گزارش| «پلیس جنوب»؛ از تپانچهداران انگلیسی تا تفنگداران ایرانی
یک قرن پیش دولت انگلیس با تشکیل پلیس جنوب در امور نظامی ایران مداخله کرد، اما اکنون با افزایش قدرت سیاسی و نظامی ایران، انگلیس برای تردد از تنگه هرمز باید تابع پلیس ایران (نیروهای نظامی) باشد.
به گزارش خبرنگار گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، بیش از یک قرن از ایجاد پلیس جنوب توسط انگلیس و مداخله نظامی و سیاسی این کشور در ایران میگذرد. روزگاری انگلیسیها با نیروهایی که از کشور خود، هند و حتی ایرانیها به استخدام خود درآورده بودند بر امور نظامی، امنیتی و انتظامی ایران مسلط بودند و با روسها در رقابت بودند. روسها در شمال کشور قوای نظامی شکل داده بودند و انگلیسیها در جنوب.
با خروج روسها از ایران، انگلیسیها مجال یافتند تا مداخلات بیشتری در امور ایران داشته باشند و لیست جنایتهای خود را تکمیل کنند. این مداخلات و تعرضات به زندگی مردم به حدی بود که صدای مردم را درآورد و واکنش علما و مراجع را نیز برانگیخت.
با روی کار آمدن رژیم پهلوی در ایران، انگلیس بنا بر سیاستهایش از ایران کنار رفت تا آمریکا مداخلهگر اول در کشور ما باشد. بیش از 50 هزار نفر مستشار آمریکایی تا آخرین روزهای دوران رژیم پهلوی در ایران حضور داشتند که حقوق خود را هم از دولت ایران دریافت میکردند و در تمامی بخشهای نظامی مداخله داشتند.
گرچه انگلیس در دوران پهلوی مداخلهگر اول در ایران نبود، اما سیاستهای خود را دنبال و محقق میکرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بنا بر سیاستهای خود گام برداشت که به نقش انگلیس در حمایت از رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران میتوان اشاره کرد. ضمن اینکه انگلیس کماکان در خلیج فارس حضور داشت و تلاش داشت قدرت خود را حفظ کند.
انگلیس که روزگاری تپانچهدارانش در کرانههای خلیج فارس مستقر بودند و منافع خود را در جنوب ایران تامین و تضمین میکردند، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با افزایش قدرت دفاعی ایران نتوانستند خللی به سیادت دریایی ایران وارد کنند. در دهه 80 تفنگداران انگلیسی 2 بار به مرزهای آبی ایران تجاوز کردند که هر دو بار متجاوزان دستگیر شدند.
چندی پیش نیز نفتکش انگلیسی که قصد عبور از تنگه هرمز داشت به دلیل تخلفاتی که مرتکب شده بود، توسط تفنگداران نیروی دریایی سپاه متوقف شد و نشان داد که ایران دیگر مانند دوره قاجار نیست که انگلیس پلیس جنوب باشد و تفنگدارانش بر کرانههای خلیج فارس مسلط باشند.
در ادامه برای درک اهمیت این موضوع، به ماجرای تاسیس پلیس جنوب اشاره میکنیم. در روزهای گذشته نیز گزارشهایی درباره سالهای سلطه انگلیس بر ایران و دخالتهایش در امور داخلی ایران منتشر کردیم که در ذیل میخوانید:
در جریان جنگ جهانی اول، دولتهای روس و انگلیس که از نفوذ آلمان در ایران هراس داشتند و این نفوذ را برخلاف منافع خود میدانستند، در قراردادی محرمانه ایران را بین خود تقسیم کردند. طبق قرارداد 1907 ایران منطقهای بیطرف پیشبینی شده بود، اما روسها و انگلیسیها برای حفظ منافع خودشان در ایران قشون نظامی تشکیل دادند.
ابتدا روسها نیروی قزاق را با استعداد 11 هزار نفر و با فرماندهی خود ایجاد کردند. سپس دولت انگلیس هم در جنوب کشور پلیس تشکیل داد. با تشکیل نیروی قزاق توسط روسها در شمال کشور، انگلیسیها به بهانه ناامنی و دستبرد به اموال بازرگانان انگلیسی و هندی در جنوب ایران در اخطاری به دولت ایران هشدار دادند که در صورت تکرار این اتفاقات، درجنوب ایران و فارس قوای نظامی تشکیل خواهند داد و سازمانی شبیه قزاقخانه که روسها در شمال کشور اداره میکردند، در جنوب ایجاد خواهند کرد. در آن اخطاریه تهدید هم کردند که هزینه نگهداری این قشون باید توسط دولت ایران و از محل سود گمرک جنوب و مالیات فارس تامین شود.
انگلیسیها ابتدا با تعداد اندکی نیرو پلیس جنوب را به راه انداختند و سپس حکومت هندوستان که مستعمره انگلستان بود، نیروهایی را برای تقویت پلیس جنوب به ایران عازم کرد. این اقدام انگلیس مورد حمایت نماینده رسمی دولت ایران هم قرار گرفت. در شیراز فرمانفرما استاندار فارس تمامی امکانات دولت مرکزی را در خدمت تثبیت و توسعه پلیس جنوب قرار داد و ژاندارمری فارس را نیز تحت فرمان آن درآورد.
انگلیس با هدف مبارزه با نفوذ خارجیهای غیر انگلیسی به ویژه آلمانیها و عثمانیها در بخش جنوب ایران، تأمین امنیت راههای جنوبی ایران برای تردد کاروانهای تجاری و تدارکاتی و نظامی انگلیسیها و تأمین امنیت منابع نفتی ایران که تحت سلطه انگلستان قرار داشت.
بیشتر نیروهای پلیس جنوب انگلیسی و هندی بودند که تحت فرماندهی دولت انگلستان بودند
نیروهای پلیس جنوب انگلیسی، هندی و ایرانی بودند که تا اوایل سال 1918 تعداد نیروها به 10 هزار نفر رسید. نحوه اداره پلیس جنوب نیز مطابق با تشکیلات نظامی انگلیس بود.
پس از انقلاب اکتبر روسیه در سال 1917 نیروهای روس از ایران عقبنشینی کردند و انگلیسیها تنها نیروی مداخلهکننده در امور نظامی و انتظامی ایران بودند. از این رو انگلیسیها فضای خالی ناشی از کنارهگیری روسها را بلافاصله با پیشروی خود به شمال پر کردند و با حمایت از تأسیس دولتی مقتدر و متمرکز در تهران تلاش کردند تا ضمن مسدود کردن راه نفوذ مجدد بلشویسم به ایران، امنیت را در مرزهای غربی هندوستان تأمین کنند.
پس از این اتفاق نارضایتی مردم از اقدامات پلیس جنوب افزایش یافت که منجر به ایجاد درگیری و جنگ بین ایل قشقایی و پلیس جنوب شد. در این درگیریها دهها نفر کشته و مجروح شدند.
گرچه ایل قشقایی پس از یک دوره درگیری با پلیس جنوب، مسائل خود را با آنان حل و فصل کرد، اما نیروهای انگلیسی برای تقویت پلیس جنوب وارد بوشهر شدند که در درگیریهای مختلف با مخالفان محلی شکستهایی خوردند.
یکی از اقدامات پلیس جنوب ایجاد ناامنی و نابسامانی در ابعاد گوناگون، برای القاء این فکر بود که در آن شرایط، تنها نیروی توانا برای رفع مشکلات مردم، نیروی پلیس جنوب است. آنان در فارس به خریدن گندم، جو و سایر اجناس، به چند برابر قیمت معمول و ذخیره کردن و یا سوزاندن آنها، برای ایجاد قحطی در شهر، اقدام کردند. در این شرایط، مردم حتی مجبور به خوردن آرد ذرت و خاکاره میشدند.
اقدامات آنان خشم علما و مراجع وقت ایران را به همراه آورد و آنان را به موضعگیریهای شدید واداشت. آیتالله سید محمدکاظم یزدی، آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی و بسیاری از علمای نجف تعرضات انگلیسیها به حقوق و نوامیس و اموال مردم ایران را محکوم کردند و به تشویق و تأیید مبارزان پرداختند.
آیتالله سید محمدکاظم یزدی و آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی از علمای نجف بودند که تعرضات پلیس جنوب (انگلیسیها) به حقوق و نوامیس و اموال مردم ایران را محکوم کردند و به تشویق و تأیید مبارزان پرداختند.
پس از پایان جنگ جهانی اول در فرماندهی پلیس جنوب تغییراتی به وجود آمد و دوره جدیدی در تشکیلات پلیس جنوب آغاز شد. این دوره فعالیت با قرارداد 1919 میان ایران و انگلیس ارتباط داشت. به موجب یکی از مواد آن، قرار بود با ایجاد ارتشی مدرن با کمک انگلستان، پلیس جنوب در آن ادغام شود، اما این قرارداد با مخالفت داخلی و اختلاف حکومت هند با دولت انگلستان بر سر آن و استعفای حسن وثوقالدوله از ریاست وزرا عملی نشد.
در نهایت ناتوانی دولت ایران از پرداخت سهم خود در تأمین هزینه این نیرو، استمرار مبارزات ضد انگلیسی مردم ایران در شهرهای جنوب، اصرار آمریکا، روسیه و فرانسه به لزوم خروج نیروهای انگلیسی از ایران و اعتراض نمایندگان مجلس انگلستان به هزینههای گزاف نظامی و مشکلات مالی آن برای دولت انگلستان پس از پایان جنگ اول جهانی موجب شد که پلیس جنوب منحل شود.
انتهای پیام/