معمایی به نام کمک به توسعه فرهنگ و هنر
مؤسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر یکی از مؤسسات تابعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که از محل فصل پنجم وزارت ارشاد کمکهای مالی قابل توجهی دریافت کرده است؛ اما مشخص نیست این مؤسسه بودجه تزریقی را صرف چه کرده است؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، 28 خرداد 1398، رأس 11:39، سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به انتشار خبری مبنی بر راهاندازی سایت موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر به نشانی الکترونیکی www. TFarhang.ir میکند. مؤسسهای که بدون هیچ اطلاعاتی در پی شفافیتسازیهای وزارت فرهنگ کشف میشود. مؤسسهای که در یک قلم از حمایتهای مالی، تنها برای هنر نمایش چندین میلیارد تومان دریافت میکند؛ بدون آنکه بدانیم این مؤسسه پول مذکور را صرف چه کرده است. مهمتر آنکه در همان سال آنچه برای هنر نمایش در انجمن نمایش هزینه شده بود، نزدیک به رقم موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر بود.
در خبر وزارت فرهنگ درباره این مؤسسه آمده بود از جمله اهداف این موسسه میتوان به ایجاد و توسعه مراکز فرهنگی، هنری، آموزشی و تربیتی، حمایت از برنامههای فرهنگی، هنری، سینمایی، سمعی و بصری، مطبوعاتی انتشاراتی، آموزشی، تربیتی، علمی، تحقیقاتی و فعالیتهای الکترونیکی در فضاهای مجازی و نمایشی و حمایتهای مادی و معنوی به اهالی فرهنگ و هنر، محققان، نویسندگان، فیلمسازان و خادمان آنان به منظور پیشبرد فرهنگ اسلامی- ایرانی اشاره کرد.
به عبارتی قرار بود موسسهای که در سال ١٣٧١ تاسیس شده است، یک بازوی یاریرسان به جامعه فرهنگ و هنر باشد. مؤسسهای که اسماً خصوصی است؛ اما با رونمایی از سایتش مشخص میشود کاملاً دولتی است.
با گشتوگذاری در سایت این مؤسسه با اطلاعات جذابی روبهرو میشویم. در تاریخچه این مؤسسه آمده است «بر اساس اساسنامهای که در تاریخ 1371/04/23 به ثبت میرسد پرداخت تسهیلات به اصحاب فرهنگ و هنر در کنار سرمایهگذاری، فعالیتهای بازرگانی و عملیات اعتباری به عنوان موضوع فعالیت موسسه تعیین می شود.»
از همین رو نام مؤسسه را موسسه اقتصادی توسعه فرهنگ و هنر میگذراند؛ اما «هیات امنا موسسه در جلسه فوقالعادهای که در تاریخ 1372/09/07 به ریاست علی لاریجانی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار میشود نام موسسه را به موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر تغییر میدهد.»
هماکنون ترکیب هیئت امنای این مؤسسه مرکب از سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، لادن حیدری، معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت فرهنگ، مهدی جمالینژاد، معاون وزیر کشور، قاسم تقی زاده خامسی، معاون امور آب و آبفای وزارت نیرو، مرتضی کاظمی، مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است. دقت داشته باشیم از ترکیب فرهنگی - سیاسی دوران گذشته به ترکیبی کاملاً سیاسی و دولتی در هیئت امنا رسیدهایم. این در حالی است که در هنگام تأسیس این مؤسسه وزیر فرهنگ وقت از جریان مؤسسه خارج میشود. دقت داشته باشیم طبق اساسنامه این هیأت بالاترین مقام مؤسسه است و مهمترین تصمیمات مؤسسه با این گروه است.
در کنار این هیئت امنا یک هیئت مدیره نیز وجود دارد که مرکب از پنج نفر عضو اصلی و دو نفر عضو علیالبدل خواهد بود که هیأت امناء از بین خود یا از خارج به مدت سه سال انتخاب مینمایند. سمیع اله حسینی مکارم، مشاور وزیر امور اقتصادی و دارایی، امین عارف نیا (مدیرعامل)، مشاور امور فرهنگی شهردار تهران، حسین سیفی، مدیر کل پشتیبانی ، رفاهی و خدمات فنی وزارت فرهنگ، بابک درویشی، مدیر گروه حقوق عمومی دانشگاه آزاد اسلامی، اردشیر بهاروند، خزانه دار موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر اعضای این هیئت را تشکیل میدهند. باز توجه داشته باشیم که این ترکیب نیز ترکیبی سیاسی است تا فرهنگی.
این مؤسسه دارای یک سند راهبردی است که بسیار شبیه به مدل بنیاد رودکی است و حتی میتوان گفت یک نسخه کپی با کمی جرح و تعدیل همان است. مسائلی چون حمایت از هنرمند، ارائه خدمات به اهالی هنر، تسهیل فعالیتهای اقتصادی و ... اهداف این مؤسسه اعلام شده است. شما میتوانید این برنامه راهبردی را در اینجا مطالعه کنید.
یکی از بندهای این سند، ذیل سیاستهای مؤسسه «توسعه، گسترش و بهرهبرداری فضاها و مراکز فرهنگی، هنری و مطبوعاتی با تأکید بر بهینهسازی خدمات فنی، تخصصی و آموزشی» است که به شکل جالبی به جای توسعه و گسترش، یا آن گونه که در نام مؤسسه آمده «کمک به توسعه» شکل و شمایلی دیگری به خود گرفته است و آن هم حذف بخش خصوصی به نفع بدنه دولتی است.
