گزارش| انگیزه جدید برای روابط آمریکا و آسیای مرکزی
آیا آمریکاییها موفق خواهند شد چین و فدراسیون روسیه را در منطقه آسیای مرکزی کنار زنند؟
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا، دیوید هیل در نشستی در نور سلطان با وزرای خارجه قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان اظهار داشت که واشنگتن در نظر دارد تا شکل جدیدی به فرمت C5 + 1 داده و همکاری در قالب آن را دوباره احیا کند.
علاقه رهبری ایالات متحده به آسیای مرکزی که هر از گاهی نمود پیدا میکند، میتواند دقیقاً به خاطر سیاست رئیس جمهور پیشین آمریکا باراک اوباما باشد. در آخرین سال ریاست خود، سلف دونالد ترامپ قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان را مرتباً به میز مذاکرهای دعوت میکرد که این فرمت، "آسیای مرکزی به علاوه ایالات متحده" (C5 + 1) نامیده شد.
رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ دو سال پس از تصدی مسئولیت خود، به فرمت C5 + 1 رجوع کرد. مانند دوران اوباما، اوضاع تنشزا در افغانستان به عنوان انگیزه آن مطرح شد. به این ترتیب که برای تثبیت اوضاع در افغانستان، واشنگتن به کمک کشورهای همسایه احتیاج دارد. علاوه بر این، رئیس جمهور ایالات متحده قصد دارد حضور نظامی ایالات متحده در این منطقه را کاهش دهد.
دیوید هیل، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور سیاسی که امسال در نشست C5 + 1 در نور سلطان حضور داشت، بیشتر روی مساله افغانستان متمرکز بود.
از سوی دیگر، طالبان نیز به نوبه خود، همچنان اصرار دارند که آمریکاییها قول دادهاند که نیروهای خود را از این کشور به طور کامل خارج کنند. در غیر این صورت، آنها انتخابات ریاست جمهوری سپتامبر را به رسمیت نخواهند شناخت. اما همراهی با طالبان به معنای نشان دادن ضعف است، که آمریکا به هیچ وجه نمیتواند آن را برتابد. در هر صورت، حتی در صورت عقب نشینی نیروها، به نظر میرسد ترامپ بهانه قصد حصول اطمینان از ارائه تمام کمکهای ممکن به پایتخت (کابل) توسط کشورهای منطقه آسیای مرکزی را دارد.
خود ازبکستان و قزاقستان بارها این موضوع را مطرح کردهاند. اما برای امنیت طولانی مدت افغانستان، خود آسیای مرکزی نیز باید پایدار باشد، که این کار تاکنون عملی نشده است.
اوضاع در قرقیزستان، که چند هفته پیش با رویارویی رئیس جمهور فعلی سورنبای جینبکاوف و سلف خود الماسبیک آتامبایف به درگیری تبدیل شد، موجب بروز ابراز نگرانی آمریکاییها و بهانهای برای آنها شد.
لازم به ذکر است که در خود منطقه، نگرش نسبت به این واقعه آرامتر است. همه از اول میدانستند که افراط گرایان افغانستان آماده استفاده از هرگونه اختلافات داخلی برای بی ثبات کردن اوضاع هستند.
از طرف دیگر، تا زمانی که آمریکاییها در افغانستان فعالیت دارند، آسیای مرکزی همچنان مورد توجه آنها قرار دارد. به این ترتیب از این بهانه میتوان برای توسعه روابط دو جانبه استفاده کرد.
با این حال، میتوان به شکل دیگری نیز به این قضیه نگاه کرد. ایالات متحده میتواند از ناپایداری قرقیزستان به نفع خود نیز استفاده کند، تا بتواند نفوذ خود را در قلمرو جمهوری گسترش دهد و بازیگران بزرگی مانند چین و آمریکا را تحت فشار قرار دهد.
نباید فراموش کرد که قرقیزستان یکی از ثروتمندترین جمهوریهای آسیای مرکزی به لحاظ منابع معدنی است، بنابراین مبارزه برای کنترل آن توسط ایالات متحده در حال افزایش است.
این مساله که ایالات متحده در سالهای اخیر به خصوص به قزاقستان و ازبکستان علاقه خاصی نشان داده است، موجب توجه کارشناسان آسیای مرکزی به این واقعیت شده است.
ازبکستان از این جهت که اگر در حل و فصل مساله افغانستان به آن نقش مذاکره کننده سیاسی داده شود، و قزاقستان نیز از این جهت که از نظر اقتصادی به عنوان قویترین کشوری در منطقه بوده و فرایند تغییر قدرت و تحول سیاسی در آن جالب بوده است، مورد توجه ایالات متحده میباشد.
به تازگی مقالهای در نشریه "نشنال اینترست" منتشر شد که نویسنده آن مدیر مرکز سیاست خارجی بنیاد آلیسون، لوک کافی، روی انتقال قدرت در قزاقستان متمرکز شده و به دونالد ترامپ توصیه کرده بود که به منظور احیای همکاری، از این کشور دیدار کند. به نظر میرسد ایالات متحده به قزاقستان به نوعی به عنوان کشور حامی خود در منطقه آسیای مرکزی مینگرد.
با کمی توجه میفهمیم که اولا، قزاقستان برای ایالات متحده یکی از عناصر کلیدی لجستیکی به سمت افغانستان است. ثانیا، ایالات متحده در بخش انرژی قزاقستان منافعی نیز دارد. ثالثاً، علیرغم انتخاب اعلام شده جهت گیری اوراسیایی در سیاست قزاقستان، جهت گیری نخبگان قزاقستان عمدتاً به سوی غرب است، که با عوامل کاملاً عینی چون تمرکز تجارت بر روی جریانهای اقتصادی و مالی غربی قابل توضیح دادن است.
بنابراین، ایالات متحده در حالی که اهداف و برنامههای خاصی دارد، به طور فزایندهای در منطقه آسیای مرکزی در تلاش است تا جایگاهی را برای خود بدست آورد. اما در اینجا برای کشورهای آسیای مرکزی چنین نفوذ بیش از حدی ممکن است حاصل خوبی نداشته باشد. به احتمال زیاد، رهبری جمهوریها هنوز درک چندانی از آنچه خودشان به عنوان توافقهای دوستانه با آمریکا امضا میکنند، ندارند.
انتهای پیام/