کنفرانس منامه|- ۱؛ از تاریخچه طرحهای بینتیجه سازش تا رسوایی ابدی رژیمهای عربی
کنفرانس منامه امروز و فردا در راستای مجموعهای از طرحهای شکست خورده قبلی از اسلو گرفته تا آناپولیس در بحرین برگزار میشود تا سند جدیدی از رسوایی رژیمهای سرسپرده عربی را رقم بزند.
به گزارش گروه بینالمل خبرگزاری تسنیم، طرحی که تحت عنوان «معامله قرن» برای از بین بردن آرمان فلسطین در منطقه مطرح شده و این روزها با برگزاری کنفرانس منامه وارد فاز اجرایی خود شده، شامل بازیگران منطقهای و فرامنطقهای و عوامل و تحولات مختلف در خاورمیانه است. کنار هم گذاشتن پازلهای این طرح آمریکایی- صهیونیستی، پشت پرده بسیاری از تحولات و رویکردها طی سالهای اخیر در حاکمیت کشورهای مربوطه را نشان می دهد. طرحی که آمریکا برای تضمین امنیت رژیم صهیونیستی در منطقه دنبال میکند، با حمایتهای بیدریغ مالی و دیپلماتیک عربستان سعودی، بحرین، اردن، مصرو تعداد دیگری از رژیم های عربی حاشیه خلیح فارس دنبال میشود. کشورهای عربی این روزها تنها برای جلب رضایت آمریکا و رژیم صهیونیستی در روند عادی سازی روابط با تلآویو، امتیازات قابل توجهی از سبد آرمان فلسطین را به آنها واگذار می کنند و حاضرند تمام هزینههای این طرح را که در مرحله اول بالغ بر 50 میلیارد دلار ارزیابی شده، تامین کنند.
تاریخچه طرحهای بی نتیجه سازش
متغیرهای متعدد بینالمللی قبل از کنفرانس مادرید در سال 1991 به ویژه فروپاشی اتحاد شوروی و یکه تازی آمریکا در رهبری جهان و اختلال در موازنه قدرت منطقهای به نفع اسرائیل باعث شد تا جنبش آزادیبخش فلسطین از این تحولات به عنوان بهانه ای برای ورود به روند سازش ذلتبار با رژیم صهیونیستی در اسلو استفاده کند. سازشی که بعدها مشخص شد تنها یک فریب بینالمللی بزرگ برای توقف انتفاضه و از بین بردن آرمان فلسطین به صورت نهایی بود.
اسرائیل در همین راستا مذاکرات دوجانبه را به طرف فلسطینی تحمیل کرد و سازمان ملل متحد را از روند سازش دور نگه داشت. این موضوع باعث شد آمریکا بتواند بر روند سازش مسلط شده و به عنوان تنها ناظر این روند خود را نشان دهند.
فلسطینی ها تجربه های بسیار بدی با آمریکا دارند و آن را میانجی یک جانبه در مذاکرات خود و رژیم صهیونیستی میدانند. واشنگتن در جریان مذاکرات صورت گرفته برای کمپ دیوید در جولای 2009 کاملا به نفع دشمن صهیونیستی وارد عمل شده بود و هیچ فشاری بر هیئت اسرائیلی وارد نمی کرد. این موضوع در آن زمان باعث خشم یاسر عرفات رئیس سابق تشکیلات خودگردان شد و همین موضوع بود که یکی از پتانسیل های اصلی آغاز انتفاضه دوم فلسطین در همان سال را شکل داد.
در مورد برگزاری کنفرانس صلح آناپولیس در سال 2007 نیز شرایط به همین منوال بود. مذاکرات سازش صورت گرفته در واشنگتن در سال 2010 نیز به همین صورت برگزار شد. در این میان اما ترامپ به صورت وقیحانهای جانبداری خود ازاسرائیل را نشان داده و سفارت کشورش را از تلآویو به قدس منتقل میکند.
به این ترتیب رژیم صهیونیستی در مقدمه اعلامیه توافق اسلو به حقوق ملت فلسطین و حق بازگشت آوارگان اعتراف نکرد، بلکه "حقوق سیاسی و مشروع مشترک" را به رسمیت شناخت و جنبش آزادی بخش را به عنوان تنها نماینده ملت فلسطینی پذیرفت، آن هم مشروط به این عبارت که این جنبش متعهد شود که اقداماتی که رژیم صهیونیستی خشونت و تروریسم می خواند، یعنی مقاومت در برابر اشغالگری را محکوم کند.
