میزگرد|تمدن اسلامی ناشی از فرهنگ عاشورا و اربعین مایه تحقق آن است
وقتی حرف از تمدن اسلامی میزنیم، تمدنی است که ناشی از فرهنگ حیاتبخش عاشوراست و ماجرای اربعین در راستای تحقق این هدف است. وقتی زائران در پیادهروی اربعین حضور مییابند، با سایر مسلمانان، تعامل سازنده و تربیتساز برقرار میکنند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، ایام اربعین حسینی با تمام گسترهای که دارد، حاوی عالیترین ارزشهای ایمانی، اخلاقی و رفتاری است. این میزان از ارزشهای دینی با چنین گستره جغرافیایی به شکل معجزهوار در معرض همگان قرار گرفته است؛ متأسفانه با وجود گذشت مدتهای متمادی از برگزاری این همایش جهانی، آنطور که بایسته است وارد عرصه گفتمان علمی و دانشگاهی نشده، از این جهت ابعاد معرفتی و راهبردی آن مورد تحلیل اندیشمندان ما قرار نگرفته است تا تصویر روشنی از آینده اربعین داشته باشیم.
در میزگردی که با حضور دو تن از اعضای هیئت علمی دانشگاه مذاهب اسلامی، حجتالاسلام غلامعلی دولابی و عبدالله فرّهی شکل دادیم، به تحلیل ابعاد معرفتی و تمدنی این جریان پرداختیم.
در بخشهایی از این میزگرد میخوانیم:
جمع شدن حول امام و لبیک به کسی که در رأس جامعه قرار دارد و سرسپردگی به ولایت او و آمادگی برای مبارزه به ظالم و ستم، از گزارههاییاند که برای ساختن تمدن نوین اسلام بسیار مورد نیازند؛ از این جهت این گزارهها میتواند به ساخت تمدن نوین اسلامی کمک کنند.
در مقابل جریان اربعین، عدهای به بهانه گسترش صنعت توریسم، در صددند زنان خارجی را به شکل بیبندوبار در جامعه رها کنند. اربعین کجا و صنعت توریسم ما کجا ! فرهنگ خدا کجا و فرهنگ غربگرایان کجا !
* تحلیلهای متفاوتی از جنبشهای دینی از جمله انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی و اربعین حسینی از سوی اندیشمندان مشاهده میکنیم. عدهای صرفاً با تحلیلهای اجتماعی و سیاسی به این رویدادهای میپردازند و عدهای نیز نگاه توحیدی را محور تحلیلهای خود قرار میدهند. نگاه شما نسبت به این رویدادها چیست؟
دولابی: تحلیلهایی که درباره انقلاب اسلامی و کلاً جنبشهای دینی از سوی اندیشمندان غربی همچون ساموئل هانتیگتون و برنارد لوییس صورت میگیرد، نمیتوان گفت دارای اشکال است. نکته اصلی اینجاست که این نوع نگرشها، تحلیل حقیقی را انعکاس نمیدهد. اگر بخواهیم تمام واقعیت را بررسی کنیم، باید زمینههای درونی و فطری را مدنظر داشته باشیم.
تحلیل جریاناتی مثل انقلاب اسلامی و اربعین حسینی صرفاً با رویکردهای سیاسی، تاریخی و اجتماعی نتیجهای در بر ندارد بلکه باید محور اصلی را بر تحلیلهای دینی قرار داد.
اندیشمندان غربی انقلابهای دینی را جنبش تودهای نامیدند
فرّهی: به باور من این نهضت عظیم که هرساله تکرار میشود و به گونهای باعث دوام اسلام و ترویج آموزههای آن است، حرکتی همراه با عقلانیت است و بر اساس احساسات نیست. تفاوت نگاهی که در تفکر منِ مسلمان با فرد غربی وجود دارد، این است که آن فرد غربی از بیرون به تحلیل رویداد میپردازد. آنها سعی دارند هر جنبش دینی را با تعبیر جنبش تودهای یاد کنند همچنان که به انقلاب اسلامی ایران، انقلاب تودهای اطلاق میکردند تا به این ترتیب این نکته را القاء کنند که مردم این انقلابها، از عقلانیت تهیاند و از این طریق سبب بدبینی ملت اروپا نسبت به اصل انقلاب و اربعین شوند و نشان دهند این جنبشهای مردمی بر اساس عقلانیت شکل نگرفت بلکه حرکتهایی احساسی در واکنش به رویدادهای سیاسی و اجتماعی است.
