مافیای ۳هزار میلیاردی زباله!
تقریبا از بین زبالههایی که جمعآوری میکرد از نرخ چیزی جز کاغذ و مقوا و آلومینیوم خبر نداشت. کار هر روز صبح تا شبش بود. کیسه بزرگ روی کول و لباس چرک و بوی تعفنی که حالا بخشی از هویتش شده بود و قد خمیدهای که به آن عادت کرده بود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، تقریبا از بین زبالههایی که جمعآوری میکرد از نرخ چیزی جز کاغذ و مقوا و آلومینیوم خبر نداشت. کار هر روز صبح تا شبش بود. کیسه بزرگ روی کول و لباس چرک و بوی تعفنی که حالا بخشی از هویتش شده بود و قد خمیدهای که به آن عادت کرده بود. از صبح تا شب خمیده در مخزنهای نقرهای و مشکی و زرد زبالهها و خیره به جویها و دست مردمی که قوطی نوشیدنیهایشان خالی شده و قصد دورانداختنش را دارند. حتی ماجرای انهدام موشک آمریکایی را هم از زبان این و آن شنیده بود و البته جنگ و صلح برایش فرقی نداشت. برای کسی که صبح تا شبش را در بدترین وضعیت ممکن زیست میکند و چرک و کثافت تمام وجودش را گرفته است چه فرقی میکند که یکدفعه موشکی از آسمان بر سرش بریزد و وقتی تا کمر داخل سطل زباله خم شده است، جانش را هم از دست بدهد یا نه و همانجا لای زبالهها دفن شود، او که نه مافیاست و نه از این زبالهگردیها پورشه سوار میشود و حتی بوی خوش غذای تازه به مشامش میخورد. این یکی که درخواستم را پذیرفته بود و البته سخت و بریدهبریده با من حرف میزد و یکی درمیان جواب سوالاتم را میداد، درآمد مشخصی نداشت ولی میگفت هم مثل خودش زیادند که زبالهها را کیلویی میفروشند و هم هستند مدلهای دیگری از زبالهگردها که حقوق میگیرند و ماهی یک تا دومیلیون تومان ثابت دستشان است. لابهلای همین حرفهای بهدردنخور مشخص شد همین زبالهگردی هم کلونی عجیبی دارد و در آن دست بالای دست بسیار است. گروه و انواعی هست و افراد و تعدادی که هرکس برای کس دیگری کار میکند و حداقلش مثل همیشه در جیب خودش میرود و سود کلانش به جیب آن بالا بالاییها. یک دستهشان همان لباسسبزهای کامیونی و وانتی و چرخی هستند که به اصطلاح رسمیاند و شهرداریچی و مقید به سازمان و چارت و سلسلهمراتب و اینجور چیزها، یک دسته اما مستقلهای وابستهاند، یعنی آنهایی که درآمد ماهیانه میگیرند از همین پیمانکاران شهرداری و زباله جمع میکنند و تحویل لباسسبزها میدهند و دسته سوم اما مستقلهای غیروابسته هستند، یعنی برای خودشان کار میکنند و زباله جمع میکنند و میفروشند و مغضوب دو دسته اول هم هستند. اما چه میشود که زبالهگردی اینطور شایع میشود، میشود که ساعتها و صفحهها برایش گفت و نوشت، از علل جامعهشناختی تا اقتصادی و... اما آنچه همواره گفته میشود فقر زبالهگرد و شرایط بد اقتصادی جامعه و گرسنگی و نداری و کار مهاجران و... است و آنچه کمتر گفته میشود سود کلان آن بالاترنشینها و گاراژدارها و دلالها و مافیای زباله است که کودکان و معتادان و بزرگسالان محتاج را استثمار میکنند و به بهای اندک کار آنها را میخرند و سود کلان برای خود تدارک میبینند.
