«ساجی»؛ خاطرات زنی که خرمشهر قلب دیگر او بود
باقرزاده بدون کمترین خستی خاطراتش را روایت کرده؛ از روزهای خوش خرمشهر تا روزهای آتشباران جنگ، از تنهاییهای پی در پی و صبوریهای زنان خرمشهری تا مهاجرتهای اجباری به شهرهای اطراف. «ساجی» خاطرات کسانی است که خرمشهر قلب دوم آنها بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشار خاطرات دفاع مقدس را میتوان از چند وجه دستهبندی کرد. شاید بتوان یکی از این تقسیمبندیها را انتشار خاطرات قبل و بعد از «دا» دانست. «دا» که حاصل سالها تلاش سیده اعظم حسینی به عنوان نویسنده و صبوریهای راوی کتاب است، روایتی تکاندهنده از روزهای پرالتهاب خرمشهر در گیر و دار دفاع مقدس از نگاه زنی است که در قلب این ماجرا بوده و هنوز هم هست. این کتاب، از نظر برخی از کارشناسان، هم از نظر ساختاری و هم از جهت محتوایی اثری نو و خلاق در حوزه خاطرهنویسی دفاع مقدس بود؛ به طوری که نمیتوان تأثیرپذیری خاطرات پس از آن از سبک و سیاق کتاب را نادیده گرفت. انتشار «دا» در دهه 80 موج جدیدی ایجاد کرد؛ بسیاری از مخاطبانی که پیش از این خاطرات دفاع مقدس برایشان جذابیتی نداشت، به سراغش آمدند، با خاطراتش گریستند و افتخار کردند. حالا بعد از حدود 10 سال از انتشار این کتاب، چاپ کتاب دیگری از خاطرات خرمشهر، من را به یاد آن روزها انداخت.
«ساجی» سومین اثر جدی بهناز ضرابیزاده، نویسنده خوشقلم همدانی، است که روایتگر خاطرات زنی است از خرمشهر. ضرابیزاده که پیش از این «دختر شینا» و «گلستان یازدهم» را با تمرکز بر خاطرات زنان در همدان منتشر کرده و اتفاقاً با استقبال خوبی هم از سوی مخاطبان همراه شد، اینبار به سراغ زنی رفته که در بحبوحه جنگ ساکن خرمشهر بود، با آتشباران شهر نفس کشید و جنگ خاطراتش را به ناگاه ربود و رفت. به نظر میرسد ضرابیزاده با نگارش این کتاب ریسک بزرگی کرده است. او که پیش از این به خاطرات زنان همدان پرداخته بود، اینبار با نگارش «ساجی» فضا، موقعیت و خاطراتش تغییر کرد. توصیف، پرداختن به جزئیات، شخصیتپردازیها و حتی توجه به نکات ریزتری مانند اشراف به موقعیت جغرافیایی منطقهای که راوی در آن زندگی کرده است، لهجه و آداب و رسوم و ... همگی کار را برای او سخت کرد، اما «ساجی» توانسته نمره قابل قبولی کسب کند.
نسرین باقرزاده، همسر شهید بهمن باقرزاده، در «ساجی» خاطراتش را از دوران کودکی آغاز میکند. گریزی هم میزند به خاطرات قدیمیتر تا مخاطب با فضایی که قرار است راوی در آن خاطراتش را روایت کند، آشنا شود. باقرزاده با دست و دلبازی خاطراتش را روایت کرده؛ از روزهای خوش خرمشهر تا روزهای آتشباران جنگ، از تنهاییهای پی در پی و صبوریهای زنان خرمشهری تا مهاجرتهای اجباری به شهرهای اطراف و ... . باقرزاده نمونهای است از زنان دهه شصت که با وجود سایه سنگین جنگ، دوشادوش و همراه همسرانشان بودهاند.
خاطرات «ساجی» داستان زندگی زنی را روایت میکند که در دوران کودکی در خرمشهر زندگی مرفهی داشت، اما پس از آغاز جنگ تحمیلی و حمله عراق، به ناچار در فضایی متفاوت قرار میگیرد. او که در خانوادهای تقریباً پرجمعیت زندگی میکرد، با آغاز جنگ شاهد شهادت اقوام و خانوادهاش میشود. کتاب هرچند بر خاطرات دوران جنگ تمرکز دارد، اما گریزی هم دارد به مبارزه مردم خرمشهر و جنوب کشور در سالهای قبل از انقلاب.
در این سالها با تمرکز بر انتشار خاطرات زنان، صدای جنگ رساتر از قبل به گوش میرسد. آتش تفنگها خاموش شده، اما جنگ با خاطراتش برای بسیاری هنوز زنده است، «ساجی» از این رو حرف دل بسیاری از زنان ایران است که شاید گفته نشده و یا صدایشان به گوش ما نرسیده است.
انتهای پیام/