شهبازیان: بنیاد رودکی برای حذف من دسیسه کرد/ سلیمان در دام مورچگان

شهبازیان: بنیاد رودکی برای حذف من دسیسه کرد/ سلیمان در دام مورچگان

فریدون شهبازیان پس از سه سال فعالیت به عنوان مشاور هنری و رهبر ارکستر ملی معتقد است که بنیاد رودکی برای گرفتن اختیارات او دسیسه کرده و واقعیت‌های کاری او را به مراجع دارای صلاحیت منتقل نکرده است.

خبرگزاری تسنیم - ارکستر ملی ایران تا همین سه سال پیش تعطیل بود. دولت‌ها حمایت لازم را نداشتند و در نهایت کار ارکستر به تعطیلی کشید. البته اوضاع خودِ ارکستر و اجراهایش هم چندان تعریفی نداشت. کار به جایی رسیده بود که بیشتر اجراهای ارکستر ملی تکراری بود و رپرتوارهای جدید به ارکستر راهی نداشتند. در نهایت هم بیشتر اجراهای ارکستر ملی ایران با مخاطبانی اندک به صحنه می‌رفت و بلیت‌ها را به افراد مختلف هدیه میدادند، تا شاید صندلی‌های خالی سالن خیلی به چشم نیاید.
اما از زمانی که فریدون شهبازیان مدیر هنری و رهبر دائم ارکستر ملی ایران شد، اوضاع فرق کرد. رپرتوارهای جدیدی وارد ارکستر شد و رهبران مهمان هم یکی پس از دیگری آمدند و ارکستر را رهبری کردند. خوانندگان مختلفی هم با ارکستر به صحنه رفتند. از همه مهمتر اینکه ارکستر ملی ایران در سه سال گذشته بارها به شهرستان‌های مختلف سفر کرد و اجراهای خوبی هم به صحنه برد.
روند رو به رشد ارکستر ملی ادامه داشت تا اینکه زمزمه‌هایی مبنی بر دخالتِ برخی از مسئولان بنیاد رودکی در اداره‌ی ارکستر شنیده شد. در نهایت هم این دخالت‌ها به کناره‌گیری شهبازیان از ارکستر ملی انجامید.
اما ماجرای رفتن شهبازیان از ارکستر ملی در نوع خودش جالب است و گویا مسئولان بنیاد رودکی که نمی‌خواستند دیگر شهبازیان در ارکستر باشد، یادشان می‌افتاد که قانونی به نام منع به کارگیری بازنشستگان وجود دارد. پس سراغ این قانون می‌روند و همین را دستمایه‌ی خروج شهبازیان از ارکستر می‌کنند.
شهبازیان از آهنگسازان و تنظیم‌کنندگان موسیقی ایران است که کارنامه‌ای مشخص دارد. بسیاری از آثار ماندگار موسیقی ایران یا ساخته‌ی شهبازیان هستند یا تنظیم‌شان برعهده‌ی او بوده است. پس از اتفاق‌ها و حاشیه‌های ارکستر ملی سراغ این هنرمند رفتیم تا ماجرا را از زبان خودش برایمان شرح دهد.

 

در ادامه حاصل گفت‌وگو با فریدون شهبازیان را می‌خوانید:

برای شروع درباره‌ی رفتن‌تان از ارکستر ملی و نپذیرفتنِ پیشنهاد مشاوره‌ی بنیاد رودکی برایمان بگویید. چه شد که ارکستر ملی را ترک کردید. با رفتن شما اوضاع مناسبی در ارکستر ملی وجود ندارد و انتخاب مدیرهنری جدیدی برای این ارکستر کار بسیار دشواری است.

نمی‌خواهم وارد این مقوله شوم که جانشین من چه کسی خواهد بود. ولی لازم است بگویم که هر کاری یک شروع و یک پایان دارد. من در سال 1395 با ارکستر ملی ایران کارم را به عنوان مدیر هنری و رهبر ارکستر شروع کردم و در سال 1398 با برنامه‌ریزی‌های بنیاد رودکی علیه خودم؛ اول در مورد بازنشستگی و سپس در مقوله مشاوره‌ی هنری، مجبور شدم کار را رها کنم و از سِمتم کناره‌گیری کنم.

