غلامرضا صادقی: می‌خواهند دوبله را از بین ببرند/ هنرمندان بدانند خارج از کشور خبری نیست

غلامرضا صادقی: می‌خواهند دوبله را از بین ببرند/ هنرمندان بدانند خارج از کشور خبری نیست

به والله ظلم است که دوبلور مجبور است تا زمانی که جان در بدن دارد گویندگی کند. اولین داغی که سال‌ها جگر دوبله را سوراخ کرده، دستمزدهاست.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزرای تسنیم، عاشقانه و علاقه‌مندان دوبله بخش اول مصاحبه «غلامرضا صادقی» را باید دقت بخوانند. دوبله ایران در مرتبه نخست جهان قرار داشت، اما این حرفه در صدا و سیما ارزش و اعتباری ندارد. همانطور که در قسمت اول مصاحبه غلامرضا صادقی اشاره کرد، صدا و سیما در واحد دوبلاژ، حتی یک سرویس ارائه چایی را از آنان دریغ می‌کند. این ستاره‌های اتاق‌های تاریک اگر در هر کشور اروپایی زندگی می‌کردند و دوبله آن کشور را ارتقا می‌دادند، در سطح قابل اعتنا و مرفهی زندگی می‌کردند و قطعا رسانه‌های آن کشور، هیچ امکان معیشتی متعالی  را از آنان دریغ نمی‌کردند، اما متاسفانه وضعیت دوبلورها در سازمان روز به روز بدتر می‌شود و هیچ مسئول دلسوزی پیدا نمی‌شود به این وضعیت سر و سامان دهد. در قسمت دوم روایت صادقی را از کارشکنی سندیکایی خواهیم شنید. گروهی موسوم به «شصت و سه‌ای»‌ها که  حدود صنفی آن را  تضعیف کردند.

*نظر شما درباره هیئت مدیر فعلی چیست؟ 

کارفرمای اصلی ما تلویزیون، بسیار برخورد بدی با داشته است، از طرفی دیگر در  داخل صنف «انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم» خودمان بدتر از هر سازمان و نهادی هستیم. هیئت مدیره‌ای  که هم اکنون راس کار است، به فکر بچه‌ها (اعضای صنف دوبله) نیست. ماده یک آیین نامه صنف انجمن گویندگان می‌گوید که باید به فکر منافع اعضا باشید. این ماده از آیین‌نامه انگار پاک شده، گویی از صفحه روزگار محو شده و فقط فکر این هستند که ببیند کی چیکار کرد، کی با کی رابطه داشت و از زندگی خصوصی دیگران سر در بیارند. هیچ وقت نمی‌بینی که برای اضافه کردن دستمزدها و برای امنیت کاری دوبلورها اقدامی انجام شود.

سی سال است که انجمن هستیم و هنوز سندیکا نشدیم. سی سال است که دارم فریاد می‌زنم که باید قوانین سندیکایی داشته باشیم که غیر از اعضای سندیکا، هرکسی به اسم دوبلور و گوینده نتوانند دست به هر فعالیتی بزند. ما دوبلورهایی هستیم که در سازمان صدا و سیما بیهوده گزینش نشدیم و باید جواب پس بدهیم.

* با سلیقه خودت آمدی و گفتی دوبله گراز را با لهجه ترکی بگذاریم، شیرین بشود؟ مثلا سیاه‌پوست را با لهجه مازندرانی دوبله کردند، که چی؟

ولی افراد دیگری هستند که به اسم دوبله دارند کار می‌کنند، اما ما هستیم که مالیات می‌دهیم و زیر ذره بین هستیم و اگر یک کلمه اشتباه بگوییم، مردم آن اشتباه را در چشممان می‌کنند که در فلان فیلم، فلان کار را کردید. پس چرا کسان دیگر دارند خیلی راحت دارند کار می کنند؟

 باور نمی‌کنید زمانی، روزنامه ایران را بابت کاریکاتور دو تا سوسک که آمدند و گفتند سننه مننه؛ تعطیلش کردند! ولی  زیر زمینی‌ها آمده‌اند و چه کارهایی که نمی‌کنند. در فیلم‌هایی که آقایان دوبله‌ کردند، جای گراز، لهجه ترکی گذاشتند! چرا به آذری زبان‌های ما برنخورد ؟ که چی؟ اصل فیلم را می‌دیدید، چیزی در متن آن نبود، طرف دارد انگلیسی حرف می‌زند.

با سلیقه خودت آمدی و گفتی دوبله گراز را با لهجه ترکی بگذاریم، شیرین بشود؟ مثلا سیاه‌پوست را با لهجه مازندرانی دوبله کردند، که چی؟ خیلی کار خوبی کردی؟ خوشمزه کاری کردی؟ کسی هم نبود و نیست به اینها بگوید که چرا دارید این کار را می‌کنید و به فرهنگ این مملکت لطمه می زنید؟ خوب اگر سندیکا بودیم، واکنشی از خودمان بروز می‌دادیم.

غیر از انجمن گویندگان هیچ کس اجازه انجام این کار را نداشت و اگر لطمه ای وارد می‌شد ما جوابگو بودیم، ولی نمی‌دانم چه چیزی در داخل صنف خودمان است و نمی‌دانم در کجا ریشه دارد که نمی‌گذراند که ما سندیکا بشویم. شما نگاه کنید خیلی از صنوف وقتی حرفشان به جایی نمی‌رسد یک پلاکارت می‌گیرند دستشان و می‌روند جلوی مجلس، حقشان است، صنف هستند و حرف می‌زنند.