تمدن اسلامی ناشی از فرهنگ عاشوراست و اربعین مایه تحقق آن
اتفاقاً ما عقلانیت را در جنبشهای دینی همچون نهضت امامحسین در روز عاشورا و نهضت انقلاب اسلامی به وضوح مشاهده میکنیم، چرا که هر دو جریان حرکتی به سوی ایجاد جامعه اسلامی است، جامعهای که بناست بر اساس سنت رسول خدا شکل بگیرد. به باور من امامحسین(ع) در قیام خویش به یکایک مسلمانان نشان میدهد که نباید صرفاً به خود و احساسات و خواستههای نفسانیمان توجه کنیم بلکه باید نسبت به محیط خود تفاوت قائل باشیم. نیت اصلی در این نوع نگرش، ایجاد جامعه ایمانی است، مسئلهای که به نظرم یکی از نکات مهم فرهنگ عاشورایی است. ما باید بتوانیم این نوع فرهنگ را در جامعه تسری دهیم و به آن عینیت ببخشیم. وقتی حرف از تمدن اسلامی میزنیم، تمدنی است که ناشی از فرهنگ حیاتبخش عاشوراست و ماجرای اربعین در راستای تحقق این هدف است. ما طی سفر اربعین ضمن خودسازی، سعی میکنیم دیگرسازی هم کنیم؛ یعنی وقتی زائران در پیادهروی اربعین حضور مییابند، با سایر مسلمانان، تعامل سازنده و تربیتساز برقرار و نسبت به آداب و رسوم یکدیگر شناخت پیدا میکنند. این نکته، مسئلهای بسیار حائز اهمیت است.
با پای پیاده طی طریق کردن، نشان میدهد خود مسیر هم برایمان موضوعیت دارد. اینها نکات مهمی در اربعین است که حقیقتاً بینظیر است. نمیتوان با نگاههای دنیوی و با تحلیلهای اجتماعی و تاریخی صرف به فلسفه این حرکت پرداخت؛ در چنین نگاهی به هیچ وجه معنویت وجود ندارد گرچه اساس حرکت اربعینی بر اساس معنویت و الهیات است. آنها سعی دارند با تحلیلهای اجتماعی، معنویت این جنبشها را بگیرند.
* به نظرم میتوان نتیجه گرفته که اربعین، جلوه آسمانی عاشوراست که در آن زمان در قالب کاروان کوچک شکل گرفت و اکنون در اربعین به صورت گسترده جلوهگر میشود. نظر شما چیست؟ آیا گزاره های عاشورایی و تمدنی در این رویداد دیده میشود؟
دولابی: اربعین میتواند نمادی برای آمادگی ظهور باشد. بر اساس روایات، یکی از پیشنیازهای ظهور، آمادگی معرفتی جامعه است که این مسئله در بستر معرفت به امام و جایگاه امام شکل میگیرد. این یاوران باید از کسانی باشند که تعلق به امور مادی و زندگی دنیوی نداشته باشند بلکه تعلق خاطرشان ارزشهای الهی باشد؛ البته تعلق به امور دنیوی در اینجا به معنای نادیده گرفتن امور معنوی و اُخروی است و با بیتوجهی نسبت به خانواده و امور زندگی تفاوت دارد.
در ایام اربعین مشاهده میکنیم فرد، تمام خانه و زندگی و شغل خود را رها میکند و با خانواده خود آن هم در شرایط دشوار، بهسوی زیارت اباعبدالله حرکت میکنند؛ این مسئله بهتنهایی یکی از درسهای ظهور است، زیرا تمام افراد داشتههای خود را کنار میگذارند و بهسمت امام خود حرکت میکنند؛ حرکت بهسوی امام، آرمان شیعه است که در اربعین به صورت دستهجمعی اتفاق میافتد. این همان، پیام انتظار است.
* با توجه به پیوستگی معارف حسینی با مهدویت، چه پیامهای مشترکی بین این دو جریان وجود دارد؟
دولابی: حرکت امامحسین و امام عصر پیامهای مشترکی در بر دارد که از جمله آنها مبارزه با ظلم و ستم و احیای عدل و قسط است. «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط.» فاعلِ اقامه قسط، مردمند، یعنی آنها باید بانی این مسئله باشند. این اقامۀ قسط نیاز به حرکت دستهجمعی و عزم گروهی برای تمام انسانها دارد که طلیعه آن را در اربعین میبینیم.
همچنین مبارزه با ظلم و ستم بخش اصلی قیام اباعبدالله است؛ ظلم به معنای عدم قرارگیری امور در جای خود است؛ یعنی ظلمی که بر اثر تغییر سنت رسول خدا پیاده میشد، رو به اصلاح رفت.این مقدار از درسهای عاشورا همواره در طول سالیان متمادی، زمینههای جذب حقطلبان عالم به دین مبین اسلام را فراهم آورده است و در جریان اربعین بهصورت جمعی اتفاق میافتد تا حدی که در این مراسم، غیر از حضور تمام مسلمانان با مذاهب مختلف، مسیحییان، یهودیان و بوداییان و زرتشتیها نیز حضور یافتند.
جمع شدن حول امام و لبیک به کسی که در رأس جامعه قرار دارد و سرسپردگی به ولایت او و آمادگی برای مبارزه با ظلم و ستم، از گزارههای نهفته در این مراسمند، گزارههایی که برای ساختن تمدن نوین اسلام بسیار مورد نیازند؛ از این جهت این گزارهها میتوانند به ساخت تمدن نوین اسلامی کمک کنند.
اوج بذل جان و مال را در ایام اربعین شاهدیم
* جناب دولابی، "حرکت بهسوی امام" را یکی از شاخصههای بارز حرکت اربعینی معرفی کردند؛ چه شاخصهها و درسهای دیگری در جریان اربعین نهفته است؟
فرّهی: ما برنامۀ خودسازی را از ماه رجب آغاز میکنیم تا به قله ماه رمضان برسیم و در عید فطر به فطرت اصلی خود باز میگردیم؛ لذا هر کدام از اعیاد، زمینهساز لقاءالله است.
اربعین نیز برای مسلمانان عید است؛ در حرکت اربعین از یک قومیت و مذهب خاص حضور ندارند بلکه از قومیتهای مختلفی حضور مییابند. کاری که رسول خدا (ص) در صدد تحقق آن است، ایجاد امت واحد اسلامی است. تجمع مسلمانان با هدف و مقصود واحد، همان امت واحدهای است که در بشریت در انتظار آن است؛ این امت چگونه شکل میگیرد؟ در وهله اول با گذشتن از نفسانیات؛ یعنی انسان از نفس خود عبور کند تا به خداوند برسد، نشان به اینکه او دیگر به فکر خودش نیست و مدام توجهش رسیدگی به اطرافیانش است. اوج بذل جان و مال را در ایام اربعین شاهدیم.
ما در مسیر اربعین این ویژگی را به وفور میبینیم؛ زائران در مسیر پیادهروی اربعین سعی دارند مدام ایثار و به دیگران کمک کنند، خداوند است که بین این قلوب پیوند میزند.
اربعین، حماسهای برای بیداری است
کاری که امام حسین(ع) انجام داد، در تاریخ بینظیر بود. ایشان از خود گذشت برای اینکه در طول تاریخ به ما مسیر را نشان دهد. در عین حال، عاشورا برای ما فقط مصیبت نیست بلکه حماسه هم است، حماسهای برای بیداری. یکی از چیزهایی که در این دوره جدید برایمان هدف شده، بیداری اسلامی است. بیداری اسلامی هنوز تحقق نیافته بلکه گامهایی بهسوی آن برداشته شده است.
