آهِ اهالی شعر از درگذشت «آهی»
آهی شاعر بود، شعر را خوب میشناخت و با شعر زندگی کرده بود. اهالی ادب از روز گذشته با پیامهای متعدد از او گفتهاند؛ هم از شعرهایش و هم از سجایای اخلاقیاش.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حسین آهی، شاعر و پژوهشگر، که ایام پایانی حیاتش به بیماری سپری شد، روز گذشته 8 مردادماه بر اثر سرطان درگذشت. سرطان؛ این بیماری خوشسلیقه این روزهای ما. آهی شاعر بود، شعر را خوب میشناخت، اصلاً با شعر زندگی کرده بود. او که در سایه پدرش، حاج علی آهی، سالها تعلیم شعر دیده بود، توانست هم با آثار تحقیقی و هم با سرودههایش بر قامت بلند زبان فارسی بیفزاید. با بهره گرفتن از بدایع و کشفهای زبانی به خوبی از غنای ادب فارسی بهره گرفته است و با تلفیقی هنرمندانه با بیان و زبان فاخر خود تصاویری زیبا خلق کرده است. وی توانست با آفرینش تصاویر بدیع در بافت زبان باعث برجستگی شده و به غزلهایش جان مایه و حرکتی ستودنی بخشد.
آهی شاید در میان مردم بیش از آنکه شاعر شناخته شدهای باشد، مجری خوشقریحه و اهل فنی است که با شعر و زبان فارسی پیوند خورده است. تصویر او در قاب تلویزیون برای برنامه «با کاروان شعر و موسیقی» که در دهه 80 از شبکه دو پخش میشد و پس از آن، برنامه «تماشاگه راز» برای بسیاری از علاقهمندان به ادبیات و غزل و عرفان چهرهای شناخته شده است. با همه این موارد، آنچه آهی را از دیگر مجریان تلویزیون متمایز میکرد، اشراف او بر مطالبی بود که مطرح میشد. میلاد عظیمی، از پژوهشگران و اساتید دانشگاه، در یادداشتی که به مناسبت درگذشت زندهیاد آهی نوشته، به این نکته اشاره میکند و میگوید: حسین آهی درگذشت. رحمت خدا بر او باد. یکی از معدود اشخاصی که در صداوسیما بود و سواد و ذوق ادبی داشت. شیفتۀ شعر و ادبیات و موسیقی بود. پرشور بود. شر و شورش را هنگام شعرخوانی دوست داشتم. حال و حالتی داشت. به عروض پیچیده بود و فهرست عروضی اشعار برخی شاعران کهن را استخراج کرده بود. کتابهایی هم نوشته بود. مهدی حمیدی شیرازی که شاعری مقتدر و دانشمند بود و استادی سختگیر و عبوس بود درباره آهی در مؤخره درۀ نجفی - که آهی بر آن کتاب تعلیقاتی نوشته بود- نوشت:
«من تصدیق میکنم که در طی دوره دانشآموزی و دانشجویی و دبیری و دانشیاری و استادی خود هرگز با کسی مواجه نشدهام که یک دهم اطلاعات عروضی آقای حسین آهی را داشته باشد. از اینکه جوانی در این سن، تا این حد، به دقایق و ظرایف و رموز علم پیچیدۀ عروض وارد باشد، بهحقیقت حیرت کردم. درک کردن و به یاد داشتن اوزان و زاد و ولدهای آنها و زحافات با اسامی دشوارشان بر کسانی که در این راه گام زدهاند، آشکار است که کاری ساده و آسان نیست و حتی غیرممکن به نظر میرسد. من در مصاحبهای با این عروضدان استاد، از بسیاری زحافات پرسش کردم همه را بیکم و کسر جواب داد و اشعاری از اوزان مشکل و گوناگون را برای او خواندم بیتأمل بحور آنها را گفت و تقطیع کرد و زحافات آنها را برشمرد و اصل بحور را با مثال بیان داشت. در یک جمله بگویم: اگر این جوان در پی آن بود که استادی کرسی عروض فارسی را در دانشگاه احراز کند و برای این کار از من نمره ای میخواستند با آنکه در تمام دوران استادی خود هیچ وقت این کار را نکرده ام؛ «زیرا موردی برای آن ندیده ام»، به او بیمضایقه نمره بیست میدادم»...
آهی شاعر بیهیاهویی بود. از آن دسته از شاعران و اهالی ادب بود که بیش از آنکه اهل قیل و قال باشد، اهل کار و تحقیق بود. وقتی زندهیاد مشفق کاشانی درگذشت، اعلام شد که وصیت کرده تا آخرین دفتر شعرش به تصحیح آهی منتشر شود؛ وصیتی که به نظر میرسد روزگار فرصتش را نداد. در گفتوگویی که با او در این رابطه داشتم، از دقتنظرش برای تکتک ابیات شعر استادش گفت و تعریف جدیدش از شعر آیینی و اینکه مخالف برخی از تعریفهای کلیشهای است و ... گفتوگویی که مجال انتشارش را نداد.
انتشار خبر تلخ درگذشت او موجی از اندوه را در میان شاعران به وجود آورد؛ در پیامهایی که از شب گذشته تاکنون منتشر شده، بیش از هر چیز تنوع و تکثر افرادی است که نسبت به این حادثه تلخ واکنش نشان دادهاند. از جمله این افراد، حسن مهدی جعفری، از شاعران هندوستان است که در سوگ آهی چنین سروده است:
چه دوستان عزیزی که داشتم افسوس
چقدر زود همه دوستان من رفتند
ستارههای فراوان در آسمانم بود
دریغ و درد که از آسمان من رفتند
***
علیرضا قزوه نیز درباره او چنین گفته است: انالله و انا الیه راجعون. وقتی عکس خالی آمد و متن نیامد دلم لرزید و گفتم شاید مثلا خبری باشد در باره تصحیح تازه کتابی از ایشان یا تولید یک برنامه رادیویی و کمی هم دلم مایل به این خبر شده بود. خدا بیامرزد استاد همه ما استاد حسین آهی را. چقدر خاطره خوب مانده از ایشان برای ما. چقدر شوخی و سر به سر گذاشتن و درس آموختن و بحث علمی و شعر خواندن و خلاصه باید قبول کرد که رفقا یکی یکی دارند می روند و انگار یاران عزیز آن طرف بیشترند...
نغمه مستشار نظامی، از شاعران کشور، نیز در سرودهای به این موضوع اشاره کرده است:
طوفان دچار وحشت گنگی کرد
لحن پرندگان مهاجر را
وقتی نسیم شور شب دریا
میخواند سمت حادثه شاعر را
طوفان به پای سادگیش افتاد:
برگرد خاک سخت تهی دست است
شاعر به دوش تجربههایش را داشت
بار غریب شعر معاصر را
دلخسته بود و بار سفر بسته
دنیا برای حجم دلش کم بود
خاکستر سپید زمان هر چند
پوشانده بود آتش ظاهر را
او رفت و ماندهایم غریبانه
با دفتر همیشه تنهایی
حسرت دچار لحن غریبی کرد
دلمویههای شرجی شاعر را
مصطفی محدثی خراسانی، شاعر و پژوهشگر، نیز در گفتوگویی زندهیاد آهی را یکی از وزنههای شعر فارسی برشمرده و درباره شخصیت او گفته است: هرچه درباره ویژگیهای علمی او بگوییم کم است اما باید به شخصیت او نیز اشاره کرد، او انسانی قلندر، پاک دست شریف و به ذات انسانی بزرگ بود که در زندگیاش با دستگیری از مستمندان و ضعیفان کمک به نیازمندان فصلی باشکوه را در این دنیا رقم زد.
قرار است مراسم تشییع زندهیاد آهی فردا، 10 مردادماه، در مسجد بلال برگزار شود. در پایان سرودهای از این شاعر دردمند و دغدغهمند و دوستدار اهل بیت(ع) در رثای اباعبدالله الحسین(ع) بازنشر میشود:
میخواست کفر، افکند از جوش، کعبه را
تا اهل دین، کنند فراموش، کعبه را
بگرفت جا به دامن کربوبلا، حسین
با درد و غم نمود هم آغوش، کعبه را
شد زنده دین حق ز قیامش اگر چه، کرد
اندر عزای خویش سیهپوش، کعبه را
خون خدا به کربوبلا موج میزند
بینم ولیک، ساکت و خاموش، کعبه را
بوی خوشی، که میوزد از تربت حسین
گویی که برده تا ابد از هوش، کعبه را
بنگر مقام و رتبه، که در پیش کربلا
شد حلقۀ ارادت، در گوش، کعبه را
از بس که اشک ریخته، در ماتم حسین
چون زمزم است، چشمۀ پرجوش، کعبه را
یا نیست جز خیال شه کربلا، به سر
یا خاطرم نموده فراموش، کعبه را
انتهای پیام/