بارها گفتیم که اگر وزارت ارشاد و تلویزیون حرف اعضای دوبله را گوش نمی‌کند ما مجلس و نماینده داریم، برویم آنجا حرفمان را بزنیم، چرا این کار را نمی‌کنیم و باز مسکوت؟ باز هیچی! حرفها را عوض می کنند.

*همیشه بحث‌های انحرافی در انجمن مطرح می‌شود؟ مثل بحث استودیوداری که هیچ ارتباطی به انجمن «گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم» ندارد. چرا انجمن مدتی اصرار به استودیو‌داری داشت؟

ما گوینده هستیم، نباید استودیودار باشیم. یک مدت در انجمن چو افتاده بود که در انجمن استودیو راه بیاندازیم. آقاجان! ما استودیودار نیستیم، ما گوینده هستیم! استودیو‌دارها کسان دیگری هستند که کارشان هم تنها یک وجه مشترک با حرفه ما دارد که دوبله را ضبط، نگهداری و بازسازی می‌کنند، ولی گویندگی نمی‌کنند. هزینه‌ای کردند و داخل انجمن استودیویی راه‌انداختند و از بچه‌ها پول گرفتند که درآمدزایی ‌شود. اصلا مگر چقدر می‌شود؟ یک ساعت ضبط نهایتا صد هزار تومان  است، آن موقع که استودیو راه انداختند، پنجاه هزار تومان بود. الان استودیوها را اجاره می‌دهند روزی سیصد هزار تومان.

خوب این مبلغ را اگر بین بچه‌ها تقسیم کنیم به هر نفر 500 تا تک تومنی می‌رسد. خب این چه درآمدزایی بود؟ ولی فهمیدیم داستان چیز دیگری است. آقای محترمی می‌خواست وسایل استودیو خودش را بفروشد و برداشت آورد در انجمن استودیو زد و آن استودیو دارد خاک می خورد.

در پی عدم مدیریت و عدم پیشنهاد خوب! در راس هرم هم قرار گرفتید! تو رئیس هیئت مدیره هستی و باید حرفهای خوب بزنی، این طرحت بود؟ استودیو تعمیر کنی؟ زیبایی انجمن ما به آن نوستالژی و صندلی‌های قدیمی‌اش و آن چهارچوب و درش بود. وقتی وارد می‌شدی، مرحوم «جعفر والی» به ذهنت می‌آمد، مرحوم دوست‌دار (ایرج) به ذهنت می‌آمد، ولی الان وارد انجمن شوی، اصلا این دوستان در ذهنت نیستند، یک چیز شیک خوشگل گذاشتند آنجا، چرا؟ یک موقع مدیری می‌خواهد بیاید آنجا، همه چیز شیک باشد. اصلا آمد و چه شد؟ هیچی!

* سیستم اداره انجمن‌‌‌، تک قطبی است و یک نفر تصمیم می‌گیرد و همه هم به دهان او نگاه می کنند.

*چالش اصلی شما با هیئت مدیره است و خود آقای آشتیانی پور؛ چرا با هیئت مدیره چالش دارید؟

یک تفکر درست باید داخل هیئت مدیره باشد که نیست و بعضی وقت‌ها از یک شخص نشات می‌گیرد و همگان به دهان او نگاه می‌کنند، فقط! همیشه حرف من این بود و می‌گفتم هیئت مدیره حکم یک دولت را دارد. در یک دولت چند  وزیر وجود دارد، گفتم و خواهش کردم وظایف را تقسیم کنید! همه نمایندگان در هفته جمع شوند و گزارش کارشان را بدهند، ولی سیستم اداره انجمن‌‌‌، تک قطبی است و یک نفر تصمیم می‌گیرد و همه هم به دهان او نگاه می کنند. دو سال پیش خانه سینما نامه داد که باید یک اتحادیه (سندیکا) بشوید. سه نفر منتخب شدند که هیئت موسس بشوند و مجمع را تشکیل. سه نفر منتخب انتخاب شدند و باید می‌رفتند دنبال کارهای سندیکایی وزارت کار. بعد از سه سال از یکی از آنها، آقای «ژورژ پطروسی»، پرسیدم چه کار کردی؟ گفت:" اصلا نمی دانم چی شد." پرسیدم:" پس چرا خودتان را هیئت موسس قرار دادی؟"،  یعنی اصلا پیگیری نکردند. یک کاری را انجام می‌دهند و یک دستوری می‌آید، اما  اصلا پیگیری نمی‌کنند، می آیند به دروغ کارشان را توجیه می‌کنند.

مثال می‌زنم؛ خیلی سال پیش در زمان اوایل دهه 80  دستور دادند انجمن دوبلورها سندیکا شود. ما اقدام کردیم، بعد آمدند چو انداختند بین دوبلورها که اگر سندیکا شوید، کارگر می‌شوید و اگر کارگر شدید مجبورید در واحد دوبلاژ سیما، اگر جارو را به شما دادند، آنجا را هم  جارو بزنید، یا اگر لوله‌ای ترکید باید بروید لوله را خودتان درست کنید. ببینید چطور دروغ در فضای صنف پر کردند. بعد آمدند گفتند: که ما هنرمندیم هستیم و کارگر نیستیم، به دوستانی که فریب خوردند، گفتم حکم رئیس جمهور هم کارگری است، چرا این موضوع را متوجه نیستید؟ آیا رئیس جمهور می‌آید جارو می‌کشد؟ نه! الان در این قضایا، آقای آشتیانی پور هم گفته اگر ما سندیکا بشویم، فقط برای استان خودمان می شویم. کی گفته؟

