ما وضعیت فعلی شورای شهر تهران اشتباه است و هر منطقه باید شورایی داشته باشد که نماینده آن شورا و منطقه در شورای شهر حضور داشته باشد. مشکلات منطقه دربند با جنوب شهر متفاوت است و هر منطقه باید شورای منطقه داشته باشد. آن شورای شهر اگر هم 50 نفر بشود، اشکالی ندارد.

تسنیم: گفته می‌شود مرحوم دکتر سامی در دلایل استعفای خود از دولت موقت، بی‌توجهی به نقش سیاست‌های خارجی و عمق مخالفت‌های امپریالیسم با انقلاب ایران و یا عدم‌تجانس در هیئت وزیران را ذکر کرده بود، علت اصلی استعفای ایشان چه بود؟

قهاری: شتاب انقلاب فرصت نداد تا کسی برنامه‌ جامع و مدونی برای پس از انقلاب اسلامی آماده کند. پیشنهاد ما شوراها بود. زمانی هم که دکتر سامی وزیر شد، ایشان پیشنهاد طب ملی را داد. طب ملی به‌معنای رایگان شدن همه چیز نبود، بلکه بیمه درمانی رایگان بود که برخی از موارد مانند جراحی پلاستیک خارج از این بیمه بود و پزشکان هم می‌توانستند مطب‌های خود را داشته باشند. اجرای این طرح از دولت شهید رجایی آغاز شد که هنوز هم البته تداوم دارد.

دولت موقت هیچ برنامه‌ای نداشت. وزیر کشاورزی دولت موقت به‌جای اینکه به کالاهای استراتژیک مانند گندم توجه داشته باشد، در مورد هندوانه و... حرف می‌زد. البته ناگفته نماند که دولت پول نداشت و با زحمت حقوق کارمندان خود را پرداخت می‌کرد، ضمن اینکه دخالت‌های غیرمسئولانه در دولت صورت می‌گرفت.

دولت موقت هیچ برنامه‌ای نداشت. وزیر کشاورزی دولت موقت به‌جای اینکه به کالاهای استراتژیک مانند گندم توجه داشته باشد، در مورد هندوانه و... حرف می‌زد، البته ناگفته نماند که دولت پول نداشت و با زحمت حقوق کارمندان خود را پرداخت می‌کرد.

 

پس از استعفای دولت موقت، یک روز مهندس بازرگان و دکتر سحابی، بنده و دکتر سامی را دعوت کردند تا درباره موضوعات سیاسی گفتگو کنیم. در این گفت‌وگو آنان در پاسخ به سؤال ما تأیید کردند که با تشکیلات نهضت آزادی می‌خواهند به دولت برسند و دولت را در دست بگیرند.

از آنان پرسیدیم؛ "برای آینده چه‌کار می‌خواهید بکنید و چه برنامه‌ای دارید؟"، که آنان پاسخ دادند "بعد از اینکه روی کار آمدیم تصمیم می‌گیریم". با این گفته آنان، دکتر سامی برافروخته شد و گفت: "شما یک بار آمدید و برنامه نداشتید، دوباره می‌‌خواهید با همین وضعیت بیایید، از همین الآن باید بگویید که در حوزه‌های مختلف مانند صنعت، بهداشت و کشاورزی چه‌کار می‌‌خواهید بکنید، آن وقت آن برنامه نقد و بررسی می‌شود و در صورت لزوم اصلاحات انجام می‌گیرد، در صورتی که رأی آوردید و دولت تشکیل شد، آن را اجرا کنید".

** بازرگان و سحابی نگاهشان این بود که جنگ موضوع اصلی نیست و باید از آن گذشت

جنگ موضوع اصلی و اساسی کشور در دهه 60 بود و همه باید در برابر دشمن می‌ایستادیم و از کشورمان دفاع می‌کردیم، اما بازرگان و سحابی نگاهشان این بود که جنگ موضوع اصلی نیست و باید از کنار آن گذشت. مردم زیر بمباران و حملات دشمن بودند، اما آن‌ها جنگ را درک نمی‌کردند. آنها برنامه‌ای برای اداره کشور نداشتند. ما کم‌کم ارتباطات سیاسی‌مان با آنان قطع شد. نهضت آزادی تا به امروز هم برنامه‌ای تدوین نکرده است.

من چند بار به‌عنوان پزشک در جبهه‌های جنگ حضور پیدا کردم و از قسمت گوش جانباز شدم. من در عملیات آزادسازی خرمشهر و عملیات کربلای5 حضور پیدا کردم. برخی از من سؤال می‌کردند که "تو چرا در جبهه‌ها حضور پیدا می‌کنی؟"، وظیفه من بود که در جنگ حضور پیدا کنم، چراکه صدام حق نداشت به ما حمله کند.

