گزارش| تفاوت حقیقتجویی و شارلاتانیسم؛ از زرینکوب و شریعتی تا زیباکلام
اصلاح اشتباهات مرز حقیقتطلبی و شارلاتانیسم است؛ زرینکوب و شریعتی وقتی به اشتباهات تاریخی و معرفتی خود پی بردند، اقدام به اصلاح اشتباهات خود کردند؛ اما شارلاتانها چون حقیقتجو نیستند بر اشتباهات خود لجاجت میورزند.
به گزارش خبرنگار گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، 24 شهریور سالروز درگذشت عبدالحسین زرینکوب، نویسنده و تاریخنگار معاصر ایرانی است. او در سن 77سالگی و در سال 1378 دار فانی را وداع گفت.
"دو قرن سکوت" و "کارنامه اسلام" دو اثر معروف زرینکوب هستند که "کارنامه اسلام" در تقابل با اثر "دو قرن سکوت" است. زرینکوب دو قرن سکوت را در سال 1330 و در رابطه با حوادث و اوضاع تاریخی ایران در دو قرن اول اسلام نگاشت. او در این کتاب ادعا کرد که بعد از ورود اسلام به ایران، دو قرن تاریکی بر کشورمان حاکم شد تا اسلامیت را در برابر ملیت قرار دهند.
زرینکوب زمانی که این کتاب را نوشت به جرگه فراماسونری پیوسته بود؛ اما وقتی که از ماهیت تشکیلات مخفی فراماسونری مطلع شد، از آن فاصله گرفت و به اصلاح اشتباه خود در کتاب دو قرن سکوت برآمد. البته اسلامشناسانی همچون آیتالله مطهری پس از انتشار کتاب، اثر را نقد کردند و اشتباهات تاریخی را به زرینکوب یادآور شدند.
زرینکوب در سال 55 در کتاب تاریخ ایران بعد از اسلام به نقد شجاعانه اثر خود پرداخت و نوشت: «...همین لحن تا حدی در کتاب مازیار مجتبی مینوی و بیشتر در طی مقالات ذبیحالله صفا راجع به رؤسای نهضتهای ضدعرب و هم در مقاله و کتاب سعید نفیسی راجع به بابک خرمدین و در رساله عبداللهبن مقفع تألیف مرحوم عباس اقبال و در کتاب «دو قرن سکوت» اثر نویسنده این سطور نیز در تجلّی است. در همه این آثار لحنی نامساعد و آمیخته به نیش و طعنه در حق اعراب بهکار رفته است که البته شایسته بیان مورخ نیست».
زرینکوب که در کتاب "دو قرن سکوت" بر دستاورد تمدن اسلامی در قرون نخست تاخته بود و ورود اعراب مسلمان به ایران را منشأ نگونبختی مردم ایران معرفی کرده بود، در کتاب "کارنامه اسلام" اشتباه تاریخی خود را اصلاح و عنوان کرد که تلاقی اسلام با ایران، موجب باروری و شکوفایی دو تمدن شد.
دکتر زرینکوب کتاب "کارنامه اسلام" را در مقابل کتاب "دو قرن سکوت" خودش نوشت تا اشتباهات تاریخیاش را جبران کند.
البته زرینکوب پیش از نگارش "کارنامه اسلام" و در مقدمه چاپ دوم "دو قرن سکوت" که 6 سال پس از چاپ اول آن منتشر شد، گام در مسیر جبران اشتباهات خود برداشت و نوشت: «در جایی که سخن از حقیقتجویی است چه ضرورت دارد که من بیهوده از آنچه سابق بهخطا پنداشتهام دفاع کنم و عبث لحاج و عناد ناروا ورزم؟ از این رو، در این فرصتی که برای تجدیدنظر پیش آمد، قلم برداشتم و در کتاب خویش بر هرچه مشکوک و تاریک و نادرست بود، خط بطلان کشیدم.
بسیاری از این موارد مشکوک و تاریک جاهایی بود که من در آن روزگار گذشته، نمیدانم از خامی یا تعصب، نتوانسته بودم به عیب و گناه و شکست ایران بهدرست اعتراف کنم. در آن روزگاران، چنان روح من از شور و حماسه لبریز بود که هرچه پاک و حق و مینوی بود از آن ایران میدانستم و هرچه را از آن ایران ــ ایران باستانی را میگویم ــ نبود، زشت و پست و نادرست میشمردم.
در سالهایی که پس از نشر آن کتاب بر من گذشت و در آن مدت، دمی از کار و اندیشه و در باب همین دوره از تاریخ ایران، غافل نبودم، در این رأی ناروای من چنانکه شایسته است، خللی افتاد. خطای این گمان را ــ که صاحبنظران از آن غافل بودند ــ دریافتم و در این فرصتی که برای تجدیدنظر در کتاب سابق دست آمد لازم دیدم که آن گمان خطای تعصبآمیز را جبران کنم».
زرینکوب اگرچه از کتاب "دو قرن سکوت" تبرّی جست و بهاعتقاد بهاءالدین خرمشاهی در سالهای پایانی عمرش دیگر آن اثر را قبول نداشت؛ اما برخی تلاش دارند همچنان "دو قرن سکوت" را برجسته سازند و بهعنوان "شاهکار زرینکوب" معرفی کنند. روزنامه سازندگی ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی پانزدهم بهمن ماه سال گذشته در گزارشی نوشت: «همه آثار عبدالحسین زرینکوب بهدلیل بیان ادبی و حماسی تاریخ از آثار پرفروش در میان ایرانیان هستند، اما در این میان جایگاه کتاب دو قرن سکوت او جایگاهی متمایز است».