به این ترتیب واقعیت بزرگ و فاجعه باری که عربها نمیخواهند آن را بپذیرند و برخی فلسطینیها حتی آن را به رسمیت نمیشناسند، این است که روند درگیریها در شرایط کنونی به سمتی پیش رفت که رژیم صهیونیستی رویکردها و دیدگاههای نژادپرستانه و افراط گرایانه خود را به تمامی فلسطینیها و عربها تحمیل کرده است.
تحولات دراماتیک زیادی که پیش از این معاهده در عرصه فلسطین به وقوع پیوسته و همچنان با شدت بیشتر دنبال میشود، شامل افزایش اقدامات تجاوز طلبانه رژیم صهیونیستی ضد فلسطینیها و ادامه شهرکسازی و یهودی سازی قدس و افزایش شکاف در میان گروههای فلسطینی و تجاوزات مکرر اسرائیل ضد غزه در سالهای 2008، 2012، 2014 و 2018 بود. تمامی این تحولات بخشی از نتایج و پیامدهای شکست روند سازش است که از توافق اسلو و ملحقات آن آغاز شده است.
نشانههای اولیه معامله قرن
سایت بی بی سی عربی در تاریخ 13 دسامبر 2017 خبری عجیب را در رابطه با اسکان آوارگان فلسطین منتشر شد و تاکید کرد که به اسنادی دست پیدا کرده است که نشان میدهد حسنی مبارک رئیس جمهور اسبق مصر پروژه اسکان آوارگان فلسطینی را پذیرفته است. این شبکه دولتی انگلیس بر اساس قانون آزادسازی اطلاعات در این کشور اسناد محرمانهای را به دست آورده است که نشان میدهد مبارک سه دهه پیش و در راستای تسلیم در برابر مطالبات و فشارهای آمریکا، اسکان آوارگان فلسطین در مصر را پذیرفته بود. با این وجود مبارک شرط کرده بود که در صورتی اسکان آوارگان در اراضی خود را میپذیرد که توافقی در زمینه چهارچوب سازش در درگیری های عربی و اسرائیلی به وجود آید.
اسناد موجود نشان میدهد در سایه تحولات متشنج در منطقه خاورمیانه، مبارک تلاش داشت آمریکا و رژیم صهیونیستی را به پذیرش تشکیل رژیم فلسطینی بر اساس کنفدرالی با اردن قانع کند تا بتواند زمینه تشکیل دولت مستقل فلسطین در آینده را فراهم کند.
روزنامه ترک زبان دیلی صباح در گزارشی آورد که اولین استفاده رسمی از اصطلاح معامله قرن به عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر بازمیگردد که در جریان کنفرانسی مطبوعاتی در واشنگتن و در کنار دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا این موضوع را مطرح کرد و گفت: من آمادگی کامل برای کمک کردن به رئیس جمهورترامپ برای انجام معامله قرن را دارم.
به قدرت رسیدن دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در پایان سال 2016در شرایطی به وقوع پیوست که دستکم میتوان آن را شرایط غیر طبیعی توصیف کرد. این موضوع همزمان با روی کار آمدن محمد بن سلمان شاهزاده جوان سعودی به سمت ولیعهد عربستان بود. با وجود اختلافات گسترده در ماهیت نظام سیاسی در عربستان و آمریکا اما تشابه در آرمان گرایی میان مسئولان آنها سهم عمده ای در رسیدن به معامله قرن و توافق دو طرف بر سر آن در نشست سران سعودی آمریکایی در ماه می سال 2017 داشت.
در همین رابطه یک گزارش صهیونیستی از مداخله و فشار عربستان سعودی به ویژه محمد بن سلمان برای مجبور کردن فلسطینیها جهت پذیرش این طرح خبر داد، طرحی که بسیاری از حقوق آنها از جمله موضوع بازگشت آوارگان را نادیده میگیرد.
در سال 2018 اعلام موضع دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی که در واقع همان مشروعیت بخشیدن آمریکا به وقایع تحمیل شده از سوی اسرائیل در عرصه میدانی است، با سکوت رژیم های عربی و پذیرش طرح آمریکا مواجه شده است.