گردش مالی حدود 3هزار میلیاردی
شما بودجه شهر تهران را در نظر بگیرید؛ حدود 18هزار میلیارد تومان، عدد یکی از اولین اختلاسها را هم دوباره یادآوری کنید؛ سههزار میلیارد تومان و بعد به عدد حاصل از زبالههای تهران در طول یکسال توجه کنید، بیش از دوهزار میلیارد تومان و به اذعان برخی مدیران شهری حتی بیش از سههزار میلیارد تومان. این حجم وسیع گردش مالی آن هم از زباله علاوهبر اینکه لفظ طلای کثیف را تصدیق میکند، چند مساله دیگر را هم تصدیق میکند، اول اینکه تا وقتی که وضع موجود در جمعآوری زبالهها پابرجا باشد، تا وقتی سر هر کوچه و خیابانی یک یا چند مخزن بزرگ زباله وجود داشته باشد، اینکه خبری از زبالهگردها نباشد، خیال خام است. دوم اینکه این درآمد حاصل از جمعآوری و دفع و استفاده از زبالهها کجاست و چرا رقم اعلامی خیلی کمتر از درآمدهای حاصل است و سوم هم اینکه چرا مدیریت پسماند با این درآمد نجومی، همچنان بودجه میگیرد و هزینههایش را باز هم مردم تامین میکنند؟ در ادامه بیشتر از این سوالات و پاسخ آنها خواهم نوشت.
سهم ناچیز و 200میلیاردی شهرداری تهران از زباله
یک حساب سرانگشتی برای تایید گردش مالی چندهزار میلیاردی زباله در پایتخت کافی است. سال گذشته رضا عبدلی، مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهر تهران در ارتباط با میزان تولید زباله در شهر تهران گفته بود: «روزانه 9هزار تن به صورت میانگین زباله از شهر تهران جمعآوری میشود که این میزان در بعضی از فصول به 12هزار تن نیز میرسد. زبالههای ساختمانی در سطح شهر تهران 43هزار تن در روز است که در بخشهای مختلف جمعآوری میشود.» عبدلی البته امسال با این استدلال که بالارفتن قیمت ارز و افزایش قیمت کالاها تاثیر زیادی بر تولید پسماند شهری داشته است که سبب شده شهروندان سنجیدهتر و به اندازه نیاز خرید کرده و ضمنا در مصرف نیز تا حد امکان کالا را استفاده کنند، میزان تولید زباله در روز در پایتخت را حدود هشتهزار و 400 تن عنوان کرد. طبق اطلاعات موجود از سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور روزانه 58هزار تن زباله در شهرها و روستاهای کشور تولید میشود. به هر طریق محاسبات صورتگرفته در ارتباط با زبالههای خشک در تهران نشان میدهد که درآمد حاصل از این بخش چیزی بیش از دوهزار میلیارد تومان است. احمد میدری، معاون رفاه اجتماعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی طی هفتههای گذشته در ارتباط با گردش مالی زباله در تهران گفت و خبر از گردش دوهزار میلیارد تومانی طلای کثیف فقط در شهر تهران داد. میدری همچنین به سهم شهرداری تهران از این گردش مالی اشاره کرد و گفت از این چرخه دوهزار میلیاردی، فقط 200میلیارد سهم شهرداری تهران است و این میزان به علاوه سهم حدود 300میلیاردی نیروی کار، سود بیش از هزار و500 میلیاردی را عاید دلالان و به قولی مافیای زباله میکند.
14هزار زبالهگرد در تهران؛ 4هزار و 700 زبالهگرد کودک
در ابتدای گزارش به مساله زبالهگردها و گفتوگوی کوتاهی با یکی از آنها اشاره کردیم و نوشتیم که با وضع و مدل موجود حذف زبالهگردی و زبالهگردها خیال خام است، آن هم با گردش مالی چندهزار میلیاردی این حوزه. اما رشد و افزایش تعداد زبالهگردها مسالهای است که باید به هر طریق موردتوجه مصلحان و سیاستگذاران قرار گیرد. پدیدهای که نهتنها مشکلات عدیده جسمی و روانی برای زبالهگردها که مشکلات جدی زیستی برای باقی شهروندان هم ایجاد کرده است. مجید فراهانی، عضو شورای اسلامی شهر تهران با انتقاد از اقدامات و سیاست شهرداری تهران در مواجهه با پدیده زبالهگردی و زبالهگردها گفت: «عدمنظارت دقیق و واگذاری مجوز جمعآوری زباله به پیمانکارانی که کودکان محروم را به کار وا میدارند باعث شده 14هزار زبالهگرد در تهران داشته باشیم که یکسوم از آنها یعنی چهارهزار و 700 نفر را کودکان تشکیل میدهند.» اخیرا در یک پژوهش در حوزه زباله و زبالهگردها با نام یغمای کودکی در این ارتباط آمده است که: «براساس یافتهها نزدیک به 57درصد از زبالهگردها نوعی از مواد مخدر مصرف میکنند. 89 درصد از این زبالهگردها مهاجران غیرقانونی و تنها 11درصد بهصورت قانونی مشغول به کار هستند. 73درصد به هنگام کار زخمی شدهاند و 73 درصد خشونت را در این چرخه تجربه کردهاند که بیشترین خشونت را بخش بازیافت با 69 درصد اعمال کرده است. همچنین3.54درصد بیسواد هستند و تنها 7.3 درصد از این افراد سواد قرآنی دارند. (این پژوهش براساس مطالعهای است که حدود 9 ماه در کل مناطق 22گانه شهر تهران، با 302 زبالهگرد مصاحبه شده، و از این تعداد 141 نفر کودک بودهاند.)