ما «انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم» ایران هستیم. فرضا سندیکای استانی باشیم بهتر است یا اصلا نباشیم؟ ما اگر سندیکا باشیم، این گروههایی که  در تهران دارند کار می کنند، از بین می‌روند، دوستان ناراحت‌اند که یکی در مشهد دارد کار دوبله انجام می‌دهد؟ خوب آنها که دارند، دوبله‌شان را انجام می‌دهند، به این نکته دقت کنید با چنین تحریف‌هایی دارند از حرارت اساسی‌ترین حق ما عبور می‌کنند، چه نفعی می برند؟

 من خطابم به همکاران محترم خودم است، به همان صورت که اگر «انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم» سندیکا شود من نفع می‌برم، تو هم نفع می‌بری. ولی چه چیز باعث می‌شود تو با این قضیه مبارزه کنی؟ این چه سایه‌ای شومی است که  بر روی دوبله افتاده و نمی گذارد دوبله نفس بکشد و کارش را انجام بدهد؟

اگر در یک کشوری بدانند محیط کشورشان از لحاظ نظافت شخصی، مقام اول  را دارد، قطعا برای رفتگرها و کارمندان شهرداری احترام بیشتری قائل خواهند بود  و خدمات اجتماعی بیشتری به رفتگران و کارمندان شهرداریشان خواهند داد. به آنها روحیه خواهند داد، حقوق بهتری می‌‎دهند، امنیت شغلی برایش درست می‌کنند، تا بتوانند این مقام اول را نگه دارند. ما نزدیک به نیم قرن در جهان، رتبه اول دوبلاژ در جهان بودیم و همچنان مدعی هستیم مقام اول را در دوبله داریم، از لحاض تنوع صدایی و حس کلمات، سرآمدترین دوبله جهان هستیم، چرا داریم دوبله را از بین می‌بریم؟

 

*کیست که با اراده‌ای جمعی یا فردی صنف ما را نابود می‌کند؟  می‌خواهد دوبله را از بین ببرند و برای از بین بردن آن، تیغ بریدن گلوی دوبله را دست خوب کسانی دادند.

 

 چرا نمی‌آییم و نمی‌آیند به دوبله رسیدگی کنید؟ دوبلورها می‌گفتند دهه چهل و پنجاه شمسی دوره طلایی دوبله بوده؟ هر فیلمی می‌آوردند دوبله می‌کردیم و با دستمزدش می‌توانستیم یک سکه طلا بخریم ولی الان چی؟! ما سر برج که می‌شود باید قرض کنیم. باید اموالمان را بفروشیم تا بخوریم؟ چه کسی دارد این جنایت را در حق دوبله و دوبلورها می‌کند؟ کیست که با اراده‌ای جمعی یا فردی صنف ما را نابود می‌کند؟ می‌خواهد دوبله را از بین ببرند و برای از بین بردن آن، تیغ بریدن گلوی دوبله را دست خوب کسانی دادند. یک مدت اعتراض‌ها زیاد شده بود، می‌گفتند که می‌خواهند زیرنویس را جایگزین دوبله کنند. مدتی با این حربه صدای اعتراض گویندگان و دوبلورها را در مقابل تلویزیون خاموش کردند. دائما با ما تکرار می‌کردند که تلویزیون می‌خواهد فیلم‌ها را زیر نویس بکند، حرف نزنید. یک سری‌ها لال شدند که آقا حرف بزنید ما را از تلویزیون بیرون می‌کنند.

زیر نویس برای اشخاص کر و لال است و امکان ندارد که مردم به زیر نویس عادت کنند. زیرنویس مخاطب اندکی دارد و  هشتاد میلیون ایرانی عادت به دوبله دارند.

*نیروهای جوانی که کار یاد می‌گیرند، ایرانی هستند مثل من، آمده‌اند در این حرفه و این حق را دارند که بیایند و کار کنند.

* این نکته خیلی جالب بود، بیرون از سازمان وقتی اثری دوبله می‌شود با اقبال بیشتری دیده می‌شود، یعنی همچنان مردم فیلم دوبله را دوست دارند. برخلاف نظر مدیران سازمان که همچنان به فارسی سازی (نه دوبله ) اعتقاد دارند. اما نکته دیگری که وجود دارد گسترش دوبله زیرزمینی است که ریشه در آموزش دوبله دارد و این معضل بازهم ریشه در انفعال هیئت مدیره دارد، حتی وزارت ارشاد هم به این موضوع توجهی ندارد. از طرفی کمپانی‌های شبکه‌نمایش خانگی و VOD ها کاری به گروه‌های زیرزمینی نمی‌دهند و  این افراد آموزش دیده در نهایت یا به خارج از کشور می‌روند یا برای شبکه‌های ماهواره‌ای در داخل کشور کار می‌کنند. جالب اینجاست که در مواجه با این آسیب بزرگ «انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم» هیچ تکاپویی از خود نشان نداده است.

داعش آدمکش است، یک نفر را استخدام می‌کنیم و کارکردن با اسلحه را به او یاد  می‌دهیم که برود در گروهک داعش افراد بی‌گناه را بکشد. اگر من عامل این آموزش باشم، من چه جور آدمی هستم؟ آیا حامی تروریسم نمی‌شوم؟! می‌گوییم دوبله زیر‌زمینی باید از بین برود. می‌گویند: "چرا زیر زمینی‌ها فعالیت می‌کنند؟" زیر زمینی‌ها چه کسانی هستند؟  بیاید قضیه را بشکافیم. یک تعداد جوان هستند که این کار را دوست دارند. وقتی انگیزه‌های آنان را از ورود به حرفه دوبله جویا می‌شوی، وقتی می‌پرسی جواب می‌دهند" مرا به دوبله راه ندادند." پاسخ می‌دهد:" وارد دوبله شدم چون این حرفه را دوست دارم"، این بحث قابل بررسی دیگری است. چون باید برویم ببینیم چرا راهش ندادند؟

گروه‌های دومی هم هستند که همه ‌آنها می‌گویند: "آقا من رفتم کلاس‌های دوبله و دو میلیون تومان پول دادم و تعلیم دیدم، الان می‌خواهم خودم را محک بزنم، کجا باید برم؟ خوب جایی که درب آن باز است، درب‌های دوبله تحت نظارت انجمن  بسته است، می‌روم با زیر زمینی‌ها کار می‌کنم."

آن‌جا هم که خیلی استودیوهای راحتی است، تحت نظارت هیچ جا هم نیست. پس برایشان خوشایند است و «این‌کاسترو» کار می‌کنند و وقتشان هم را نمی‌گیرد و با رقم‌های بسیار پایین کار می‌کنند، شاید هیچ مبلغی را هم نگیرند اما  وارد حرفه دوبله می شوند.

خب! چه کسی اینها را تعلیم داده؟ دوبلورها، آقایی که مخالف دوبله‌های زیرزمینی هستی، خودت داری پرورششان می‌دهی! بعد به او می‌گوییم چرا این کار را می‌کنی؟ می‌گوید بحث عدم آموزش در اساسنامه نیامده است. آقا! در اساسنامه نیامده اما در عقلت که آمده! در اساسنامه خیلی چیزها نیامده، ولی آدم خودش باید دو دوتا چهارتا بکند، یک سری جوان را دنبال خودت راه‌بیندازی وآموزش بدهی و پول ازشان می‌گیری! خوب پولش را می‌گیری، برایش چه کارمی‌کنی؟ خودت که او را وارد فضای دوبله نمی‌کنی، فرد آموزش دیده را می فرستی جای دیگری کاربکند؟ من با این بخش از  قضیه دوبله زیر زمینی مخالف هستم. نیروهای جوانی که کار یاد می‌گیرند، ایرانی هستند مثل من،آمده‌اند در این حرفه و این حق را دارند که بیایند و کار کنند. پس اگر سندیکا بودیم می‌توانستیم این حجم عظیمی از فیلمی که وجود دارد را دوبله کنیم، دو هزار نفر را می توانستیم پوشش بدهیم و قانونی هم می توانستیم پوشش بدهیم.

* یعنی شما مخالف آمدن نیروهای جدید نیستید؟

اصلا به هیچ وجه، نه! من کی هستم؟ مگر من صاحب این حرفه هستم؟ این  حجم فیلمی که الان در بازار وجود دارد، دوبله می‌شود را چه کسی دارد دوبله می‌کند؟ همین جوانها، ولی با قیمت بسیار پایین که وقتی آدم می‌شنود گریه اش می‌گیرد. باید بدانیم که هم اینها دارند فدا می‌شوند و هم ما. آنها به خاطر عشقشان و ما به خاطر شغلمان، چه کسی دارد فیض می برد؟ کارفرما، از طرفی برای ما لولو تراشیدند که زیرزمینی‌ها با قیمت کمتری کار می‌کنند و  از طرفی به آنها اجحاف می‌کنند و منت هم می گذارند سرشان که ما داریم به شما کار می‌دهیم و انجمنی‌ها به شما کار نمی دهند، چرا باید اینجوری باشد؟ راه حلش چیست؟ راه حلش وجود یک سندیکای گویندگی است که همه این افراد بیایند و زیر چتر انجمن کار کنند.

*واقعا من در مراکزی که علاقه‌مندان دوبله را می‌بینیم که با چه اشتیاقی این حرفه را یاد می‌گیرد و تلاش می‌کنند حتی یک جمله، یک رل کوچک را در گروه‌های زیرزمینی دوبله کنند، با همه وجود خنده‌ام می‌گیرد. چون جهنم دوبله را میان همکاران شما تجربه کردم.

جوان‌های علاقه‌مند می‌آیند، به خانواده‌شان فشار می‌آورند، بیکارهم هستند، یک رقمی باید از خانواده‌ها بگیرند و بیایند برای این کلاسها آموزش ببینند. از بسیاری از خانواده‌ها می‌پرسم، جایی که آموزش می‌دهند آیا تعهد کاری می‌دهند؟ اصلا هر کاری، آموزش باید با بازار کار توامان باشد، خانواده‌های محترمی که فرزندانتان عاشق دوبله هستند،  اول ببینید بازاری برای این حرفه وجود دارد، سپس فرزندانتان را سراغ موضوع آموزش بفرستید. یک زمانی تعداد کار محدود بود، الان خیلی زیاد شده است، با این حال با همین شرایط، گنجایش ورود گوینده جدید نیست. من به علاقه‌مندان دوبله و خانواده‌هایشان توصیه می‌کنم در آموزشگاه‌های دوبله ثبت نام نکنند، تمام این فرآیند به قهقهرا رفتن علاقه‌مندان دوبله است.

زمانی در ایران کلاسهای بازیگری رواج پیدا کرد و یکی از بستگان من اولین نفری بود که  شرکت پارسا فیلم را تاسیس کرد. ایشان می‌گفت: ما سالی صد تا صد و بیست  بازیگر را روانه بازار کار می‌کنیم.  

در پاسخ به ایشان گفتم:" در کشوری که در سال چهل و پنج تا فیلم سینمایی می سازد، هر فیلم در نهایت بیست تا بازیگر دارد." تصور کن همین الان در تهران بیست تا کارگاه  بازیگری وجود دارد، هر کدام بخواهد دویست تا بازیگر ارائه بدهد شما ببینید، چقدرتعداد نفر وارد عرصه نمایش می‌شوند. آیا این حجم از بازیگر می توانند فیلم بازی کنند؟

من مخالف کلاس‌ها نیستم، ولی جایگاه دارد. هر کاری باید آکادمیک باشد، این کار هم همچنین، در صورتی که زیر یک چتر و یک کانون و یک جا باشد. نه اینکه پراکنده هر کس آمده برای خودش یک کاری کرده و هیچ قانونی هم نیست در وهله اول هم دودش در چشم خودشان می رود.

 * در دوبله کار نبود که عده‌ زیادی از همکاران شما مهاجرت کردند و با شبکه‌های ماهواره‌ای همکاری کردند و می‌کنند.

تعدادی از دوبلورهای ما رفتند آن طرف آب و شروع کردند به کار کردن با تلویزیون‌های دیگر و کار کردند، البته آن طرف هم هیچ خبری نبود. ولی از این طرف رانده و از آن طرف مانده شدند. سر چی؟ سر اینکه تأمین نبودند. باور کنید خود کریمیان (مدیر GEM) که کشته شد، من را می خواست و با خود من هم تماس گرفت. من هم گفتم اگر بخواهم بیایم آنجا، باید همه پل‌های پشت سرم را خراب کنم. آیا تأمین هستم؟ نه! قرارداد می بندی؟گفت: نه!؟ آن طرف هم یک جور اجحاف می‌کنند. می‌خواهم مردم  بدانند در دوبله خبری نیست.

کسانی هم که تازه وارد این حرفه شدند، فکر نکنند آن طرف خبری هست. خیلی از گوینده‌ها رفتند یا روی بازگشتن ندارند،  یک سری هم بازگشتند و سر افکنده بودند. چند نفرشان را که برگشتند، دیده‌ایم، واقعا هم در روحیه‌شان خیلی تاثیر بدی گذاشته و عمری از زندگیشان تلف شد. می‌توانستند در همین مملکت بمانند و کار کنند اما رفتند و این کار را کردند.

* دو، سه ماه پیش در خانه سینما جمع شدید که در واقع کارهای سندیکایتون را انجام بدهید، مجمعی برای  تشکیل هیئت مدیره، اتفاقات بسیار عجیب و غریبی افتاد و آقای اسعدیان آمد و در واقع کاسه و کوزه دوبله را بهم ریخت.

یکی از قوانینی که در انجمن ما به اشتباه آمده اخراج است، هیچکس حق ندارد کسی را اخراج کند. انجمن یک تشکل است کسی، فرد دیگری را استخدام نکرده که حقوق او را بدهد و  اجازه داشته باشد که اخراجش کند. یکی از ایرادهای بسیار بزرگ هیئت مدیره این است که سلیقه‌ای کار می‌کردند. اگر کسی با غیر عضو کار کند، اخراجش می‌کنند، اما این حق را ندارند و آقای اسعدیان آنجا تشریف داشتند و اولین حرفشان این بود که شما اصلا حق ندارید کسی را اخراج کنید به صرف اینکه کسی رفته کار کرده آن هم از سر چی؟

ببینید من معترض نیستم، چون به کارم  اطمینان دارم. شخص صادقی هیچ وقت گرسنه نمانده چون همیشه کار برایش وجود دارد. در حرفه ما یک سری اشخاص هستند که ضعیف هستند و اینها بیشتر می‌ترسند و من دلم برایشان می‌سوزد و همیشه هم حرفم این بوده که خودتان را قوی کنید.

* در طول این سالها شما بیشتر برای هم صنفی‌هایتان نگران بودید تا بخواهید برای خودتان نگران باشد.

همیشه اینطور بوده.

* اینکه می‌گویند غلامرضا صادقی همیشه معترض بوده، شما تمامی اعتراض‌هایتان برای بقیه بوده، این تفسیر پس خیلی غلط است که می‌گویند اعتراض‌های آقای صادقی فقط برای خودش بوده.

 هیچ وقت و به هیچ وجه برای خودم نبوده، من که کار خودم را می‌کردم. مسئله این است که در دوبله بی‌قانونی بوده و هیچ پشتوانه قانونی برای ما وجود نداشت و اگر حقی از ما ضایع می‌شد، کسی نبود از ما دفاع بکند و من همیشه به این وضعیت معترض بودم، که چرا ما در یک شغلی هستیم که هیچگونه پشتیبانه‌ای نداریم. نه وزارت کار، نه وزارت ارشاد و نه تلویزیون، همیشه یتیم بودیم و همیشه هم حرف من این بود که باید سندیکا بشویم. به این واکنش همواره  می‌گفتند، اعتراض.

