مدرسه حلبیان اصفهان در انتظار یک امضا؛ مرگ خاموش لوکیشن دوستداشتنی قصههای مجید + فیلم
نزدیک به یک سال از تعطیلی مدرسه تاریخی حلبیان محل داستانهای مجید که اتفاقاً به ثبت میراث فرهنگی هم رسیده میگذرد اما ثبت تاریخی آن هم کمکی به بهبود وضعیت آن نکرده و این مدرسه قدیمی به سمت مرگ خاموش خود پیش میرود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، حالا بیش از 12 ماه از تعطیلی مدرسه تاریخی حلبیان محل داستانهای عجیب و غریب مجیدِ دوستداشتنی که اتفاقاً به ثبت میراث فرهنگی هم رسیده میگذرد اما ثبت تاریخی آن هم کمکی به بهبود وضعیت نوستالژی هزاران جوان دهه شصتی در جای جای کشور نکرده است و گویا این مدرسه قدیمی به سمت مرگ خاموش خود پیش میرود.
حالا از مدرسه حلبیان اصفهان جز دیوارهای تخریب شده، سقفهای فروریخته، زمین پر از گیاهان خودرو، دربهای چوبی رنگ و رو رفته و کلاسهایی که شده محل نمرات کلاسی خاک خورده و پروندههای روی زمین ریخته، چیزی نمانده و البته تلنباری از خاطرات قدیمی جوانان دهه شصت و هفتاد و هشتاد،که آقامجیدِ قصههای مجید را خوب به یاد دارند.
مدرسه حلبیان حالا بعد از گذشت بیش از دو دهه از ضبطِ مجموعه دوستداشتنی قصههای مجید، عجیب غریب افتاده. عجیب مورد بیمهری قرار گرفته در مرکز شهر اصفهان. جایی که قبلتر، محل گذر هزاران دانشآموز بود و بسیاری از بزرگترهای ما، در همین مدرسه تحصیل کرده بودند. جایی که داستان ژاکتِ مجید یا امتحانی که او پس از خوردن فسفرِ میگو، باز هم خرابش کرد، در آن ضبط شد.
راهروهایی که محلِ گذر صدها دانشآموز بود و حالا ما هم به زور و البته با ترس و لرزِ غمِ بیتوجهی، از آنها عبور میکنیم. شرق و غرب و شمال و جنوب این مدرسه قدیمی حالا با هم یکی شده.
شیشههایی که روزی از تمیزی توی ذوق میزدند حالا از غبار گرفته و البته تَرَکهای توی ذوقزن، غم به دلمان مینشانند و دستخطِ معلمان بر روی کارنامه ثلثِ اول و دوم و سوم دانشآموزان، بدجوری دلمان را ناراحت میکند، انگار نه انگار که مدرسه شهید حلبیان که اتفاقا عکس خود شهید را رنگ و رو رفته و پر از خاک و کج در خود دارد، ملجأ روزانه صدها دانشآموزِ زبر و زرنگ بوده است.
و انگار قرار است در همین اصفهانِ خودمان، شهر فرهنگ و هنر، شهر تمدن ایران، تکِ تکِ خاطرات و نوستالژیهای شهر که در هر جای دنیا بود، ارزشی چندین برابر داشت، خراب شوند و هیچ کس به فکر آنها نباشد. مدارسی دوستداشتنی و آثاری که حداقل برای هزاران نفر، جایی پر از اشتیاق و آرزو، بیم و امید و البته محل گذران زندگی بوده است.
از آخرین باری که با مرتضی حسینی، معلم دوستداشتنی اصفهانیِ قصههای مجید، قدم به مدرسه حلبیان گذاشتیم، مدتها میگذرد. تقریبا نزدیک به 4 سال پیش بود که در مدرسه کمتر رنگ و رو رفته حلبیان، با مرتضی حسینی از خاطراتی گفتیم که چه در دوران ضبط برنامه برای او اتفاق افتاده بود و چه در نزدیک به 30 سال تدریس در آموزش و پرورش او را سر حال میکرده است.
