یادداشت| چرا رسیدن به توافق صلح میان آمریکا و طالبان دور از انتظار است؟
در حالی که اکثر محافل رسانهای وکارشناسان بر این اعتقاد بودند که در دور هشتم مذاکرات میان آمریکا و طالبان توافقنامه صلح میان طرفین به امضا میرسد اما اکنون این دور از گفتوگوها بدون نتیجه به پایان رسیده است، معمایی که پاسخ آن ساده و در دسترس است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، دور هشتم مذاکرات میان زلمی خلیلزاد نماینده ویژه آمریکا برای صلح افغانستان و نمایندگان دفتر سیاسی طالبان در دوحه بدون حصول نتیجه به پایان رسید. پیش از آغاز این دور از مذاکرات و براساس آنچه از سوی طرفین به ویژه طرف آمریکایی بیان میشد این احساس به وجود آمده بود که آمریکا و طالبان در دور هشتم مذاکرات حداقل توافق اولیه را به امضا خواهند رساند و تا پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری افغانستان حداقل موضوع آتشبس به جمعبندی نهایی میرسید با این حال روز گذشته این مذاکرات بدون حصول نتیجه و امضای حتی پیشنویس توافق به پایان رسید.
اما اینکه چرا هنوز مذاکرات میان آمریکا و طالبان به نتیجه نهایی نرسیده و دستاورد این مذاکرات همچنان «هیچ» است باید تحلیل و بررسی شود که در زیر به اختصار به این مسأله پرداخته میشود:
- از یک سو گروه طالبان اکنون خود را در قدرتمندترین حالت از سال 2001 میبیند و از سوی دیگر این گروه به این جمعبندی رسیده است که آمریکاییها بر «خروج ظاهری» از افغانستان مصمم هستند و برای جلب افکار عمومی مردم خود پیش از انتخابات 2020 باید برای بحران افغانستان به جمعبندی برسند که همین موضوعات باعث شده است تا آمریکاییها پای میز مذاکره مستقیم با آنها بنشینند از این رو طالبان محکمتر از گذشته بر شرایط خود اصرار میورزد. شرایط اصلی طالبان به شرح زیر است:
الف) خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان
ب) تغییر قانون اساسی فعلی افغانستان و ایجاد حکومت اسلامی
ج) خروج نام رهبران طالبان از لیست سیاه سازمان ملل متحد
گروه طالبان اصرار دارد که تنها بر سر همین موضوعات با طرف آمریکایی به مذاکره و گفتوگو مینشیند و سایر موارد از جمله چگونگی حکومتداری پس از خروج نیروهای خارجی، آغاز گفتوگوهای بینالافغانی و سایر موارد، از جمله موضوعات داخلی افغانستان هستند که نیازی به مطرح کردن آنها با طرف آمریکایی نیست و خود افغانها باید برای آینده خود تصمیم بگیرند.
- آمریکاییها به شدت نیازمند آن هستند که تا پیش از آغاز رقابتهای انتخاباتی 2020 برای موضوع افغانستان به یک راهحل سیاسی دست پیدا کنند از این رو بر شدت روند مذاکرات با گروه طالبان افزودهاند تا از این طریق و براساس سیاست «مذاکره و فریب» به اهداف نهایی خود در افغانستان دست پیداکنند. آمریکاییها به خروج آبرومندانه از افغانستان نیازمندند. خروج آبرومندانه معنایش این است که:
الف) برای پایان مبارزه با گروه طالبان به یک راهحل معقول دست یابند – آنها این راهحل را تبدیل طالبان از یک گروه نظامی مخالف با آمریکا به یک گروه سیاسی همراه با خود میبینند. آمریکا معنای این کار را شکست طالبان در افکار عمومی میداند.
ب) تعیین نقشه راه آینده سیاسی افغانستان براساس ارزشهای لیبرال دموکراسی آمریکایی که برگزاری انتخابات به شکل مورد دلخواه آمریکا در صدر ان قرار دارد. آمریکا برای سرپوش گذاشتن بر شکستهای سیاسی، اقتصادی و نظامی در افغانستان و برای اقناع افکار عمومی مردم خود پارهای جز ادامه دخالت در آینده سیاسی افغانستان نمیبیند.
ج) آمریکاییها برنامهشان این است که تعداد نیروهایشان را در افغانستان محدود سازند ولی دور از تصور است که واشنگتن تمام زیرساختهایی را که در 20 سال گذشته در افغانستان ایجاد کرده رها کند و آن را در اختیاز مردم افغانستان قرار دهد آن هم زیرساختهایی که میخواهد از آنها علیه رقبای جدی خود از جمله ایران، روسیه و چین بهره ببرد.
بنابر آنچه در بالا گفته شد آمریکا و طالبان بر سر چندین موضوع اختلاف جدی دارند و بعید به نظر میرسد که آنها بتوانند در کوتاه مدت به جمعبندی نهایی برسند. نقاط اصلی اختلافی میان طرفین به شرح زیر است:
- گروه طالبان به دنبال تغییر قانون اساسی فعلی و ایجاد حکومت اسلامی مدنظر خود در افغانستان آن هم بدون دخالت خارجیهاست. بیشک طالبان در ابتدا به شدت با روندهای مورد نظر غرب از جمله برگزاری انتخابات به شیوههای کنونی مخالفت خواهند کرد و حتی آنها را نامشروع میدانند. آمریکا نیز در طول 20 سال گذشته تمام تلاش خود را به کار بسته تا ارزشهای لیبرال دموکراسی خود را در تمام زیرساختهای افغانستان جاری کند بنابراین تن دادن به این خواسته طالبان به شدت برای واشتنگتن سخت است. از سوی دیگر دولت آمریکا به خوبی میداند هرگونه عقبنشینی او در برابر این خواست طالبان به شدت دولت واشنگتن را در مواجهه با افکار عمومی از جمله جنبشهای فمینیستی و ضدجنگ قرار میدهد و این یک شکست مفتضحانه برای دولت ترامپ آن هم در آستانه انتخابات 2020 است.
- گروه طالبان دولت فعلی افغانستان و هر دولت دیگری که به زعم آنها در زمان اشغال بر سر کار آمده را مشروع نمیداند و تاکنون تن به مذاکره با دولت وحدت ملی در کابل نداده است. اگر آمریکاییها این موضع طالبان را بپذیرند دو ضرر جدی کردهاند: ابتدا اینکه تمام متحدین خود درافغانستان را از دست داده و به چهره غیرقابل اعتماد و غیر قابل اتکا تبدیل میشوند. ثانیا تمام مشروعیت فعالیت انها در افغانستان در گذشته و آینده زیر سؤال میرود و چهره او برای همیشه در جهان مخدوش و ناکارآمد جلوه میکند و به شدت میتواند پایههای سست هژمونی او را سستتر از گذشته کند.
- آمریکا براساس استراتژی امنیت ملی ترامپ نیاز به ادامه حضور در افغانستان دارد. واشنگتن در خوشبینانهترین حالت به دنبال کاهش تعداد نیروهای خود و نه به صفر رساندن آنهاست. علاوه بر نیروها، آمریکا تأسیسات گسترده نظامی، جاسوسی و پهپادی در افغانستان دارد که بر روی آنها برای ضربه زدن به رقبای خود حساب ویژهای باز کرده است بنابراین برای او دشوار است تا به مانند شوروی به همه این مسائل پشت پا زده و از افغانستان خروج کامل داشته باشد این در حالی است که طالبان رسیدن به نتیجه در موضوعات مختلف را منوط به خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان کرده است و ایت موضوع پاردوکس جدی بر سر راه ایجاد صلح و ثبات دائمی در این کشور است.
همه مسائلی که در بالا مطرح شد این نظریه را تأیید میکند که در کوتاه مدت امکان انعقاد توافقنامه صلح میان آمریکا و گروه طالبان دور از ذهن و دور از دسترس است مگر اینکه آمریکا به مانند همه سالهای فریب و عدم تعهد، گروه طالبان را فریب داده و اهداف پنهان خود را که در این مجال نمیگنجد در افغانستان پیاده کند، اهدافی که بیشک آینده این کشور مسلمان را تیرهتر از همه 40 سال گذشته خواهد کرد.
انتهای پیام/.