فارسی آموز روس: تهران را بیشتر از مسکو دوست دارم/ جای خالی باغ کتاب در روسیه

فارسی آموز روس: تهران را بیشتر از مسکو دوست دارم/ جای خالی باغ کتاب در روسیه

آرپینه کوچاریان فارسی‌آموز روسی پس از حضور در دوره دانش‌افزایی بنیاد سعدی می‌گوید که تهران را بیشتر از مسکو دوست دارم چرا که در ایران اتمسفر شرقی هم در فضا و هم در فرهنگ جریان دارد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ بر اساس گزارشی که روز گذشته در خبرگزاری تسنیم منتشر شد،‌  حدود 20 هزار نفر در جهان در سال گذشته به آموختن زبان فارسی مشغول بوده‌اند‌، البته این آماری است که بنیاد سعدی در اختیار دارد و قطعا فارسی‌آموزان دیگری نیز مشغول به آموختن این زبان هستند.

بنیاد سعدی که وظیفه گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج از ایران را بر عهده دارد‌، همه ساله دوره‌های دانش‌افزایی را برای علاقه‌مندان به یادگیری زبان فارسی در ایران برگزار می‌کند و فارسی‌آموزانی از سراسر جهان در این دوره‌ها شرکت می‌کنند،‌ اخیرا نیز هشتاد و هفتمین دوره فارسی آموزی بنیاد سعدی برگزار شد.

آرپینه و آنا دو جوان ارمنی ساکن روسیه ازجمله شرکت‌کنندگان در این دوره هستند،‌ در گفت‌وگوی زیر این دو دختر جوان ارمنی نکات جالبی از یادگیری زبان فارسی و نوع نگاه به ایران و تهران در خارج از کشور گفته‌اند. این گفت‌وگو به شرح ذیل است‌:

«با آرپینه و آنا دختران جوانی که در هشتاد و هفتمین دوره زبان فارسی بنیاد سعدی شرکت کرده‌اند، در کافی شاپی نزدیک به ساختمان این بنیاد در ولنجک ملاقات می­‌کنم. آرپینه که درست در روز مصاحبه تولدش است و بیست و یک ساله شده است  اهل ارمنستان است ولی خاله­‌ها و دایی­‌هایش در ایران متولد شده‌ و زندگی می­‌کنند. خود آرپینه از کودکی در روسیه زندگی کرده است و اکنون در این کشور دانشجوی دیپلماسی عمومی است.

آنا نیز دختری روسی است که  مانند آرپینه در دانشگاه دولتی مسکو درس می­‌خواند. رشته تحصیلی او روابط بین‌الملل است. این دو دختر جوان، حرف­های شنیدنی بسیاری از یادگیری زبان فارسی، دوره‌ای که گذرانده‌اند و مکان­‌هایی که دیده‌اند داشتند. مثل تمام دختران جوان ایرانی عاشق عکس گرفتن بودند و با آنکه فردا روز امتحان پایان دوره آنها بود با صبر و مهربانی به تمام سوالات من پاسخ دادند.

* می­توانید در ابتدا خودتان را معرفی کنید؟

آرپینه: من آرپینه هستم و اسم فامیل من کوچاریان است. بیست و یک ساله هستم و امروز روز تولدم است.

* آرپینه جان تولدت مبارک. ظاهرا امروز جشن تولدی نیز در درکه داشته اید؟ از اینکه تولدت را در ایران گذراندید چه احساسی دارید؟

بله معلمان بنیاد سعدی در درکه با کیکی مرا سورپرایز کردند. احساس می­کنم خیلی پیرم (می خندد) البته شوخی می­کنم. خیلی دلم می‌­خواست به ایران سفر کنم و اینجا درس بخوانم. این آرزوی من در واقع برآورده شد.

آنا: من هم آنا اوژانیکا هستم. من اهل روسیه هستم و در مسکو نزدیک سفارت ایران درس می­‌خوانم. فارسی را خیلی خوب نمی­‌توانم صحبت کنم، ولی الان با تشکر از بنیاد سعدی، می توانم کمی فارسی صحبت کنم و حتی توانستم به تنهایی تاکسی بگیرم.

آنا چرا زبان فارسی را برای یادگیری انتخاب کردید؟

 من یک و نیم سال پیش یک فیلم فرانسوی دیدم و در آن فیم تصاویری از ایران بود که خیلی زیبا بود.

* پس به خاطر آن فیلم و تصویری که از ایران نشان داد تصمیم گرفتید که فارسی بخوانید؟

پس از آن در کنفرانسی شرکت کردم که در آن درباره انرژی‌­های تجدید پذیر در ایران صحبت شد. بعد خواستم که چیزهای بیشتری درباره ایران بدانم.