چهار سال پیش کنار همان آبخوری خاص صحبت کردیم که مجید در کنار آن صورتش را آب زد تا خواب از صورتش پرواز کند. آبخوری که از آن فقط لولهها و البته سازه رنگ و رو رفتهای بیشتر باقی نمانده است. این بار با حسینی به کنار ایوانی رفتیم که دانشآموزان قصههای مجید، برای وصف نمره 14 او کنارش صف کشیدند و به رفتارهای او میخندیدند. ایوانی با شش ستون سنگی قدیمی با طرحهای متفاوت که خود را محکم گرفتهاند تا ثابت کنند، نمیخواهند به این زودی زیر بار تخریب بروند.
در این روزهای گرم تابستان با مرتضی حسینی در کفِ حیاط قدیمی مدرسه حلبیان قدم زدیم. آنجا که در طول دهههای متوالی شاهد امتحانات به قول بچههای قدیم (چاپی) یا دست نویس بود. بچههایی که گوش تا گوش کف این حیاط بزرگ مینشستند و امتحان میدادند. حیاطی که این روزها سرتاسر آن را گیاهان خودرو پوشانده و بارندگیهای اخیر و البته عدم رسیدگی به آن، باعث شده، ملجأ گیاهانی شود که جای دیگر محلی برای ابراز وجود ندارند.
قدمها و ناراحتیهای حسینی ادامه داشت. او ما را به کلاسی برد که داستان ژاکت و اندازه گرفتنهای شانههای معلم با خط کنار تخته سیاه، آنجا ضبط شده بود و البته بغضی که در نگاه حسینی و حرفهایش به خوبی مشاهده میشد. تعدادی از معلمان قدیمی مدرسه، خود را به حلبیان رساندهاند تا به رسم 20 سال گذشته در مدرسه والیبال بازی کنند و ما پسر جوانی را میبینیم که هنگام ضبط قصههای مجید، دانشآموز مدرسه بوده و حالا سنش به حدی رسیده که همراه با پدر خود والیبال بازی میکند.
مدرسه اما به نسبت سال 1394 پیرتر و شکنندهتر شده و از جای جای آن، غبار پیری بر میخیزد. سقف سالن غذاخوری که بعدها کارگاه حرفه و فن شد، دیگر بر سر جای خود نیست و ستونهای چوبی تراس بالایی مدرسه، شکنندهتر از قبل، در حال ریزش هستند. تَرَکهای آسفالت کف مدرسه تا نزدیک به ساختمانها رسیده و شیشههای کلاسها، جای خود را به هواد دادهاند.
دربهای رنگ و رو رفته کلاسها که روزی به زیبایی مدرسه افزوده بود، حالا از زوار در رفتهاند و کلاسهای مدرسه، مملو از پرونده دانشآموزانی است که چندین دهه هست از این مدرسه کوچ کردهاند. روی چند تابلوی باقیمانده در کلاسهای طبقه دوم مدرسه، جملات زیبایی نوشته شده در طول چندین سال. کلماتی مثل «بیبی»، «مجید»، «مدرسه»، «پرویندخت یزدانیان» و غیره بر تابلو به چشم میخورد و امضاهایی که از نسلهای متوالی بر تابلوی مدرسه نقش بر بسته است.
درست میتوان صدای فریادها و تاپ و توپهای دانشآموزانِ نسلهای متمادی را در گوشه گوشه مدرسه شنید و حسینی بعد از 30 سال از درددلهایی میگوید که از این مدرسه قدیمی دارد.
کنار حفاظی ایستادهایم که برای جلوگیری از خطر این محدوده از مدرسه را بستهاند حسینی با دست به سمت دیوار بیرونی مدرسه اشاره میکند که رو به کوچه است به آجرهایی که سال گذشته توسط میراث احیا و پس از آن رها شده است.