یکی از درسهای مهم اربعین این است که قومیتگرایی و نژادپرستی را باید کنار زد و مانند برادر با یکدیگر برخورد کرد؛ یعنی این برادری تجلی مییابد. اربعین، عرصهای است که به واسطه آن، مرزهای قومیتی و مذهبی و حتی در آینده، مرزهای جغرافیایی از میان برداشته میشود و ارزشهای دینی جایگزین آن میشود؛ همان مرزهایی که ساختههای بشری است که بخشی از آن بر اساس قراداد «سایسپیکو» شکل گرفت و جالب اینجاست که خود آنها متوجه خطایشان شدند و بهسوی اندیشههای جدیدی مثل آنترناسیونالیسم و ... روی آوردند. به نظرم یکی از درسهای بزرگ اربعین، کنار زدن ساختههای نفسانی و نیز شکستن واحدهای سیاسی و اجتماعی است که برای خود و جوامع شکل دادیم و همچنین روی آوردن به الگوهایی که خداوند در این آیه عُظمای الهی نهفته است.
جریان اربعین حجاب تعصبات قومیتی را از بین میبرد
به فرموده امیرالمؤمنین مردم دو دستهاند: «إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ؛ یا به دین با تو بردارند و یا به آفرینش با تو برابرند.» ما برای تشکیل جامعه اسلامی باید به این باور برسیم و حجابهای تعصبات مرزی و قومیتی را کنار بزنیم همچنان که در جامعه اربعینی این اتفاق رخ میدهد.
* به نظر میرسد در مباحث تمدنی، قرآن مهجور مانده است همچنان که مشاهده میکنیم رویدادهای اجتماعی و سیاسی از هر منظری جز منظر قرآن مورد بررسی قرار میگیرند؛ حال اگر اربعین را به مثابه جریانی الهی بدانیم، آیا میتوان این رویداد را از منظر قرآن مطالعه کرد؟
دولابی: قرآن کتابی است که در آن، تمام گزارههای سعادت انسان بیان شده است؛ بنابراین هر اندازه از نیکیها و خوبیهایی که در این همایش شاهدیم، ریشه در آیات قرآن دارد. داستان اربعین در بردارنده تمام گزارههای اخلاقی و رفتاری است که برای اهل ایمان در قرآن ذکر شده است. ایام پیادهروی اربعین را جامعه آرمانی کوچک تلقی میکنیم. شخصی خدمت امام صادق(ع) رسید و گفت چرا قیام نمیکنید؟ فرمود مواسات شما به حد کامل نرسیده است. گفت مواسات یعنی چه؟ حضرت فرمود آیا به حدی رسیدید که یکی از شما دست در جیب دیگری کند و از اموال او بردارد بدون اینکه دیگری اعتراض کند. در مسیر اربعین همگان در اموال یکدیگر شریکند و از این اموال بهصورت گسترده برای زائران هزینه میکنند. خیلی از آنها، درآمد سالیانه خود را جمعآوری میکنند تا از دیگر زائران استقبال کنند. این مسئله یکی از جلوههای مواسات است.
یا برخی آیات قرآن گویای رسیدگی به احوال یکدیگر و مهرورزی نسبت به همنوعان و مراوده مسالمتآمیز است. در آیه29 سوره فتح میخوانیم: «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم ... محمد، فرستاده خداست و کسانى که با اویند بر کافران سرسخت و در میان خودشان با یکدیگر مهربانند». در این باره امام صادق(ع) فرمود «بر مسلمانان لازم است که برای پیوستن به یکدیگر تلاش کنند و با مهربانی به یکدیگر یاری رسانند و نیازمندان را همیاری و به یکدیگر محبت کنند تا همانگونه باشید که خداوند فرموده است رُحَماءُ بَینَهُم.»