* سندیکا بودن چه امتیازات دیگری برای صنف دوبله دارد؟

در همه دنیا، تمام جاهای که کار می‌شود، تشکُل دارند، صنف دارند و اتحادیه کارگری تشکیل می‌دهند. این که می‌گویم اتحادیه، چون حقوقش خیلی بهتر است، با توجه به قانون نسبت به مزایای کارمندی. برای شکل‌گیری اتحادیه (سندیکا) کارگری ما می‌رویم و کارمان را ارائه می‌دهیم و جز مشاغل سخت تشخیص داده می‌شود. اصلا کار هنری و دوبله جز مشاغل سخت است. بیمه تامین اجتماعی، باید ما را بیست یا  بیست و پنج ساله بازنشسته کند، آیا رفتند دنبال این موضوع؟ این اتفاق در صورتی می‌افتد که انجمن اتحادیه و سندیکا شود تا در مورد شغل و حرفه ما کارشناسی شود و برای اولین بار دوبلورها  از مزیت بازنشستگی بهره‌مند شود.

به والله ظلم است که دوبلور مجبور است تا زمانی که جان در بدن دارد گویندگی کند. آیا این اعتراض در مورد وضعیت سندیکا شدن و بازنشستگی اعضا نابجاست؟ حتما اعتراض من سر این دستمزدها و درجات بوده و سال‌ها می‌گفتیم دستمزد واقعی ما را نمی‌دهند، لااقل درجه گویندگی که ما برای خودمان باید سالانه و یا دو سال یک بار تعیین کنیم، چرا کاری انجام نمی‌شود. دائما پشت گوش می اندازند و کاری انجام نمی‌دهند. تا بحث ما راجع به سندیکا شدن جدی ‌شود،  یک جریانی راه می اندازند تا همه سرگرم باشند. فیلم نمی‌آورند و گرسنه نگاهمان می‌دارند، تا دوتا فیلم می‌آید همه به سر و کله هم می‌کوبند که چهارتا فیلم آمده دیگر هیچی نگویید! آقا! فیلم دوبله می‌کنید ، دستمزدش چی؟ به چه قیمت؟

*هیچ کس از حرف‌های آشتیانی‌پور سر در نمی‌آورد

 

* به نظرتان با این وضعیت چرا هیچ اقدامی نمی‌کنند، سایرین هم معترض هستند، ولی می‌گویند بیاییم حرفی نزنیم. این محافظه کاری خودش تبدیل به یک صدمه و آسیب بزرگ شده  است.

ببینید! آقای آشتیانی پور چندین بار آمدند در مجمع صحبت کردند. هیچ وقت یادم نمی‌رود، یک بار گروهشان استعفا داده بود. یک بار آقای رضایی (ایرج) بلند شد و گفت اگر یک کلمه شما فهمیدید، ما هم فهمیدیم. هیچ کس از حرف‌های او سر در نمی‌آورد. یکبار اعتراض کردم چی شد؟ بالاخره ... نتیجه چی شد؟ هیچی! تمام خطاهایشان را می‌خواهند لاپوشانی کنند.

آقای آشتیانی‌پور! شما شش‌سال هیئت مدیره بودید! در این دو سال چه کاری کردید؟ بازرس بازوی هیئت مدیره است، بازرس ناظر نیست. بازرسین را صدا می‌کردند و می‌گفتند بیایید پیش ما بنشینید و کارهایی که ما می‌کنیم را شما بروید انجام بدهید. کدام کار را از آنها خواستیم که بروند و انجام داده باشند؟ هیچی! یکم جاسوس بازی، خبرچینی و خبر ببری این ور و خبر ببری آن‌ور و ... .

دقیقا، جایی که الان دارد کار آفرینی می‌کند، حقوق می‌دهد. ببینید من رفتم به قول معروف با زیر زمینی‌ها کار کردم، چون ده ماه بیکار بودم و کار من این است. به من خورده گرفتند که چرا رفتی و کار کردی و من گفتم پس باید چیکار می کردم؟

 

*سر باند بازی‌ها، قربانی شدم، چون جزء هیچ باندی نبودم و اغلب همکاران دور خودشان دایره وار کار می‌کردند.

 

* ماجرای این مقطع را هم برای ما تعریف کنید؟

بیکار بودم و داشتند همه همکارها کار می‌کردند. سر باند بازی‌ها، قربانی شدم، چون جزء هیچ باندی نبودم و اغلب همکاران دور خودشان دایره وار کار می‌کردند. ما زندگی، خانواده و بچه، کرایه خانه داریم، پس من باید چیکار می‌کردم؟ اگر در مریخ به من بگویند بیا کار دوبله کن، باید بروم، چون کار من این است. با من تماس  گرفته شد یک فیلم است بیا، ما رفتیم و گفتیم. شدیم شمر ذی الجوشن که آقا چرا رفتی؟

*«شصت و سه ای ها»  باند بازی را در این حرفه رواج دادند.

 

 پس زندگی ما را باید کی و چی بگرداند؟ گفتند: نه آقا ! شما متخلفید. متخلف کسی است که نمی‌آید تقسیم کار بکند و  وظیفه  شما این است که تقسیم کار بکنید. وقتی به آقای آشتیانی پور معترض شدم و گفتم شما باند بازی را در این حرفه راه انداختید. ایشان گفتند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. یعنی «شصت و سه ای‌ها»  خودشان در مسجد هستند، باند بازی را در این حرفه رواج دادند، به عین داریم می‌بینیم و اگر کم می‌آورند از تک و توک دوبلورها استفاده می‌کردند و کاری به کیفیت دوبله هم نداشتند. آنها کارفرمای خودشان را دارند، خودشان رفتند کلونی‌ها را  گرفتند، با نفوذی آن زمان داشتند، توانستند با رانت کار بگیرند، نه به صورت حرفه‌ای.

گوینده درجه یک باید با مدیردوبلاژ درجه یک کار کند. آیا برخی دوستان که کارها را گرفتند، مدیر دوبلاژ درجه یکی بودند؟ این دو تا مقوله از هم جدا است. در اساسنامه ما درباره گوینده خیلی چیزها گفته شده، اما درباره مدیردوبلاژ هیچ چیز گفته نشده و یکی از ایرادات این اساسنامه است، گوینده  و مدیر دوبلاژ دو تا مقوله جدا از هم هست.

ما را کردند متخلف که چرا این کار را کردی. من مثال زدم و گفتم امام حسین (ع) را به کوفه راه ندادند. آقا گفتند: من بر می‌گردم. لشکر دشمن گفت که حق نداری برگردی. ما می‌آییم کار کنیم، در حرفه خودمان کار نیست، می رویم خودمان کار پیدا کنیم، می‌گویند چرا رفتی کار پیدا کردی؟ آقا پس ما باید چیکار بکنیم؟ هیچ راهی هم جلو پات نمی‌گذارند، حالا کوالیما آمده قرارداد بسته است و من با خیال راحت می‌دانم در ماه، مبلغی را می‌گیرم و موظف هستند پول من را بدهند. خب، من بلافاصله پس از اینکه قرارداد بستم از همین گروهک‌های زیر زمینی، به من زنگ زدند آقای صادقی یک فیلم می‌خواهیم دوبله کنیم، تشریف بیارید. گفتم خیلی عذرمی خواهم، من قرارداد دارم و تعهد دادم با کسی کار نکنم. باز هم جای دیگری زنگ زد و به همه آن‌ها، این مسئله  را اعلام کردم. یکی گفت: آقا ما بیشتر پرداخت می‌کنیم. گفتم: نه، اگر بیشتر هم بخواهید بدهید من یک سال قرارداد بستم، بگذارید قراردادم تمام شود.

 اگر رویه کوالیما توسط انجمن عملیاتی می‌شد یا صدا و سیما متولی این روش حمایتی می‌شد و ماهیانه برای گوینده‌هایش حقوقی می‌گذاشت تا گوینده خیالش راحت باشد که اگر یک ماه هم کار نبود، گوینده حقوقش را می‌گرفت و این اشکالات پیش نمی‌آمد. خیلی جالب است که صدا و سیما طی 10 سال اخیر، تعداد نیروهایش از 30 هزار به 50 هزار نفر رسیده اما دویست سیصد تا گوینده را از ابتدای تشکیل تلویزیون در دهه 40 تا کنون استخدام نکرده است. این اشکال در رویه مدیریت سازمان نیست؟  من که اسمش را اشکال نمی‌گذارم، حقوق ماهیانه که نمی‌دهید، کار آفرینی هم که نمی‌کنید؟ پس چی؟ دوقورت و نیمتان هم باقیه؟! سر چی؟

* مسابقه استودیو دوبله هم که در تلویزیون گذاشتند خیلی کار آنچنان مناسبی نبود، چون کسایی که پس و پشت دوبله را می‌دانند و  آگاه هستند در این حرفه پولی نیست، حتی به نقل از خود شما تلویزیون حاضر نیست که به دوبلورهای خودش یک چایی حین کار بدهد، چطور است که برنامه استعدادیابی دوبله درست می‌کند. برای اینکه برده‌های جدیدی را پیدا کند و توی سرشان بزند.  این معرفی استعداد به نظرتان بی معنی نیست؟

ببینید کل آن مسابقه شاید یک ماه طول کشیده باشد، آیا یک نفر با هر میزان استعدادی، در طول یک ماه دوبلور می‌شود؟ شما در برنامه گفتید بله می‌شود. نه! من صادقی بعد از سی سال رل می‌خواهم بگویم، بعضی وقتها دست و پام میلرزد، شاید یک رلی را نتوانم بگویم. این مسابقه پایه و اساسش این بود که چهارتا کلاس و آموزش کوچک پیش آقای مظفری دیدند و  گفتند لب بزن و طرف لب زد و بعد امتحان دادند و گفتند تو قبولی و تو اول شدی. نظر من را بخواهید، آبروی حرفه‌امان با برنامه جادوی صدا رفت و در نظر مخاطبان این حرفه آنقدر سهل و ساده شد که در یک برنامه تلویزیونی بتوانی  وارد آن بشوی. پس از یک ماه می‌شوی دوبلور و می توانی بیایی و در حوزه دوبله کار کنی، نه خیر! اینطوری نیست.

*ما نه نفر کاندیدا داشتیم که هفت نفر باید هیئت مدیره می شدند و دو نفر هم علی البدل، اسم این انتخابات است؟

 

*برای برون رفت از بحران تشکیل سندیکا چه راه‌حل‌هایی مدنظرتان است. برای چنین کاری میان گویندگان چگونه می‌توان به اجماعی منطقی رسید؟

فعلاً که هیئت مدیره کنسل است و دوره‌اش تمام شده و باید دوباره انتخابات صورت بگیرد. خوشبختانه تعدادی کاندیداهایی که من دیدم، خیلی زیاد بودند و بالای بیست نفر بودند. شما انتخابات هیئت مدیره قبلی را باور نکنید، اصلا ملغی است. به دلیل اینکه ما نه نفر کاندیدا داشتیم که هفت نفر باید هیئت مدیره می شدند و دو نفر هم علی البدل، اسم این انتخابات است؟ می‌گویند یک زمانی در مسابقات وزنه برداری، یک نفر در وزنش همیشه سوم می شد، به او گفتند در وزن شما چند نفر شرکت می‌کنند؟ گفت: سه نفر. گفتند خوب معلوم است که سوم می‌شوی، هیچ کاری هم نکنی سوم می‌شوی، چون سه نفر شرکت کردند. انتخابات «انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم» انتخابات نبود.

 ولی الان خوشبختانه بالای بیست نفر کاندیدا هستند و من همان موقع هم معترض شدم که این انتخابات اشتباه است. ولی آقایان دوست داشتند فقط بروند داخل هیئت مدیره  و می‌گفتند: آقا برویم در هیئت مدیره! مگر چیزی خیرات می‌کنند؟ نکند واقعا چیزی خیرات می‌کنند و ما خبر نداریم؟ من یک بار کلید انجمن را از آقای آشتیانی‌پور می‌خواستم و متاسفانه کلید را به من ندادند. گفتیم آقاجان! ما  بازرس هستیم، حق داریم جلسه بگذاریم. چه چیزی مگر در آن ساختمان هست که کلیدش را نمی‌دهید؟ نکند استفاده‌های دیگری می‌برید که خبر نداریم!؟ و هر سال هم خیمه می زنید، من به عنوان بازرس، باید وارد ساختمان شوم. شما هم  کاری که نمی‌کنید، داستانتان چیست؟ بیاید رو راست بگویید، شاید کمکی از دستمان بر بیاید، اگر مشکلی دارید؟!

آقایان! بیایید بگوید این کارها برای نابودی این حرفه است و از جای دیگری آب می‌خورد. واقعا دست مریزاد ! یعنی حق زحمات 50 الی 60 سال این حرفه باید الان اینجوری پرداخت بشود؟

*اولین داغی که سال‌ها جگر دوبله را سوراخ کرده، دستمزدهاست.

* این را هم عرض کنم در مورد ارعاب و وحشتی که «شصت و سه‌ای ها» در این حرفه آفریدند، پشتوانه ندارد. بنده اطلاعات لازم و کافی را به مراجع ذی‌صلاح رساند‌ه‌ام. حتی آنرا با اطلاعات کامل به صورت یک پرونده درآورده‌ام. چرا این عده در دوبله همچنان هستند؟ چگونه می‌شود فردی که گوینده طراز اولی نبوده، رئیس انجمن بشود و انجمن در سراشیبی سقوط بیفتد و هیچ کدام از گویندگان هم به این وضعیت اعتراض نکنند؟

یک تعداد طرفدارانی برای خودشان دارند، با کمک هم‌دوره ای‌های خودشان که همان «شصت و سه هایی» هستند، غیر قانونی رای آوردند. سر چی؟ در اساسنامه ما ذکر شده که هیچ کس حق اینکه وکالت نامه از کسی داشته باشد را ندارد و روز انتخابات آقایانی که طرفدارشان بودند، ده تا ده تا وکالتنامه در جیبشان بود و رای می‌ دادند. ایشان بدین شکل رای آوردند.  ده تا ده تا رای تو جیبشان بود و اسامی و نظر خودشان را می نوشتند و می دادند و این کار غیر قانونی است. در کدام انتخاباتی چنین کاری می‌کنند، هر کس برای خودش نظر دارد ،رای دارد. حق ندارد ده تا وکالت بگذارد در جیبش و نظر خودش را اعمال کند.

* فکر می کنید با تشکیل سندیکا کدامیک از مشکلات بنیادین دوبله درست خواهد شد؟

اولین چیزی که پیش رویتان است دستمزد است. اولین داغی که سال‌ها جگر دوبله را سوراخ کرده، دستمزدهاست. درست می‌فرمایید خیلی مشکلات هست که اگر این مشکلات در کنار هم حل شود، مسئله دستمزدها حل خواهد شد. اعضای انجمن گویندگان نباید تصور کنند که همه مشکلات با افزایش دستمزدها حل خواهد شد.  کار دوبله زمانی به اعتنا خواهد رسید و رستگار خواهد شد که مدیر دوبلاژ خوبی بالای سرت باشد، زمانی خوب می شود که فیلم خوب دوبله کنید. دستمزد زمانی بالا می رود که همه چیز توأمان با هم باشد، این اتفاق، یعنی مدیریت صحیح فیلم خوب و محیط سالم و درمان و بهداشت و باید همه اینها باهم رعایت شود و خودت هم حرفه‌ای باشی. بر اساس چه پارامتری دستمزدها را افزایش دهند، 30 سال است در این حرفه هستم، می‌دانم اگرکارمان را حرفه‌ای انجام بدهیم،  فیلم‌های خوبی دوبله کنیم، دستمزدمان هم توأمان بالا می رود. برای همین می‌گویم همه چیز باید توأمان درست شود. فقط به دستمزدها نباید اشاره کرد. بله، خیلی ها می‌آیند و می‌گویند:" دستمزد باید اضافه بشود ولی مگر کارشان خوب است که صاحب فیلم و صاحب کمپانی دستمزدشان را اضافه کند؟" پارسال هم کمی اضافه کردند،  اما  شرایط تغییر نکرد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران