آینده ترکیه و غرور اردوغان
ترکیه به شرطی میتواند در شمال سوریه موفق شود که با دمشق٬ همراه و همفکر شود. این مسئله بسیار حیاتیتر و مهمتر از آن است که بپرسیم: آیا اردوغان حاضر میشود غرور خود را زیر پا گذاشته و با بشار اسد صحبت کند یا خیر؟
به گزارش گوه بینالملل خبرگزاری تسنیم٬ دادستانی دادگاه جمهوری ترکیه٬ به منظور مقابله با مخالفین دولت در عملیات نظامی در شمال سوریه٬ تدابیری اتخاذ کرده و حتی انتشار توییتهای مخالف را ممنوع کرده و ممکن است دهها نفر به اتهام انتشار مطالبی در مخالفت با تجاوز ترکیه به خاک سوریه٬ راهی زندان شوند.
با این حال٬ برخی از تحلیلگران٬ بیمحابا در این مورد٬ مواضع خود را اعلام کرده و سیاست خارجی دولت اردوغان را به چالش میکشند. مهمت یلماز از تحلیلگران سیاسی ترکیه در این یادداشت که در تی24 منتشر شده٬ به طرح موضوع خطاهای ترکیه در سوریه پرداخته است.
دولتها مانند آدمها نیستند
دولتها٬ مانند انسانها و آدمهای عادی نیستند. آدمها در روابط اجتماعی و فردی صرفاً بنا بر اساس منافع فردی یا عواطف لحظهای تصمیم میگیرند و میتوانند به شکل احساساتی عمل کنند.
اما یک دولت حق ندارد همچون یک فرد عادی با کسی قهر کند٬ اخم کند٬ عصبانی شود یا داد بزند. همچنین حق ندارد به خاطر تمایلات شخصی با کسی رابطه برقرار کند. چیزی که موجبارتباطبیندولتهامیشود٬ مبحثمهمیبهناممنافعاست.هرکشوریدرروابطخودمجموعهایازمنافعملیراتعریف میکند وبرایرسیدنبهاینمنافع، روابط خودراگسترشمیدهدیامحدودمیکند.
تمام دوستیها و دشمنیهای کشورها باید بر اساس اصل منافع ملی باشد. زمانی که منافع ملی ایجاب میکند با کشوری روابط دوستی برقرار میکنیم. وقتی که منافع به خطر بیفتد تلاش میکنیم با استفاده از ابزارهایی همچون دیپلماسی و گفتوگو مشکل را حل کنیم و در بدترین شرایط ممکن٬ از ابزاری به نام قدرت سخت و جنگ نظامی استفاده خواهیم کرد.
حالا ببینیم در ترکیه وضعیت از چه قرار است. دولت فعلی ترکیه منافع ملی خود را چگونه تعریف میکند و برای توسعه روابط منطقهای و بینالمللی بر اساس چه اصولی قدم بر میدارد:
1.ترکیه بخش جداییناپذیری از ائتلاف غرب است و آمریکا و ناتو٬ از مهمترین متفقین و شرکای استراتژیک ما هستند.
2.عضویت کامل در اتحادیه اروپا٬ همچنان٬ از اهداف و اولویتهای اصلی ما است.
3.ترکیه با حفظ تمامیت ارضی سوریه و عراق موافق است.
4.ترکیه بر این باور است که پ.ی.د٬ نهاد اقماری و دنباله گروه تروریستی پ.ک.ک است و تاسیس یک نظام خودگردان یا خودمختار توسط این گروه در مرز سوریه٬ به ضرر امنیت ملی ترکیه است.
5.روسیه و ایران٬ از مهمترین همسایگان ما هستند و باید روابط خوب و مطلوبی با آنان داشته باشیم.
6.ترکیه بر این باور است که در بهرهبردای از منابع نفت و گاز شرق مدیترانه٬ نباید سهم ترکهای قبرس٬ نادیده گرفته شود.