از قتل تا درگیری و گوشبری و...
کارنامه زبالهگردها و زبالهگردیها را که مرور میکنیم همهچیز دیده میشود؛ از اخبار آزار و اذیتی که متوجه زبالهگردهاست، خصوصا کودکان زبالهگرد تا خشونت و درگیری و قتل و گوشبری. هنوز خبر ماجرای درگیری و درنهایت قتل یک زبالهگرد را که چند سال پیش منتشر شده بود یا ماجرای بریدهشدن گوش یکی از زبالهگردها را که به سرعت در فضای مجازی پخش شده بود از یاد نبردهایم. اینها همه بخشی از معضلاتی است که لابهلای سخن از مافیای زباله و گردش مالی و عایدی اقتصادی زباله بیان میکنیم تا نفس انسانیت و مساله آدم بودن فراموشمان نشود و دفعه بعد و در نگاههای بعدی به زبالهگردها، آنها را فقط طمعکاران چشمدوخته به زباله یا فقیران و گرسنگانی که از فرط نداری تا کمر خم در سطلهای زبالهاند، نبینیم و متوجه باشیم چه آسیبهایی را خودشان تحمل میکنند و چه آسیبهایی را هم به جامعه تحمیل میکنند.
در ارتباط با زبالهها فقط مساله اقتصادی مطرح است
برای تکمیل گزارش، گفتوگو با مدیران سابق شهری و بررسی اظهارات مدیران فعلی واجب بود؛ از کمیسیون سلامت و محیطزیست شورای سابق، معصومه آباد و مجتبی شاکری با «فرهیختگان» به گفتوگو نشستند و هرکدام پرده از بخشی از اقدامات مدیریت شهری برداشتند. از شورای جدید هم اظهارات متعدد است درباره پسماند و زباله و... . معصومه آباد در ارتباط با مساله زباله در تهران و مدیریت پسماند به «فرهیختگان» گفت: «منافع ناشی از مساله مدیریت پسماند به پیمانکاران میرسد و مدیریت شهری سهم اندکی از آن دارد. همین مساله باعث بروز جدال جدی بین پیمانکاران برای تقبل مساله جمعآوری زباله میشود. ما در مصوبه شهر دوستدار کودک در شورای قبلی استفاده پیمانکاران از کودک را ممنوع کرده بودیم و قرار شد با پیمانکارانی که از کودکان خصوصا در حوزه پسماند استفاده میکنند، قرارداد بسته نشود. مساله مدیریت پسماند مسالهای حاکمیتی است، حاکمیت باید ابتدا در مساله کاهش حجم زباله اقدامات مناسب را انجام دهد. در زمان مدیریت ما هم کیوسکهای زباله و مساله تفکیک از مبدا و... پیگیری شد، هرچند اندک اما این گامی بود که از سمت ما برداشته شد. در حال حاضر عمل به آییننامههای موجود و نظارت جدی میتواند راهگشا باشد. به هرحال واقعیتی که وجود دارد این است که الان فقط مساله منفعت اقتصادی از زبالهها مطرح است.»