من در جنگ صحنه‌های بسیار عجیبی دیدم؛ فرمانده ایرانی به نیروهای رزمنده‌اش می‌گفت که "کسی حق ندارد زودتر از دستور من به خط دشمن حمله کند"، و تهدید می‌کرد که "اگر کسی زودتر برود، او را به عقب بازمی‌گردانم". وقتی هم که فرمانده ایرانی دستور حمله می‌داد، نیروهای رزمنده به‌سرعت به‌سوی دشمن هجوم می‌بردند و فرمانده عراقی را به‌اسارت درمی‌آوردند. من در جنگ فداکاری‌های بسیاری از رزمندگان دیدم.

من در جنگ صحنه‌های بسیار عجیبی دیدم؛ فرمانده ایرانی به نیروهای رزمنده‌اش می‌گفت که "کسی حق ندارد زودتر از دستور من به خط دشمن حمله کند"، و تهدید می‌کرد که "اگر کسی زودتر برود، او را به عقب بازمی‌گردانم". وقتی هم که فرمانده ایرانی دستور حمله می‌داد، نیروهای رزمنده به‌سرعت به‌سوی دشمن هجوم می‌بردند و فرمانده عراقی را به‌اسارت درمی‌آوردند.

 

تعریف من از سیاست، شناخت کمبودها، عقب‌ماندگی‌ها، نارسایی‌ها و کوشش در جهت رفع آنان است. متأسفانه عده‌ای مدام ایراد می‌گیرند و نقد می‌کنند، اینان توجه ندارند که حفظ امنیت کشور کار آسانی نیست. انگلستان در دوره ناصرالدین شاه بخشی از بلوچستان را برای تأمین امنیت هندوستان موقتاً از ایران جدا کرد، اما پس از پایان قرارداد به‌جای اینکه به ما پس بدهد، به پاکستان داد. اکنون از همان منطقه به امنیت ما ضربه زده می‌شود، انگلیس چنین دشمنی‌ای با ما کرد. همه‌شان کینه و دشمنی نسبت به ایران دارند. ایران به‌دلیل سرمایه فراوان و عظیمی که دارد مورد طمع دیگران است؛ از این رو حفظ امنیت ایران بسیار مهم است و این موضوع را نباید دست‌کم گرفت.

من به دوستان می‌گویم که "در تظاهرات‌ها و راهپیمایی‌ها حرف‌هایتان را بزنید اما درگیری به‌وجود نیاورید و به امنیت کشور ضربه نزنید. برای امنیت کشور، خون فرزندان وطن ریخته شده است، پس نباید آن را به‌هدر داد، ضمن حفظ امنیت باید اصلاح‌گری را به‌پیش برد".

تسنیم: آقای دکتر، قدری به عقب برگردیم؛ مرحوم دکتر مصدق معتقد بود یکی از علل شکست نهضت نفت این است که دُوَل استعمارگر نتوانستند از نفت ایران صرف‌نظر کنند، به‌نظر شما علل شکست نهضت ملی شدن نفت چه بود و آیا هنوز هم کشورهای استعمارگر به منافع ما چشم دوخته‌اند؟

قهاری: من معتقد نیستم که نهضت مصدق شکست خورد، بلکه معتقدم متوقف شد. در موارد متعددی، اصل قضایا بر این بود که دست استعمار قطع شده است. شرکت نفت ایران ــ انگلیس در تمام امور ایران دخالت می‌کرد و وزیر و وکیل تعیین می‌کرد که با نهضت مصدق رفتند و دخالت‌هایشان تمام شد. انگلیس از سه طریق شرکت نفت، حضور در هند و سفارت انگلیس در ایران دخالت می‌کرد. در جریان نهضت مصدق سفارت انگلیس بسته شد و وقتی هم که برگشتند، اعلام کردند که سیاست‌های گذشته‌شان را دنبال نخواهند کرد.

** 21میلیارد دلار درآمد نفتی به‌جای آبادانی کشور خرج جشن‌های 2500ساله می‌شد

در خصوص نفت نیز وقتی کنسرسیوم بسته شد، درآمد ایران 4 برابر شد، اما بی‌کفایتی شاه موجب شد که ایران ساخته نشود، بعد هم که قیمت نفت بالا رفت و 21 میلیارد دلار وارد کشور شد، باز هم ایران ساخته نشد، به‌جای اینکه پول‌های نفت صرف عمران و آبادی کشور شود، صرف جشن‌های مختلف از جمله جشن 2500ساله و جشن تاج‌گذاری شد. این اقدامات شاه حتی مورد اعتراض سفیر انگلیس هم قرار گرفت. متأسفانه افراد ناسالمی پیش از انقلاب در کشور بودند که با پول‌های کلان نتوانستند کشور را بسازند.

درباره دُوَل استعمارگر نیز باید بگویم، بله واقعیت هم همین است. انگلستان همیشه نسبت به ایران سوء نیت داشته است.

