یادداشت| چرا هیات سیاسی طالبان به پاکستان رفت؟/ سود سفر در جیب طالبان یا اسلامآباد
سفر هیات سیاسی طالبان به پاکستان شاید مهمترین اتفاق برای آینده سیاسی این گروه باشد و حاوی پیامهای بسیار مهمی است.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم - سید حسام رضوی؛ یکی از مهمترین اخبار هفته گذشته در حوزه افغانستان شاید همین سفر هیات سیاسی طالبان به پاکستان بود، سفری که اگرچه در میان اخبار انتخابات افغانستان کمی کمرنگ جلوه کرد اما در خود پیامهای بسیار مهمی داشت که باید آنها را مورد توجه و بررسی قرار داد.
در مورد ارتباط طالبان و پاکستان همیشه یک اصل از پیش پذیرفته وجود دارد که پاکستان به صورت کامل و صددرصد بر طالبان احاطه دارد و شورای رهبری طالبان آنچه را اجرا میکند که از اسلامآباد دستور گرفته و خود هیچ نقش و فکری در تصمیمگیریهایش ندارد.
شاید بتوان این اصل را برای گذشته طالبان پذیرفت که در آن هم باز شک وجود دارد اما برای طالبان پس از 2001 موضوع کاملا متفاوت است و شاید با تغییرات به وجود آمده در رهبری طالبان بتوان این اصل را به کلی مخدوش دانست.
طالبان پس از سقوط به وسیله آمریکا به این جمعبندی رسیده است که برای ادامه بقا و حضور در آینده سیاسی افغانستان نیازمند نوعی از استقلال و ارتباط فراپاکستانی است و به همین دلیل در طول یک دهه اخیر تمام تلاش خود را برای رسیدن به این مهم به کار بسته است.
طالبان در گام اول و برای گسترش ارتباطات خود با کشورهای دیگر، دفتر سیاسی خود را در قطر افتتاح کرد و اعلام نمود تمام ارتباطات این گروه با کشورهای مختلف از طریق دفتر دوحه انجام خواهد گرفت. این شاید نخستین گام جدی طالبان برای اعلام استقلال بود. این اقدام طالبان همان زمان مورد اعتراض پاکستانیها قرار گرفت اما طالبان تصمیم خودش را گرفته بود و این کار انجام شد و همچنان ادامه دارد.
طالبان در مرحله بعد اعلام کرد که رهبران این گروه وارد افغانستان شدهاند و در این کشور زندگی میکنند و کمتر در پاکستان حضور دارند.
اعلام خبر مرگ ملامحمد عمر و اینکه او در افغانستان بوده و جنازهاش نیز در افغانستان دفن شده است، پیامی آشکار بود و آن هم اینکه رهبری ارشد طالبان در افغانستان حضور داشته است.
پس از آن بود که برخی رسانههای بینالمللی نیز اعلام کردند که ملا محمد عمر در افغانستان زندگی میکرده است و او را در ولایت قندهار دیدهاند. این موضوع نیز تا اندازهای پاکستانیها را نگران کرد زیرا آنها را به از دست دادن اهرم فشاری به نام طالبان برای ایفای نقش در آینده افغانستان نزدیک میکرد.
موضوع بعدی تلاش اسلامآباد برای برگزاری نشستهای صلح میان طالبان و حکومت افغانستان در خاک پاکستان بود. پاکستان به وضوح نتوانست میزبان چنین نشستی باشد پس تلاش کرد گام بعدی را آزمایش کند. اسلامآباد این بار سعی کرد با گرد آوردن چین و روسیه و آمریکا به نوعی ابتکار صلح در افغانستان را به دست بگیرد که این نشستها نیز به دلیل عدم حضور جدی طالبان با شکست مواجه شد.
با این وجود همچنان این اصل پذیرفته شده وجود دارد که همه کاره طالبان، پاکستان است بنابراین آمریکا که نیاز به ارتباط مستقیم با طالبان داشت دست به دامان پاکستان شد و از اسلامآباد خواست زمینه را برای این امر تسهیل کند اما این بار نیز خود طالبان وارد میدان شده و از طریق دفتر سیاسی قطر با زلمی خلیلزاد وارد مذاکرات مستقیم شدند.
مذاکرات 9 دورهای قطر با فراز و نشیبهای زیادی همراه بود اما در نهایت به توافق نزدیک شد که آن هم با سیاست ترامپ لغو گردید تا در آینده بار دیگر و با شیوهای جدید از سر گرفته شود.
پس از لغو مذاکرات اما طالبان راه سیاسی خود را متوقف نکرد و بلافاصله سفرهایی به چین، روسیه، ایران و پاکستان داشت که در این میان سفر به پاکستان دارای ابعاد و پیامهای متفاوتتر و مهمتری است.
همه از جمله آمریکاییها تصورشان بر این است که طالبان در مشت پاکستان است پس معنای سفر هیات سیاسی طالبان به اسلامآباد چیست آن هم وقتی همه چیز در ید قدرت شورای رهبری است و به زعم تحلیلگران این پاکستان است که برای شورای رهبری تصمیم می گیرد.
سفر هیات سیاسی طالبان به پاکستان یک پیام مهم برای همه اطراف دارد:
طالبان با این سفر اعلام کردند که رابطهشان با پاکستان مانند رابطه آنها با سایر کشورهاست و آنچه در این سفر اتفاق میافتد مانند سایر سفرها بوده است. هیات سیاسی طالبان پس از لغو مذاکرات صلح با آمریکا تصمیم گرفت در سفرهایش با مقامات رسمی سیاسی کشورها ملاقات کند که این موضوع در روسیه، چین و ایران اتفاق افتاد و در پاکستان به شکل اولای خود تکرار شد و این معنایش این است که طالبان همان برخوردی را با پاکستان میکند که با سایر کشورها داشته است.
از سوی دیگر پاکستان نیز از این برخورد طالبان استقبال میکند زیرا پاکستان با این کار و اعلام استقلال طالبان، خود را از زیر فشارهای بینالمللی خارج کرده و در پشت پرده ارتباطات خود را حفظ و نقش خود را به صورت جدی بازی میکند.
سود دیگر این سفر برای طالبان این است که به افکار عمومی در افغانستان این پیام را صادر کرد که ما پاکستان را در اولویت چهارم سفرهای خود قرار دادیم و او را مانند یک همسایه میدانیم نه یک همه کاره و اینگونه خیال افکار عمومی را برای آینده سیاسی کشورشان با حضور طالبان مستقل راحت کردند.
پاکستان با برنامهریزی و هماهنگی این سفر در واقع و در ظاهر خواست آمریکاییها برای ارتباط با طالبان را پاسخ دادند و وانمود کردند که میتوانند طالبان را با نماینده آمریکا بر سر یک مسز بنشانند اما بینتیجه بودن این دیدارها یعنی همان پیام استقلال برای دو طرف و این یک بازی دو سر برد بود برای اسلامآباد.
در هر حال این سفر هم برای پاکستان و هم برای طالبان سودهای زیادی داشت و از این پس تغییرات در مسیر کمرنگ شدن روند ارتباطات میان طالبان و پاکستان سریعتر و مشهودتر خواهد بود و تحولات روند متفاوتی به خود خواهد گرفت.
انتهای پیام/.