هرچه داریم از انقلاب است و انقلاب هم از برکت امام حسین (ع)
چند روز به محرم مانده بود که تصمیم گرفتیم سراغ تعدادی از پیرغلامان حسینی برویم و کاممان را با خاطرات و توصیههایشان مثل چایی کربلاییها شیرین کنیم. برای اولین دیدار سراغ کسی رفتیم که سالهاست اشعارش باعث شور مجالس اهل بیت(علیهمالسلام) است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، چند روز به محرم مانده بود که تصمیم گرفتیم سراغ تعدادی از پیرغلامان حسینی برویم و کاممان را با خاطرات و توصیههایشان مثل چایی کربلاییها شیرین کنیم. برای اولین دیدار سراغ کسی رفتیم که سالهاست اشعارش باعث شور مجالس اهل بیت(علیهمالسلام) است. خودش تلفن همراه ندارد، از هرکسی پرسیدم فقط شماره پسرش را داشت، عاقبت با پسرش تماس گرفتم و قرار گذاشتم و روز مقرر راهی منزلشان شدم. در گذر از محله سرآسیاب که از محلههای قدیمی و جنوب شرقی تهران است بالاخره کوچه را پیدا کردم و دنبال پلاک خانهشان بودم که یکی از عابران گفت «اگر دنبال منزل حاج غلامرضا سازگار میگردی همان خانه انتهای کوچه است». در زدم و با استقبال گرم «زهیر» پسر حاجآقا وارد خانه شدم، خانهای ساده وصمیمی و بیتکلف. به محض ورود، خود حاج غلامرضا به استقبالم آمد و پس از سلام و احوالپرسی شروع به گفتوگو کردیم. حاج آقا سازگار را نه تنها هم نسلهای من بلکه بزرگترها و پدران ما نیز میشناسند و با اشعارش از مجالس اهل بیت(ع)خاطرات زیادی دارند. حاج غلامرضا سازگار سراینده اشعار مشهور زیادی است که هر کدام از مردم او را به شعر یا بیتی برای اهلبیت و خصوصا امام حسین(ع) میشناسند. «گرد حرم دویدهام، صفا و مروه دیدهام/ هیچ کجا برای من کرببلا نمیشود» از جمله شعرهایی است که از سازگار در خاطر من نقش بسته و بارها در طول سفرهای کربلا زمزمه کردهام. او نویسنده شش جلد «نخل میثم»، «ماه خون گرفته»، «آتش مهر»، «نخلستان»، «صیام در قیام» است. سازگار سال 1320 در قم متولد شده و از دوران نوجوانی سرودن شعر را آغاز کرده است. از شاگردان حاج ملاحسین مولوی بوده و میگوید مرحوم مولوی در پیشرفت شعری و مداحیاش تاثیر زیادی داشته است. سازگار از 19 سالگی به تهران مهاجرت کرد و در کنار کار، شعر سرودن و مداحی را ادامه داد. گفتوگوی کوتاهمان را با شعرخوانی آغاز کردیم و از تأثیر انقلاب بر هیئات و اشعار عزاداری گفتیم.
جناب سازگار جوانترها به اقتضای سن و سالشان اطلاع چندانی از وضعیت هیئتهای دوران قبل از انقلاب و نحوه برخورد رژیم شاه با هیئات و دستههای مذهبی ندارند. شما به عنوان کسی که از دوران نوجوانی و در دوران قبل از انقلاب به صورت جدی هم در عرصه شعر مذهبی و هم مداحی فعالیت دارید، بفرمایید وضعیت هیئات در آن دوران چگونه بود؟
- رژیم گذشته در هیئتها هم خفقانی ایجاد کرده بود، از برگزاری هیئتهای انقلابی ممانعت میکردند، مثلاً مرحوم منتظر این نوحه را برای حضرت مسلم ساخته بود «این کوفه شهر مردگان است/ زیر فشار این و آن است/ دست اجانب در میان است،/ هیهات هیهات منا الذله»، این مضمون نوحهها ممنوع بود و با آن برخورد میکردند و مداحانی که از این نوحههای روشنگرانه میخواندند، یا زندانی میشدند یا شلاق میخوردند مثل سید عباس زریباف و همین مرحوم منتظر. برخی هم که میترسیدند میگفتند ما کاری به سیاست نداریم.
اشعار و مداحیهای شما در دوران قبل از انقلاب چگونه بود؟ با شما هم در این زمینه برخورد شد؟
- ما نه تنها در نوحهها بلکه در شعرهایی هم که مینوشتیم و میخواندیم تا آنجا که میتوانستیم کنایه به رژیم میزدیم، مثلاً برای حضرت مسلم نوشته بودم«به کوفهای که شما غرق ذلتید در آن/ به کوفهای که در آن از شرف نمانده نشان/ به کوفهای که بود گرگ در لباس شبان/ به کوفهای که کند کفر جلوه ایمان/ نفس کشیدن در خاک آن سیه روزی است/ برای مردم آزاده مرگ پیروزی است» و یک شب در حرم حضرت عبدالعظیم خواندم که هنگام شور به من گفتند فرار کن که ماموران حمله کردهاند.