در حوزه پسماند کمکاری کردیم
مجتبی شاکری دیگر عضو سابق شورای شهر تهران هم در ارتباط با مافیای زباله و مساله مدیریت پسماند به «فرهیختگان» گفت: «اقدامات در حوزه مدیریت پسماند پیوندی با نگاههای سیاسی ندارد و نباید داشته باشد. ارزشمندی زباله بهگونهای است که تماما منفعت اقتصادی دارد و ارزشمند است. فرهنگ مدیریت زباله بین مدیران و مسئولان و پیمانکاران و البته مردم طوری طراحی نشده است که به زباله به چشم یک پروسه سودزا نگاه شود. یکی از مسائلی که برای زباله بسیار شنیدهایم، مساله تفکیک است که این موضوع نه در مبدا و نه در مقصد درست طراحی نشده و همین زبالهگردها را پدید آورده است و این پروسه نهتنها برای مدیریت شهری سودی ندارد، بلکه همهاش هزینه است؛ هزینه جمعآوری، هزینه نگهداری و تفکیک و... که ما پولش را میدهیم به پیمانکاران تا انجام بدهند. شهرداری سرمایهای بهعنوان زباله برایش مطرح نیست و به زباله به چشم یک مساله اضافی نگاه میکند که باید دور ریخته شود. در حوزه زباله در دورههای مختلف کمکاری وجود داشته است، در دوره ما هم این مساله حل نشد و همچنان هم ادامه دارد.»
حیف و میل وام 70هزار دلاری بلاعوض برای مدیریت پسماند
اما نقطهعطف گزارش، گفتوگوی ما با محمد حقانی، عضو کمیسیون سلامت و محیطزیست شورای شهر سابق تهران بود. حقانی که به گفته خودش 50 سال سابقه مدیریت شهری را در کارنامه دارد و 14 سال در سمت معاونت شهرداری بوده است و... در ارتباط با مساله مدیریت پسماند مسائل جالبی را مطرح کرد و در اینباره گفت: «اواسط دهه هفتاد شهرداری تهران یک وام 70هزار دلاری بلاعوض از بانک جهانی گرفت و با آن با شرکتی به نام بیسی برلین که برای آلمان بود، قراردادی در حوزه مدیریت پسماند بست. البته پیش از این شهرداری تهران مدلها و سیاستهای مختلفی را در حوزه پسماند آزمایش کرده بود و میکرد. بیسی برلین مطالعاتی را انجام داد و از مدیران و کارشناسان شهرداری و ایرانی استفاده میکرد و درنهایت طرحی را ارائه کرد که شامل 230 پروژه بود که رفتوروب، نظافت، جمعآوری و حل و دفن و بازیافت و... را شامل میشد. قبل از سال 82 و با توجه به همین تجربیات و مطالعات ما به همراه سازمان حفاظت محیطزیست، وزارت کشور و سازمان برنامه و بودجه قانون پسماند را تصویب کردیم. در این قانون و آییننامه اجرایی آن یک مساله بسیار مهمی مستتر بود به نام تفکیک از مبدا و مشارکت مردمی، که بسیاری از هزینههای شهرداری را کاهش میداد و میدهد، ولی هیچوقت این شیوه اجرایی نشد. نه با کیوسکها و غرفهها در منزل و مراجعه حضوری و... چون هیچ عزم جدی در شهرداری در اینباره وجود نداشت.»
سازوکار افسارگسیخته پیمانکاری در شهرداری
حقانی در ادامه به مساله پیمانکاری در شهرداری اشاره کرد و گفت: «البته حلقه مفقوده این ماجرا عدمحضور درست بخش خصوصی است. ما باید در یک سازوکار درست بخش خصوصی و پیمانکاران بخش خصوصی را دخیل میکردیم. حدود 20 و چند سال پیش که خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار کردیم، یک شرایط احرازی را در همه سطوح فعالیتی، از افراد تا ابزار و... ایجاد کردیم اما هیچوقت این شرایط احراز محقق نشد. ما اجازه رشد به یکسری پیمانکاران ندادیم. شبها داخل تلویزیون یکسری ماشین نشان میدادیم به این معنا که طرح مکانیزاسیون انجام میدهیم، درصورتی که اینطور نبود و این ابزار از قبل وجود داشت. ما به پیمانکاران اعتماد نکردیم، شرایط احراز را هم را رعایت نکردیم. انقدر بیاعتمادیم که حقوق کارگران پیمانکاران را خودمان میدهیم و نمیگذاریم پیمانکار با کارگر تسویه کند و سهم پیمانکار را هم چند سال به چند سال نمیدهیم.»
