یادداشت تسنیم| اقتصاد مقاومتی در آزمون همسایه قدیمی
کشور ترکیه که سابقه ۵۰۰ سال همسایگی با ایران را دارد با عدم توجه به مبانی اقتصاد مقاومتی در وضعیت شکنندگی سریع به اراده وامدار اصلی یعنی فدرال رزرو قرار گرفته است.
خبرگزاری تسنیم، نامه خارج از عرف دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه اگرچه در ظاهر بیمنطق و خارج از ادب و عرفهای دیپلماتیک است، اما در درون خود رگههای قدرتمندی از واقعیت دارد که به خوبی نقطه آسیبپذیری ترکیه را نشان میدهد. مقامهای ترکیهای نشان دادهاند که در توهم و ندیدن واقعیت از سرآمدان روزگار هستند. لحنی که در برابر دیگران؛ حتی کشورهای قدرتمند اروپایی بهکار میبرند از منظر دست بالا داشتن است، درحالیکه در دنیای واقع بهگونهای حرکت میکنند که ترامپ میتواند به درستی به آنها بگوید؛ همانطور که میدانید میتوانم اقتصاد شما را نابود کنم.
وضعیت اقتصادی ترکیه در یک و نیم دهه اخیر برای بسیاری از ایرانیان علاقمند به مباحث اقتصادی و توسعه؛ جذاب بوده است. کم نیستند اقتصاددانانی که با ارجاع به الگوی اقتصادی ترکیه؛ نه بهعنوان یک الگوی منسجم اقتصادی در منطق ادبیات اقتصاد توسعه، بلکه در منطق الگوهای عملی؛ خواهان استفاده از روشی هستند که مانند ترکیه در آن سرمایهگذاری خارجی اصل و اساس است. این منطق، ترکیه را نمونهای موفق از رشد برونزا میداند که توانسته است خود را تا سطح حضور در G-20 بالا بکشد و در آستانه جهانی شدن قرار گیرد. رشد دو رقمی برای نزدیک به یک و نیم دهه و افزایش ثروت ملی را نتیجه اجرای این سیاست میدانند.
نگاهی که الگوهای خود را زمانی در شرق آسیا و هیاهوی ببرهای آسیایی جستجو میکند و زمانی دیگر ترکیه را نمونه مطلوب میشمارد؛ انتخاب اقتصاد مقاومتی بهعنوان یک الگوی نهایی و دکترین عملی را کسالتبار و ناکارآمد میداند که نسبتی با دنیای واقع و الزامات روز ندارد. از نظر این عده، آن چیزی که تعیین کننده وضعیت اقتصادی کشورهاست نه در داخل، بلکه در مرکز نظام بینالملل نهفته است و باید خود را با آن هماهنگ کرد. نظام بینالملل هم تنها به معنای سرمایه؛ بانکهای اصلی؛ و فناوری غربی است و حتی به سرمایه و فناوری ژاپن هم که از همه کشورهای غربی بهتر است، اعتنا نمیکند.
این منطق سیاستگذاری کلان نادرستی خود را در وضعیت کنونی همسایه قدیمی شمالغربی ایران نشان داده است که واکاوی آن میتواند درسهای ارزندهای برای اقتصاد ایران داشته باشد. چرا ترامپ به اردوغان هشدار میدهد که میتوانم اقتصاد شما را نابود کنم، و ریشه این قطعیت بیان رئیس جمهور آمریکا را باید در کجا جستجو کرد؟
چرا ترامپ میتواند اقتصاد ترکیه را نابود کند؟
تهدید ترکیه توسط ترامپ مبنی بر اینکه میتوانم اقتصاد شما را نابود کنم، بلوف نیست و ریشه در واقعیات اقتصادی دارد. اثبات این گزاره باتوجه به ریشههای رشد اقتصادی ترکیه امکانپذیر است. اقتصاد ترکیه از سال 2001 به بعد به شدت به سرمایهگذاری خارجی و وامهای کم بهره خارجی، بخوانید آمریکایی، معتاد شده است. آمریکاییها با ابزار اصلی فدرال رزرو با ترکیب دو سیاست با یک هدف، با یک تیر دو نشان زدند. فذرال رزرو نیاز به یک سیاست فوق انبساطی برای خروج از بحران اقتصادی سال 2008 داشت و به همین دلیل حجم انبوهی دلار وارد بازار کرد. این دلارها عمدتا صرف سرمایهگذاری در کشورهای خارجی شدند که یکی از آنها ترکیه بود که "فد" مستقیما دلارهای تولیدی را روانه آن میکرد. این سیاست از سال 2009 تا 2014 رشد اقتصادی درخشانی را برای ترکیه به ارمغان آورد.