7.ترکیه با سیاستهای اسراییل در خصوص فلسطین مخالف است و مداوماً از اسراییل انتقاد میکند اما موجودیت و استقلال دولت اسراییل را به رسمیت میشناسد.
8.ترکیه به دنبال فراهم آوردن شرایط مطلوب برای خروج 4 میلیون آواره سوری از مرزهای خود و بازگشت آنان به زادگاهشان در سوریه است.
اینها چیزهایی نیستند که من از خودم در آورده باشم. اینها مجموعهای از اهداف سیاسی و باید و نبایدهای سیاست خارجی ترکیه در منطقه هستند که به شکل مداوم و رسمی از سوی مقامات کشور اعلام شده و بر آنها تاکید شده است.
میخواهم در مورد ماده چهارم صحبت کنم. یعنی احساس خطر ترکیه از تشکیل یک نهاد اقماری یا دولتی توسط پ.ک.ک در شمال سوریه.
ترکیه برای برطرف کردن این تهدید نیروهای خود را به آنجا فرستاده و جنگ را آغاز کرده است. حالا سوال اینجاست که این نیروها باید چقدر آنجا بمانند؟
پاسخ به این سوال روشن است: این نیروها تا زمانی در آن جا میمانند که حاکمیت ملی دولت سوریه بر آن منطقه مستولی شود و بتواند تمام اراضی را در اختیار بگیرد در آن صورت٬ دیگر نیازی به حضور نیروهای ترکیه نخواهد بود و سربازان را از آنجا خارج خواهیم کرد.
اگر قرار باشد حاکمیت سیاسی سوریه در آن مناطق نتواند استیلای خود را بر اراضی کشورش نشان دهد و این روند به درازا بیانجامد٬ سربازان ما هم ناچار خواهند شد مدتی طولانیتر در سوریه بمانند و این همان چیزی است که منافع ملی دراز مدت ما را به خطر میاندازد.
ضرورت مذاکره با بشار اسد
در شمال سوریه گروههایی در کنار ترکیه قرار گرفتهاند که از آنها به نام مخالفین سوری یاد میشود. بخشی از مخالفین٬ آنهایی هستند که آنکارا این افراد را به عنوان ارتش ملی سوریه نامگذاری کرده و آنان را تجهیز و تسلیح کرده است.
این در حالی است که آنها از هیچگونه پایگاه اجتماعی برخوردار نیستند و بخش دیگری نیز از افرادی هستند که در تمام جهان٬ آنها را به عنوان تروریست میشناسند. تنها کشور، تنها نیرو و تنها قدرتی که میتواند در شمال سوریه امنیت و ثبات ایجاد کرده و مانع از تاسیس یک دولت غیر قانونی جدید شود٬ حکومت سوریه است که با اتکا به قدرت حامیان خود یعنی ایران و روسیه٬ خواهد توانست اوضاع را کنترل کند.
اگر بخواهیم در مورد تابلوی سیاسی کنونی سوریه به شکلی واقع بینانه قضاوت کنیم باید بگوییم که ترکیه بدون همراهی با دولت سوریه نمیتواند در شمال سوریه اقدام خاصی انجام دهد و توان آن را نخواهد داشت که تمام مشکلات را حل کند.
از لحاظ سیاسی٬ اقتصادی٬ امنیتی و نظامی ترکیه به شرطی میتواند در شمال سوریه موفق شود که با دمشق٬ همراه و همفکر شود. این مسئله بسیار حیاتیتر و مهمتر از آن است که بپرسیم: آیا اردوغان حاضر میشود غرور خود را زیر پا گذاشته و با بشار اسد صحبت کند یا خیر.
اردوغان٬ سلیمانسویلو را به عنوان وزیر کشوری انتخاب کرده که واقعاً اقدامات او خارج از اراده خودش است و دولت باغچلی را نیز به عنوان متفق اصلی در نظر گرفته است. حالا اگر از این موضوعات نمیترسد٬ باید هرچه زودتر غرور خود را در خانه جا بگذارد و در نخستین فرصت ممکن با بشار اسد پشت میز مذاکره بنشیند و مشکلات را از راه گفتوگو به شکل مستقیم و سیاسی حل کند.
کار سختی نیست اندیشیدن به دو کفه ترازو. در یک کفه غرور شخصی اردوغان قرار گرفته و در سوی دیگر شرایط حساس ترکیه و منافع کشورمان. طبیعتاً اردوغان باید به عنوان رئیس جمهور این کشور٬ مسائل مهم و منافع ملی کشور را فدای غرور شخصی خود نکند.
به یاد داریم که احمد داوود اوغلو با تفکرات خیالی خود در مورد تاسیس نظام نو عثمانی٬ سیاست خارجی ترکیه را به چه وضعیتی دچار کرد. اما او با اقدام شبه کودتای کاخ ریاست جمهوری برکنار شد و وقتی که ییلدرم نخست وزیر شد٬ چنین گفت:کاری میکنیم که شمار دوستان ترکیه بیشتر و شمار دشمنانمان کمتر شوند.
حتی پس از مدتی کوتاه اعلام کرد: کاری میکنیم که با تمام کشورهای سواحل مدیترانه رفیق شویم و روابط خوبی داشته باشیم.
اما حالا و در اثنای واکنشهایی که در جریان عملیات سربازانمان در شمال سوریه به ترکیه نشان داده شد٬ میبینیم که نه تنها ترکیه منزویتر شده بلکه دشمنان بیشتر شدهاند و با کشورهای مدیترانه نیز روابط چندانی نداریم.
اما مسئول و مقصر وضعیت فعلی نه بن علی ییلدرم نخست وزیر سابق است و نه دیگر سیاستمداران این کشور. بلکه باید تمام خطاها را گردن اردوغان انداخت. چرا که همه تصمیمگیریهای سیاست خارجی ترکیه بر عهده خود اوست و کاری کرده که وزارت امور خارجه عملاً در مسائل مختلف دیپلماسی دست و پایش بسته شده و اقدام خاصی انجام نمیدهد.
پیامد این خطای بزرگ موجب آن شده که ترکیه در معادلات دیپلماتیک منطقه و جهان به شدت منزوی شود و تنها بماند. نباید مسائل سیاست داخلی را به ابزاری برای سیاست خارجی تبدیل کرد.
تنهایی ترکیه در منطقه و جهان کاملاً مشهود است. زمانی که شما بر اساس یک فضای احساساتی و حماسی داخلی صحبت میکنید٬ در جهان هم دیده میشوید و این سخنان٬ بر تمام روابط ما اثر میگذارد. حالا مشکل اصلی ما این است که ترکیه به یک متفق٬ شریک و همسایه غیر قابل اعتماد تبدیل شده است.
واقعیت این است که ما در عملیات نظامی خود در شمال سوریه٬ نتوانستیم هیچکدام از کشورهای خارجی را در مورد اهدافمان اقناع کنیم و مشروعیت این اقدام ما٬ زیر سوال است.
اردوغان فکر میکرد که فقط با هنر بلاغت خود می تواند دونالد ترامپ را اقناع کند. اما چنین نشد و چیزی که میبینیم٬ نشان میدهد کسی حرفهای ما را باور نکرده است. شاید ترکیه در چنین مسائلی میخواهد روسیه را الگو بگیرد. اما قبول کنیم که ترکیه روسیه نیست. نه آن قدر نفت و گاز داریم و نه توان نظامی ما درحد روسیه است.
در پایان باید گفت٬ مشکل اصلی این است که این دولت٬ توان و کفایت آن را ندارد که با معضلات کوچک و بزرگ به شکل جدی مقابله کند و نمیتواند برای حل مشکلات٬ راهکار درست ارائه دهد و اساساً برای گذر از موانع٬ دانش و اطلاعات قابل قبولی ندارد و در عین حال٬ نسبت به نظرات کارشناسان و متخصصین فن٬ بیاعتنا است. به نظر میرسد این حزب در انتخابات سال 2023 میلادی٬ پاسخ این ندانمکاریها را خواهد گرفت.
انتهای پیام/