مبالغه نیست اگر بگوییم که تجاوز آمریکا به قدس فرصت های زیادی را به وجود آورده است، چرا که این واقعیت را نشان داد که نمیتوان روی نقش آمریکا و ایجاد توازن ادعایی آن - حتی با معیارهای گروه سازشکار فلسطینی- حساب کرد. اعلام ترامپ مبنی بر پایتختی قدس برای رژیم صهیونیستی در روز 5 دسامبر 2017 شامل دو بخش مهم بود، بخش اول اینکه پایتختی قدس برای رژیم صهیونیستی را به رسمیت می شناسد و بخش دوم انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس بود.
انگیزه های پشت پرده این موضوع مهم نیست. بلکه آنچه که مهم است، نحوه مقابله و براندازی این اقدام است. اتفاقی که البته در عرصه رسمی رخ نداد و واکنشهای قابل توجهی را در میان کشورهای عربی به دنبال نداشت و همین موضوع ترامپ را تشویق به ادامه طرحهای خود در حذف آرمان فلسطین کرد. ترامپ در سخنرانیهای متعدد خود این موضوع را مخفی نکرد و گفت که به رسمیت شناختن قدس و آغاز انتقال سفارت آمریکا به این شهر اشغالی در چهارچوب طرحی است که دولت وی به خصوص از طریق جارد کوشنر مشاور و دامادش در دست اجرا دارد. همان طرحی که در رسانههای خبری با عنوان «معامله قرن» شناخته میشود.
تحولات موجود در مواضع آمریکا در خصوص موضوع قدس در سایه دو عامل تعیین میشود:
اول فشار اسرائیل و لابی های صهیونیستی. واشنگتن معتقد است که اسرائیل درباره تحولات منطقه درایت بیشتری از آمریکا دارد و مشورت های انجام شده با این رژیم را بهتر میپذیرد. اسرائیل نماینده انحصاری آمریکا در منطقه بوده و به همین علت واشنگتن مواضع خود را کاملاً با رویکردهای رژیم صهیونیستی در تمامی اهداف و خاستگاههای آن منطبق میکنند.
عامل دوم اما میزان تحکم سردمداران عرب بر ملت ها و سرکوبگری آنها و در عین حال تسلیم مطلق در برابر دیکتههای غرب است.
مشخص است که مواضع آمریکا در قبال قدس کاملاً منطبق با مواضع رژیم صهیونیستی بوده و تحول صورت گرفته در این مواضع پوششی برای مواضع واقعی این کشور به شمار می رفت.
استراتژی تسلیم در برابر سرکوبگری
در تاریخ درگیریها، بیشتر مسئولان رژیم صهیونیستی و برخی رژیم های رسمی عربی از فلسطینیان می خواهند وقایع سیاسی و میدانی تحمیل شده به آنها در اراضی فلسطین را به رسمیت بشناسند. آنها ادعای خود را اینگونه توجیه می کنند که رد تسلیم در برابر این واقعیتها و مقاومت در برابر آن غیر از قربانیان بیشتر چیزی عاید آنها نمیکند و نمیتواند واقعیتها را تغییر دهند.
اولین پیامدهای رسمی این استراتژی در قطعنامه شماره 181 سازمان ملل متحد خود را نشان داد که بر تشکیل دولت یهودی در سال 1947 تاکید کرد. بعد از اعلام رسمی" دولت اسرائیل" مرز های"خط سبز" ترسیم شد. اما در ادامه شهرک سازی صهیونیستی در بخشی که بر اساس قطعنامه 181 سازمان ملل متحد مختص دولت فلسطین بود، با شدت بیشتری به کار خود ادامه داد. رژیم صهیونیستی به ادامه شهرک سازی در این مناطق با هدف تحمیل واقعیتهای جدید به آن و دور کردن این منطقه از هر نوع مذاکره در آینده اصرار داشت.
استراتژی تحمیل واقعیت در شهرقدس شرقی نیز از مدتها پیش آغاز شده است در مرحله اول شهرداری قدس کنترل اراضی فلسطینی ها را در دست گرفت. در ادامه سیاست شهرک سازی گسترده در قدس شرقی آغاز شد و در سال 1980 قانون اساسی در کنست رژیم صهیونیستی به تصویب رسید که قدس را پایتخت رژیم اسرائیل معرفی کرد و به موجب آن قدس شرقی به عنوان بخشی از پایتخت اسرائیل لقب گرفت.