هزینه 500 میلیاردی از جیب مردم
حقانی به مساله هزینههای مدیریت پسماند اشاره کرد و گفت: «در زباله که صددرصدش قابل استفاده است و سود اقتصادی دارد هم مثل سایر حوزهها، مساله مافیا مطرح است. متاسفانه مطالعاتی که شرکت آلمانی سالها پیش انجام داد به اجرا درنیامد و پیمانکاران، پیمانکارانی نبودند که شرایط عمومی پیمانکاری را داشته باشند. وزارت کشور در سال 90 به شهرداری اعلام کرده است که از این به بعد حق ندارید از مردم بابت پسماند پول بگیرید. پسماند باید هزینههای خودش را تامین کند ولی شما همین دوره قبلی را بررسی کنید،600-500 میلیارد تومان پول برای پسماند در نظر میگرفتند و درآمدش کمتر از 100 میلیارد تومان بود، یعنی خودش را تامین نمیکرد. اما براساس قانون و مصوبه وزارت کشور نباید پولی برای پسماند هزینه میشد. این موضوع با بهای خدمات شهری متفاوت است.»
درآمد هزارمیلیاردی در فاز اول؛ مازاد نیرو در پسماند
حقانی ادامه داد: «من قاطعانه میگویم مافیای زباله که دنبالش هستید در بدنه رسمی مدیریت شهری است. اگر مدیریت و نظارت مصمم در شهرداری وجود داشته باشد شهرداری در فاز اول میتواند هزارمیلیارد تومان درآمد داشته باشد. پول و هزینه نیروهایی که به سازمان پسماند تحمیل شده است، تحتبهای خدمات شهری از مردم گرفته میشود. در زمان ما 900 نفر نیرو در پسماند بود، الان فکر میکنم حدود 500 نفر نیرو آنجا باشد. ما حداکثر 50 تا 100 نیروی کارشناس بیشتر در سازمان پسماند نیاز نداریم. مردم پول عدممدیریت ما را پرداخت میکنند. شهرداری اول باید هزینههایش را پایین بیاورد. مردم پول نیروهایی را که به مدیریت پسماند و... تزریق شدهاند، میدهند و بهای خدمات را همینها بالا میبرند.»
هزینه نگهداری مخازن چقدر میشود و چه کسی سود میبرد؟
عضو سابق شورای شهر تهران ادامه داد: «در پسماند گویا این مساله نهادینه شده است که ما تمرکزی روی کمکردن هزینهها نداریم. به راحتی یکسوم هزینههایی که در این بخش انجام میشود، اضافی است. شیوههای مدیریت پسماند درست نیست. اطلاعات من برای دوسال پیش است، اما آن موقع 90هزار مخزن زباله در شهر بود و شهرداری دنبال افزایش این مخازن به 140 تا 150هزار عدد بود. این درحالی است که در آن طرح شرکت بیسی برلین که طرح خوبی بود، اصلا مخزنی درکار نبود. دریافت زباله از مبدا اصل بود، آن هم در طول شب که ترافیک نیست. 9 شب تا پنج صبح باید شهر را مدیریت میکردند و نظافت میشد. ماشینهای حمل زباله نباید در طول روز در شهر حرکت کنند. هزینه نگهداری، ساخت و ترمیم و تعمیر و نظافت و سمپاشی این مخازن که به صورت دورهای و پیاپی انجام میشود، چقدر خواهد بود؟ چه باری روی دوش شهرداری است؟ این مخازن خودشان مبدایی برای زبالهگردی شدهاند. زبالهگردها توسط مافیای زباله استثمار میشوند. ما در فناوریها در دنیا زبانزد هستیم، چطور نمیتوانیم یک زباله را جمعآوری و دفن و مصائبش را رفع کنیم؟»
منبع : فرهیختگان
انتهای پیام/