در مدت سه سالی که در ارکستر فعالیت کردم نوازندگان جوانی از فارغ‌التحصیلان هنرستان و دانشگاه به ارکستر آمدند و با تمرین‌ها و اجراهای مستمر، توانستیم رپرتوارهای قابل توجهی فراهم و اجراهای بسیاری به صحنه ببریم.

طرح اولیه به کار نگرفتنِ بازنشستگان از سوی دولت مربوط به سال 1393 بود. اما بنیاد رودکی از چند ماه پیش این مسئله را با من مطرح کرد که به علت بازنشستگی باید کار را رها کنم.

از چه زمانی این مسئله را با شما مطرح کردند؟

حدود سه - چهار ماه قبل از پایان سال 1397.

 

در بنیاد رودکی و البته وزارت ارشاد بازنشستگان زیادی هستند که شامل این قانون هستند اما همچنان به کارشان ادامه می‌دهند.

 

قبل از آن بحثی در این باره نبود؟

خیر.
در بنیاد رودکی و البته وزارت ارشاد بازنشستگان زیادی هستند که شامل این قانون هستند اما همچنان به کارشان ادامه می‌دهند. این مسئله را با من مطرح کردند و در جوابشان گفتم که این قانون شامل من نمی‌شود. این قانون مشمول کسانی است که تمام وقت با بنیاد رودکی همکاری می‌کنند. قرار شد که در این باره استعلام انجام شود.

من این ماجرا را با آقای خسروی مدیرکل امور اداری و منابع انسانی وزارت ارشاد مطرح کردم و شرایط کاریم را برای ایشان شرح دادم و گفتم که من بازنشسته صدا و سیما هستم و در حال حاضر به عنوان مدیر هنری و رهبر ارکستر ملی ایران به صورت پاره‌وقت مشغول کار هستم. آقای خسروی در پاسخ به من قاطعانه گفتند که شما مشمول این قانون نمی‌شوید.

نامه‌ای که از طرف بنیاد رودکی به آقای خسروی نوشته شد، به نظرم تحریف شده و برنامه ریزی شده بود. در این نامه شرایط کاری من به طور کامل تشریح نشده و بخشی از واقعیت را در این نامه بیان نکرده‌اند. به نظرم این نامه را تحریف شده نوشتند تا به نوعی من را جزء قانون بازنشستگان قرار دهند.

به همین ترتیب هم آقای خسروی براساس نامه‌ی بنیاد رودکی اعلام کرد که بازنشستگان نمی‌توانند به کارشان ادامه دهند. مبنای این حرف هم بودجه دولتی بود. در حالی که می‌دانید بنیاد رودکی برای هر اجرای ارکستر ملی بلیت‌فروشی می‌کند و درآمدهای مجزایی به جز بودجه دولتی دارد.

 

نامه‌ای که از طرف بنیاد رودکی به آقای خسروی نوشته شد، به نظرم تحریف شده و برنامه ریزی شده بود. در این نامه شرایط کاری من به طور کامل تشریح نشده و بخشی از واقعیت را در این نامه بیان نکرده‌اند. به نظرم این نامه را تحریف شده نوشتند تا به نوعی من را جزء قانون بازنشستگان قرار دهند.

 

 

یعنی بنیاد رودکی می‌تواند از منبع درآمدهای حاصل از بلیت‌فروشی‌هایش، دستمزد رهبر ارکستر یا خواننده یا نوازندگانش را پرداخت کند تا دیگر مجبور به استفاده از بودجه دولتی‌اش نشود.

بله. ما حتی در شهرستان‌ها هم بلیت‌فروشی به طور کامل انجام می‌گیرد و استقبال خوبی از ارکستر ملی می‌شود. به نظرم بلیت‌فروشی تمام هزینه‌های اجراها را تامین می‌کند.

به هر روی مسئولان بنیاد رودکی با تنظیم متن استعلام براساس دیدگاه خودشان، به آنچه می‌خواستند رسیدند. در جوابی که آقای خسروی مدیرکل امور اداری و منابع انسانی وزارت ارشاد به بنیاد رودکی داده بود، آورده شده که بازنشستگان به شرطی می‌توانند در ارگان‌های دولتی کار کنند که یک سومِ زمان موظفیِ کارمندان مشغول فعالیت باشند.