اشعار سیاسی علیه رژیم شاه هم مینوشتید؟
- یادم هست نزدیک ایام انقلاب بود که من این شعر را نوشته بودم که «من شاه بدی هستم/ منی که بر شما در سینمای رکس آبادان/ کباب بیتقلب میپزم از گوشت انسان/ من شاه بدی هستم/ منی که تا سه شب با یک هنرپیشه زنا کردم/ سپس با پول خون ملتم او را رضا کردم/ پس آنگه با مسلسل ملت، خود را دعا کردم/ من شاه بدی هستم» جمعیت هم با خنده و به کنایه میگفتند نه. جواد ملاحیدر میگفت من رفتم در ساواک برای هیئتی اجازه عزاداری بگیرم، دیدم که دارند با بیسیم میگویند غلامعلی سازگار را هرکجا دیدید با تیر بزنید. البته اسم من غلامرضا است و آنها اسم من را نمیدانستند و گفته بودند غلامعلی سازگار، در هر صورت سعادت شهادت نداشتیم.
جناب سازگار! انقلاب اسلامی چه تاثیری بر هیئتهای امام حسین(ع) گذاشت؟ آیا میتوان گفت انقلاب اسلامی و خصوصا دوران هشت سال دفاع مقدس، حادثه عاشورا و اشعار عاشورایی را به طور ملموس وارد جامعه کرد؟
- بله درست است، مثلا وقتی در دوران جنگ شهید میآوردند مردم با نوحههای «این گل پرپر ماست/ هدیه به رهبر ماست»یا«این گل پرپر از کجا آمده/ از سفر کرببلا آمده» و با ذکر و نام امام حسین(ع)، شهدا را دفن میکردند. الان هم شهدایی که از دفاع مقدس گرفته تا مدافعین حرم میآورند، مردم با ذکر و نام امام حسین(ع) از آنها استقبال میکنند.
زمان جنگ وقتی جوانها میخواستندبه جبهه بروند یا در شبهای حمله اسم حسین(ع) ذکر لب همه بود و بعد از روضهخوانی و سینهزنی راه میافتادند. اگر نبود اسم امام حسین(ع) که خون این جوانها را به جوش بیاورد ما امروز در جنگ بازنده درجه یک بودیم، چیزی نداشتیم. زمان شاه آفتابه میساختند الان داریم به برکت انقلاب اسلامی موشک میسازیم و باید بدانیم خود این انقلاب از برکت امام حسین(ع) است.
خوشبختانه در سالهای اخیر قشر جوان گرایش زیادی به هیئت پیدا کرده و اغلب هیئتها را جوانان میگردانند، شاعران و مداحان جوان زیادی در سراسر کشور هستند که برای اهل بیت(ع) شعر میسرایند و نوحه میخوانند. حضرتعالی به عنوان کسی که سالهاست در این وادی فعالیت میکنید، مهمترین نکتهای را که به نظرتان جوانان باید سرلوحه کارشان قرار دهند چیست؟
- من توصیهام به مداحها این هست که هر سبکی میخواهید، بخوانید. هر روضهای میخواهید، بخوانید. ولی اول ببینید با این روضه و این سبک امام حسین(ع) راضی هست از شما؟! اگر تمام مردم بگویند احسنت، اما امام حسین(ع) نپسندد هیچ ارزشی ندارد. اول باید امام حسین(ع) را دید، زمان ما آنقدر سبکها جانسوز بود که گاهی اوقات نوحهخوان هم نمیخواند، مردم کنار خیابان میایستادند و همین نوحهها را میخواندند و گریه میکردند یا به نوحه گوش میدادند گریه میکردند.
از زمانی هم که نهضت انقلاب اسلامی آغاز شد سبکهای نوحههای انقلابی نیز به هیئتها راه پیدا کرد. مثلا «حسین گفتا دین عقیده و جهاد است/ بیعت من حرام با ابنزیاد است/ شیوه من بود حقپرستی/ شیوه او قمار است و مستی» و برخی نوحهها که واقعاً رژیم شاه را میلرزاند. الان بعضی از نوحهها هیچ محتوای مصیبتی ندارد،کلاً نوحهها شده یک مضمون، دلم میخواهد کربلا بروم، یک گنبد طلا به من بدهید، میمیرم اگر کربلا را نبینم،تمام نوحهها در این مضامین خلاصه شده نه مصائب امام حسین. در بعضی شعرها و نوحهها نه کلمات انقلابی وجود دارد و نه مفهوم بصیرتافزایی. به قول رهبر معظم انقلاب که میفرمودند، بعضی از جلسات را میرویم سه ساعتگریه میکنند اما بازدهی معرفتی ندارد، بالاخره امام حسین(ع) کشته شده که ما بصیرت پیدا کنیم. ما میتوانیم با نوحههایمان بصیرت به مردم بدهیم، میتوانیم با نوحههایمان مردم را به سمت خدا سوق بدهیم و در حالی که عشقشان را بالا میبریم بصیرتشان را هم بالا ببریم.