سیاست انبساطی فدرال رزرو به دلیل ذات و ماهیت پول که انبساط بیانتها و بدون توقف را غیرممکن کرده است، پایان یافت. به همین دلیل پس از آنکه سیاست انبساطی فدرال رزو به آخر خط رسید مشکلات ترکیه هم شروع شد. انبار وامهای ارزان ته کشید و بازپرداخت بدهی با وام جدید هم غیرممکن شد. سرمایهگذاری خارجی که اقتصاد ترکیه به آن معتاد شده بود وجود نداشت و دور خلیج فارس گردی مقامهای ترک برای استفاده از پولهای نفتی عربی در دستورکار قرار گرفت. برای قطریها در منازعات منطقه چکهای سنگینی کشیده شد، اما اعراب هم نمیتوانستند خلا کارخانه خلق پول "فد" را پر کنند. نتیجه این وضعیت گیر افتادن کشور در دام 450 میلیارد دلار بدهی خارجی بود که راهی برای بازپرداخت آن وجود ندارد.
طلبکار اصلی همان کسی است که به اردوغان نامه نوشته و به او گفته؛ "احمق نشو" و تاکید کرده "نمی خواهم مسئول تخریب اقتصاد ترکیه شناخته شوم، البته این کار را خواهم کرد. من نمونه کوچکی از آن را در ماجرای کشیش برانسون به شما نشان دادم." حدس اینکه ترامپ قبلا با اقتصاد ترکیه چه کار کرده سخت نیست. زیرا پای بدهکار و طلبکار در میان است. میتوان تصور کرد که طلبکار اصلی یعنی بانکهای آمریکایی؛ با بدهکار مشخص یعنی ترکیه، سختگیری در طلب مطالبات پیشه کردهاند و مقامهای ترکیه هم هرچقدر متوهم باشند با چهار عمل اصلی آشنایی کافی دارند. طلبکار با بدهکار همه کار میتواند انجام دهد. کافی است اخباری درباره عدم توان ترکیه در بازپرداخت بدهیها در رسانهها درز داده شود. رتبه اعتباری ترکیه سهسرعت سقوط میکند و سرمایههای جدید از ورود به کشور منصرف میشوند. با افزایش خطر نکول سقوط لیر تشدید شده و بازپرداخت بدهیها که باید با دلار آمریکا باشد سختتر میشود.
این دومینوی سقوط اثر خود را گذاشته و اقتصاد ترکیه را در کنار اعضای سابق بلوک کمونیستی در دهه نود، ببرهای آسیایی در اواخر دهه 1990 و آمریکای لاتین در چند دوره زمانی مختلف مینشاند که آخرین نمونه آن هماکنون در آرژانتین و برزیل در جریان است. اما میتوان با روش دیگری با جهان تعامل کرد که نتیجه آن به گروگان رفتن اقتصاد توسط فدرال رزرو آمریکا نباشد.
چرا اقتصاد مقاومتی را نمیتوان نابود کرد؟
در منطق اقتصاد مقاومتی گره زدن اقتصاد به نهادهای اصلی بینالمللی که مشخص شده با چه مکانیسمی کار میکنند وجود ندارد و نباید سرنوشت کشور را به بانکداران نیویورکی سپرد تا هرگونه اراده کردند با نرخ بهره بازی کنند و یا با شل و سفت کردن ماشین تولید پول، اقتصاد دیگر کشورها را به گروگان بگیرند. اگرچه نمیتوان ادعا کرد اقتصاد ایران مقاومتی است و نیست، اما ایستادگی بر سر عدم وابسته کردن هسته اصلی اقتصاد کشور به مرکز نهادهای مالی بینالمللی توسط رهبر معظم انقلاب؛ در ماجرای متوقف کردن سیاست "تعدیل اقتصادی" در سال 1373؛ اگرچه سیاست تعدیل به طور پنهان توسط دولتهای سازندگی و اصلاحات ادامه یافت؛ باعث شد نتوانند اقتصاد ایران را در معرض به گروگان رفتن توسط بانکداران قرار دهند.
برای داشتن رشد اقتصادی درونزا میتوان بر تجمیع سرمایه داخلی سرمایههای خرد با ایجاد سازوکارهای مبتنی بر مزیتسنجی اقتصادی دقیق که وظیفه ذاتی دولت است و از بین بردن سود افسانهای بخشهای سیاه اقتصاد تمرکز کرد. ضمن اینکه ایجاد بستر شفاف و مبتنی بر قانون میتواند میلیاردها دلار سرمایه خارجی متعلق به سرمایهگذاران کوچک و متوسط را جذب کند که برعکس فدرال رزرو و بانکداران بینالمللی؛ هرگز با هم علیه کشور میزبان توطئه نمیکنند. بنابراین مرز اقتصاد مقاومتی در بحث سرمایه خارجی "درونزا و برونگرا" بودن است که کشور را در معرض اسارت قرار نمیدهد.
سقوط آزاد اقتصاد همسایه قدیمی را باید به ابزار تجربهاندوزی تبدیل کرد، نه اینکه مانند بحرانهای اقتصادی در آمریکای لاتین، شرق آسیا و کمونیستهای سابق به سرعت به فراموشی سپرده شده و عدهای مجددا ساز گره زدن سرنوشت تمامیت اقتصاد ایران به سرمایه خارجی بانکداران نیویورکی را کوک کنند.
* عطا بهرامی
انتهای پیام/