من هفته‌ای سه روز با ارکستر کار می‌کردم، یعنی 9 ساعت در هفته که در ماه 36 ساعت می‌شود. با یک کارمند معمولی در بنیاد رودکی یا هر اداره‌ی دیگری که حدود 172 ساعت در ماه کار می‌کنند، بسیار فاصله دارد. در نامه‌ای که بنیاد رودکی برای گرفتن استعلام فرستاده باید این نکات مطرح میشد و در عین حال باید می‌نو‌شتند که انجام وظیفه‌ی من در ارکسترها مستلزم حضور مستمر نیست. اجراهای ما خارج از ساعت اداری است و در ساعات اداری هم در هر ماه بیشتر از 36 ساعت کار نمی‌کنم. متاسفانه هیچ کدام از این مسائل در نامه‌ی استعلام بنیاد رودکی عنوان نشده بود.

علاوه بر این استعلام دیگری هم برای دکتر آذربایجانی معاون محترم اداره برنامه ریزی امور حقوقی دستگاه‌های اجرایی نوشته شده که در این نامه هم نکات مهمی بیان نشده بود و ننوشته بودند که شرایط کار من در ارکستر ملی به چه شکلی است.
مسئولان بنیاد رودکی متن این استعلام را هم جوری تنظیم کرده بودند که نشان دهند من شامل این قانون می‌شوم. در این استعلام هم هیچ توضیحی درباره شرایط کاری من ارائه نشده بود.

حتی در جلسه‌ای که در خانه موسیقی با جناب آقای دکتر صالحی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی صحبت کردم و به ایشان عرض کردم که، آقای خسروی مدیرکل امور اداری و منابع انسانی به اشتباه و خلاف واقع در این مورد اظهار نظر کرده‌اند، جناب دکتر صالحی فرمود که قطعا با ایشان صحبت خواهند کرد ولی متاسفانه خبری نشد.

حتی از طرف آقای دکتر آذربایجانی هم به اشتباه اظهار نظر شده بود، درحالی‌که من با بعضی از مدیران هر دو نهاد مذکور، صحبت کردم و همه آنها متفقا اظهار کردند که شرایط خاص من مشمول قانون بازنشستگی نیست. حتی عنوان کردند که نامه‌های بنیاد رودکی عمدا به شکلی نوشته شده که از من سلب اختیار شود.

شما معتقدید که بنیاد رودکی در استعلام‌هایی که از وزارت ارشاد گرفته، واقعیت‌هایِ کاری شما را بیان نکرده و بسیاری از نکات کلیدی را در نامه‌های استعلامش نیاورده است.

واقعیت‌های فعالیت من را بیان نکرده است. من به عنوان پاره وقت در بنیاد رودکی کار می‌کردم. رهبران ارکستر در سرزمین ما تعدادشان زیاد نیست و به نظرم نباید مشمول این قانون باشند.

در این قانون تاکید شده که بازنشستگان تنها در حالی می‌توانند در جایی فعالیت کنند که فقط یک سومِ یک نیرویِ ثابت مشغول فعالیت باشند.
همه این‌ها درحالی است که من حتی کمتر از یک سومِ یک کارمند عادی فعالیت داشتم.

به هر روی این برنامه‌ریزی را انجام دادند و در نهایت به من گفتند که شما مشمول قانون بازنشستگی هستید.

گویا به شما پیشنهاد مشاوره در بنیاد رودکی را ارائه کرده‌اند؟

از من خواستند که با عنوان مشاور هنری کارم را ادامه دهم.

این را چه زمانی به شما گفتند؟

قبل از پایان سال 1397. قرار شد که من با عنوان مشاور هنری کارم را ادامه دهم اما همچنان همان اختیارات را داشته باشم. یعنی فقط عنوان کاری‌ام عوض شود.