** اپوزیسیون خارج کشور "حرفِ حساب" ندارند

تسنیم: اکنون برخی در داخل و خارج از کشور چشم امید به مذاکره با آمریکا دوخته‌اند و همراهی با این کشور را راه‌حل برون‌رفت از مشکلات می‌دانند، نظر شما چیست؟

قهاری: بیگانه دلش برای ما نمی‌سوزد. آن‌هایی که در خارج از کشور این حرف‌ها را بیان می‌کنند، بهایی ندارند و حرف‌شان، حرف حساب نیست. من مواضع و سخنان آنان را می‌خوانم، چرت‌وپرت می‌گویند و در ایران جایی ندارند.

وقتی که رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق شد، چند بار به او گفتم که "دست از این کارها بردار". آن وقتی هم که سازمان دست به اسلحه برد، به او گفتم "اسلحه‌ها را تحویل بده"، اما لجبازی  می‌کرد. ادعای مسعود رجوی این بود که سازمان انقلاب کرده است.

 

تسنیم: شما با سازمان مجاهدین خلق و رهبران آن مانند مسعود رجوی ارتباطی داشتید؟ زمانی که سازمان وارد فاز مسلحانه شد موضع شما چه بود؟

قهاری: مسعود رجوی را از دوره کودکی می‌شناختم، برادرش صالح از دوستان من بود که به خانه آن‌ها رفت‌وآمد داشتم. من مسعود را از آن زمان می‌شناسم. مسعود از کودکی آدم لجبازی بود.

** به رجوی گفتم "حزب توده شعبه KGB در ایران است"

وقتی هم که رهبر سازمان مجاهدین خلق شد، چند بار به او گفتم که "دست از این کارها بردار". آن وقتی هم که سازمان دست به اسلحه برد، به او گفتم "اسلحه‌ها را تحویل بده"، اما لجبازی می‌کرد. ادعای مسعود رجوی این بود که سازمان انقلاب کرده است (خنده)، یک بار هم به او گفتم که "تو چرا با روس‌ها ارتباط نزدیکی داری و چرا با عرفات به شوروی رفتی؟"، او پاسخ داد که "می‌خواستیم به روس‌ها بگوییم که چپ‌های ایران ما هستیم". به او گفتم: "احمق، حزب توده شعبه KGB در ایران است. با تو هم مشغول حرف زدن هستند تا اگر لازم شد شاید به‌کارشان بیایی".

در خصوص ماجرای رهایی او از اعدام پیش از انقلاب هم بد نیست بدانید که شوروی نقش داشت. رجوی وقتی در زندان محکوم به اعدام شد، وزارت خارجه شوروی، احمد میرفندرسکی سفیر ایران در مسکو را خواست و از او خواست تا دولت ایران حکم اعدام رجوی را اجرا نکند. شوروی برای این کار یک هواپیما در اختیار سفیر ایران قرار داد تا به تهران بیاید و پیش شاه برود و موضوع را مطرح کند. میرفندرسکی در خاطرات خود که در لندن به‌چاپ رسیده آورده است؛ "وقتی این درخواست را مطرح کردم، شاه ابتدا گفت «این دخالت در امور کشور ماست»، اما سپس تلفنی کرد و گفت «رجوی را اعدام نکنید»".

کاظم رجوی انسان کثیفی بود. شاه جمعی از دانشجویان را به ضیافت شامی دعوت کرد. ما پس از کودتا، شاه را مشروع نمی‌دانستیم و به میهمانی‌اش نرفتیم، اما کاظم رجوی رفت. ما کاظم رجوی را یک ساواکی می‌دانستیم

 

تسنیم: اعضای سازمان می‌گویند که برادرش کاظم مانع از اعدام مسعود شد؟

قهاری: دروغ می‌گویند. کاظم انسان کثیفی بود. شاه جمعی از دانشجویان را به ضیافت شامی دعوت کرد. ما پس از کودتا، شاه را مشروع نمی‌دانستیم و به میهمانی‌اش نرفتیم، اما کاظم رجوی رفت. ما کاظم رجوی را یک ساواکی می‌دانستیم، اما در حدی نبود که بتواند مانع از اعدام برادرش بشود.

سازمان مجاهدین خلق در غائله کردستان با ضدانقلاب همکاری کرد. وقتی هم که به رجوی اعتراض کردیم که "چرا همکاری می‌کنی؟"، جواب سربالایی داد و قهر کرد و رفت.

تسنیم: در پایان اگر سخنی دارید بفرمایید.

قهاری: امروز اندیشه جوان در حال پیروز شدن است. دوره ما گذشته است و دوره کنونی دوره جوانان است و به آینده ایران امیدوارم.

تسنیم: از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، بسیار ممنونیم.

انتهای پیام/*

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon