گزارش|اقتصاد آمریکا و اثرات معکوس تعرفههای اعمالی ترامپ علیه چین
به نظر کارشناسان مختلف راهبرد رئیس جمهوری آمریکا در تحت فشار قرار دادن چین از راه تجارت نتیجهای برای واشنگتن به همراه نخواهد داشت.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، بنا بر اعتقاد بسیاری از صاحبنظران نظام سرمایه داری در غرب با بحرانی تازه مواجه شده است. خودداری دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا از امضاء بیانیه مشترک در پایان اجلاس گروه 7 برای اولین بار اتفاق افتاد و اظهارات رئیس جمهوری فرانسه نیز بر وجود اختلاف بین اعضاء این گروه تاکید کرد. امانوئل ماکرون از پایان هژمونی غرب بر دنیا و بروز بحران سرمایهداری خبر داده و گوردون براون (نخست وزیر سابق انگلیس) علت سرباز کردن این بحران را عدم توانایی دولت ها در حل ریشهای بحران سال 2008 میدانند.
زمانی که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا به قدرت رسید با وعده "آمریکا در اولویت قرار دارد" به مردم این کشور قول داد در دوره ریاست جمهوری او شرایط اقتصادی بهتری را تجربه خواهند کرد و کسب و کار و تولید بار دیگر در آمریکا رونق خواهد گرفت. بیان چنین صحبتهایی در کشوری که خود را قدرتمندترین کشور دنیا میداند و داعیه رهبری جهان را دارد عجیب است و شاید با دقت به شرایط داخلی این کشور بتوان به این نتیجه دست یافت که اقتصاد در داخل آمریکا نیز شرایط چندان مساعدی را تجربه نمیکند.
دونالد ترامپ پس از به قدرت رسیدن به بهانه کمک به صنایع داخلی آمریکا اقدام به اعمال تعرفههای سنگین وارداتی کرد؛ با توجه به این که آمریکا و چین بیشترین تراکنش تجاری با یکدیگر را دارند، این اقدام عملا به یک جنگ تجاری بین دو طرف تبدیل شد. به نظر میرسد هدف اصلی از آغاز این جنگ خارج کردن اقتصاد آمریکا از این بحران بوده باشد اما باتوجه به رابطه نزدیک کشورها در اقتصاد آزاد این بحران اغلب کشورها را درگیر ساخته و انگیزههای سرمایهگذاری در جهان را تا حد زیادی کاهش داده است.
بنا بر نظر تحلیلگران موافق این فرضیه، ورود ترامپ به کاخ سفید زمانی صورت گرفت که نئولیبرالیسم از یک طرف باعث خروج سرمایه و کار از کشور آمریکا شده بود و از سوی دیگر به واسطه قوانین اقتصاد آزاد رقابت سختی برای صنایع آمریکایی ایجاد شده بود؛ رقابتی که در نهایت باعث کاهش فرصتهای شغلی، افزایش بیکاری و پایین آمدن درآمدها شد.
چارلز پی رایز، کارشناس اندیشکده رند معتقد است اعمال تعرفههای زیاد از سوی ترامپ علیه کشور چین نتیجه بخش نخواهد بود و تنها باعث افزایش فشار بر اقتصاد آمریکا و در نهایت تهدیدی برای سطح رفاه جهانی خواهد بود. او معتقد است درحال حاضر در مشکل جدی در روابط تجاری و سرمایه گذاری آمریکا و چین وجود دارد که اقدامات ترامپ پاسخ مناسبی برای آنها نیست: سیاست صنعتی چین که با محوریت دولت پکن درحال انجام است و دیگری موضع برتر چین تحت قوانین تجاری جهانی است.
راهبرد صنعتی چین بر پایه کمک به شرکتهای داخلی این کشور ازجمله بسیاری از موسسات تحت مالکیت دولتی است که به طور فزاینده در بخشهای فن آوری برتر درحال فعالیت هستند. دولت چین با سیاست حمایتگرایی (حمایت از صنایع داخلی) در برابر رقبای خارجی، ارائه سوبسید و استفاده از فن آوری حساس به دست آمده از شرکتهای پیشرو در بازار، بدون کسب رضایت آنها شرایط برای فعالیت شرکتهای خارجی را سخت کرده است. این سیاست به شرکتهای چینی اجازه اعمال سیاست دامپینگ و صادرات کالا با قیمت بسیار پایین در بازارهای بین المللی را داده است.
در همین راستا فارن پالیسی در گزارشی نوشت که کشور چین اخیرا چنان تعداد پهپاد و کوادکوپتر را افزایش داده و با قیمتهای پایین در بازار عرضه میکند که تولید کنندگان آمریکایی توانایی رقابت با همتایان چینی خود را ندارند. "الن لرد" مامور خرید ارشد پنتاگون چهارم شهریور در همین باره گفت: ما صنایع تولید پهپادهای کوچک به اندازه کافی نداریم زیرا شرکت چینی DJI مقادیر زیادی پهپادهای کوچک (کوادکاپتر) به بازار عرضه کرده و ما به آنها وابسته شدهایم.
علاوه بر این چین از وضعیت رسمی خود به عنوان یک "کشور درحال توسعه" تحت قوانین سازمان تجارت جهانی بهترین بهره را میبرد. این وضعیت باعث کاهش فشار قوانین سازمان شده و این اطمینان را به پکن میدهد که کشورهای درحال توسعه دیگر که از مزایای این شرایط بهرمند میشوند، از چین نیز حمایت کنند.
راهبرد آمریکا برای موفقیت در برابر این شگرد چین میتوانست تشکیل یک ائتلاف بین المللی با هدف مجبور ساختن چین به قبول قوانین محدود کننده باشد. اما دونالد ترامپ فردی بود که به طور یکجانبه از توافقی مانند مشارکت تجاری فرا آتلانتیک خارج شد. شاید اگر این اتفاق نمیافتاد به شکل فرضی نیز میشد به تشکیل این ائتلاف امیدوار بود. اما با توجه به تصمیمات عجیب ترامپ در خروج یکجانبه از توافقات بینالمللی مانند توافق آب و هوایی پاریس، خروج از پیمان سازمان ملل برای رسیدگی به امور مهاجران، امید به موثر بودن چنین ائتلافهایی چندان منطقی نیست. رئیس جمهوری آمریکا همچنین با اعمال تعرفههای بالا بر واردات کالا از کشورهای متحد خود نیز کار را برای تشکیل یک جبهه متحد علیه چین بسیار سخت کرد.
البته با دقت به صحبتهای سال 2017 شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین در اجلاس اقتصادی داووس میتوان به این نکته پی برد که پکن از تشکیل این ائتلاف جهانی علیه خود نگران بوده است. مداخله سالهای اخیر دولت چین در حمایت از یوان (واحد پول چین) و تسهیل سرمایهگذاری شرکتهای چینی در کشورهای خارجی از جمله اقدامات پکن برای جلوگیری از تشکیل این ائتلاف بود.
چین در ابتدای مواجهه با نبرد تجاری آمریکا سعی در خویشتن داری داشت اما زمانی که پکن نیز اقدام به تلافی کرد و به عنوان مثال تعرفههایی را بر محصولات کشاورزی آمریکا اعمال کرد، آمریکا در تله تنش بی پایان گرفتار شد. شاید چینیها به این نتیجه رسیده باشند که هدف آمریکا اعمال و حفظ موانع تعرفهای بر اکثر کالاهای چینی است. درخواستهای آمریکا در مذاکرات به تضمین تسهیل خرید و بازبینی قوانین پیش از توافق احتمالی گسترش یافته است. شاید همین مسئله چینیها را متقاعد ساخته که درحال حاضر راه حلی برای به نتیجه رسیدن مذاکرات وجود ندارد.
انتهای پیام/