اولین مکان تحت لوای این مؤسسه «مجتمع فرهنگی و هنری استاد محمود فرشچیان» است. مکانی که در سال 1384 تأسیس میشود و پس از سه سال به بخش خصوصی تحویل داده میشود. توجه داشته باشید انتقال مکانهای فرهنگی به بخش خصوصی طبق ابلاغیه اصل 44 قانون اساسی صورت میگیرد که هنوز به عنوان یک قانون برآمده از قانون اساسی پابرجاست. طبق آن دولت دیگر نمیتواند تصدی فضاهای فرهنگی را برعهده داشته باشد. در سال 1395 این مکان فرهنگی به مؤسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر انتقال داده میشود. دقت داشته باشیم که قرار بر آن بود این مؤسسه فضاهای فرهنگی را توسعه و گسترش دهد تا آنکه تصدی آنها را برعهده بگیرد.
مکان دیگر فرهنگسرای بزرگ شهرکرد است که در سال 1381 احداثش به دستور احمد مسجدجامعی، وزیر وقت فرهنگ کلید میخورد و در نهایت در سال 1394 توسط اسحاق جهانگیری افتتاح میشود. طبق اطلاعاتی که در سایت مؤسسه وجود دارد این مکان بدون برگزاری مناقصه به مؤسسۀ کمک به توسعۀ فرهنگ و هنر به عنوان بهرهبردار سپرده میشود.
تالار مرکزی شهر رشت دیگر مکان تحت لوای مؤسسه است که در سال 1397 توسط سیدعباس صالحی افتتاح میشود و بلافاصله به مؤسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر سپرده میشود. هماکنون مدیر آن بهرام جمالی، مدیر پرحاشیه بنیاد رودکی است. به عبارتی برای مدیریت فضای فرهنگی که به ظاهر در ساختار خصوصی اداره میشود، از یک نیروی دولتی استفاده شده است.
اما هنوز به پاسخ پرسشمان نرسیدیم و اینکه این مؤسسه به اسم هنرهای نمایشی، پول میلیاردی تحویل گرفتهاش را چه کرده است؟ بیش از شش ماه از درخواست خبرنگار تسنیم برای ارائه مدارک شفافسازی این مؤسسه در سامانه دسترسی آزاد اطلاعات وابسته به وزارت فرهنگ میگذرد و هنوز هیچ پاسخی به این پرسش داده نشده است. زمانی که در سایت این مؤسسه به دنبال فعالیتهای فرهنگی میگردیم چیزی دستگیرمان نمیشود. در این مدت نه سالن تئاتری ساخته شده است و نه از یک رویداد فرهنگی حمایت شده است. حداقل اخبار سایت این را میگوید. هر چند در اخبار این سایت از ساخت مجتمعهای فرهنگی در شهرهای کرمان، اراک، ارومیه، رودان، طبس، خرامه، بشاگرد و میناب خبرهایی درج شده است؛ اما نشانی از تأثیر این مؤسسه در ساخت این مکانها دیده نمیشود. تنها فعالیت عمرانی این مؤسسه احداث ساختمان جدید اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان در مجموعه فرهنگی و هنری فرشچیان است که بابت آن مدیر مؤسسه توسط وزیر تقدیر میشود. هر چند مشخص نیست مکانی که قرار بوده در انقیاد بخش خصوصی باشد چگونه به مکانی برای بخش دولتی بدل میشود.
در 19 مرداد امسال سایت مؤسسه در خبری اعلام میکند خانم حیدری، معاون وزیر فرهنگ به خبرگزاری ایرنا گفته است «برونسپاری فعالیتهای فرهنگی نشانهای از کارآمدی دولت است.» هر چند رویهای که در این مؤسسه رخ داده است نشان میدهد دولت چندان تمایلی به کاهش تصدیگری خود ندارد و همه چیز را در تشکیلاتی به ظاهر خصوصی و در انقیاد شخصیتهای قدرنمند دولتی در چنته خود نگاه میدارد. 9 مرداد امسال امین عارفنیا، مدیرعامل مؤسسه که مسئول ستاد برنامههای فرهنگی المپیک 2020 نیز هست، در سفری به تبریز از فضاهای فرهنگی و هنری این شهر دیدن میکند. شهری که فضای فرهنگی خود را به بخش خصوصی انتقال داده است و حال پس از این بازدید به نظر میرسد اداره کل فرهنگ استان قصد فضاهای فرهنگی تبریز را به موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر هبه کند. این رویه کاملاً برخلاف سیاست خصوصیسازی و حرفهای لادن حیدری، از اعضای هیئت امنای این مؤسسه است.
بار دیگر باید پرسید بودجه اهدایی وزارت فرهنگ به این مؤسسه در قالب فصل پنجم - که عموماً برای کمک به نهادهای خصوصی در حوزه فرهنگ تعریف شده است - در کجا هزینه شده و تا چه اندازه همراستای تعاریف این مؤسسه بوده است؟ این مؤسسه با وجود ساختار دولتی قدرتمندش - که شائبه ایجاد رانت را تداعی میکند - تا چه اندازه فضا را برای بخش خصوصیسازی سالم نگاه میدارد؟ آیا تلاش برای سلب اختیار بخش خصوصی در فضای فرهنگ بخشی از مأموریت این مؤسسه است؟ آیا دولت میتواند بهرهبردار فضاهای فرهنگی باشد؟
شاید خواندن فصل پنجم وزارت ارشاد این روزها بد نباشد. جایی که در آن از حمایت بخش خصوصی و افزایش اعتماد این بخش به دولت سخن به میان آمده است؛ اما فقدان شفافیت و رفتارهای مشکوک چیز دیگری میگوید. برای خواندن فصل پنجم وزارت ارشاد به اینجا مراجعه کنید.
انتهای پیام/