از همین‌جا بود که مشکلات بسیاری شروع شد. من تمام اختیاراتم به عنوان رهبر ارکستر را از دست دادم. در همه جای دنیا مدیر هنری و رهبر ارکستر حرف آخر را می‌زند، هیچ اتفاقی بدون اطلاع مدیر هنری و رهبر ارکستر رخ نمی‌دهد. اما متاسفانه دیدم که این روند اصلا رعایت نمی‌شود.

اولین اتفاق هم زمانی رخ داد که آزمونی برای نوازندگان برگزار کردند. این آزمون را خودم هم دوست داشتم برگزار شود تا بتوانیم نوازندگانمان را رتبه بندی کنیم. به هر حال هر نوازنده در ارکستر صندلی خاص خودش را دارد و این جاها باید براساس آزمون مشخص شود.

این آزمون برگزار شد و قرار بود که هیچ نوازنده‌ای از ارکستر اخراج نشود. یعنی می‌خواستیم فضا برای دیگر نوازندگان خوب هم فراهم شود که بتوانند به ارکستر وارد شوند. آزمون برگزار شد و بعد از مدتی گفتند می‌خواهیم برخی از نوازندگان را اخراج کنیم. یک روز بعد از تمرین 10 نفر از نوازندگان ارکستر را اخراج کردند و 10 نوازنده دیگر را جایگزین آنها کردند. این کار بدون اطلاع و موافقت من بود.

این اتفاق زمانی رخ داد که ارکستر چند روز بعد در قالب جشنواره موسیقی فجر اجرا داشت. من خیلی اعتراض کردم. گفتم که نباید این 10 نوازنده با تجربه را اخراج کنید و 10 نوازنده جدید و بی‌تجربه را برای این اجرا وارد ارکستر کنید. به هر روی قبول نکردند و بدون اجازه و با وجود مخالفت من این اتفاق رخ داد.

آن اجرا نخستین کنسرت ما در ارکستر ملی بود که با انتقادهای زیادی روبه رو شد.
باید توجه کنیم که در این اتفاق نوازندگان جدید مقصر نبودند. شما نمی‌توانید 10 نوازنده جدید وارد ارکستر کنید و با سه تمرین از آنها انتظار هماهنگی با ارکستر را داشته باشید.

آزمون باید برگزار می‌شد و گفتید که با برگزاری آزمون هم موافق بودید. پس ایده‌ی شما برای حضور نوازندگان جدید در ترکیب ارکستر به چه صورت بود.

قرارمان این بود که از نوازندگان جدید استفاده کنیم و آرام آرام به ارکستر اضافه شوند و کسی از ارکستر حذف نشود. چرا که از روز اول خواسته بودم که نوازندگان ارکستر کمتر از شصت نفر نباشند.
این ماجرا شروع مشکلات بود.
پس از آن هم اجرایی برای ارکستر گذاشتند که من اصلا با آن موافق نبودم. هر اجرایی برای هر ارکستری باید به تایید مدیر هنری‌اش برسد. اما این اجرا را به صحنه بردند و اجرا هم ضعیف بود و انتقادهای بسیاری از ارکستر شد.

نظرتان درباره حضور رهبران مهمان در ارکستر ملی چه بود؟

همیشه با رهبر میهمان ارکستر موافق بودم چرا که نوازندگان باید بتوانند با رهبران مختلف کار کنند و از تجربه‌های آنان استفاده کنند. اما در این مورد خاص موافق نبودم؛ چرا که اصلا نمی‌دانستم قرار است چه چیزی اجرا شود و رپرتوارها را ندیده بودم.

تمام جلساتی که درباره ارکستر تشکیل میشد، بدون حضور من بود. مدیر ارکسترها با کارمندهای اداری ارکستر جلسه می‌گذاشت و بدون حضور من در این جلسه‌ها درباره ارکستر تصمیم گیری می‌کردند. کسانی که با موسیقی و به خصوص با موسیقی ملی هیچ آشنایی نداشتند و بدون تخصص لازم برای ارکستر ملی ایران تصمیم گیری می‌کردند.

بعد از نوروز هم به من گفتند که شما از این به بعد تنها مشاور هنری بنیاد رودکی هستید. من تصمیم داشتم همان موقع این کناره‌گیری را اعلام کنم. اما چون قبل از نوروز قرار اجراهای شهرستان در کرمان و یزد را هماهنگ کرده بودیم، منتظر شدم تا این اجراها را انجام دهیم و بعد در روز اول خرداد ماه سال 1398 نامه‌ای خطاب به مدیرعامل بنیاد رودکی نوشتم و کناره‌گیری‌ام از ارکستر ملی را اعلام کردم.

