آرمانخواهان دیروز، سکولارهای امروز؛ چالش جدید در ادبیات انقلاب
احمد شاکری معتقد است: مسئله خطرناکی که آرمانخواهی را با چالش روبرو میکند، نه چالش گفتمان سکولار که چالش گفتمانی است که ظاهراً قرائتی از انقلاب در آن موجود است اما به هیچ وجه آرمانخواه نیست و از آن عدول کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انقلاب اسلامی در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشتسر گذاشت و قدم به دهه پنجم حیات خود نهاد که اگرچه دشمنان گمانهای باطلی در سر داشتند اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالشها و بهدست آوردن پیشرفتهای خیرهکننده، همواره سربلند دیدهاند. در چنین نقطه عطفی، رهبر انقلاب با صدور «بیانیه گام دوم انقلاب» و برای ادامه این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دهه گذشته پرداخته و توصیههایی اساسی بهمنظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرمودهاند.
بیانیه «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و بهویژه جوانان که بهمثابه منشوری برای «دومین مرحله خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد. این گام دوم، انقلاب را «به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنا فداه) هست» نزدیک خواهد کرد. با توجه به اهمیت این بیانیه و لزوم تبدیل این بیانیه از گفتار به یک گفتمان و الگوی اجرایی، اولین جلسه از سلسله نشستهای راهکارهای تحقق بیانیه گام دوم در حوزه فرهنگ، هنر و ادبیات با محوریت شعر و داستان با حضور احمد شاکری نویسنده و منتقد، پدرام پاکآیین کارشناس فرهنگی و رضا اسماعیلی شاعر در باشگاه خبرنگاران پویا برگزار شد. در این نشست که با همکاری انجمن قلم ایران و خبرگزاری تسنیم، برگزار شد، به موضوعات مختلفی از جمله تجلی آرمانخواهی در ادبیات چهار دهه گذشته ایران، چرایی لزوم پرداختن به آرمان در ادبیات انقلاب در چله دوم، ویژگیهای روایت آرمانی و... پرداخته شد که میتوانید مشروح آن را در اینجا و اینجا بخوانید. در بخش سوم این نشست که در ادامه منتشر میشود، موضوع چرایی لزوم حمایتها برای خلق اثر داستانی آرمانگرا مورد بررسی قرار گرفت. همچنین چالشهای جدید پیشروی هنر و ادبیات انقلاب نیز طرح شد که شاکری در این زمینه معتقد است: مسئله خطرناکی که آرمانخواهی را با چالش روبرو میکند، نه چالش گفتمان سکولار که چالش گفتمانی است که ظاهراً قرائتی از انقلاب در آن موجود است اما به هیچ وجه آرمانخواه نیست و از آن عدول کرده است. مشروح بخش سوم به این شرح است:
*اسماعیلی: با توجه به ظرفیتهایی که در سالهای اخیر در حوزه خاطرهنویسی به ویژه خاطرهنویسی دفاع مقدس شاهد هستیم؛ اعم از ارائه محتوا، استقبال مخاطبان، تأیید مقام معظم رهبری با انتشار تقریظها و ... و همچنین ضعفهایی که در حوزه رمان شاهد هستیم، آیا میتوانیم این اداعا را داشته باشیم که ما در خاطرات شاهد یک روایت آرمانی هستیم؟
شاکری: البته تعریف روایت آرمانی در خاطره متفاوت با رمان است. خاطره قالب مادون رمان است. صورت آرمانی خاطره هیچ وقت به صورت مرتبه آرمانی رمان نمیرسد؛ البته در خاطره هم شکل آرمانی را به دست نیاوردیم هرچند جهشی پس از انتشار «دا» و برخی دیگر از آثار رخ داد.
رسیدن به روایت آرمانی نیاز به تأمین مصالح دیگر ظرفیتها دارد. در مورد حمایت دولتی باید توجه داشت این است که حمایت دولتی مسئله ما نیست، در طرح سوال اساساً دوگانه دولت و غیر دولت دوگانهای نیست که نمیتوان چندان به آن اعتماد کرد. در ادبیات رایج وقتی بحث دولت مطرح میشود، نوعاً دولت به معنای حاکمیت در نظر گرفته میشود و معمولاً نیز کسانی به دولت میتازند که ادبیات مردمی و غیر دولتی را پیگیری میکنند. از نظر این دسته از افراد، دولت یعنی همان حاکمیت، حاکمیت یعنی جمهوری اسلامی؛ لذا وقتی این را مطرح میکنند که آیا دولت باید حمایت کند یا نه؟ دقیقاً حمایت حاکمیت از ادبیاتی را تعبیر میکنند و مدنظر قرار میدهند که ارزشهای شناخته شده و رسمی به دنبال آن هست. در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا جریان سکولار و جریانی که آرمانهای دینی را دخالت نمیدهند، توانسته از حمایتهای دولتی بهره ببرد؟ تجربه نشان داده که این نوع جریانها گاه بیشتر از جریانهای متعلق به انقلاب از حمایت دولت استفاده کردند و از طرف دیگر، از حمایتهای معنوی و مادی از آن سوی مرزها نیز برخوردار بودند؛ حمایتهایی که هیچگاه جریان انقلاب از آن بهره نبرده است.
*اسماعیلی: آقای پاکآیین بر لزوم حمایتهای دولتی در تولید و خلق رمان آرمانگرای انقلاب تأکید دارند. آیا فکر میکنید که اصلاً میتوان در سایه حمایتهای دولتی رمانی با چنین ویژگیهایی خلق کرد؟ اگر بله، چرا در سالهای گذشته به رغم وجود این حمایتها و مراکزی که به این امر میپردازند، آثار متعددی در این تراز منتشر نشده است؟
شاکری: اصل حمایت امری است غیر قابل اجتناب. حتماً حاکمیت باید حمایت کند، اما مسئله و پرسش اصلی موضوع حمایت نیست، بلکه شکل حمایت است. کسانی که حمایت دولتی را نقد و یا روشنفکرانی نقض میکنند، معمولاً درباره متعلق، شکل و نوع و فرایند حمایت است؛ به ویژه آنچه بر آن معمولاً تأکید میکنند حمایت دولت و عدم حمایت در بحث ممیزی است. سفارشنویسی نیز موضوع دیگری است که در این زمینه مطرح میکنند.
آنچه اهمیت دارد، مراتب است. حتماً دولت باید حمایت کند و حتماً متعلق حمایتش نیز نباید تنها رمان باشد. دانشگاهها در تولید و تبیین مکتب، رسانهها، جریانهای نقد و ... نیز باید در کنار دولت به حمایت از ادبیات آرمانخواه انقلاب برآیند.
نکته این است که ما الان با سه جریان مواجهیم؛ نخست این است که وقتی آرمانخواهی را به عنوان موضوع و مسئله برای حوزه ادبیات فرض میکنیم، آنچه عوض نشده انقلاب اسلامی و جریان جاری است. بیانیه گام دوم نیز به همین نکته اشاره دارد که انقلاب ما تغییر نکرده است؛ انقلاب ما از انقلابی که در بهمن 57 رخ داد، عوض نشده است، همان آرمانها را دارد. حتی بیانیه تأکید دارد که فارغ از جریانهای زاویهدار، مردم یعنی بدنه جامعه تغییر نکرده است، اما مسئله اصلی اینجاست که قلب برخی از مسئولان قلبی نیست که در بهمن 57 و دوران دفاع مقدس بود.
آرمانخواهان دیروز، سکولارهای امروز؛ چالش جدید ادبیات انقلاب
مسئله خطرناکی که آرمانخواهی را با چالش روبرو میکند، نه چالش گفتمان سکولار که چالش گفتمانی است که ظاهراً قرائتی از انقلاب در آن موجود است اما به هیچ وجه آرمانخواه نیست و از آن عدول کرده است. این امر متعلق به جریان مرددی است که آقای اسماعیلی با احتیاط از آن با عنوان روشنفکری دینی به عنوان قبیح کلمه یاد کردند. اینها افراد و جریان پرنفوذ و پرتأثیری هستند که قطعاً از جریان ادبیات متعهد فاصله گرفته و همراه جریان سکولار شدهاند ولی ظهور آنها، نمود ضد انقلاب نیست. خیلی از اینها جزو پیشگامان انقلاب و دفاع مقدس بودند، به نظرم این گروه نفاق را در حوزه ادبیات دامن میزنند و فتنههای ادبی دقیقاً اینجا شکل میگیرد.
فتنه ادبی در راه است؟
فتنه معمولاً در جایی شکل میگیرد که باطل به خود صورت حق میدهد. الان مشکل ما با جریانی است که زمانی خودش بسیجی و انقلابی بوده، اما امروز گرایشهای آشکار سکولار دارد اما مبانی خود را فریاد نمیزند. این موجب شکلگیری فتنه ادبی میشود که تشخیص آن حتی برای برخی از خواص نیز راحت نیست. به عنوان مثال، آرمان اعتقادی و اسلامی تبدیل به آرمان انسانی شده است؛ یعنی من و تویی که در دفاع مقدس در برابر هم قرار گرفتیم، بیش و پیش از آنکه حق و باطل باشیم، انسان هستیم؛ بیا درباره ارزشهای انسانی با هم حرف بزنیم، این در حالی است که آرمان در بیان امام(ره) در قالب یک ایدئولوژیک مدون مطرح میشود، میفرمایند که جنگ ما جنگ اسلام و کفر بود.
مشکل ما با رژیم شاه به این دلیل بود که رژیمی فاجر و فاسق بود، این در حالی است که ما میبینیم یکی از مراکز انقلابی رمانی مربوط به این برهه منتشر میکند که نویسندهاش با صراحت اعلام میکند که ما در حق شاه بیانصافی کردیم! این چگونه با گفتمان امام(ره) جور در میآید؟ خطری که در درجه اول آرمانخواهی را تهدید میکند، دور ماندن ما از ارزشهاست.
*تسنیم: آقای پاکآیین فکر میکنید براساس بیانیه گام دوم انقلاب، برای هنر آرمانگرا چه ویژگیهایی میتوان برشمرد؟
*پاکآیین: بیانیه گام دوم انقلاب سه منظر دارد؛ نخست تبیین دوباره آرمانهای انقلاب اسلامی است. دیگر، بازخوانی کارنامه انقلاب و سوم، نقشه راه در 40 سال دوم. این بیانیه نیاز به تفسیر نظری دارد و باید عیاری برآمده از خود بیانیه برای تفسیر آن داشته باشیم.
در عین اینکه باید از تبدیل این بیانیه به یک متن تشریفاتی و بالادستی معمول مراقبت کنیم و مانع از انزوای آن شویم، باید جلوی تقلیلگرایی نسبت به آن را نیز بگیریم. این بیانیه سند فقه فرهنگی و سیاسی ماست و نباید از آن دو قطبی هنر برای هنر یا هنر برای آرمان که یک دو قطبی منسوخ و غیر واقعی است، استنباط شود. هنر آرمانگرا وقتی مؤثر است که بیشترین ظرفیت انگیزشی و تأثیر در مخاطب و بالاترین درجات جوهر هنری را داشته باشد؛ به همین دلیل باید دقت کرد که مدیران حوزه فرهنگ برای حمایت از تولید آثار آرمانگرا دچار کمیتگرایی نشوند؛ زیرا تناسب میان کمیت و کیفیت در حوزه فرهنگ بسیار پیچیده و در برخی مواقع غیر ممکن است. عدد و رقم و آمار در بسیاری از مواقع در فرهنگ منسوخ است و این ماهیت فرهنگ است؛ زیرا طرح ایده حتی یک خطی نیازمند تأمل و گذشت زمانی طولانی است.
داشتن نگاه حداکثری؛ لازمه رسیدن به هنر تراز انقلاب
نکته دیگر این است که برای دستیابی به فرهنگ و هنر تراز گام دوم انقلاب ناگزیریم که به فرهنگ نگاه حداکثری داشته باشیم. این نگاه، فرهنگ را از سطح اقتصاد و سیاست خارج و به یک نظام فکری غالب تبدیل میکند.
از سوی دیگر، بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی بر جوانسازی تأکید دارد. جوانسازی به معنای نوگرایی در کنشگران و فرایندهاست. ما میدانیم که بین جوان و آرمان وثیقترین و قویترین پیوند وجود دارد؛ هرجا جوانان در عرصهای حضور داشتند، نقش آرمان در آنجا پررنگتر بوده است.
پیام دیگر این بیانیه اجتماعیسازی دانش، معنویت، اخلاق و فرهنگ است. برداشت من از اجتماعیسازی در اینجا، عمومیسازی است که مردم نه تنها براساس سیاق این بیانیه مخاطب مسائل کشورند، بلکه مدیران آن نیز هستند. تشخیص بسیاری از مسائل به مردم از جمله نخبگان علمی و فرهنگی به ویژه جوانان سپرده شده است. یکی از لوازم جوانسازی و اجتماعیسازی، بسط تفکر شبکهای بین نیروهای جبهه فرهنگی انقلاب است. باید شبکههای شکلگرفته در ساحتهای فرهنگ و معنویت بتوانند ظرفیت اقدام جمعی و ساختارمند را فراهم کنند.
آرمانگرایی جزوی از هویت ملت ایران است
آرمانگرایی مورد تأکید مقام معظم رهبری در این بیانیه تنها یک لفظ نیست، بلکه هویت ملت ما را تشکیل میدهد. فرهنگ، هنر و رسانهای که بخواهد در تراز این بیانیه رفتار کند، باید در شرایط فعلی صبر انقلابی را در بین آحاد جامعه ترویج دهد؛ زیرا در نگارش این بیانیه علاوه بر کارنامهخوانی انقلاب و ارائه نقشه راه آینده، به شرایط حال حاضر جامعه نیز توجه شده است.
ما در مقابل حملات نرم دشمن با بهرهگیری از صبر انقلابی است که میتوان جامعه را مصون داشت. حمایت و تقویت فرهنگ و هنر آرمانگرا باید براساس قرائتهای مقام معظم رهبری صورت گیرد، زیرا قرائتهای دیگری هم وجود دارد که در جهت تحریف مبانی آرمانگرایی است و منتقدان فرهنگی و هنری باید با نور افکندن بر خطوط تحریف و انحراف تابلوی راهنما در مسیر اصیل انقلاب اسلامی باشند.
انتهای پیام/