بین شکافهای آسفالت حیاط مدرسه گیاه خاکشیر روییده است، یکی از معلمان بازنشسته که لباس ورزشی به تن دارد خودش را به ما رساند و گفت: پس از تعطیلات نوروز وقتی به اینجا آمدیم سرتاسر حیاط از خاکشیر پوشیده شده بود، شاید باورتان نشود ما برای نگهدای از این مدرسه حتی مقابل لودرهای تخریب نیز ایستادهایم.
مرتضی حسینی همراهمان است بین حرفهایش یاد خاطرات داستان ژاکت هم افتاد و از تعطیلی مدرسه حلبیان برایمان میگوید: یک سال است که این مکان تعطیل شده و از حالت مدرسه خارج شده است، ( از پایین بالا را اشاره میکند) کلاس آخری را ببینید، آنجا قسمت ژاکت ضبط شد، آن زمان هر کلاس 40 نفره در دو نوبت هر نوبت 950 دانشآموز داشت حدود 1800 دانشآموز داشته است.
وقتی حال و روز مدرسه را میبینم، دلم میگیرد
به یکی از قسمتهایی رسیدیم که سقف نداشت، حسینی در این باره گفت: اینجا سالن امتحانات بود حوالی سال 75 باران آمد و شب سقف سالن ریخت اگر روز این اتفاق میافتاد دانش آموزان زیادی را از دست میدادیم. این کلاسها به این شکل نبود، یک کلاس تمیز و مرتب با درب و پیکر سالم بود، این حال و روزش را نگاه نکنید. وقتی مدرسه را به این حال میبینم دلم میگیرد، در و پنجرههای اینحا با آدم حرف میزند.
از پلهها، تنها جایی که نسبت به بقیه مدرسه سالم مانده بالا رفتیم و با صحنههایی از تلِ نامههای اداری، کاغذها، نامههای پدرها و مادرها به مدرسه، گچهای مدرسه، کتابهای درسی قدیمی، برگه نمرات و کارنامه دانش آموزان روبرو شدیم که مشخص بود سالهاست کسی خبری از آنها نگرفته است.
مکانی که ما را به دهه 60 و حتی قبلتر از آن میبرد، زیرا با دفتر ثبت شماره نامههایی روبرو شدیم که مربوط به سالها پیش بود. خیلی قبلتر از آنکه حتی قصههای مجید در این مدرسه ضبط شود... و هم اینها در بین غبار روزگار خاک خورده است، همکارم میگوید «هر کدام از این موارد میتواند به عنوان یک سند در موزه آموزش و پرورش جایی داشته باشد».
حسینی همانطور که در کلاسهای مخروبه همراه ما بود، گفت: من تا زمانی که زنده هستم از اینجا با چنگ و دندان حمایت کرده و نمیگذارم برایش اتفاقی بیفتد، (از بالا به پایین اشاره میکند) حیاط را بینید یک زمانی حیاط مدرسه را پارکینگ کرده و اجاره میدادند.
بین آوار، امتحانات رنگ و رو رفته، دفترها، سندها و نامهها، تصویری غبار گرفته نظرمان را جلب کرد. تصویر یک شهید خاک گرفته، در گوشه کلاسی به چشم میخورد... وقتی به سختی تابلو را بیرون میکشیم، ناخودآگاه، مشغول پاک کردن میشویم و نام شهید حلبیان را روی او میبینیم که با خط خوشنویسی قدیمی ایرانی، بر آن نقش بر بسته است.
به کلاسی رفتیم که قسمت ژاکت سریال قصههای مجید در آنجا ضبط شده بود، حسینی که خیلی وقتها برای سوال پرسیدن به اشتباه فاملیش را آقای حیدری صدا میزدیم و او هم واکنشی نشان نمیداد -انگار با فامیل آقای حیدری بعد از 28 سال هنوز عجین است- شروع کرد به نوشتن نام بی بی و مجید بر روی تخت سیاه، به او گفتیم10 سال است که از این مدرسه بازنشست شده اما هنوز همان حس اولیه را نسبت به مدرسه دارد خودش میگوید مدرسه حلبیان را مانند فرزندش تر و خشک کرده است.
به حلبیان هنوز هم دلبستگی دارم
چرا هنوز این حس را دارد؟ و او در پاسخ گفت: ما معلمها وقتی در مکانی مشغول به کار میشویم و ابلاغ اولیهمان را مینویسند در ما احساس دلبستگی ایجاد میشود؛ اینجا نه تنها نه برای من بلکه مردم ایران حس نوستالژی دارد، ما اینجا زندگی کردیم با هم غذا خوردیم از صبح تا عصر مدرسه بودیم چطور حس تعلق خاطر نداشته باشیم؟
از حسینی انتظارش از مسئولان را پرسیدیم و او گفت: نهادهایی مانند میراث فرهنگی، شهرداری، آموزش و پرورش به اینجا رسیدگی کنند، چرا اینگونه رها شده، مگر چقدر بودجه نیاز دارد؟ زمانی شهرداری اصفهان مبلغی مالیاتی میگرفته و با آن مدرسه میساخته الان کجا رفته است؟ ما معلمان بازنشسته 30سال است که در حیاط این مدرسه والیبال بازی کرده و از این مدرسه مراقبت میکنیم، از جیب خودمان هم خرجش کردهایم تا بیشتر از این تخریب نشود؛ هنوز هم همین معلمها هستند که به مدرسه کمک میکنند.
جالب است بدانید اینها شرح مدرسهای است که سال 93 به ثبت ملی میراث فرهنگی رسیده است با تصاویری که در بطن گزارش آمده نیازی به توصیف بیشتر نیست، مدرسه حلبیان مکانی تاریخی بجا مانده از دوره پهلوی اول است چگونه یک مکان تاریخی که به ثبت ملی رسیده است خیلی راحت بخشی از آن توسط شهرداری اصفهان تخریب میشود تا آزادسازی به خیابان تعلق بگیرد و میراث فرهنگی ساکت باشد و هیچ واکنشی نشان ندهد؟
اکنون یک سال از تعطیلی مدرسه تاریخی حلبیان که به ثبت میراث فرهنگی رسیده است میگذرد اما وضعیت آن نه تنها بهتر نشده بلکه بدتر نیز شده است و به سمت مرگ خاموش خود پیش میرود.
چه کسی متولی حل مشکل مدرسه حلبیان است؟
از مهدی میربد مدیرکل نوسازی مدارس استان اصفهان در این باره پرسیدیم که بالاخره تکلیف این مدرسه چیست؟ وی به تسنیم گفت: چون این مدرسه مکان میراثی است با میراث فرهنگی مکاتبه کردهایم و آماده هر گونه همکاری با کارشناسان آن هستیم؛ مقاوم سازی و مرمت اماکنی که میراثی هستند تخصصی است که میراث دارد ما تخصصی در زمینه میراث فرهنگی نداریم.
وی افزود: نه تنها در مورد این مدرسه بلکه در مورد مدارس دیگری که مانند مدرسه حلبیان است نامه نگاری کردیم که بایستی دوستان شروع کنند و اگر کمکی از دست ما بر میآید عملیات اجرایی آن را ما انجام دهیم ولی قاعدتاً طرح نظارت و اجرایی بایستی با میراث فرهنگی باشد، ما تاکنون چندین بار مکاتبه کردهایم اما هنوز پاسخی از سوی میراث فرهنگی دریافت نکردهایم.
میراث فرهنگی جواب نمیدهد!
مدیرکل نوسازی مدارس استان اصفهان بیان کرد: حذف مدارس خشت و گلی جزو برنامه و اولویتهای وزارت آموزش و پرورش قرار گرفته است، مدرسه حلبیان که میراثی است جزو مدارس خشت و گلی محسوب میشود و ما مدارس خشت گلیها را در استان حذف میکنیم اما این مدرسه چون میراثی است ما اجازه تخریب نداریم. با میراث فرهگی نامه نگاری کردیم و گفتیم چون مدرسه ثبت میراث است شما عملیات را انجام دهید و ما آماده هر گونه همکاری هستیم اما هنوز جوابی دریافت نکردهایم.
وی خاطرنشان کرد: مجدد پیرو همان نامه، نامه دیگری تنظیم میکنیم نه تنها برای این مدرسه، ما در استان اصفهان تعدادی از این دست مدرسهها داریم که ثبت ملی و میراث فرهنگی است، باید در این مورد راهکار بدهد؛ ممکن بگویند طرح را انجام میدهند شما اجرا کنید، بودجه را باید بخشی از آن را تامین کنند اما قضیه مسکوت مانده است.
میربد اضافه کرد: حذف مدارس خشت و گلی و جایگزین کردن آن جزو اولویتهای نوسازی مدارس کشور است، برای جایگزینی این مدرسه قرارداد بستیم و شروع به کار کردیم در مکانی نزدیک به آنجا نه خود مکان؛ ما حاضریم تفاهم نامهای بین ما، اداره کل آموزش و پرورش و میراث فرهنگی صورت بگیرد، اگر بنا باشد برای مرمت آن هم اعتباری پیش بینی شود اداره کل آموزش و پرورش با مشارکت ما عملیات اجرایی آن را انجام میدهیم اگر خود میراث بخواهد اجری آن را انجام دهد بایستی اینها را صحبت کنیم الان نمیتوان تکلیف خاصی برای مدرسه حلبیان تعریف کرد.
وی تصریح کرد: درباره برخی مدارس بحث میراث معنوی مطرح است، به جای میراث فرهنگی، ممکن است این میراث معنوی خیلی قدیمی نباشد اما برای بسیاری از مردم حس نوستالژی دارد غیر از اینکه این مدرسه بیش از 100 سال است که مدرسه بوده یعنی ارزش ندارد؟ خیلی مهم است. ما هر همکاری از دستمان بر بیاید انجام میدهیم ولی بعضی وقتها بحث قانونی پیش میآید ما و اداره کل آموزش و پرورش علاقه داریم این اتفاق بیفتد. نه تنها این مدرسه بلکه بقیه مدارس در استان اصفهان مدارس مثل این باز هم داریم که مدارس ماندگار هستند.
میربد گفت: تا جایی که اطلاع دارم اداره کل آموزش و پرورش بخشی از مدرسه که ریزش داشت را طی 2 الی 3 سال تعمیرات جزئی کرد، این مدرسه فقط مشکلش سقف نیست کلا استحکام ندارد، دیوارهایش به معنای واقعی خشت است؛ ملاتش از بین رفته و باربری ندارد بخشی از وسط ساختمان سقف ریخته قضیه فراتر از این حرفها است.
وی اظهار داشت: ما آماده همکاری با میراث فرهنگی هستیم ولی فتح باب اینکه این مدارس هنوز اتفاق نیفتاده، مدارس مالکیتش با آموزش وپرورش است هر مدرسهای که باشد بحث اجرا و تعمیرات و احداث با اداراه کل نوسازی مدارس است ممکن است در بعضی مدارس پای ارگان دیگر هم وسط باشد مثلا میراث فرهنگی، ما آماده همکاری با هر کدام از نهادهایی که در ساخت و ساز نگهداری و تعمیر مدارس کمک میکردند هستیم.
مدیرکل نوسازی مدارس استان اصفهان بیان کرد: اگر در سیستم خودمان نقصی است آمادهایم برطرف کنیم آنهایی که نیاز به تخریب دارند ساخته میشود و مدرسهای به شیوه به جدید اقدام شود.
ادارهکل نوسازی مدارس، طرح خود را به میراث فرهنگی اعلام کند
اما مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان در مورد این مدرسه چه میگوید؟ وی به تسنیم گفت: درباره آثاری که به ثبت ملی رسیدهاند، دستگاه بهرهبردار مکلف به حفاظت و مرمت و نگهداری است و این در قانون برنامه ششم توسعه صراحتا تعریف شده است. در مورد مدرسه حلبیان میراث فرهنگی مکاتبات قبلی را صورت داده و در مورد اینکه باید حفاظت و مرمت شود، صحبتهای خود را انجام داده است و این تکلیف قانونی هم هست.
فریدون اللهیاری تصریح کرد: در مورد اینکه آنها باید چکار کنند باید بگویم که این ادارهکل باید طرح مرمت را آماده و ارائه کند و میراث هم طرح مرمت را تصویب میکند و ناظر برای آن میگذارد که کار انجام شود دیگر نیازی به جلسه ندارد و مشخص است.
وی تصریح کرد: آنها در این محل، مالک هستند، بنابراین با توجه به اینکه مدرسه باید حفاظت شود، مکاتبات لازم را در این خصوص صورت دادهایم.
یادم نمیآید طرح به دست ما رسیده باشد
مدیرکل میراث فرهنگی استان اصفهان در مورد اینکه گفته میشود میراث در این زمینه پاسخ خود را ارائه نکرده، تصریح کرد: اگر طرح مرمتی داده باشند و پاسخ داده نشده باشد، یک بحثی است ولی فکر نمیکنم چنین چیزی به دست ما رسیده باشد و یادم نمیآید که طرح مرمت به دست ما رسیده باشد!
اللهیاری بیان کرد: درباره پیگیری خاصی در جریان نیستم، نمیدانم چه پیگیری صورت داده شده است، ممکن نامه داده باشند که میراث فرهنگی آنجا را مرمت کند اما این کار جزو وظایف میراث فرهنگی نیست این در قانون برنامه ششم صراحت دارد دستگاههایی که مالک بنایی هستند باید آن را حفاظت و نگهداری کنند.
وی خاطرنشان کرد: در بناهای تاریخی ثبت ملی اگر مرمتی قرار شد صورت بگیرد باید با نظارت میراث فرهنگی باشد، هم بخش عمومی و یا خصوصی فرقی نمیکند مداخله در بناهای ثبتی و مرمت آنها بایستی با طرح مرمت مصوب یا نظارت مستقیم ناظران میراث فرهنگی انجام گیرد؛ در هر صورت ابتدا طرح مرمت بدهند.
با این حال، هنوز مشخص نیست که متولی اصلی این مرمت کدام دستگاه بوده و چه کسی قرار است در این زمینه کاری جدی صورت دهد. یکی از معلمان قدیمی مدرسه حلبیان عنوان میکند که ادارهکل نوسازی مدارس استان اصفهان، بودجه قابل توجهی را برای آغاز مرمت این مدرسه اختصاص داده و در صورتی که میراث فرهنگی در این زمینه تأییده لازم را ارائه کند، کار خودر ا شروع میکند. با این حال، مشخص نیست که چرا طرح مد نظر هنوز در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار نگرفته و یا در صورت ارائه طرح به میراث، چرا هنوز پاسخ لازم در این مورد ارائه نشده است.
بروکراسیها و نامهنگاریهای اداری در شرایطی روزها و ماهها به طول میانجامد که مدرسه قدیمی حلبیان، چند صد متر مانده به میدان نقشجهان اصفهان، همین کنارِ کوچه نمکی، درست وسط قلب تجاری اصفهانِ قدیم، در غبار بیتوجهیها خاک میخورد و چین و چروک پیشانی مدرسه، هر روز بیشتر میشود. نوستالژی نهتنها جوانان دهه شصتی اصفهان، بلکه میلیونها ایرانی که دلِ خود را به این مدرسه و شیطنتهای دانشآموزانش خوش کرده بودند، در انتظار چند سطر نامه تأیید برای آغاز مرمت است. مرمتی که هرچه دیرتر شروع شود، زخمی عمیقتر به گذشتهها و میراث ناملموسمان خواهد زد.
گزارش از مسعود سعیدی و نگین فروغی
عکس از معین مرتضوی
انتهای پیام/