 

تمام جلساتی که درباره ارکستر تشکیل میشد، بدون حضور من بود. مدیر ارکسترها با کارمندهای اداری ارکستر جلسه می‌گذاشت و بدون حضور من در این جلسه‌ها درباره ارکستر تصمیم گیری می‌کردند. کسانی که با موسیقی و به خصوص با موسیقی ملی هیچ آشنایی نداشتند و بدون تخصص لازم برای ارکستر ملی ایران تصمیم گیری می‌کردند.

 

مسئولان بنیاد رودکی اصرار داشتند که شما به عنوان مشاور هنری در کنارشان باشید؟

البته. ولی بی‌احترامی‌ها و بی حرمتی‌ها برایم قابل قبول نبود. بدون اجازه و موافقت من تصمیماتی گرفته میشد که در شان ارکستر ملی و آثار موسیقی ملی که آهنگسازان مطرح سرزمین‌مان ساخته بودند، نبود.

مصاحبه‌ای با یکی از رسانه‌ها شکل گرفت که کاملا برای من برخورنده و توهین آمیز بود. خیلی از بچه‌های بنیاد رودکی به من می‌گفتند که از این مصاحبه بسیار متعجبیم. آن زمان من چیزی نگفتم. اما اکنون باید بگویم. در سه سال گذشته من زحمات بسیاری برای ارکستر ملی کشیدم.
رپرتوارهای بسیاری برای ارکستر آماده کردم. آماده کردن رپرتوار برای ارکستر ملی بسیار دشوار است. این دشواری در ارکستر سمفونیک وجود ندارد، چرا که برای ارکسترهای سمفونیک رپرتوارهای بسیاری در سراسر جهان وجود دارد و آثار کلاسیک بسیارند. اما ارکستر ملی رپرتوار چندانی ندارد.

آهنگسازانی که دوست ندارند با نهادهای دولتی کار کنند، آثارشان را در اختیار بنیاد رودکی قرار نمی‌دهند. آثاری که من از آهنگسازان مختلف طی این سه سال گذشته گرفتم به خاطر لطفی بود، که این آهنگسازان مطرح سرزمین‌مان به من داشتند.

سه سال پیش که ارکستر ملی را تحویل گرفتید ارکستر چه وضعیتی داشت؟

اصلا ارکستری وجود نداشت و ارکسترها تعطیل بودند. ما اعلام کردیم که ارکستر ملی ایران می‌خواهد فعالیتش را شروع کند. نوازندگان را دعوت کردیم و به تعدادی که مشخص بود نوازنده جذب کردیم و تمرین‌ها را شروع کردیم. تقریبا همه نوازندگانی که پیشتر در ارکستر ملی ایران فعالیت می‌کردند، به ارکستر ما نیامدند.

بیشتر نوازندگانی که با من در ارکستر ملی کارشان را شروع کردند، جوانانی با استعداد بودند که بعد از سه ماه تمرین توانستیم اولین اجرایمان را با ارکستر ملی ایران در قالب جشنواره موسیقی فجر در سال 1395 روی صحنه ببریم.

 

اصلا ارکستری وجود نداشت و ارکسترها تعطیل بودند. ما اعلام کردیم که ارکستر ملی ایران می‌خواهد فعالیتش را شروع کند. نوازندگان را دعوت کردیم و به تعدادی که مشخص بود نوازنده جذب کردیم و تمرین‌ها را شروع کردیم. تقریبا همه نوازندگانی که پیشتر در ارکستر ملی ایران فعالیت می‌کردند، به ارکستر ما نیامدند.

 

وقتی به ارکستر آمدید گفتید که هدفم داشتن ارکستر ملی ایران با اجرای موسیقی نوین ایران و جهان است. به این هدف رسیدید؟

خیر.

