جیم هـ الف دال؛ الگوی مفهومیِ «دولت اسلامی»
جهادسازندگی، آینه تمامعیار الگوی مفهومیِ مورد نظر انقلاب اسلامی، برای «دولت اسلامی» است.
خبرگزاری تسنیم؛ کارگروه بررسیهای ویژه اقتصادی؛ پرونده «جهادسازندگی» - بخش 30
پیشتر در کلیات مبانی و فلسفهی وجودی جهادسازندگی نکاتی ذکر شد. عرض شد گرچه که مفاهیمی همچون «محرومیتزدایی»، «عمران روستایی»، «بسیج سازندگی» و الخ، در جای خود مقدس و قابل احترام هستند، اما هیچیک را نمیتوان نمایندهی راستوار جهادسازندگی دانست؛ و گرچه که بروکراسیِ ناکارِ کشور در تمام زمان حیات این نهاد از بدو تأسیس تا مقطع انحلال، راه تقابل با این حقیقت نورانی را در پیش گرفت، و تلاش کرد که فلسفهی وجودی جهاد را به اقسام دیگری قلب کند، یا به اطوار معوجی فروبکاهد؛ اما از نگاه این قلم، جهادسازندگی، منظومهای - گرچه محدود اما - خوشساخت و عدالتبنیان و دانشمحور و بهعرصه آمده، از «الگوی حکمرانی»ای است که انقلاب اسلامی اساساً برای تحقق آن شکل گرفت.
به بیان دیگر، در این وانفسای ناکارآمدی سازوارههای دیوانی (بروکراتیک) ایران - که در فراخنای تاریخیِ فترت فکری و تمدنیِ 500 ساله (از برش 1500 میلادی-900 قمری-870 شمسی) شکل گرفت و بعدتر طی 200 سال اخیر با سرعتی فزاینده استحکام یافت و در تار و پود ساختار دیوانی ایران جاگیر شد - پلتفرم (platform) یا مدل مفهومیِ (Conceptual Model) جهادسازندگی، به یک باره سربرآورد و نمونهای تأثیرگذار، برّان، اکیداً کارآمد، عمیقاً دانشبنیان، و البته بهمعنی واقعی کلمه مردمبنیاد، و در عین حال لطیف و چشمنواز و با اخلاق و آگنده از مکرمت، را از الگوی «نهاد»های تراز تمدنی «ایران اسلامی»، و بالمآل مطمح نظر و موردِپسند انقلاب اسلامی، پیش چشم همگان قرار داد؛ و صد البته اهمیت این پدیدهی شگفت، آنجا پدیدارتر میشود که «اهمیت نهادسازی بر مبنای مؤلفههای بومی» در الگوواره یا چارچوبِ (Paradigm) تمدنی مورد مداقه و تأمل قرار گیرد.
در همین زمینه بیشتر بخوانید
اما پرسش اساسی که اینجا در پی پاسخ به آن هستیم این است که «فلسفهی وجودی نهاد جهادسازندگی چه بود و به چه روش ویژهای «حل مسائل» را در دستور کار قرار داده بود، که چنان پلتفرم کارآمدی را سامان داد؟» به دیگر سخن، باید پرسید که پیروزمندیِ خیرهکننده و شگفتیساز این نهاد حاصلخیز و رونده و پویا، در پیآمدِ برساختنِ چه مؤلفههایی بهدست آمد؟ چرا جهاد تقریباً در هر حوزهای - از عمران روستایی و جنگ و امور آموزشی و فیلمسازی و شیلات و پشتیبانی امور دام و بازسازی و مهندسی و موشکسازی و امنیتی و مبارزه با ضد انقلاب و گروهکهای داخلی و غیره (که گسترهای بسیار متنوع را شامل میشود) - ورود کرد، چنان سرافراز و فیروزمند از آن بیرون آمد، که تقریباً (جز در حوزهی محدود دفاعی)، پیش از تشکیل و پس از انحلال جهاد، هیچ نهاد بروکراتیک دیگری، حتی بخشی از این توفیقات را کسب نکرد؟ آیا انگیزههای متراکم جهادگران موجبات این حرکت شگفتیآفرین را فراهم آورد؛ و بر این اساس، آیا روشهای بهروز «انگیزش انسانی» در غرب توان چنین نهادسازیای را دارند؟ آیا دانش متراکم، یا پرکاری، یا سلامت اقتصادی، یا روحیهی حل مسئله، یا لذت کمک به همنوع و محرومیتزدایی، و مواردی از این دست، میتواند بهعنوان مبنای موفقیت و وجه ممیزهی این الگوی نهادی انقلاب اسلامی، از مدلهای نهادی غربساخته به شمار رود؛ و باز بر این اساس، آیا نهادهای غرببنیاد با تزریق این خصوصیتها به جهادسازندگی تبدیل خواهند شد؟
حقیقت این است که گرچه جهادسازندگی همهی این مفاهیم و مؤلفهها، و نیز بسیاری دیگر را، یکجا فراهم آورد، اما آن مؤلفهی مبنایی که وجه ممیزهی جهادسازندگی با ساختار بروکراتیک فعلی را شکل میدهد، هیچیک از این موارد نیست.
مؤلفهی مبناییای که موجبات این را فراهم آورد که اساس کنشهای جهاد با هر ساختار و نهاد دیگر اجرایی متفاوت باشد، و بهعنوان درفش نمادین مدیریت در انقلاب اسلامی به اهتزاز دربیاید، نوع نگرش این نهاد به «حل مسئله» است؛ همان که بهعنوان شعار اصلی جهاد سازندگی، بر قلب آرم و لوگوی جهاد میدرخشد: «همهباهم جهادسازندگی». بر این اساس اینجا یک فرضیه را مطرح میکنیم و در این بخش، و نیز در ادامه، مبادی و مناشی و اکناف این فرضیه را خواهیم شکافت، با این امید که به گوهر مکنون مستتر در جهادسازندگی - بهعنوان یک نهاد نمونه و جهتساز برای مرحلهی «دولتسازی اسلامی» - دست بیابیم.
یک مدعا: دقت و مبنایابی و ژرفکاویِ این نماد مهم نشان میدهد، مفهوم نهفته در واژگانِ «همه با هم جهادسازندگی»، هم مستظهر به تأییدات اسلام محمدی، و هم مورد تأیید نهادهای مدیریتی غرب، و هم آن «دولتسازیِ» مدنظر انقلاب اسلامی در صیرورت این انقلاب بهسمت تمدن فاخر ایرانی اسلامی است.
با بررسی این مدعا مشخص خواهد شد که جهاد سازندگی، نه یک نهاد انقلابی مضمحل شده در دههی سوم انقلاب اسلامی، که یک «الگوی مفهومیِ تمدنیِ» زنده و بالنده و به عرصه آمده از «دولتسازی اسلامی» است. این مدعا نیازمند تحلیل جامع مفاهیم پشتیبان، و مبانی شکلگیری این نهاد مقدس و بیهمتاست. لذا در ادامهی پرونده، تلاش خواهد شد ضمن بسط و توضیح مبادی این فرضیه و زیربناهای فکری شکلدهندهی آن، به ابعاد گوناگون این مدل مفهومی، به شرح زیر و یک به یک پرداخته شود:
- نیازمند برقراری نسبت شعار جهاد، با موفقیتهای این نهاد در طول حیاتش هستیم. بر این اساس، در بخش بعد، این فرضیه - که پیشرانِ اصلی پلتفرم جهادسازندگی، در شعار آن نهفته است - بهتفصیل تشریح خواهد شد و تصویری روشن از این فرضیه پیش روی خوانندگان قرار خواهد گرفت.
- نیازمند تبیین این واقعیت هستیم که مبنای علوم در اسلام و غرب، همسازی و همآهنگی ندارند. بنابراین در موقف بعد، با گریزی به فلسفهی علم، مبانی تقابل مبنایی پیشرفتِ مورد نظر در اسلام و غرب، مورد واکاوی و کنکاش قرار خواهد گرفت.
- برای تکمیل پرونده نیازمند برقراری نسبت جهاد سازندگی با تمدن ایران اسلامی هستیم؛ لذا در ادامهی پرونده، با هدف تبیین نسبت مبنایی جهادسازندگی با مؤلفههای تمدنساز ایران اسلامی، در چند یادداشت، مبانی تاریخی و اساسی تقابل تمدنی اسلام و غرب تشریح خواهد شد.
- باید دید این سازواره (پلتفرم) در چه بستر تاریخی اجتماعی شکل گرفته است. پس بستر تاریخی شکلگیری جهاد سازندگی - بهخصوص بافتار اجتماعی ایران در آستانهی انقلاب اسلامی - در ادامهی پرونده مورد بررسی قرار خواهد گرفت؛ و بعدتر، بهخصوص بر تحولات آغاز انقلاب که به تأسیس جهادسازندگی منجر شد تمرکز خواهیم کرد.
- سپس باید به این سؤال مبنایی و مهم پاسخ گفت که «آیا جهادسازندگی الگوی حل مسئلهی امروز ما هم هست»؟ بنابراین نیاز، پرونده در ادامه بر این قرار پیش خواهد رفت که با ذکر دهها مثال عملی و بهروز، مبانی فکری و روششناسیِ مواجههی یک «مدیر جهادی» با مسائل روز، مورد تحلیل قرار بگیرد.
- نهایتاً بخش نتیجهگیری را خواهیم داشت و با رجعت به مقدمات بحث، «چیستی مدیریت جهادی» به تصویر کشیده خواهد شد.
به فضل الهی امید میرود که با پیشرفت این پرونده روشن شود مبانی تأکید و اصرار متواتر و پیدرپی رهبر حکیم و فرزانهی انقلاب، بر مفهوم «مدیریت جهادی»، بهعنوان عامل و روش اساسی حل مشکلات کشور، و ضرورت فاصله گرفتن از ساختار بروکراتیک غربگرای فعلی، حاوی چه دلالتهایی است؛ و مشخص خواهد شد چرا شاگردانِ فنّانِ ایرانیِ بروکراسیِ غربی را - گرچه در سر سودای آبادانی ایران عزیز داشته باشند - یارای پاسخگویی به نیازهای این کشور نخواهد بود. چه اینکه پاسخ نیازهای این کشور در گوهر همساز با تمدن و فرهنگ این زیستبوم عریق چند هزار ساله نهفته است.
گفت حافظ لغز و نکته به یاران مفروش
آه از ایـن لـطـفِ به انـواع عـتـــــاب آلـوده
پروندهی جهادسازندگی در تسنیم را {اینجا} پی بگیرید
انتهای پیام/*