* پس الان یک سال و نیم است که فارسی می­خوانید؟

بله. اما در این ماهی که در ایران بودم خیلی بیشتر از آن یکسال و نیم درباره فارسی یاد گرفتم.

* خب، آرپینه فک می­کنم بخشی از دلیلی که فارسی می‌­خوانید را می‌­دانم. چون تعدادی از افراد خانواده‌ات، مثل خاله و دایی‌ات، در ایران زندگی می­‌کنند. آیا علت دیگری هم دارد؟

بله. پدربزرگ من که در ایران متولد شده برای من چیزهای خیلی جالب و زیبایی درباره ایران و مردم ایران تعریف کرد، مادرم نیز 26 سال پیش برای یک ماه در ایران بوده است و تاریخ، معماری، مردم ایران و مهمان نوازی ایرانیان را تحسین می­کرد و برای من خاطرات بسیار زیبا تعریف می­‌کرد. من تاریخ، فرهنگ و موسیقی ایرانی را خیلی دوست دارم و دو سال پیش تصمیم گرفتم که که فارسی را یاد بگیرم. فکر می‌­کنم که فارسی زبان خیلی شیرینی است.

* پس مادر تو ایران متولد نشده است؟

نه مادر من در ارمنستان به دنیا آمده است ولی یک ماه مهمان خاله و دایی‌ام در ایران بود.

* شما دو نفر با ادبیات فارسی نیز آشنایی دارید؟

آرپینه: بله. سعدی، در قرن سیزدهم زندگی می­‌کرد. حافظ قرن چهارهم و عمر خیام قرن سیزدهم یا چهاردهم زندگی می­‌کرد. خیام شاعر خیلی خوبی است و شعرهای زیبایی دارد،‌ او در روسیه بسیار معروف است. اما هر متن یک ترجمه ای دارد که اصلا مثل متن اصل آن که فارسی است نمی‌­شود.

آنا: چیزهایی هم از شاهنامه خوانده‌ام. مثلا رستم و سهراب که خیلی زیباست.

* چه چیزی در زبان فارسی برای شما جالب است؟

آنا: به نظر من آن چیزی که جالب است این است که زبان فارسی مثل زبان ­های اروپایی است. مثل زبان ایتالیایی است. برای نمونه در فارسی می­‌گوییم "من می‌خواهم که..." این لغت " که" در زبان ایتالیایی نیز وجود دارد.

آرپینه: شعر در زبان فارسی خیلی جالب است و کلماتی مثل جمع و جور و یا شک و شبهه خیلی قشنگ است.

* چه ترکیب های سختی بلد هستید!

آرپینه: بله. مثلا  " او در شک و شبهه است". این ترکیب‌­ها در زبان­‌های دیگر نیست. لغاتی هم هستند که می‌دانم خیلی زیبا نیست در فارسی  مثل "زهر مار". اما جالبه.

آنا: این کلمه اصلا شبیه معنیش نیست (هر دو می خندد)

آرپینه: بله. این لغت را در زبان ارمنی هم داریم. کلمات بسیاری از زبان فارسی هستند که در ارمنی گفتاری هم به کار می‌بریم. مثل حیاط، خبر، گدا و...باید فکر کنم، ولی این کلمه­‌ها بسیار فراوان است.

آنا: اصطلاح "چشمم آب نمی‌خورد" دارید. خیلی جالبه

* آنا این اصطلاحات را از کجا یاد گرفته‌اید؟

آنا : در یوتیوبیک فیلم دیدم که یک ایرانی در کانادا درباره چیزهای جالب زبان فارسی صحبت می‌­کرد و من یاد گرفتم ( آنا معنی این اصطلاح را به روسی برای آرپینه توضیح می­‌دهد)

آرپینه: (با خنده) آها. نه. نه این را نداریم.

* مثلاً از من می­‌پرسید به نظرت امتحانم فردا خوب می­شه و من می­گویم چشمم آب نمی­‌خوره. البته شوخی می­‌کنم. حتما امتحانتون خوب می­‌شود.

* خب به نظر شما تهران چه طور شهری است.

آنا: به نظر من تهران یک شهر خیلی بزرگ و شلوغ است. اما یک یا دو چیز تهران مانند مسکو است. مثل شلوغی و بزرگی آن. من شهرهای بزرگ و شلوغ را دوست دارم و اینجا ساختمان‌­های جدید خیلی زیبا هستند. به نظر من زیباتر از ساختمان­‌های قدیمی هستند. ولنجک خیلی خیلی زیبا است. یا هیچ چیزی مثل باغ کتاب در روسیه نداریم. آن هم خیلی زیبا بود.

آرپینه: من فعلاً فقط در تهران بودم، ولی می­‌خواهم به اصفهان بروم و قرار است، از طرف بنیاد سعدی به همدان هم برویم. تهران را خیلی دوست دارم چون مثل مسکو بزرگ، شلوغ است و ترافیک دارد. اما ترافیک را دوست ندارم ولی اینجا زندگی خیلی جالبه. خیلی...

آنا: زود؟

آرپینه: نه زود نیست. مردم اینجا ماشالله ماشالله کارها را ( منظور به آرامی) انجام می دهند. فردا، پس فردا و ...(می­خندد) اما شهر زیبایی است. این شهر را از مسکو بیشتر دوست داشته‌ام. چون در تهران یک چیزی هست که در مسکو نیست.

* چه چیزی؟

یک جور فضای شرقی. نه فقط در فضا و فرهنگ، بلکه در اتمسفر (فضای زندگی) نیز این انسجام وجود دارد. مسکو یک شهر مسطح است اما تهران در ارتفاع قرار دارد، در ولنجک می‌شود همه تهران را دید. این خیلی جالب است.

* از چند مکان فرهنگی بازدید کرده‌­اید. کجاها را بیشتر دوست داشتید؟

آنا: من به اصفهان برای دو روز سفر کردم. این سفر را خیلی دوست داشتم. خیلی جالب بود که اصفهان مثل تهران نیست. مردم تهران خیلی مهربان هستند اما مردم اصفهان مهربان‌تر. فکر نمی­‌کنم که بتوانم مردمی مثل مردم اصفهان ببینم. هر کسی در اصفهان می­‌خواست با من یک عکس بگیرد. فکر کنم که سی یا چهل عکس گرفتیم و اتمسفر اصفهان خیلی جالب بود. روز دوم صبح زود به مسجد امام و شیخ لطف‌الله رفتیم. در یکی از این مسجدها که قبلا آتشکده بوده است خیلی چیزهای جالبی دیدم. در بخشی از این مسجد چند نفر نماز می‌­خواندند و خیلی زیبا بود.

* قبل از اینکه به ایران سفر کنید، فکر می‌­کردید  ایران چه شکلی باشد؟

آنا: قبل از این سفر، فکر می‌کردم که ایران یک کشور خیلی زیبا و جالب است. اما الان هر روز یک چیز جالب می‌­بینم. من به دوستانم خواهم گفت که ایران واقعا کجاست. هر روز خاطراتم را برای دوستانم تعریف می­‌کنم. اما دوستان من نمی‌فهمند چون به نظر آنها تهرانی‌ها و ایرانی‌ها خیلی مهربان نیستند. به خاطر اینکه پروپاگاندا خیلی زیاد است. اما بر اساس تجربه من، می­‌توانم بگویم که تهران و ایران خیلی زیباست. می­توانم بگویم ایران یکی از بهترین کشورهای جهان است. وقتی به روسیه برگردم اینها را به دوستانم می­‌گویم.

آرپینه: من گفته بودم که مادرم و پدربزرگم اینجا بودند و چیزهای فراوان از اینجا برایم تعریف می­‌کردند. فکر می‌­کردم که اینجا را خیلی دوست داشته باشم و همین طور است. اینجا مردم خیلی مهربان هستند و مهمان نوازی اینجا خیلی دوست داشتنی است و خیلی ممنونم.

* آیا فیلم های سینمای ایران را هم دیده اید؟

آنا: جدایی از نادر از سیمین و فیلم­های مانی حقیقی رو دیدم. که خیلی قشنگ بودند. فیلم­های مانی حقیقی رو خیلی دوست دارم.

آرپینه: من هم جدایی نادر از سیمین را دیدم.

* از خود دوره زبان فارسی در بنیاد سعدی بگویید؟

آنا: به نظر من هر استادی که داشتیم خیلی خوب بود و با بازی درس­ها را یاد می­‌دادند. اما سخت هم بود چون هر روز مطالب جدید و زیادی داشتیم. فارسی ما اینجا خیلی بهتر شده است.

آرپینه: فکر می‌­کنم من اینجا پیشرفت کرده‌ام. چون اینجا استادهای ما خیلی مهربان و خیلی با تجربه هستند. کلمات جدید فراوانی یاد گرفتیم، فیلم دیدیم و حتی آواز خواندیم. کتاب‌های ما مثل ایرانشناسی و مینا بسیار خوب و جالب هستند. با تشکر از استادها و کتاب­های جدید که خیلی پیشرفت کردیم.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
triboon
گوشتیران