شما با بسیاری از نوکرهای قدیمی اباعبداللهالحسین(ع) انس و مصاحبت داشتهاید. بسیاری از آنها نامشان همچنان در هیئات زنده است. به نظرتان چه ویژگی در آنها بوده که نام و یاد آنها را چنین ماندگار کرده است؟
- به نظر من مهمترین ویژگی آنها اخلاص در دستگاه امام حسین بود. مرحوم شاهحسین، مرحوم حاج ناظم، اینها آنقدر اخلاص داشتند که نقل است وقتی که حاج ناظم روی چهارپایه نوحه حضرت ابوالفضل(ع) میخوانده، به ایشان میگویند بچهات در حوض افتاد و خفه شد، حاج اکبر از چهارپایه هم پایین نمیآید و میگوید یا اباالفضل از من نوحه خواندن بر میآید و از شما زنده کردن بچه من. بعد از هیئت به خانه میرود و میبیند بچه زنده شده. بچهای که در آب خفه شده بوده و صد درصد یقین کرده بودند فوت کرده زنده میشود. از این اتفاقات بسیار زیاد سراغ داریم که در همین دهههای اخیر هم اتفاق افتاده است.
خودتان هم تجربه شخصی در این زمینه دارید؟
- یک سال روز عاشورا تب کردم و صدای من گرفت، مجبور شدم بخوانم، بقدری به سینهام فشار آمد که بعد از آن دیگر نتوانستم بخوانم. ده روز نخواندم و شد یکماه و اربعین هم شد، باز دیدم صدایم باز نمیشود. به یکی از هیئتها رفتم ولی دیدم بازهم نمیتوانم بخوانم، در آن هیئت یک نفر چیزی گفت دلم را شکست، گفت برو سراغ یک کاسبی دیگر، تو نمیتوانی بخوانی. این حرف خیلی من را سوزاند، آمدم سوار ماشین شدم و بنا کردمگریه کردن و در دلم گفتم یا اباعبدالله من را وسط گود آوردید حالا ولم کردید. در منزل هم خیلیگریه کردم، خانمم به من گفت تو به امام حسین(ع) التماس کردی، امام حسین(ع) به برادرش امام حسن(ع) خیلی علاقه دارد، یک سفره امام حسن(ع) در خانه بنداز، این سفره را ما روز هفده ربیعالاول برپا کردیم، قرار بود بیایم هیئت محبینالائمه با حاج آقای انصاریان بخوانم. وقتی بلندگو را از جلوی آقای انصاریان برداشتم خیلی غصه داشتم که نمیتوانم بخوانم، با خودم میگفتم آبرویم میرود. به هر حال شروع کردم مداحی و به خودم آمدم و دیدم شش دانگ دارم میخوانم، ذوقزده شدم و بنا کردم به قصیده خواندن، بعد از اتمام جلسه زنگ زدم منزل به خانمم گفتم من صدایم باز شده چکار کردی؟! خانمم گفت ما سفره امام حسن(ع) انداختهایم.
یادم هست قبل از آن مرحوم حاج مهدی پسر مرشد اسماعیل، آمد در خانه ما گفت شما سفره امام حسن(ع) دارید گفتم بله، گفت دیشب من خواب دیدم گفتند منزل سازگار سفره امام حسن(ع) انداختهاند، میروی و روضه امام حسن(ع) را میخوانی. به او گفتم چه شعرهایی میخوانی؟ حاج مهدی گفت به من گفتند شعرهای خودشان را بخوان «ای ماهی دریا برایت گریه کرده/ پیغمبر و زهرا برایت گریه کرده/ عالم محیط غربتت/ زائر ندارد تربتت/ مظلوم حسن جان» این شعر، عاقبت دستگیرم شد.
قرار بود تنها 40 دقیقه از وقت حاج غلامرضا را بگیریم. نگاهی به ساعت انداختم؛ تقریبا یک ساعت و بیست دقیقه از گفتوگوی ما گذشته بود. صحبت را تمام کردم و از این پیرغلام اباعبدالله خواستم شعر یا روضهای به عنوان حسن ختام و نمک این دیدار بخوانند. ایشان هم یکی از اشعار زیبا و معروفشان را خواندند و دلمان را راهی کربلا کردند:
کلیم اگر دعا کند، بیتو دعا نمیشود
مسیح اگر دوا دهد، بیتو دوا نمیشود
اگر جدائی اوفتد، میان جسم و جان من
قسم به جان تو! دلم از تو جدا نمیشود
گریه اگر کنم همی، بهر تو گریه میکنم
ورنه ز دیدهام عبث، اشک رها نمیشود
گرد حرم دویدهام، صفا و مروه دیدهام
هیچ کجا برای من،کرب و بلا نمیشود
منبع : کیهان
انتهای پیام/