قانون تصویب شده توسط رژیم صهیونیستی با اجماع سیاسی تمامی جریان ها و احزاب یهودی در اسرائیل تقویت شد. آنها همچنین تخلیه مناطق یهودی نشین در قدس شرقی در هر توافق نهایی آینده را رد کردند. این اجماع همچنین در زمینه مبنای تقسیم قدس نیز وجود داشت.
مراحل فشار و حذف آرمان فلسطین
به عبارت دیگر اقدامات آمریکاییها و اسرائیلیها و برخی رژیمهای ذلیل عربی که با آنها هم دست شده اند، برای از بین بردن آرمان فلسطین و افزایش فشار بر آن طی مراحل زیر صورت میگیرد:
- مرحله اول شامل بیطرف کردن عربها نسبت به موضوع فلسطین و تبدیل کردن این موضوع از یک آرمان مقدس عربی به دلیلی برای تمامی فجایع و مصیبتهای عربی است. این اقدام با توجیه اسکان فلسطینیان در کشورهای دیگر و ترویج این موضوع با 50 میلیارد دلار کمک کشورهای عربی دنبال میشود که علاوه بر اینکه جریانهای سیاسی مستقل آن را رشوهای برای واگذاری فلسطین ارزیابی کرده آند، در اجرایی شدن آن نیز تردیدهای جدی وجود دارد و حتی در صورت تحقق نیز نمی تواند هزینههای اسکان فلسطینیان در کشورهای مجاور را تامین کند.
- مرحله دوم کم اهمیتتر از مرحله اول نیست، چراکه بافت جمعیتی ملت فلسطین را هدف قرار داده است. در این سناریو فلسطینیها وارد اختلافات عربی شده و به طرفهای منازعه میپیوندند و درگیریهای را در عرصههای دینی و مذهبی ایجاد میکنند. این موضوع باعث تضعیف وحدت ملی فلسطینیها شده و آنها با یکدیگر وارد مبارزه و شکاف داخلی و خارجی شده و در نتیجه نسبت به آرمان فلسطین و مقدسات ملی و قومی و دینی بیتوجه میشوند. به این ترتیب ترکیب جمعیتی فلسطین اشغالی به نفع رژیم صهیونیستی تغییر می کند.
جزئیات و بندهای معامله قرن
منابع رسانهای طی این مدت به صورت قطره چکانی از بندهای اصلی معامله قرن خبر دادند که شامل مجموعهای از عقبنشینیها و امتیازدهیهای بی سابقه در موضوع فلسطین بود.
اطلاعات خطرناکی در رابطه با معامله قرن منتشرشده که برای اولین بار توسط دانیل مورگانشترن در تاریخ 15 جولای 2017 در روزنامه صهیونیستی هاآرتص منتشر شد. نویسنده این مقاله یکی از فعالان محیط زیست است. تلاش آمریکا برای تجزیه فلسطین و الحالق نوار غزه به مصر را تایید میکند و میافزاید که در مقابل این اقدام اردن نیز به بخشهایی از کرانه باختری دست پیدا میکنند و سایر اراضی فلسطین اشغالی نیز به رژیم صهیونیستی میرسد.
فاکس نیوز هم چند روز بعد از هاآرتص به نقل از منابعی از سرویسهای اطلاعاتی آمریکا میگوید که معامله قرن در سال 2018 در خصوص موضوع فلسطین به اجرا گذاشته خواهد شد. بر اساس اعلام وی معامله قرن شامل مواد زیر خواهد بود:
1- به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی
2- باقی نگه داشتن 50 هزار فلسطینی از مجموعه 325 هزار فلسطینی مقیم شهر قدس بعد از اینکه این شهر از سوی آمریکا به پایتختی اسرائیل معرفی شد. در همین رابطه کابینه رژیم صهیونیستی از برپایی 14 هزار ساختمان مسکونی خبر میدهد که گنجایش پذیرش 400 هزار اسرائیلی را داشته باشد و زمینه را برای یهودی سازی قدس مهیا کند.
3- باقی نگه داشتن شهرکهای صهیونیست نشین در داخل کرانه غربی که تعداد ساکنان آنها به رقم 350 هزار صهیونیست رسیده است.
4- از آنجا که کرانه باختری مساحتی بالغ بر 5800 کیلومتر مربع دارد و مساحت صحرای سینا 60 هزار کیلومتر مربع است و در صحرای سینا تنها یک میلیون و 400 هزار نفر زندگی می کنند، لذا معامله قرن مبتنی بر این اصل است که دو هزار کیلومتر مربع از مجموع 60 هزار کیلومتر مربع صحرای سینا به علاوه دو هزار کیلومتر مربع از نوار غزه برای انتقال فلسطینیان از کرانه باختری به آن اختصاص داده شود.
5- عربستان از طریق محمد بن سلمان ولیعهد خود و رژیم صهیونیستی و آمریکا تلاش میکند، غزه را با مساحت 2 هزار کیلومتری خود به صحرای سینا متصل کنند. علاوه بر اینکه در ازای باقی ماندن شهرکهای صهیونیستی نشین در کرانه باختری 3 درصد از اراضی صحرای النقب به آن اختصاص داده شود.
6- قرار است اعلام تشکیل دولت فلسطین به پایتختی شهر ابو دیس که در نزدیکی قدس اشغالی قرار دارد، صورت گیرد. به این ترتیب سه میلیون فلسطینی در مساحتی حدود دو هزار کیلومتر مربع از صحرای سینا مستقر خواهند شد. این مساحت کمتر از نیمی از مساحت کرانه باختری است. به علاوه اینکه 3 درصد از مساحت صحرای النقب نیز برای اسکان آنها اختصاص داده خواهد شد. البته به شرطی که عربستان سعودی 400 میلیارد دلار پول بدهد تا تشکیلات خودگردان فلسطین تحت فشارهای آمریکا و اسرائیل و عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس با معامله قرن موافقت کنند. مرحله آغازین اجرای این طرح نیز اعلام رئیس جمهور آمریکا مبنی بر پایتختی قدس اشغالی برای کابینه رژیم صهیونیستی است.
ادعای سرمایهگذاری 50 میلیارد دلاری در فلسطین و منطقه
در همین راستا جارید کوشنر مشاور و داماد رئیسجمهور آمریکا هفته گذشته بخش اقتصادی طرح صلح غرب آسیا موسوم به معامله قرن را فاش کرد.کوشنر در مصاحبه با رویترز گفت: طرح صلح (آمریکا) شامل سرمایهگذاری حدود 50 میلیارد دلاری میشود که نیمی از آن در خاک فلسطین و باقی در اردن، مصر و لبنان است.
وی مدعی شد که این اقدام باعث ایجاد میلیونها شغل در کرانه باختری و نوار غزه میشود و در نتیجه میزان بیکاری را از 30 درصد به زیر 10 درصد کاهش میدهد. مشاور و داماد رئیسجمهور آمریکا همچنین ادعا کرد که اگر طرح صلح بهطور صحیح و در مدت 10 سال اجرا شود، میانگین فقر در سرزمینهای اشغالی تا نصف کاهش مییابد و تولید ناخالص داخلی دو برابر میشود.
کوشنر درباره دیگر بندهای بخش اقتصادی معامله قرن گفت: 179 پروژه زیرساختی و تجاری تأسیس و چندین پروژه در شبهجزیره سینای مصر راه اندازی خواهد شد که فلسطینیان ساکن نوار غزه میتوانند در آن سرمایهگذاری کنند. وی ادامه داد: حدود یک میلیارد دلار برای رونق بخشیدن به بخش گردشگری در کرانه باختری و غزه سرمایهگذاری میشود و گذرگاهی برای تردد فلسطینیان میان کرانه باختری و نوار غزه از مسیر سرزمینهای اشغالی ایجاد خواهد شد.
داماد ترامپ همچنین از سرمایهگذاری و پشتیبانی مالی بعضی از کشورهای عمدتاً ثروتمند حاشیه جنوبی خلیج فارس و سرمایهگذاری بخش خصوصی خبر داد و گفت: یک صندوق سرمایهگذاری جدید به وسیله یک بانک توسعهمحور چندجانبه که صندوقهای وامدهنده بینالمللی، از جمله صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به تشکیل آن کمک میکنند، راهاندازی خواهد شد.
کوشنر مدعی شد که در صورت اجرایی شدن معامله قرن، این طرح یکمیلیون شغل در کرانه باختری و نوار غزه به وجود خواهد آورد. معامله قرن شبیه طرح مارشال است که از سوی واشنگتن در سال 1948 پیشنهاد شد تا اروپای غربی را در اوج ویرانیهای جنگ جهانی دوم بازسازی کند.
گزارش از علی عباسی
ادامه دارد....