اربعین، جلوه تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى است
یا در مراسم پیادهروی اربعینی، افرادی را میبینیم که به دیگر زائران یاری میرسانند و در عین حال توقعی از آنها ندارند؛ یعنی نه انتظار جبران و نه حتی انتظار تشکر؛ به گونهای که طبق آیه 9 سوره انسان، فقط برای خدا کار میکنند «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً؛ ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام میکنیم و انتظار هیچ پاداش و سپاسى را از شما نداریم.»
زائران در ایام اربعین، هدف خاصی را در نظر گرفتند و همگی در راستای تحقق این هدف حرکت میکنند، اما در عین حال به کسانی که در همان مسیر حضور دارند، یاری میرسانند؛ یعنی مصداق «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى.»
کسانی که در مسیر پیادهروی اربعین به دیگران خدمت میکنند، یکدیگر را رقیب هم نمیبینند بلکه سایرین را برای ارتقای کارشان یاری میرسانند؛ در بین زائران این حس وجود دارد؛ احساس نمیکنیم وبال یکدیگریم و جای همدیگر را تنگ کردیم بلکه کمک میکنیم تا دیگران در راحتی باشند.
جریان اربعین، بیداری فطرتها را رقم زد
* با تمام انبوه ارزشهایی که در جریان اربعین وجود دارد، به طور قطع میتوان از آنها در راستای اصلاح و ارتقای سبک زندگی بهره برد؛ نظرتان در این باره چیست؟
فرّهی: در مسئله سبک زندگی باید به دنبال این باشیم که چه مقدار اسلامی و چه مقدار سکولار زندگی میکنیم. باید بررسی کنیم تا چه حد از اسلام ناب فاصله گرفتهایم و چه گزارههای ایمانی در جامعه و خانواده ما تضعیف شده است. باید اتفاقی رخ دهد تا بیداری شکل بگیرد و انسانها به فطرتشان بازگردند. جریان اربعین این بیداری را در فطرت پاکطینتان عالم ایجاد کرده است.
اربعین، عرصه سبقت در ارزشهای الهی است
مستضعفان در سفر اربعین حضور مییابند؛ همان کسانی که از لحاظ مادی ضعیفند و از دیگر سو احساس میکنند از جهت معنوی نیاز به رشد دارند. اربعین و کربلا میدان مسابقه است، مسابقهای در جهت سبقت در ارزشهای دینی و معنوی. در هر صورت شرکت در مراسم اربعین انسان را یک گام بهسوی بالا و بهسوی معنویت میکشاند.
خیلی از ارزشهایی که در سفر اربعین مشاهده میکنیم، مسائلی است که دین مبین اسلام دعوت به آن کرده است. حال، بروز این ارزشها را در سطح وسیعی در مراسم اربعین مشاهده میکنیم؛ در سبک زندگی اسلامی ما در صدد تشکیل چنین جامعهایم.
در مقابل جریان اربعین، عدهای به بهانه گسترش صنعت توریسم، در صددند زنان خارجی را به شکل بیبندوبار در جامعه رها کنند. اربعین کجا و صنعت توریسم ما کجا ! فرهنگ خدا کجا و فرهنگ غربگرایان کجا !
خداوند با برپایی جریان اربعین، الگوی سبک زندگی اسلامی را در معرض همگان قرار داد و نشان داد راه افزایش برکت و مسیر سعادت دنیوی و اُخروی از گذرگاه ارزشهای دینی میگذرد.
فرّهی: در جریان اربعین، سبکی از زندگی متعالی را مشاهده میکنیم که تا قبل از آن، صرفاً به صورت نظری مورد بحث قرار میگرفت. شما وقتی در موکب یا منزلی قرار میگیرید، صاحبان آن، مکان آسودهتر و بهترین غذاها را در اختیارتان قرار میدهند و صاحبخانه یا صاحب موکب در مکانی سادهتر و با امکاناتی کمتر زندگی میکند. این نوع ایثار برآمده از معنویت این مسیر است.
انتهایپیام/