چرا؟

امکان دسترسی به آثار و پارتیتورهای موسیقی نوین جهان بسیار سخت است. باید پارتیتورها را می‌خریدیم و این امکان وجود نداشت.
باید بگویم که بنیاد رودکی در این سه سال حقوق تمام نوازندگان را داده‌اند و بیمه‌ی تمام بچه‌ها برقرار بود. از این نظر نباید از حق گذشت.

سال 1394 در مراسم تشییع زنده‌یاد علیرضا خورشید‌فر خطاب به رئیس جمهور گفتم که شما قول داده‌اید که ارکسترها را راه‌اندازی کنید. آن زمان گفتم که جوانان بسیاری علاقه‌مند حضور در ارکسترها هستند. به هر حال ارکسترها راه‌اندازی شد.

قبل‌تر و در زمانی که دکتر شاه‌آبادی معاون هنری وزیر ارشاد بودند، حکم رهبری ارکستر را به من دادند و قرار بود ارکستر را من تشکیل بدهم. اما این مهم عملی نشد.
بعدها که در سال 1395 اولین کنسرت ارکستر ملی را به صحنه بردم، نتیجه‌ی کار بسیار لذت‌بخش بود.

بچه‌های ارکستر صمیمانه به ارکستر دل دادند و برای من باعث افتخار بود که توانستیم با یک ارکستر جوان چنین اجراهایی داشته باشیم. پس از اجراهای ما بود که اعتباری به ارکستر اختصاص دادند.

به هر حال در حال حاضر بهترین تصمیم برای زندگی هنریم این بود که از ارکستر کنار بروم. چون تحمل این وضع برایم ممکن نبود. در هیچ کجای دنیا شما نمی‌بینید که تصمیمی برای ارکستر گرفته شود که مدیر هنری و رهبر ارکستر در جریان آن نباشد یا با آن مخالف باشد. مدیران داخلی ارکستر و کارمندان اداری اجازه و توان چنین تصمیم‌گیری‌هایی ندارند.

بعد از اینکه نامه‌های استعلام را مطالعه کردم و با دوستانم در جایگاه‌های مختلف مشورت کردم، آنها هم به اتفاق گفتند که متن نامه‌ها به گونه‌ای برنامه ریزی شده که از من سلبِ اختیار کنند.

وقتی بنیاد رودکی نمی‌خواهد که شما در سِمت مدیر هنری و رهبر ارکسترها باقی بمانید، چرا این مقصودشان را واضح اعلام نکرده‌اند. چرا شما را عزل نکردند تا کس دیگری جایگزین‌تان کنند.

نمی‌دانم. شاید فکر می‌کردند نباید این موضوع را به صراحت بیان کنند چرا که شاید برایشان هزینه‌هایی داشته است. در طول سه سال همه چیز در مسیر درست هنری پیش می‌رفت.
کسانی در امور اداریِ ارکسترها فعال بودند که به خودشان اجازه دخالت در امور هنری را نمی‌دادند. این مشکلات در سه ماه آخر سال گذشته آغاز شد. آنها برنامه‌ریزی کردند که دست من را از اختیارات مدیر هنری و رهبر ارکستر کوتاه کنند.

 

کسانی در امور اداریِ ارکسترها فعال بودند که به خودشان اجازه دخالت در امور هنری را نمی‌دادند. این مشکلات در سه ماه آخر سال گذشته آغاز شد. آنها برنامه‌ریزی کردند که دست من را از اختیارات مدیر هنری و رهبر ارکستر کوتاه کنند.

 

پیشنهاد مشاوره‌ی بنیاد رودکی برای ساکت نگه داشتن شما بود؟ یعنی نمی‌خواستند بر علیه‌شان حرف بزنید؟

این پیشنهاد هم برای این بود که من کنارشان بمانم تا مبادا واقعیت‌ها را بیان کنم.

در حال حاضر مدیر ارکسترها کسی است که قبلا کارمند ساده‌ای در بنیاد رودکی بوده و هیچ تخصصی در زمینه موسیقی ندارد.

جلساتی که در ماه‌های آخر برای تصمیم‌گیری در کارهای ارکستر برگزار می‌شد بدون حضور من بود، این افراد هیچ تخصصی در زمینه موسیقی ندارند و متاسفانه این دخالت‌ها را شکل می‌دهند.