زرینکوب شخصیتی حقیقتجو و در پی یافتن حقیقت بود و به همین دلیل به اشتباه خود اعتراف کرد. او همچنین با انتشار کتاب "کارنامه اسلام" در پی جبران اشتباه خود برآمد تا جماعتی را از انحراف و گمراهی بهدلیل اشتباه گذشتهاش نجات دهد.
نویسندگان و مورخان بسیاری بودند که همچون عبدالحسین زرینکوب در سالیان گذشته دچار اشتباهات و خطاهایی در تاریخنگاری و بیان تاریخ شدند و بهدلیل اینکه نسبت به تاریخ و مردم احساس مسئولیت داشتند، بر اشتباهات خود پافشاری نکردند، به تعهد حرفهای خود عمل کردند و هر آنچه را اشتباه گفته بودند، اصلاح کردند.
دکتر شریعتی از جمله افرادی بود که در کتابها و سخنانشان اشتباهات تاریخی، دینی و... داشت. شریعتی وقتی که فهمید دچار اشتباهاتی شده است، در آخرین روزهای حیاتش به یکی از نزدیکانش وکالت تام داد تا کتابهایش را اصلاح کند.
شریعتی وقتی که فهمید دچار اشتباهاتی شده است، در آخرین روزهای حیاتش به یکی از نزدیکانش وکالت تام داد تا کتابهایش را اصلاح کند. آیتالله مطهری و مهندس بازرگان در اطلاعیهای اعلام کردند که نظراتشان را درباره اشتباهات دکتر شریعتی اعلام خواهند کرد؛ اما مهندس بازرگان چند روز بعد امضای خود را پس گرفت.
بدین منظور مطهری و بازرگان پس از درگذشت دکتر شریعتی در اطلاعیهای مشترک اعلام کردند: "...با توجه به اقبال فراوان جوانان به کتب مشارالیه و اینکه خود او در اواخر عمر در اثر تذکرات متوالی افراد بیغرض و بالاتر رفتن سطح مطالعات خودش متوجه اشتباهات خود شد و به یکی از نزدیکانش وکالت تام برای اصلاح آنها داد، اینجانبان بر آن شدیم بهحول و قوه الهی ضمن احترام به شخصیت و تقدیر از زحمات و خدماتش در سوق دادن نسل جوان بهطرف اسلام بدون مجامله و پردهپوشی و بدون اعتنا به احساسات طرفداران متعصب و یا دشمن مغرض، طی نشریاتی نظریات خود را درباره مطالب و مندرجات کتابهای ایشان بالصراحه اعلام داریم". البته مهندس بازرگان چند روز بعد، امضای خود را پس گرفت.
** "زیباکلامها" شبیه جستوجوگران اما لجوج
مشابه نویسندگان و مورخان اصیل کسانی هم بودند که چند صباحی در وادی اندیشه و تاریخ وقت گذراندند، قلمی بر دست گرفتند و چند کتاب بهنگارش درآوردند؛ اما وقتی که از سوی مورخان و نویسندگان در مورد اشتباهاتشان تذکر دریافت کردند، نهتنها به اصلاح اشتباه خود نپرداختند بلکه همچنان بر اشتباهات خود پافشاری کردند.
لجاجت این عده از افراد نشان میدهد که آنان بهدنبال جستوجوگری، حقیقتجویی و حقطلبی نیستند، بلکه اهداف دیگری را دنبال میکنند و از نویسندگی و تاریخنگاری برای تحقق آن اهداف بهره میبرند. آنان با لجاجت بر اشتباه خود، بر حق کسانی که مخاطبش هستند، ظلم میکنند چرا که آنان را از تصورات ذهنی و تاریخی اشتباه که خود برایشان بهوجود آوردهاند، نجات نمیدهند.
لجاجت افراد میتواند چند دلیل داشته باشد؛ پیروی از هوای نفس، تقلید کورکورانه و غرور از جمله علل لجاجت ذکر شده است؛ اما ممکن است لجاجت ناشی از ناآگاهی و عدم دانش هم باشد که البته بیارتباط با تقلید کورکورانه نیست.
برخی خود را بهگونهای نشان میدهند که انگار ویژگیها و توانمندیهای دانشی دارند، اما وقتی اشتباهاتشان مشخص میشود، چون آن بهره از دانش را نبردهاند، نمیتوانند اشتباه خود را اصلاح کنند و راه لجاجت را در پیش میگیرند. این افراد شارلاتان و مرام و مسلکشان شارلاتانیسم است. اینان بهآسانی حقایق را تحریف میکنند؛ چون بهدنبال شهرت هستند.
صادق زیباکلام اخیراً کتابی با عنوان "رضاشاه" منتشر کرده که استناد آن به کتاب "ایران؛ برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها" مرحوم سیروس غنی است. او در این کتاب ادعا کرده که "روح دولت انگلستان هم در جریان به قدرت رسیدن رضاشاه نبود، چه رسد به اینکه آن را طراحی و ساخته و پرداخته هم کرده باشد!"؛ ادعایی که مرحوم غنی علیرغم گرایشهای سیاسی که داشته است، هیچگاه در کتابش عنوان نکرده است که رضاشاه مستقل بوده و عامل انگلیس نبوده است.
زیباکلام پیش از انتشار این کتاب، بخشهایی از آن را با صدای خود بهصورت کتاب صوتی در فضای مجازی منتشر کرد. او در نسخه کتاب صوتی دچار اشتباهات فاحش و چشمگیری شده بود که مورد تذکر نویسندگان و تاریخپژوهان قرار گرفت؛ اما او بهجای اینکه اشتباه بزرگ خود را در مورد رضاشاه اصلاح کند، بر اشتباهات خود پافشاری کرد و تنها به اصلاح چند اشتباه جزئی و حذف برخی از مطالب پرداخت.
انتهای پیام/+