وقتی مهدی وجدانی رهبر مهمان ارکستر ملی ایران شد، شما واکنشی نداشتید. آیا واقعا با حضور وجدانی در ارکستر ملی موافق بودید؟

هرگز موافق نبودم. برای این کار با من هیچ مشورتی نشد. یک روز خودِ آقای مهدی وجدانی را در تالار وحدت و پس از تمرینم با ارکستر دیدم. او به من گفت قرار است ارکستر را رهبری کنم و قطعه‌ی «نینوا» را اجرا کنیم. گفتم من در جریان نیستم.

اثری هم که قرار بود آقای وجدانی با ارکستر اجرا کند، قطعه‌ی ماندگاری از استاد حسین علیزاده بود. اما رهبری این کارها دشوار است.

اما در نهایت با اعمال نفوذ این اتفاق رخ داد.
حتی در تمرین‌ها و اجرای ارکستر حاضر نشدم. در حالی که در تمام تمرین‌ها و اجراهای دیگر رهبران مهمان حاضر شدم و کمک می‌کردم که اجرایشان پربارتر شود.

 

هرگز موافق حضور وجدانی نبودم. برای این کار با من هیچ مشورتی نشد. یک روز خودِ آقای مهدی وجدانی را در تالار وحدت و پس از تمرینم با ارکستر دیدم. او به من گفت قرار است ارکستر را رهبری کنم و قطعه‌ی «نینوا» را اجرا کنیم. گفتم من در جریان نیستم.

 

در زمان مدیریت هنری شما بر ارکستر ملی ایران، اجراهای شهرستانی ارکستر شکل گرفت و بارها و بارها ارکستر به شهرهای مختلف سفر کرد و اجراهای بسیاری را به صحنه برد. این اتفاق در گذشته هم رخ داد اما تعدادش بسیار اندک بود. درباره اجراهای شهرستانی برایمان بگویید.

از همان زمان آغاز حضورم در ارکستر ملی، بحث رفتن ارکستر به شهرستان‌ها مطرح شد. البته پیش‌تر ارکستر ملی چند اجرا در شهرهایی مانند اصفهان به صحنه برده بود. مدیران ارشاد استان‌ها درخواست حضور ارکستر در شهرستان‌ها را بیان می‌کردند و ما هم زمینه اجرا را فراهم می‌کردیم. تمام اجراهای شهرستانی ارکستر ملی با استقبال بسیاری همراه میشد.

در این مدت ارکستر ملی به شهرهای بسیاری رفت و این حضور در بسیاری از موارد برای نخستین بار بود. مشکلی که در این زمینه داشتیم، عدم وجود سالن‌هایی مناسب برای اجرا بود.


عکس بالا مربوط به مراسم بزرگداشت فریدون شهبازیان در فرهنگسرای نیاوران است

اگر شما در ارکستر می‌ماندید، برنامه‌تان برای سال جاری و سال‌های آینده چه بود.

موسیقی نوین ایران و جهان، عنوانی بود که من برای ارکستر ملی ایران در نظر گرفته بودم. نظر من این بود که از این به بعد ارکستر روی آثار بی‌کلام کار کند و آثار نوین جهانی را اجرا کند. می‌خواستم آثار نوین جهانی را تهیه کنیم و به ایران بیاوریم. مبنایم در اجراهای آینده‌ ارکستر بر این اساس بود که ارکستر دیگر خواننده محور نباشد. در این چند سال چاره‌ای نبود جز اینکه به سمت خواننده محوری برویم. ارکستر ملی در سال‌های گذشته قطعه‌هایی را اجرا کرده که مردم با آنها خاطره داشتند، بیشتر این قطعه‌ها هم با کلام بودند. اما من نظرم این بود که ارکستر به سمت قطعه‌های بی‌کلام برود.

کلام آخر.

«ممالک دیگر صدها مثل ما دارند، یکى را از دیگرى بالاتر قدر مى‌نهند، شما با من یکى چه کردید و چه می‌کنید؟ که من سلیمانم در دام مورچگان.»

----------------------
گفت‌وگو: یاسر یگانه
----------------------

عکس اصلی گفتگو از ماهور موسائیان

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران